eitaa logo
شماره "۱"
143 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
106 ویدیو
3 فایل
برای آنان که روزی میان صفحات کتابی جا ماندند، همان کسانی که این دنیا برایشان کافی نیست. باد حرف‌هات رو به من می‌رسونه🌬: https://daigo.ir/secret/21657559098
مشاهده در ایتا
دانلود
شماره "۱"
یکی دوماه اول، خانه مانند خانه‌های متروکه شده بود و فضایی سنگین و ساکت بر آن حکمران بود. هر کس وارد
مشاور با مهربانی پاسخ داد:《معلومه که اینطور نیست. مگه نمی‌گی پدربزرگت همیشه تو رو می‌خندوند؟ این یعنی حالا که تو می‌خندی و شادی، اونو خیلی خیلی خوشحال می‌کنی و این اشکال نداره. تو باید به زندگی ادامه بدی. قطعا این چیزیه که تمام مرده‌ها می‌خوان، این که به جاشون زندگی کنیم.》 پس وینسل با این حرف به خودش آمد و بعد از چند شب بی خوابی و کلنجار با خود دو تا از مهم‌ترین تصمیم‌های زندگی‌اش را گرفت. یکی این که می‌خواهد زندگی‌اش را ادامه دهد، و این کار را در کنار پروفسور انجام دهد. و یکی هم اینکه می‌خواهد در آینده چه کاره شود. وقت شام، وینسل فرصت را غنیمت شمرد. قاشق و چنگالش را روی بشقاب گذاشت و نفس عمیق کشید و پس از دو ماه روزه‌ی سکوت، با پروفسور صحبت کرد:《می‌خوام وقتی بزرگ شدم دکتر بشم.》پروفسور که از افکار خود بیرون کشیده شده بود با سردرگمی پرسید:《چی؟》 وینسل با ناخنش پوست دور شصتش را کند و گفت:《معلم از ما پرسید می‌خوایم چیکاره بشیم. من می‌خوام دکتر بشم، مگه دکترها نیستن که نمی‌ذارن آدما بمیرن؟ من می‌خوام دکتر بشم تا نذارم هیچکس بمیره. تا... هیچ پسربچه‌ای توی تصادف پدر و مادرش رو از دست نده.》و با جمع شدن اشک در چشمانش میز را ترک کرد. پروفسور چانه‌اش را روی دستانش گذاشت و غرق در شعف و شادی شد. وینسل با او حرف زده بود! با او درباره‌ی آرزویش حرف زده بود! با او درباره اتفاقی که در مدرسه‌اش افتاده بود حرف زده بود! پروفسور حتی وقتی جایزه‌های بزرگ فیزیک را از آنِ خود می‌کرد، به اندازه حالا خوشحال نبود. و وینسل... او امشب آخرین گریه‌اش را برای خانواده از دست رفته‌اش می‌کرد، پس از آن زندگی‌اش تنها در تلاش برای رسیدن به هدفش و دوست داشتن تنها خانواده‌اش یعنی پروفسور، خلاصه می‌شد. از این پس وینسل با سوگواری برای پدر و مادرش زندگی نمی‌کرد، بلکه با یاد و خاطره‌ی آنها زندگی می‌کرد.
نمی‌دونم دقیقا چه چیزی تغییر کرد ولی حس می‌کنم این دفعه از دفعه‌های قبل بهتر شده. حس می‌کنم با توصیف چندتا ریزه‌کاری رنگ و روش رو بیشتر کردم. درست حس می‌کنم یا نه؟😄
و اینکه یه مشورت بدید. می‌خوام بپرم چند سال بعد، یکم دیگه ادامه بدم _با اینکه هیچی ندارم_ یا همینجوری که این دوماه رو رد کردم چند سال بعد هم رد کنم؟
اهم اهم
بو خودا (به خدا) امتحان دارم نمیاما😭😭
شماره "۱"
نه تا همین جا خوب بود
یعنی همینجوری که دو ماه رو رد کردم بپرم چند سال بعد؟