بعد از امتحان اومدم خونه، ایتا رو باز کردم و نشستم چتای مدیا با پولی رو خوندم و باید بگم
سلام و درودددد بر همه عزیزان❤️✨
میدونم خیلی نامردم و خیلی وقته نیستم ولی خیلی درگیرم و انگار روزام کوتاه شده
که حقیقتا شاید بخش کمی مربوط به درس بشه
متاسفانه ناشناسها تو طول این مدت زیاد بوده و نخوندم
لطفا اگه پیامی برای من بوده دوباره بفرستید🥺
باید بگم
به خاطر یه سری مشکلات که بخش بسیارررر کوچکیش مربوط به درسه دیگه نمیخوام ادمین کانال باشم و فعالیت کنم🙃
احتمالا به خاطر مدت طولانی نبودنم بعضی از ممبر ها نشناسنم ولی بالاتر میتونید ببینید کیم
فعالیت زیادی و جالبی که نمیکردم اکثرا چرت بود ولی اگر احیانا چیز خاصی نوشتم به ویدار میدم بزاره کانال
جادو آموزی هم که خب مسئله خوبی در رابطه باهاش پیش نیومد و منم به احترام بعضیها رهاش میکنم ولی با هشتگ #جادو_آموزی میتونید پیداش کنید
خیلی ناراحتم ولی نمیرم
تو ناشناسهای همهتون و کانال هاتون هنوزززز هستم و پیام میدم مثل قبل و هیچ چیز تغییر نمیکنه
اگر وقتتون تلف شد با من یا هر بدی ازم دید حلال کنید *شبیه وصیتنامه شد😂😂*
و اره دیگه همین🥲
جلسه آخر:
پایانی بر دیدار ما:
(این نامه از طرف پری به شما گفته شده)
خب... ما دوران خوشی رو گذروندیم و بخش کوچکی از دنیای جادو رو یاد گرفتیم
پری از اونجایی که با استقبال بینظیر شما مواجه شد قصد داشت ورد نویسی اختصاصی و معجون سازی هم آموزش بده
اما از کانون الفها طرح شکایت شده به خاطر آموزش جادو و کپی رایت جادو! [فحشهایی که بهتر بود سانسور شود]
و جنگ بالا گرفته و پری سریع باید به کمک هم نوعانش بره چون اون جزو پریهای قوی بوده
به هرحال شما بهترین جادوآموزهای اون بودید و به یاد داشته باشید
برای جادو فکر نکنید بلکه احساس کنید!
که احساس بر هر منطقی پیروزه و امید برتر از همه چیز...
حواستان به دارتادیب ته جنگل ارکیده باشد!
دوستدار شما
کلبه مخروبه در جنگل
(پست سریع السیر لاکپشت)
*جغد مامان آتنا بر اساس پیشگویی نامه مهمی رو خورد ما دوباره با لاکپشتها آشتی کردیم چون برامون شیرینی فرستادن، شکمو هم خودتانید*
#جادو_آموزی