شماره "۱"
📪 پیام جدید ایگدراسیل من نمیدونم لایق این هستم که تولدتو تبریک بگم یا نه .. به خاطر همین آنقدر دیر
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
شماره "۱"
📪 پیام جدید دوست عزیزی که گفتی کانال غمگینه، منظورت چیه؟ ویدار و ایگی وقتی کتاب میخونن یا فیلم می
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
شماره "۱"
📪 پیام جدید ایگدارسیلللل روز زمینی شدنت مبارککککک🎀🎀🎊#Callous #دایگو
چه تبریک باحالییی😂✨🌱🥰
الان ۱۴۱ نفره شدیم و باید مصاحبه با شخصیتها بدم.
ولی نمیدونم کددم داستانو براش انتخاب کنم چون اونقدرا هم شخصیتای خفنی نیستن برای مصاحبه😭
ما زمان و محدودیت را متوجه نمیشدیم.
روزی بود که برایمان سخن دیگران مهم بود اما خورشید من نورت را بتابان و ببین که اینجا ایستادهام.
منتظرم تا طلوع کنی و برای یک لحظه تو را ببینم. چرا به حرفهای آنها بی اعتنایی نمیکنی؟ مگر نمیبینی از دوری تنها دوستم در آسمان بیکران چگونه نیمیاز من دیگر درخشش ندارد؟
کاش میشد رها کنیم آسمان را و فقط خودمان باشیم و خودمان. دور از سخنان یاوه، دور از ستارگان تهی مغز، دور از هیاهوی جهان...
همیشه برایم سوال بود چرا به سراغ موجودات ناقصالخلقه میرفت؟
او بر روی پل قدم میزد و از زیباترین و لطیفترین موجودات میگذشت و به سراغ مخلاقاتی میرفت که ظاهری کریح و پر نقص داشتند.
روزی از او علت را پرسیدم و پاسخ شنیدم:《آنها مانند خود من هستند. مانند درونم، تکهتکه شدهاند و هیچگاه کامل نمیشوند.
هیچکس از من نپرسید چرا درونم اینگونه شد و دلداریام نداد، پس وظیفه من از است که مراقب آنها باشم.
کاری که دیگران برای من انجام ندادند.》