eitaa logo
حاجی آقا جعفری
450 دنبال‌کننده
628 عکس
79 ویدیو
63 فایل
تماس صوتی 09133534765
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌 نماز 🕌حضرت موسی بن جعفر(ع) 🕌بنابر نقل سید ابن طاووس 🕌در کتاب «جمال الاسبوع» 🕌نماز آن حضرت دو رکعت است که 🕌در هر رکعت «یک مرتبه» سوره «حمد» 🕌و «دوازده مرتبه» سوره «توحید» خوانده می‌شود 📡https://eitaa.com/OstadJafari
🔥تصویری که زنده شد 🔥از علی بن یقطین نقل شده که هارون الرشید 🔥مردی را طلب کرد که به وسیله او امر موسی بن جعفر(ع) را باطل کند 🔥و در مجلس او را وامانده و خجل کند، 🔥مرد جادوگری را آوردند و چون سفره گستردند 🔥سحری در نان ها اعمال ‏کرد که هر چه آن جناب می خواست نانی بردارد از جلویش می پرید 🔥و هارون از خوشی و خنده به اهتزاز در آمد.‏ 🔥حضرت بدون معطلی سر بلند کرد و به صورت شیری که به پرده ای منقش بود فرمود 🔥ای شیر خدا دشمن خدا را بگیر 🔥عکس مانند بزرگترین درندگان شد و جادوگر را درید 🔥هارون و یارانش غش کرده افتادند و از هول آن ‏منظره عقل از سرشان پرواز کرد 🔥چون به هوش آمدند هارون به حضرت امرکرد تو را به حقی که من بر تو دارم دستور بده دوباره این صورت آنچه خورد برگرداند 🔥حضرت فرمود اگر عصای موسی ریسمان ها و عصاهای ‏ساحران را که بلعید برگرداند او هم این مرد را برمی گرداند 📡https://eitaa.com/OstadJafari
🥀میانجیگری ناشیانه‏ 🥀می‌گویند بین اعمش و همسرش کدورتی واقع شد 🥀به یکی از دوستانش گفت میان ما آشتی برقرار کن 🥀و حرف‌هایی بگو تا از من راضی شود 🥀دوست اعمش به همسر او گفت 🥀ای زن، اعمش مرد بزرگی است از او بیزار نشو 🥀‏که کوری چشمش 🥀و باریکی ساق پایش 🥀و ضعف زانوهایش 🥀و بوی بد زیر بغلش 🥀و سرخی کف دستش، 🥀چیزی نیست 🥀اعمش گفت خدا تو را خوار و ذلیل کند، 🥀آن ‌قدر از عیب‌های من شمردی که همسرم بعضی از آنها را ‏نمی‌دانست 📡https://eitaa.com/OstadJafari
🍀نماز روز آخر سال قمری 🍀آخرین جمعه سال قمری 📍(آخر ذی الحجه)، روز آخر سال قمرى است 📍لذا مرحوم سیّدبن طاووس نقل کرده است که در این روز، 📍دو رکعت نماز مى خوانى و در هر رکعت، 📍یک مرتبه سوره حمد 📍و ده مرتبه سوره قل هواللّه 📍و ده مرتبه آیةالکرسى را مى خوانى 📍و پس از نماز مى گویى 🌹اللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَل نَهَیْتَنى عَنْهُ وَ لَمْ تَرْضَهُ، 🌷خدایا آنچه انجام دادم در این سال از اعمالى که مرا از آن نهى فرمودى و راضى بدان نبودى 🌹و نَسیتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ، 🌷و من آن را فراموش کردم ولى تو فراموشش نکردى 🌹و دَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَیْکَ، 🌷و مرا به بازگشت بسویت خواندى پس از دلیرى کردنم بر تو 🌹اللّهُمَّ فَاِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لى، 🌷خدایا من از آن اعمال آمرزش مى طلبم پس بیامرز آنها را 🌹و ما عَمِلْتُ مِنْ عَمَل یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ فَاقْبَلْهُ مِنّى، 🌷و هر عملى که انجام دادم از اعمالى که مرا به تو نزدیک گرداند پس آن را از من قبول کن 🌹و لاتَقْطَعْ رَجآئى مِنْکَ یاکَریمُ 🌷و قطع مکن امیدم را از خودت اى بزرگوار. 🍀وقتى چنین کردى شیطان مى گوید 👈واى بر من! هر چه در مدّت این سال زحمت کشیدم (و او را وسوسه کردم) 👈با این عمل، همه را از بین برد و سالش را به خیر پایان داد! 📡https://eitaa.com/OstadJafari
