یکی مثل امید دانا رو حمایت میکردید که الان کافر هم شده! ولی اونایی که باید رو حمایت نمیکنید... تف به این روزگار آقا تف @Lebasshakhse

قبل از زیبا کردن شهر با موهاتون ، لطف کنید یه‌شونه بهشون بکشید. آدم بعضی‌ وقتا فکر میکنه با بلیط مستقیم از آمازون اومدید ایران =))

- !

زن زندگی آزادی؟ نه ممنون! ما صد پسر در خون بغلتتد گم‌ نگردد دختری داریم.

اون روزی که حضرت آقا به امر به‌ معروف گفتند واجب فراموش شده ، به این روز فکر میکردند که به جوون مردم ، برای دفاع از ناموس چاقو میزنن و هیچ‌کس جلو نمیاد ! بله اگر مسائل این دستی تو جامعه جرم‌انگاری بیشتری داشت ، اگر اهمیت زندگی جمعی برامون روشن‌تر میشد و خودمون به عنوان یک عضو جامعه با این مسائل برخورد میکردیم ، هیچ‌ بی‌ناموسی جرئت نمیکرد انقدر وقیحانه رفتار کنه. - بفرمایید ماحصل بی‌توجهی به امر رهبری!

این روزا اون تیکه از کتاب حیدر که میگه ؛ [ پذیرش دین تاوان دارد ] مدام تو سرم تکرار میشه !

روز خلیجِ همیشه و فقط فارس هم مبارک !

بچه‌ها برای مامانم دعا میکنید ؟

آقا امیرالمومنین فرمودن خدا به یکی از پیامبران وحی کرد که می‌خوام صدهزار نفر از مردم قوم تو رو عذاب کنم؛ چهل‌هزار نفر از گناه‌کاران و شصت‌هزار نفر از مومنان رو! گفت خدایا گناه‌کار رو خب عذاب کن اما مومنان رو دیگه چرا؟! فرمود چون غیرت نکردن و با گناه‌کارها قاطی شدن! - الکافی، ۲، ۵۵ #همین. @maae_maein

دوست داشتن واقعی این ‌شکلیه. نباید بقچه پیچش کنی بذاریش توی کمددیواری و درو روش قفل کنی. نباید روحشو حبس کنی ، نباید بالشو بچینی ، نباید فکر کنی فقط برای توعه. نه ! تو باید دلت بخواد اون خوشحال باشه. کی خوشش میاد پرندۀ توی قفسِ تو باشه ؟ حالا هی بهش آب و دون بده ، اصلا بزارش لای پر قو. خسته میشه ازت. تازه وقتی اینطوری میشی ، یعنی دیگه اونو برای خودش نمیخوایش ، برای خودت میخوایش. به‌جای عشق و دوست داشتن میشه خودخواهی. میشه درست کردن زندون به‌جای خونه و پناهگاه ، میشه شکنجه‌گاه. ما باید با همۀ عشق و‌ علاقمون به آدما بهشون اجازه بدیم ببشتر برای خودشون باشن. اجازه بدیم اونجایی باشن که دلشون بیشتر میخواد. نه صرفا پیش خودمون. اینه دوست داشتن واقعی.

مگه فقط تا چند سال دیگه میتونیم بدون دغدغه زیر باد کولر بشینیم و گوجه سبز بخوریم ، که قدر این روزا رو نمیدونیم؟

زندگی نامه شهدا بخونید ، برکتی که تو شناخت شهدا و سیره‌شون هست تو هیچی نیست..

