eitaa logo
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
887 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
﷽ این چه سودائے است با خود ڪرده ام در عاشقے از تو گویم لیک، فڪرم جاے دیگر مانده است ارتباط‌مون @Shohada1380 بگـوشیم @Fatemee_315 آن سوی نداشته هایم تکیه‌گاهی‌دارم‌ازجنس‌خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
19.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ ن دوربین مخفی و ن چیز دیگه کاملا واقعی و این دختر بچه ۶ساله ای حافظ کل قرآن شده و ما هممون مدیون پدر ایشون هستیم
https://harfeto.timefriend.net/16640353068764 👆👆👆 خوشحال میشم نظر های خودتون در باب این ویدئو برامون بگین حتما جواب میدیم
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
رفاقت با امام زمان عج چه حالی داره♥️😍
بعد یک هفته الان در خدمتتون هستم 🌱 شرمنده بعد از این پیام من جایی بودم که کلا نت نبود بعد هم که خورد به ماجرای شلوغی ها و اینا گفتم بذارم یکم ذهن ها اروم بشه بعد شروع کنیم ✨
6423009348.mp3
3.09M
اگه حس میکنی خیلی تنهایی 🥀 رسیدی ته خط ❌ راه نجاتی نداری صوت رو گوش کن ...✨
این چند روزی که شهادت پیامبر سلام الله ـ امام حسن مجتبی علیه السلام و امام رضا علیه السلام هست 🥀 بهترین وقتیه که خودمون رو نجات بدیم از گرداب گناه از تنهایی از خطر اخررالزمان از ناراحتی ها و کلی چیز دیگه که ذهنت و روحتو ازار میده فرار کن به آغوش ائمه سلام الله الخصوص پدرجانمون امام زمان عج الله ❤️ امشب یکم بیشتر بیدار بمون وضو بگیر جانماز پهن کن نمازم نمیخواد بخونی با امام زمانت حرف بزن بگو خسته شدی بگو که دیگه تنهایی نمی تونی بگو که اگه کنارت نباشه بد میشی قساوت قلب محاصره ات میکنه و تو چقدر ناراحت میشی از این بابت🌾 بگو من دلم مهربونی از جنس تو میخواد ☘ بهونه بگیر ناز کن امام زمان دلش واسه ناز کشیدن امتش تنگ شده از این موقعیت ها هم کم پیش میاد 🙃 یادمون باشه ائمه چشم دیدن ناراحتی و غصه خوردن ما رو ندارن ❌ اگه ما فقط یک قدم برداریم ائمه اطهار علیم السلام به سوی ما می دوند 🌸 تو فقط حرکت کن حتی با یک سلام تو رختخوابت اینکار رو بکن اگه اروم نگرفتی بیا پی وی هرچی که خواستی بارم کن ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جون جدت واسه یکبار هم که شده این حرف های چرت و پرت که خدا منو دوست نداره از من رو برگردونده و .... و کلی حرف دیگه که توهمی بیش نیست نزنید ❗️🚫 "با امید برید" وضو بگیرید جانماز پهن کنید و اماده حرف زدن ‌بشید 💫 یک نکته دیگه اینکه پل بین تو و خدا می دونی تو این روز و شبا کیه ؟؟ امام حسن علیه السلام ☘ کسی که پدرشون قبل شهادت بهشون می‌فرمایند : اگر قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا 🌸 پس چی شد امشب امید داشته باش و قلبت رو از هرچی نامیدیه خالی کن 🌷 و واقعا حرف دلت رو بزن خالی کن دلتو ..... به این فکر کن که شاید دیگه چنین موقعیتی پیش نیاد اخرین حرفاته 💥 اونوقت بهتر میتونی خودت رو نزدیک به ائمه کنی حتی اگه حرفی هم نداری سلام کن از روزمره ات بگو چیزایی که به دوستات میگی رو بگو ⚡️ اما حرف بزن ⚡️
آرامش شب نصیب کسانی که دعا دارند ، ادعا ندارند نیایش دارند ، نمایش ندارند حیا دارند ، ریا ندارند رسم دارند ، اسم ندارند شبتون خوش✨
به نام خدای مهربونی که امام حسن علیه السلام رو برای امت پیامبر افرید 🍃💚