🏴السلام علیک یا اباعبدالله 🏴مجلس سوگواری امام حسین(ع) 🏴دهه اول ماه محرم 🏴میدان معلم - بلوار 17 شهریور 🏴کوچه دوم سمت راست 🏴کوچه ارغوان منزل آقای زارع 🏴ساعت 21.45 — 22.45
♠️چهارم محرم ♠️سالروز شهادت ♠️آقا علی بن جعفر علیهما السلام ♠️امام زاده قل هواللهی ♠️و روز زیارتی آن حضرت ♠️آستان مقدس امام زاده ♠️پذیرای ارادتمندان حضرتش ♠️جهت شرکت در مراسم سوگواری ♠️و ختم مخصوص به آن حضرت ♠️ساعت مراسم 630 صبح
🕌نماز والدین برای هدایت فرزند 🕌این نماز در کتاب مکارم الاخلاق تحت عنوان نماز پدر برای فرزند وارد شده است ‏ 🕌ولی به فرموده آیة ‌الله بهجت، مادران نیز می‌توانند برای شفای مرض اولاد خودشان به این نماز ‏ملتزم باشند و بخوانند 🕌چهار رکعت (دو نماز دو رکعتی) به این صورت که 🕌در رکعت اول پس از سورۀ حمد، ۱۰مرتبه این آیه را بخواند 🕌رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ ‏الرَّحِيمُ(بقره ۱۲۸)‏ 🕌در رکعت دوم پس از سورۀ حمد، ۱۰مرتبه این آیه را بخواند 🕌رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ ‏الْحِسابُ(ابراهیم، آیه 41و42)‏ 🕌در رکعت سوم پس از سورۀ حمد، ۱۰مرتبه این آیه را بخواند 🕌رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِمامًا(فرقان74)‏ 🕌در رکعت چهارم پس از سورۀ حمد، ۱۰مرتبه این آیه را بخواند 🕌رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحًا تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ‏ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ(احقاف15)‏ 🕌بعد از سلام نماز ۱۰مرتبه بگوید 🕌رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِمامًا(فرقان74)‏ 🕌آیت‌الله بهجت رحمه‌الله به برخی توصیه می‌کردند که این چهار رکعت را با نیت نماز شب در وقت ‏نماز شب بخوانند(1)‏ 📙‏(1)بهجت‌الدعاء، ص٣٨٢‏ 📡https://eitaa.com/OstadJafari
🌹مراسم سالگرد شهادت امام زاده 🌹آقا علی بن جعفر علیهما السلام 🌹(قل هواللهی) ♦️سخنران اول ♦️حاج آقا جعفری ساعت 7 ♦️سخنران دوم ♦️حاج آقا عمادالدین رحیمی ساعت 8 ♦️سخنران سوم ♦️حاج آقا عمودالدین علی جعفری ساعت 9 🌺آستان مقدس امام زاده علی بن جعفر قل هواللهی
🏴السلام علیک یااباعبدالله الحسین 🏴مجلس سوگواری امام حسین علیه السلام 🏴پنجم محرم تا تاسوعای حسینی 🏴خیابان حضرت مهدی علیه السلام 🏴نرسیده به چهارراه 🏴سمت راست کوچه 24 🏴منزل آقای منظور 🏴صبح ساعت 645
🔥هلاکت دروغگو در حرم ♦️شيخ عباس حاج محمد علي كشوان آل‌ شيخ كليددار و خادم مرقد مبارك حضرت ‏ابوالفضل العباس عليه السلام بود ♦️می گوید ♦️سوگند به حضرت اباالفضل، در چشم عرب‌ها جايگاهي عجيب دارد ♦️و از مهم ‏‏‌ترين سوگندهاست ‏ ♦️وقتی بين قبيله‌ها نزاع درمي‌گيرد و كار به دادگاه مي‌كشد ♦️و پس از چند سال به نتيجه ‏نمي‌رسند، مي‌گويند پيش ابوالفضل ببريم‎ ♦️به در آستانه مقدس كه مي‌رسند، ♦️قبيله‌اي كه ناحق است، با شرمندگي مي‌گويد همين ‏جا بس است، ‏ ♦️من ناحق‌ام، شما را به ابوالفضل مرا به حرم نبريد، به صحن ابوالفضل نبريد، مي‌ترسم‎ ♦️شيخ عباس مي‌گويد يكي از شيوخ عرب هفت پسر و يك دختر داشت و برادري فقير.