این عسل خانومو من توی روز عید فطر ملاقات کردم. اول مامانش بهم گفت :« دخترم روزه اولیه‌ها ! » منم ذوق‌زده نگاهش کردم و دستاشو گرفتم. بعد خودش گفت : « تازه تو جشن‌فرشته‌ها‌هم بودم. » این‌بار دیگه بغلش کردم. گریه‌م گرفته بود ، هیچ‌جوره کنترل اشک چشمامو نداشتم. نشستم روپاهام که هم‌قدش بشم ، دستمو کشیدم روی سرش و بهش گفتم : « خب آقا رو از نزدیکم دیدی ؟ » بعد مامانش گوشیشو آورد عکسشو نشونم داد گفت : « نگاه کن ، ریحانۀ ما همینِ که داره با آقا حرف میزنه. » دیگه قلبم داشت از جاش کنده میشد ، گفتم :« خب به آقا چیا گفتی ؟ » گفت : « رفتم نشستم کنارشون بعد درِ گوششون گفتم که آقا من خیلی شمارو دوست دارم ! آقا هم گفت ممنونم » پرانتز لبخندم منحنی‌تر شده بود. ادامه داد :« تازه بهشون گفتم که آقا میشه بهم انگشتر بدید ؟ آقا هم گفتن چشم میگم بهت بدن » این‌بار محکم تر بغلش کردم و سعی کردم خودمو پرت کنم توی دنیای ریحانۀ ۱۰ ساله و از اعماق قلبم میگفتم که ای‌کاش منم ۱۰ سالم بود و روزه‌اولی بودم. - جامونده از نماز عید فطر

چندتا از کانالایی که میشه ازشون چیزای جدید یاد گرفت ؛ @be_khate_yek_rAvi @tarannomat @fatemeyesoltanii @tlvase @bentalsaber

تموم این هفته دلم عین رخت‌شورخونه بود. دیگه چهارشنبه که رسید ، لباس پلوخوریامو پوشیدم ، کفشامو واکس زدم ، اومدم زیر سایه‌تون بشینم دلم یکم آروم بگیره. حرفامو ، غصه‌هامو ، گریه‌هامو ، لوس‌بازیامو جمع کردم همه رو یهویی نشون خودتون بدم. تا رسیدم حرم در قلبمو باز کردم خودتون ببینید چه طفلِ طفلکیی شدم. گفته بودم کلمه‌ ندارم واسه گفتن‌شون ؟ پس قلبمو نشونتون میدم. تا خود مدرک هست چرا باید دست به دامن کلمه‌ها بشم. خودتون نگاه کنید ، زیر و رو همینه..

رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است!

این چه کوفتی بود نصف شبی دیدم :))

تو امان بده که به روضۀ تو بگیرد این نفسم حسین ! #رزق

اگرم عجل ندهد امان به محرمت برسم حسین تو امان بده که به روضۀ تو بگیرد این نفسم حسین

به سیاهیِ علمت قسم به شلوغی حرمت قسم تو‌همه‌کسم به خودت‌ قسم نسپاری‌ام به‌کسم حسین ‌‌

نه‌چو می شفا نه‌ چو زر‌جلا نه‌چو سگ وفا به تو‌ کرده‌ام تو کس منی ، تو بس منی همه شب دعا به تو کرده‌ام

اگرم سیه اگرم گره اگرم ز وصل تو بی‌نصیب نه که دشمنم که ز غفلتم شده هر جفا به تو کرده‌ام

سحرم تویی ، قمرم تویی ثمر دو چشم ترم تویی به جهنمم بردم اگر به خدا قسم سپرم تویی

تو برس این منِ ناخلف که به ادعا شده گفته‌ام ؛ پدرم تویی پدرم تویی ..

ما غیر از در «محدودیت» رشد نمیکنیم.

این یک نیاز واقعیه برای ما ! پیدا کردن محرک‌های قوی برای شروع. یا اصلا دلیل اینکه چرا باید جون بکنیم واسۀ بزرگ شدن ، وقتی میشه نِشست زیر باد کولر و گذران عمر رو تماشا کرد ؟ جدای از اینکه قطعا این نوع زندگی متمدنانه نیست و مارو به فطرت حیوانیمون نزدیک‌تر میکنه ، باید بگم استاد عین‌صاد در این کتاب مارو هول میده تو دنیای این سوال و جواب‌ها و مغزمونو درگیر کنکاش میکنه. برامون میگه از عمق و وسعت اهدافمون ، اینکه ، نگاه ما ، قدر ما به اندازه‌ای عمیقِ که رابطۀ ( انا و علی ابوا هذه الامة ) رو درک کنیم. وقتی بزرگ میشیم که متولد بشیم از عادات‌‌ و تعلقاتمون و وقتی به این بلوغ رسیدیم که نیومدیم به این دنیا برای خوردن و خوابیدن تازه انسان شدیم. پس به جای پول دادن پای کتابای پیش‌ِپا افتاده حرکت بخونید . بخونید که از دستتون در رفته. حرکت / عین‌صاد