السلام علیک یا رسول الله یا امام رحمة السلام علیک یا حسن ابن علی علیه السلام السلام علیک یا شمس الشموس علی ابن موسی الرضا علیه السلام 🍃 @Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ من اگر الآن توی این وضعیت، حرف بزنم و دفاع کنم، برام بد میشه ❗️ 👈 دقیقاً از کی می‌ترسی الآن؟ @Oshagh_shohadam
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
#به_نام_ایزد_یکتا #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_چهل_و_پنجم ماشــين ساواک و حدود 10مأمور در اطراف خيابان
ايام انقلاب شــب بود کــه با ابراهيم و ســه نفر از رفقا رفتيم مســجد لــرزاده. حاج آقا چاووشــي 1خيلي نترس بود. حرفهائــي روي منبر ميزد که خيليها جرأت گفتنش را نداشتند. حديث امام موســي کاظم علیه السلام که ميفرمايد: «مردي از قم مردم را به حق فرا ميخواند. گروهي استوار چون پاره هاي آهن پيرامون او جمع ميشوند»2 خيلي براي مردم عجيب بود. صحبت هاي انقلابي ايشان همينطور ادامه داشت. ناگهان از ســمت درب مسجد سر و صدايي شــنيدم. برگشتم عقب، ديدم نيروهاي ساواک با چوب و چماق ريختند جلوي درب مسجد و همه را ميزنند. جمعيت براي خروج از مسجد هجوم آورد. مأمورها، هر کسي را که رد ميشد با ضربات محکم باتوم ميزدند. آنها حتي به زن و بچه‌ها رحم نميکردند. ابراهيم خيلي عصباني شــده بود. دويد به ســمت در، با چند نفر از مأمورها درگير شد. نامردها چند نفري ابراهيم را ميزدند. توي اين فاصله راه باز شد. خيلي از زن و بچه ها از مسجد خارج شدند. ابراهيم با شجاعت با آنها درگير شده بود. يکدفعه چند نفراز مأمورها را زد و بعد هم فرار کرد. ما هم به دنبال او از مسجد دور شديم. بعدها فهميديم که درآن شب حاج آقا راگرفتند. چندين نفر هم شهيد و مجروح شدند. ضرباتي که آن شب به کمر ابراهيم خورده بود، کمردرد شديدي براي او ايجاد کرد که تا پايان عمر همراهش بود. حتي در کشتي گرفتن او تأثير بسياري داشت. با شروع حوادث سال 57 همه ذهن و فکر ابراهيم به مسئله انقالب و امام معطوف بود. پخش نوارها، اعلاميه ها و... او خيلي شــجاعانه کار خود را انجام ميداد. اواسط شهريور ماه بسياري از بچه ها را با خودش به تپه هاي قيطريه برد و در نماز عيد فطر شهيد مفتح شرکت کرد. بعد از نماز اعلام شد که راهپيمائي روز جمعه به سمت ميدان ژاله برگزار خواهد شد. 1 - از روحانيون انقالبي كه به دست منافقين به شهادت رسيد. 2 - بحار ج 60 ص 216 @Oshagh_shohadam
اما غیر از این کم دیدن ها ندیدن خدا و امام زمان عج ما مشکلات دیگه ای هم داریم که باعث میشه اونطور که باید سمت هدف اوج نگیریم ✈️ اونا چیاست ؟ 💥
جلسه هشتــم : یکی از مشکلاتی که جامعه مذهبی باهاش درگیره اینه که تا یک ذره یک چیزی رو می فهمه خودش رو علامه دهر می دونه و تلاش برای فهم بیشتر رو متوقف می کنه 😐💔 این چیزی هم که از بچگی کردن تو ذهن ما که دین ، ایمان ـ تقوا ـ عمل صالحه ما هم فکر کردیم همین چهارتا لفظ واسه دنیا و اخرت ما بسه 😳 در حالی که همه این ها پر از مفهوم های عمیقه که ما فقط به لایه های اولیه اش رسیدیم و باید تلاش کنیم که علممون نسبت به تمامی معارف دینی کامل بشه✅ ما نباید ادم های اطراف رو کامل ببینیم تا ضربه نخوریم و هم باید حواسمون باشه که خودمون رو محدود به علمی که داریم نکنیم🙂 اگه اولی اتفاق بیفته باعث میشه یکی رو الگو قرار بدیم که کامل نیست ( ادم ها دارای ضعف هستن و هیچکس عالی نیست ) وقتی یک جایی نتونست یا اشتباه کرد دیگه ما می خوره تو برجکمون و از همه چی زده میشیم می گیم اینکه نتونست خودش رو نجات بده به خودش کمک کنه واسه ما چیکار می تونه بکنه 🤔 تو دومین مورد هم که گفتیم باعث میشه که به خودمون مغرور بشیم و رشد در ما متوقف بشه !