‏‎ ♦️برادرزاده‌اش خواستگار دختر عمو بود، ‏ ♦️به عموي توانگرش گفت عموجان، من چيزي براي ازدواج ندارم ♦️عمو كه راضي به اين وصلت نبود، با اين وجود پسر با دختر عمو وصلت كرد، ‏ ♦️اما پس از چندي سر به ناسازگاري گذاشت و از عمو علاوه بر زمینی که گرفته بود، ‏زميني ديگر درخواست کرد‎ ♦️عمو گفت اين زمين را براي پسر بزرگم گذاشته‌ام، به شما كه زمين داده‌ام ‏ ♦️برادرزاده نمك‌ نشناس عمويش را تهديد كرد كه آبرويش را خواهد برد، ‏ ♦️عمو كه از ناجنسي برادر زاده و دامادش با خبر نبود، اعتنايي نكرد ‏ ♦️مدتي بعد، برادرزاده به عمويش پيغام داد كه دخترش در هنگام ازدواج پاكدامن نبوده ‏است‎ ♦️عمو كه قلبش از غصه آتش گرفته بود، برافروخته شد و گفت بي‌حيا ‏ ♦️اگر دخترم آنگونه بود، چرا همان وقت او را نكشتي؟ ‏ ♦️تو كه پسر عمويش بودي، غريبه نبودي ‏ ♦️در ميان قبايل عرب رسم بر اين است كه در چنين مواقعي زن را مي‌كشند ‏ ♦️و هيچ مرجعي هم به آنها اعتراض نمي‌كند‎ ♦️در پي اين ماجرا، وقتي برادرزاده بدذات بر موضوع اصرار كرد، ♦️پدر دختر قبري كند و ‏افراد قبايل مختلف را فرا خواندند، تا با قول خودشان لكه ننگ را از بين ببرند‎ ♦️شبي كه قرار بود، دختر را بكشند، يكي از افراد قبيله گفت اگر شما اين دختر را بكشيد، ‏ ♦️فردا از شما بپرسند چرا و به چه جرمي او را كشتيد؟ چه جوابي داريد؟ ‏‎ ♦️پدر دختر گفت خوب، چاره كار چيست؟‎ ♦️مرد گفت شما ايشان را به حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام ببريد، ‏ ♦️اگر قسم خورد و نترسيد كه، حرفي نيست ‏ ♦️اما اگر قسم نخورد، پيداست كه دختر شما پاك است، ‏ ♦️چرا مي‌خواهيد اين بيچاره را بكشيد؟ ‏‎ ♦️حاضران قبول كردند، ‏ ♦️پسر را همراه با دختر، مادر و خاله نزد كليددار بردند، ‏ ♦️پنجاه نفر از افراد قبيله نيز شاهد بودند‎ ♦️كليددار رو به من كرد و گفت حاج‌ عباس، اين پسر بي‌حيا و دروغگوست، ‏ ♦️من نمي‌توانم اين كار را انجام دهم شما برعهده بگيريد‎ ♦️من به پسر گفتم هنوز وقت باقي است، مي‌تواني حرفت را پس بگيري و اين مردم پي ‏كارشان بروند و خودت هم بروي ♦️هر چه بخواهي به شما مي‌دهم‎ ♦️پسر گفت ابدا، ابدا‎ ♦️پرسيدم قسم مي‌خوري؟‎ ♦️گفت بله، قسم مي‌خورم‎ ♦️از او خواستم سه قدم به جلو بردارد، رو به ضريح بالاي سر حضرت ابوالفضل عليه ‏السلام بايستد و دو دستش را بلند كند، ‏ ♦️همان كلمات را كه من مي‌گويم، تكرار كند‎ ♦️گفتم بگو، و الله بحق هذا العباس يعني قسم به خدا، به حق اين عباس‎ ♦️پسر گفت و الله، بحق هذا العباس ‏‎..‎‏ ‏‎ ♦️اين را كه گفت، دهانش باز ماند‎ ♦️اما دختر كه قرار بود، كشته شود، با حضرت ابوالفضل حرف مي‌زد ♦️می گفت ابوفاضل، آقا من اين طورم؟ ♦️ابدا، باكش نبود به هيچ لكنت و هراسي، سه بار اين را گفت و به ضريح خيره شد‎ ♦️من ديگر يقين كردم كه حضرت ابوالفضل در مقابل اين دختر ايستاده و او حضرت را به ‏طور آشكار مي‌بيند‎ ♦️انگار قيامت برپا شده بود، ‏ ♦️جنازه پسر مثل چوب خشك روي زمين افتاده بود، ‏ ♦️جنازه را برداشتند، تا وقتي جنازه در حرم بود، يك قطره خون از آن بيرون نيامد، ‏ ♦️اما تا جنازه را به صحن بردند، خون از دهان و دماغ و گوشش بيرون زد‎ ♦️دختر همچنان با حضرت حرف مي‌زد و مي‌گفت ‏ ♦️الله، الله، ابوفاضل نعم، نعم، ابوفاضل اين كرامت شماست‎ ♦️برادران دختر او را در آغوش گرفتند و تكريم كردند ‏ ♦️و مردم كربلا نيز به ديدن دختر مي‌آمدند و از او تبرك مي‌جستند 📡https://eitaa.com/OstadJafari
42.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹معرفت را از کودکان بیاموزیم
♠️دعای ندبه این هفته ♠️خبر در گذشت یکی از خدام امام زاده بنام مرحومه خانم فاطمه اسحاقیه ♠️سبب اندوه و تالم گردید ♠️خداوند به بازماندگان آن مرحومه صبر و اجر عنایت بفرماید ♠️دعای ندبه این هفته به یادبود ایشان خواهد بود ♣️هیئت امناء امام زاده علی بن جعفر علیهما السلام ♣️(قل هواللهی)
