*بازیگران تعظیم میکنند و عقب عقب میروند.
حضار دست میزنند و پردههای قرمز بسته میشوند و یکی از قشنگترین عاشقانهها و نمیشنامهها و یکی از شاهکارهای ادبیات به پایان میرسد.
شکسپیر روحت شاد که اینقدر زیبا و غنی نوشتی*
حالا که خوندم اینو میفهمم، چند وقت پیش از نمیدونم کجا دیدمش که نوشته بود،
"همه عشقی چون عشق رومئو و ژولیت میخواهند، بدون آنکه بدانند این عشق سه روزه، جان شش نفر را گرفت."
شماره "۱"
حالا که خوندم اینو میفهمم، چند وقت پیش از نمیدونم کجا دیدمش که نوشته بود، "همه عشقی چون عشق رومئو
ولی من ترجیح میدم اگه قرار باشه عاشق بشم اینجوری عاشق بشم.
برام مهم نیست ممکنه تهش مثل رومئو و ژولیت باشه و چقدر طول بکشه ولی... میخوام اینجوری عاشق بشم.
تا حداقل اون سه روز رو اینقدر پر احساس و زیبا به پایان برسونم