🍂 و اینکه اونقدر خودمون رو کامل ندونیم که به کی بگیم چیکار کنه به اون یکی بگیم نکنه ❌ مشورت دادن کار بسیار سخت و مهمی هست که هرکسی از پسش برنمیاد🙃 باید به اینم توجه داشت که ما اگه می خوایم به مجلس و محفلی بریم که علمی رو یاد بگیریم باید از خدا مدد بخوایم 😊 که خدا جون کمک کن اون چیزی که میتونه باعث رشدم بشه رو اینجا بگن اون چیزی که نیاز زندگی من هست که به شما برسم رو به زبان و دل این سخنران بنداز که بهم بگه و من متوجه بشم 🌸😍 به این میگن توسل کردن موقع جلسه رفتن ⬆️ مشکل بعدی اینه که : عوامل بیرونی و داخلی کاری می کنن که ما همیشه انگیزه و شتاب رو برای رسیدن به هدف رسیدن به خدا نداشته باشیم 😕 با توجه به اینکه اگاهیم که اقا یک بهشتی هست، جهنمی‌ام هست، تنهایی قبری هست اما بازم تو کار بدمون جدی هستیم و قصد حرکت به سمت خدا نداریم 😢
بیاید رو این فکر کنیم که چرا انگیزه‌امون کمه ‌؟ چرا اونقدر که باید تلاش نمی کنیم ⁉️ با اینکه می دونیم عمرمون محدوده و همین یکبار زندگی خواهیم کرد و دیگه تا ابد فرصتی به ما داده نخواهد شد 🙂💔
شبتون مملو از یاد ائمه 🌙 یادمون باشه که امام زمان دلتنگ صدامونه و شب فرصت مناسب واسه رفع دلتنگی بیاید هرشب حداقل یک سلام بدیم به آقا🌷 جواب سلام واجبه بالاخره یک روز خواهیم شنید ..... ان شاالله
به نام خداوند روزی دهنده
•°♡ •° شِعر دَر دَست ندارَم وَلي از رویِ اَدَب اَلسَلام اِۍ همِه ۍِ دار و ندارِ زِینب (س)🖤🍃 " اَلسَّلامُ‌عَلَیْڪ‌َیا‌حُـسَـیْن‌بنِ‌عَـلۍٖ"
می گفت : تا حالا تو زندگیت معجزه خدارو از نزدیک دیدی ؟🤔 جواب داد : همین که شب می خوابم صبح بیدار می شم بزرگترین معجزه خداست ❤️☘ @Oshagh_shohadam
میگن روز قیامت بعضی از مردم از خدا میخوان اونا رو به دنیا برگردونه تا اعمال بهتری انجام بدن... اما جواب اینه که تو هر روز صبح به زندگی برگردونده میشدی، چه کردی؟!🚶🏻‍♂💔 فرصت ها رو نسوزونیم که دکمه ی بازگشت نداره... ⚠️ @Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح روز هفدهم بود. رفتم دنبال ابراهيم. با موتور به همان جلســه مذهبي رفتيم. اطراف ميدان ژاله ( شهدا ) جلسه تمام شد. سر و صداي زيادي از بيرون مي آمد. نيمه هاي شب حكومت نظامي اعلام شده بود. بسياري از مردم هيچ خبري نداشتند. سربازان و مأموران زيادي در اطراف ميدان مستقر بودند. جمعيــت زيادي هم به ســمت ميــدان در حركت بود. مأمورهــا با بلندگو اعلام ميكردند كه: متفرق شويد. ابراهيم سريع از جلسه خارج شد. بلافاصله برگشت و گفت: امير، بيا ببين چه خبره؟! آمدم بيرون. تا چشــم کار ميکرد از همه طرف جمعيت به ســمت ميدان مي آمد. شــعارها از درود بر خميني به ســمت شــاه رفته بود. فرياد مرگ بر شــاه طنين انداز شده بود. جمعيت به ســمت ميدان هجوم مي آورد. بعضي ها ميگفتند: ساواکي ها از چهار طرف ميدان را محاصره کرده اند و... لحظاتي بعد اتفاقي افتاد که کمتر کسي باور ميکرد! از همه طرف صداي تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آســمان بود و دورتر از ميدان قرار داشت. ســريع رفتم و موتــور را آوردم. از يــک کوچه راه خروجــي پيدا کردم. مأموري در آنجا نبود. ابراهيم سريع يکي از مجروح ها را آورد. @Oshagh_shohadam