🍀طلب خیر در سجده ☘️از حضرت صادق عليه ‌السلام روايت كرده اند كه ☘️در سجده آخر نافله صبح، صد و يك مرتبه بگويد الحمدللّه رب العالمين، اللهمّ صلّ على محمد و ‏آله ☘️پس پنجاه مرتبه بگويد استخيراللّه برحمته ☘️پس باز حمد و صلوات را اعاده كند ☘️و پنجاه و يك مرتبه بگويد استخيراللّه برحمته‏ 📡https://eitaa.com/OstadJafari
♦️نداشتن آمادگی برای نماز 🔺یکی از مصادیق سبک شمردن نماز که 🔺در مراتب پایین سبک شمردن نماز به حساب آورده می شود 🔺و در روایات نسبت به آن مذمّت شده این است که 🔺انسان قبل از وقت نماز، آماده نماز نباشد 🔺مثلًا وضوی خود را به ‏تأخیر انداخته باشد‏ 📡https://eitaa.com/OstadJafari
🌹اثر خواندن بسم الله در گوش 🌷یکی از شاگردان شیخ انصاری رضوان الله علیه می گوید 🌷چون از مقدمات علوم و سطوح فارغ گشتم 🌷برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفتم و به مجلس افادات شیخ درآمدم 🌷ولی از مطالب و تقریراتش هیچ نمی ‏فهمیدم 🌷خیلی بر این حالت متأثر شدم تا جائی که دست به ختوماتی زدم باز فایده نبخشید 🌷بالاخره به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام متوسل گشتم 🌷شبی در خواب خدمت آن حضرت رسیدم حضرت آیه شریفه ‏بسم الله الرحمن الرحیم را در گوش من قرائت فرمود 🌷صبح چون در مجلس درس حاضر شدم درس را می فهمیدم 🌷کم کم جلو رفتم، 🌷پس از چند روز به جایی رسیدم که در آن مجلس صحبت می کردم 🌷روزی از پایین منبر ‏درس با شیخ بسیار صحبت می نمودم و اشکال می گرفتم 🌷آن روز پس از پایان درس، خدمت شیخ رسیدم 🌷شیخ آهسته در گوش من فرمود 🌷آن کسی که بسم الله را در گوش تو خوانده است تا و لاالضالین را در گوش من ‏خوانده است 🌷این را گفت و رفت 🌷من از این قضیه بسیار تعجب کردم و فهمیدم که شیخ دارای کرامت است 🌷زیرا تا آن وقت به کسی این مطلب را نگفته بودم‏ 📡https://eitaa.com/OstadJafari
👈اگر امام حسین علیه السلام 👈👈برای مسیحیت بود 👈👈👈مثل حضرت مسیح، 👈👈👈👈او را تحریف می کردند 👈👈👈👈👈و نهضت امام حسین از 👈👈👈👈👈👈زندگی و پویایی می افتاد و میمرد
🌺جبران کردن اشتباه توسّط امام زمان(ع)‏ 🌷می گویند از روستایی کسی خدمت شیخ مفید رسید 🌷و در مورد زنی حامله که فوت کرده و فرزندش زنده است سؤال کرد 🌷سوال این بود که، آیا باید شکم این زن را شکافت و طفل را بیرون آوریم ‏ 🌷و یا این که او را با فرزندش دفن کنیم؟ 🌷شیخ مفید فرمود با همان بچّه او را دفن کنید 🌷آن مرد برگشت ‏ 🌷اما در وسط راه دید مرد اسب سواری از پُشت سر، سریع می آید 🌷وقتی به نزدیک مرد رسید گفت 🌷ای مرد، شیخ مفید فرموده است که شکم آن زن را بشکافید و طفل را بیرون بیاورید و آنگاه او را دفن کنید 🌷آنها همین کار را کردند ‏ 🌷پس از مدّتی خبر آن جریان به جناب شیخ مفید رسید 🌷شیخ فرمود من کسی را نفرستادم و معلوم است که آن شخص صاحب الامر علیه السلام بوده است 🌷حالا که در احکام دینی اشتباه می کنم همان بهتر که دیگر احکام دینی را بیان نکنم 🌷لذا به خانه رفت و درب خانه را بست و بیرون نیامد 🌷ناگاه از طرف حضرت ولی عصر علیه السلام نامه ای برای شیخ مفید آمد که بر شما واجب است تا احکام دینی را بیان کنید ‏ 🌷و ما هم شما را همراهی کنیم و مواظب باشیم که اشتباه نکنید 🌷برای همین شیخ مفید دوباره شروع به بیان احکام دین کرد 📕نجم الثّاقب
