ای موذن بعد اتمام ِاذانت جان ِمن ،
اندکی هم با همان سوز و نوا از آن بگو :)) .
به جز تو قلبِ خودم را به هیچکس نسپردم ،
تو هم غمی به جهانم اضافه کردی و رفتی .
شبیه فتح خرمشهر ! وقتی فاتحت هستم ،
دقیقا حال من مثل جهان آراست باور کن .
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست ؛
تا ندانند حریفان که تو منظور منی .
تو اگه گل بودی میشدی رز ،
اگه نیاز بودی میشدی بغل ،
اگه اهنگ بودی میشدی بی کلام ،
اگه صدا بودی میشدی صدایِ موجِ دریا ،
اگه توصیف از زیبایی بودی قطعا میشدی ماه 💗 .
به یاد ِاولین بیت از کتاب ِخواجه افتادم ،
شروع عشق شیرین است و بعدش دردسر دارد .
من میگم وقتی میبینمش ؛
صدای پمپاژ خون تو قلبم رسوام میکنه !
تو میپرسی : دوسش داری ♥️ ؟ .