eitaa logo
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
880 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
﷽ این چه سودائے است با خود ڪرده ام در عاشقے از تو گویم لیک، فڪرم جاے دیگر مانده است ارتباط‌مون @Shohada1380 بگـوشیم @Fatemee_315 آن سوی نداشته هایم تکیه‌گاهی‌دارم‌ازجنس‌خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
کلام امام راه امام امام خمینی (رحمه الله علیه) ▪️ من امیدوارم که این نماز جمعه در ایران، آن محتوای اصیل خودش را، که در صدر اسلام داشته است، احیا کند. @Oshagh_shohadam
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
حتما از جمعیت حاضر در نماز جمعه و راهپیمایی برامون عکس و فیلم بفرستید 📸 کار رسانه ای از شما 😎 منتشر کردن اونها با ما هرکدوم از ما راوی خوبی هاباشیم در تک تک شهرها 🌱 @B_z_k_a_n_m_l_l
قربة الی الله یادتون نرفته که ... 😉
ڪاری ڪن بعضے وقتـــ ها نمیـدانم در گـرد و غبـار گنـاه این دنیـا چه ڪنم. مـرا جدا ڪن از زمیـن دستمـ را بگیـر...میخواهمـ در دنیاے تو آرامـ بگیرم ... 🍃 @Oshagh_shohadam
اولین ارسالیمون از شهر 🌱
💢 ظاهرا با بسته شدن اینترنت خارجی خیلی از آشوبگرا و بلاگر ها و سلبریتی ها اقدام به تاسیس کانال و عضو گیری در نرم افزار ایتا کردن از مسئولین ایتا خواهش میکنیم که با این افراد خیلی سریع برخورد کنند و اجازه ندن فضای ایتا جایی برای آشوبگری بشه. 👈🏼 از همه دوستان انقلابی هم میخوایم که هر کانالی رو دیدند که ذره ای داره مردم رو به شورش دعوت میکنه خیلی سریع به مسئولین ایتا گزارش بدن تا مسدود بشه. آی دی جهت گزارش تخلفات👇 @Report
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خروش مردم ایران علیه آشوب تصاویری از راهپیمایی گسترده مردم تهران، همدان، تبریز، قم، یزد، گلستان، اصفهان، قزوین و چهارمحال و بختیاری🇮🇷✌️ @Oshagh_shohadam
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
#ارسالی راهپیمایی مردم غیور کرج🌿 #مانند_آوینی #نه_به_اغتشاشات
شهر های دیگه هم راهپیمایی های بزرگ و قشنگی داشتن😍👌🏻 رفقا اگه رفتین برامون فیلم عکس بفرستید حتما
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
#به_نام_ایزد_یکتا #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_چهل_و_دو پيوند الهی عصر يکی از روزها بود. ابراهيم از سر
جوان که ســرش را پائين انداخته بود خيلی خجالــت زده گفت: بابام اگه بفهمه خيلی عصبانی ميشه ابراهيــم جــواب داد: پدرت با من، حاجی رو من می شناســم، آدم منطقی وخوبيــه. جوان هم گفــت: نميدونم چی بگم ، هر چی شــما بگی. بعد هم خداحافظی کرد و رفت. شــب بعد از نماز، ابراهيم در مسجد با پدرآن جوان شروع به صحبت کرد. اول از ازدواج گفت و اينکه اگر کسی شرايط ازدواج را داشته باشد و همسر مناســبی پيدا کند، بايد ازدواج کند. در غير اينصورت اگر به حرام بيفتد بايد پيش خدا جوابگو باشد. و حالا اين بزرگترها هســتند که بايد جوان ها را در اين زمينه کمک کنند. حاجی حرف های ابراهيم را تأييد کرد. اما وقتی حرف از پســرش زده شــد اخم هايش رفت تو هم! ابراهيم پرســيد: حاجی اگه پســرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو گناه نيفته، اون هم تو اين شرايط جامعه، کار بدی کرده؟ حاجی بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه! فردای آن روز مادر ابراهيم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد... يک ماه از آن قضيه گذشــت، ابراهيم وقتی از بازار برمیگشــت شب بود. آخر کوچه چراغانی شده بود. لبخند رضايت بر لبان ابراهيم نقش بست. رضايت، بخاطر اينکه يک دوســتی شــيطانی را به يک پيوند الهی تبديل کــرده. ايــن ازدواج هنوز هم پا برجاســت و اين زوج زندگيشــان را مديون برخورد خوب ابراهيم با اين ماجرا ميدانند. @Oshagh_shohadam