🌺امام زمان(ع)در میان عزاداران 🌷روز عاشورایى بود و جمعیت سوگواران از هر سو، به سوى کربلا در حرکت ‏بود 🌷علامه بحرالعلوم (ره) نیز به همراه گروهى از طلاب، به استقبال عزاداران و سینه زنان حرکت کردند 🌷در فاصله نه چندان دورى از کربلا، محلى به نام طویرج‏ هست که دسته سینه زنى آنان و سبک سوگواریشان مشهور بود 🌷هنگامى که علامه و همراهانش به آنان رسیدند، 🌷ناگهان علامه با آن کهولت ‏سن و موقعیت اجتماعى و علمى، لباس خویش را به کنارى انداخت 🌷و در صف سینه زنان، به سینه زدن پرداخت.‏ 🌷علما و طلابی که همراه ایشان جهت استقبال سوگواران و دسته‏هاى عزادارى آمده بودند، ‏ 🌷هر چه تلاش کردند تا مانع کار ایشان شوند نه تنها موفق نشدند 🌷بلکه گروهى از آنان، ‏چنان تحت تاثیر او قرار گرفتند که به او پیوستند 🌷و گروهى دیگر نیز براى حفظ او که مبادا بر اثر موج جمعیت زیر دست و پا بیفتد 🌷و دچار ناراحتى و صدمه شود به مراقبت از او پرداختند.‏ 🌷سرانجام مراسم سوگوارى و سینه زنى پایان یافت 🌷و آن سید بزرگوار، لباس خود را پوشیده، به خانه بازگشت. ‏ 🌷یکى از خواص، از ایشان پرسید چه شد که به سینه زنان پیوستید؟ 🌷ایشان فرمود حقیقت آن است که با رسیدن به دسته سوگواران و سینه زنان، 🌷به ناگاه چشمم به محبوب دل‏ها امام عصر علیه السلام افتاد 🌷و دیدم آقا با سر و پاى برهنه در میان جمعیت با چشمانى پر از اشک‏ به سر و ‏سینه مى‏زنند 🌷این بود که از خود بی خود شدم 📡https://eitaa.com/OstadJafari
🍎دانشمند متواضع‏ 🍒ﭘﺮﻓﺴﻮﺭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻧﻘﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ 🍒ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮﺭ ﻣﺸﻐﻮﻝ گذﺭﺍﻧﺪﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺧﺪﻣﺖ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﺑﻮﺩﻡ 🍒ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﺍﺯ ‏ﺟﺎﺩﻩﺍﯼ می گذﺷﺘﯿﻢ، ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮏ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﭼﻮب دستیش ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﯾﺪ 🍒ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، 🍒ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ، ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﺯﻧﺎﻥ ‏ﻭ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪﺍﯼ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ 🍒ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺳﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﯿﻤﺎﺭﻩ 🍒ﺑﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﺎ ﺩﺭﺏ ﻋﻘﺐ ماشین ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺸﺴﺖ 🍒ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺭﺍﻩ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺍﺯ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﻣﺸﻬﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ‏ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﺮﯾﺾ ﺍﺳﺖ 🍒ﻣﻦ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ﺯﯾﺮﭼﺸﻤﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻤﺴﺨﺮ، ﺧﻨﺪﻩای ﻣﺮﻣﻮﺯﺍﻧﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ 🍒ﻭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﭼﻮﭘﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﺮﺳﯿﻢ، ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﻼﺱ ‏ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ 🍒ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، 🍒ﺩﮐﺘﺮ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺳﺮﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﮔﯽ ﺩﺍﺭد ﺩﺍﺭﻭ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﻭ ﯾﮑﺪﻓﻌﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺳﺮ ﺯﺩﯾﻢ ﻭ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺧﻮﺏ ﺷﺪ 🍒ﺩﻭ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﮔﺬﺷﺖ ‏ﻭ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ 🍒ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﯾﮏ ﺗﻘﺪﯾﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﻬﺪﺍﺭﯼ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ 🍒ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ، ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﭘﻠﯽ ﺗﮑﻨﯿﮏ ﺗﻬﺮﺍﻥ را ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﻧﻤﻮﺩﻩﺍﯾﺪ، ﺗﺸﮑﺮ می کنیم... 🍒‏ﻣﻦ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ، ﻫﺎﺝ و ﻭﺍﺝ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ، ﻭ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺭﺍ ﻣﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩﺍﯾﻢ، 🍒ﺗﺎ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪﻫﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻭ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺍﻓﺘﺎد ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺩﮐﺘﺮ به ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺭﻓﺘﯿﻢ، 🍒ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ﻣﺎﺩﺭ، ﮐﺪﺍﻡ ﭘﺴﺮﺕ ‏ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺍﺳﺖ؟ 🍒ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻧﮑﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩ 🍒ﭘﺴﺮﻡ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﯿﺎﯾﺪ، ﻟﺒﺎﺱ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ می پوشد ﻭ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ ﺻﺤﺒﺖ می کند... 🍒ﻣﻦ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﺪﯾﻢ 🍒ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻋﻬﺪ ‏ﮐﺮﺩﻡ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﻧﮕﯿﺮﻡ 🍒ﻭ ﺍﺯ ﺍﺻﻞ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺭﯾﺸﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻨﻢ...‏ 📡https://eitaa.com/OstadJafari
♦️آن شب بازداشت نشد 🔺علت نگرانیش را جویا شدم گفت برادرش بر اثر یک سوء تفاهم توسط پلیس دستگیر شده 🔺و مسؤولین پاسگاه کلانتری گفته اند که حتما باید ایشان امشب در بازداشت بماند تا فردا تکلیفش مشخص گردد 🔺نگرانی دیگری هم که وجود داشت این بود که چون فردایش جمعه و تعطیل است احتمال زیاد دارد که به کار آنها رسیدگی نشود 🔺و بررسی این وضعیت به شنبه موکول شود ‏ 🔺من وقتی نگرانی ایشان را دیدم به ایشان پیشنهاد دادم چون همگی جمع شده ایم خوب است بدون اینکه کسی از میهمانان متوجه شود 🔺توسل به پنج تن آل عبا علیهم السلام از طریق خواندن حدیث شریف کساء داشته ‏باشیم ‏ 🔺بعد از این پیشنهاد، همگی شروع به تلاوت این حدیث نورانی کردیم 🔺در حال خواندن بودیم و تقریبا به اواخر آن نزدیک می شدیم و حدیث هنوز بطور کامل به اتمام نرسیده بود که ناگهان تلفن خواهر فرد بازداشت شده زنگ خورد ‏ 🔺دیدم که آثار خوشحالی در چهره ایشان نمایان شد ‏ 🔺معلوم شد فرج حاصل شده و مشکل برطرف شده و الان عازم جلسه هستند ‏ 🔺بعد از اینکه به منزل رسیدند از آنها پرسیدیم جریان چیست؟ ‏ 🔺شما که گفتید آنها به هیچ وجه راضی به آزاد کردن نمی شدند؟ ‏ 🔺برادر ایشان گفت بله همین طور بود و خودم هم داشتم کم کم ناامید می شدم و قصد بازگشت داشتم که 🔺ناگهان در آن موقع شب بطور ناگهانی رئیس کلانتری برای سرکشی بطور غیر معمول به پاسگاه آمد که 🔺حتی خود ‏پرسنل آنجا هم تعجب کرده بودند که ایشان در آن وقت شب برای چه به آنجا آمده است؟ ‏ 🔺وقتی فهمیدم که ایشان رئیس کلانتری است رفتم و با ایشان صحبت کردم و جریان کار برادرم را گفتم، ‏ 🔺و خدا را شکر ایشان برادرم را فقط با یک کارت شناسایی آزاد نمودند. ‏ 🔺ما هم به ایشان گفتیم که این آزادی بخاطر معجزه حدیث کساء 🔺و نظر لطف پنج تن آل عبا علیهم السلام بوده است که 🔺اهل جلسه متوسل شدیم و برای آزادی و نجات ایشان دعا کردیم 📡https://eitaa.com/OstadJafari
◾️تعطیل است ▪️شنبه 26 شهریور ▪️مصادف ‏ ▪️با بیستم صفر ▪️اربعین حسینی ▪️امام زاده قل هواللهی ▪️تعطیل بوده ‏ ▪️مراسمی نداریم
🌺نماز امام زمان(ع)‏ 🌷از ناحیه مقدّسه حضرت صاحب الزمان علیه ‌السلام توقیع بیرون آمد که 🌷هر کس را به خداوند تعالی حاجتی پیش آید ‏ 🌷باید بعد از نیمه شب جمعه غسل کند 🌷و به جایگاه نماز خود برود و دو رکعت نماز بخواند 🌷در رکعت اول وقتی که به آیه إِیّٰاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ رسید صد مرتبه آن را بگوید، ‏ 🌷سپس سوره حمد را به پایان ببرد و یک مرتبه توحید بخواند 🌷و ذکر در رکوع و دو سجده را هفت مرتبه تکرار کند 🌷و پس از تمام شدن نماز این دعا را بخواند، 🌷به درستی که حق‌ تعالی هر حاجت او را برآورده می‌سازد 🌷و دعا این است 🌹اللّٰهُمَّ إِنْ أَطَعْتُكَ فَالْمَحْمَدَةُ لَكَ، 🌹وَ إِنْ عَصَيْتُكَ فَالْحُجَّةُ لَكَ، 🌹مِنْكَ الرَّوْحُ وَ مِنْكَ الْفَرَجُ، 🌹سُبْحانَ مَنْ أَنْعَمَ وَ شَكَرَ، 🌹سُبْحانَ مَنْ قَدَّرَ وَ غَفَرَ 🌹اللّٰهُمَّ إِنْ كُنْتُ عَصَيْتُكَ 🌹فَإِنِّي قَدْ أَطَعْتُكَ فِي أَحَبِّ الْأَشْياءِ إِلَيْكَ وَ هُوَ الْإِيمانُ بِكَ، 🌹لَمْ أَتَّخِذْ ‏‏لَكَ وَلَداً وَ لَمْ أَدْعُ لَكَ شَرِيكاً 🌹مَنّاً مِنْكَ بِهِ عَلَيَّ لَامَنّاً مِنِّي بِهِ عَلَيْكَ، 🌹وَ قَدْ عَصَيْتُكَ يَا إِلٰهِي عَلَىٰ غَيْرِ وَجْهِ الْمُكابَرَةِ، 🌹وَ لَاالْخُرُوجِ عَنْ عُبُودِيَّتِكَ، 🌹وَلَا الْجُحُودِ لِرُبُوبِيَّتِكَ، 🌹وَ لٰكِنْ أَطَعْتُ هَوايَ وَ أَزَلَّنِي الشَّيْطانُ، 🌹فَلَكَ الْحُجَّةُ عَلَيَّ وَ ‏‏الْبَيانُ 🌹فَإِنْ تُعَذِّبْنِي فَبِذُنُوبِي غَيْرُ ظالِمٍ لِي، 🌹وَ إِنْ تَغْفِرْ لِي وَ تَرْحَمْنِي فَإِنَّكَ جَوادٌ كَرِيمٌ 🌷پس از این دعا تا نفس او وفا کند یا کریم، یا کریم را تکرار کند، 🌷و بعد از آن بگوید 🌹يَا آمِناً مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنْكَ خائِفٌ حَذِرٌ 🌹أَسْأَلُكَ بِأَمْنِكَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ خَوْفُ‌ِ كُلِّ شَيْءٍ مِنْكَ، 🌹أَنْ تُصَلِّيَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌹وَ أَنْ تُعطِيَنِي أَماناً لِنَفْسِي وَ أَهْلِي وَ وَلَدِي وَ سائِرِ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ 🌹حَتَّىٰ لَا أَخافَ وَ لَا ‏‏أَحْذَرَ مِنْ شَيْءٍ أَبَداً 🌹إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، 🌹وَ حَسْبُنَا اللّٰهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ، 🌹يَا كافِيَ إِبْرَاهِيمَ نُمْرُودَ، 🌹وَ يَا كافِيَ مُوسىٰ فِرْعَوْنَ، 🌹أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌹وَ أَنْ تَكْفِيَنِي شَرَّ فُلانِ ابْنِ فُلان‏ 🌷به جاى فلان بن فلان نام شخصی را که از شرّ او می‌ترسد و نام پدرش را بگوید 🌷و از خدا بخواهد که زیان او را دفع و وی را از او باز دارد، 🌷به درستی که حق ‌تعالی گزند او را باز خواهد داشت ان ‌شاء‌الله‌ تعالی 🌷و پس از آن به سجده رود و حاجت خود را بخواهد و به سوی حق‌تعالی زاری کند 📡https://eitaa.com/OstadJafari
◾️تعطیل است ▪️شنبه 26 شهریور ▪️مصادف ‏ ▪️با بیستم صفر ▪️اربعین حسینی ▪️امام زاده قل هواللهی ▪️تعطیل بوده ‏ ▪️مراسمی نداریم
♦️زینب کذابه 🔺در دوران حکومت مامون، زنی به نام زینب ‏ 🔺مدّعی بود که از ذرّیه حضرت فاطمه زهراء علیها السلام می باشد ‏ 🔺و با این روش از مؤمنین پول می گرفت ‏ 🔺و مایحتاج زندگی خود را تأمین می کرد ‏ 🔺و بر دیگران فخر و مباهات می ورزید.‏ 🔺وقتی حضرت علی بن موسی الرّضا علیهما السلام این خبر را شنید، آن زن را احضار نمود 🔺و سپس تکذیبش کرد و فرمود 🔺این زن، دروغ گو و سفیه است، ‏ 🔺زینب در کمال وقاحت به امام علیه السلام گفت 🔺همان طور که تو اصل و نسب مرا تکذیب و ردّ می نمائی، ‏ 🔺من نیز سیادت و نسب تو را تکذیب می کنم.‏ 🔺حضرت رضا علیه السلام به ناچار، جریان را برای مأمون بازگو نمود ‏ 🔺و چون زینب کذّابه را نزد خلیفه آوردند، ‏ 🔺حضرت فرمود این زن دروغ می گوید 🔺و او از نسل حضرت علی و فاطمه زهراء نمی باشد.‏ 🔺بعد از آن، اظهار نمود 🔺چنانچه او راست و حقّ می گوید، او را نزد درّندگان بیندازید، تا حقیقت امر بر همگان روشن شود 🔺چون درّندگان به نسل زهراء گزندی نمی رسانند.‏ 🔺هنگامی که زینب چنین مطلبی را شنید، گفت 🔺اوّل خودت نزد درّندگان برو، اگر حقّ با تو بود سالم بیرون می آئی.‏ 🔺حضرت بدون آن که سخنی بگوید برخاست و به سمت محلّی که درّندگان در آنجا جمع آوری شده و نگه داری می شدند، حرکت نمود.‏ 🔺مامون به حضرت گفت 🔺یابن رسول اللّه کجا می روی؟ 🔺امام علیه السلام فرمود 🔺سوگند به خدا، باید نزد درّندگان بروم تا حقیقت امر ثابت گردد 🔺پس هنگامی که حضرت وارد آن محلّ شد و نزدیک درّندگان رسید، ‏ 🔺تمامی آن حیوانات متواضعانه روی دُم های خود نشستند ‏ 🔺و حضرت کنار یکایک آن ها آمد و دستی بر سرشان کشید و آن ها را نوازش نمود ‏ 🔺و سپس با سلامتی خارج گردید.‏ 🔺آن گاه به خلیفه فرمود 🔺اکنون این زنِ دروغ گو را نزد آن ها بفرست تا دروغ او برای عموم روشن گردد.‏ 🔺و چون مامون از آن زن خواست تا به سمت درّندگان برود 🔺زن با التماس از رفتن به آن محلّ خودداری می کرد، ‏ 🔺تا آن که خلیفه دستور داد تا او را به اجبار وارد آن محلّ کرده و رهایش نمایند.‏ 🔺با ورود زینب به داخل آن محلّ، درّندگان از هر طرف حمله کرده و او را دریدند ‏ 🔺و بدون آن که خونی بر زمین ریخته شود، نابودش کردند و به عنوان زینب کذّابه معروف گردید 📡بحارالا نوار، ج 49، ص 61‏