🍃🌼بسم الله الرحمن الرحیم 🌼🍃
💠 کاربردیسازی مطالعات قرآنی
🗓 6 خرداد 1397
☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
💠 کاربردسازی مطالعات قرآنی مسألهای است که از مسائل جزئیتر دیگر تشکیل یافته و به این سهولت نمیتوان نسخهای برای حل آن ارائه کرد.
🔸 در این حوزه ی مطالعات قرآنی ما یک انتقاد اساسی داریم و یکی از مشکلات ما در مطالعات قرآنی و در آموزشهای دانشگاهی در این حوزه آن است که هدف ما نفس علم است و این مهمترین سد هر نوع کاربردیسازی است.
🔹 اقداماتی که برای کاربردیسازی علوم قرآنی انجام شده است کافی نیست؛ مهمترین معنای کاربردیسازی مطالعات قرآنی حل مسائل جامعه است. در حالی که ما در مطالعات علوم قرآنی نیازمند توسعه ی روشهای کمی و کیفی هستیم و بدون آن نمیتوان به مشکلات جامعه پرداخت. در همین راستا ضرورت دارد در حوزه ی تفسیر به استخراج برداشتهای موجود در تفاسیر قرآن بپردازیم، با تکیه بر تاریخ اندیشه و تاریخ گفتمانی و پالایش برداشتها و اقوال، برای عصری کردن و روزآمد کردن آن تلاش کنیم؛ همچنین باید چرخشها در تفاسیر را مطالعه کرده و برای مثال بدانیم که چرا تا یک زمانی یک آیه به نحوی فهمیده شده و پس از آن به نحو دیگر فهمیده شده است و باید بدانیم کدام مباحث تفسیری مناسب عصر ماست.
✅ بحث استفاده از روشهای کمّی مهم است. تا وقتی یاد نگیریم از روشهای کمّی استفاده کنیم و از نرمافزارهای پیمایشی یاری بجوییم، نمیتوانیم به حل مسائل اجتماعی و کاربردیسازی نائل شویم.
♦️ از نکات دیگر در خصوص کاربردیسازی، بازتولید متناسب آموزههاست. ما باید نگاه درجه دوم در کنار نگاه درجه اول را دارا باشیم و پژوهش در خصوص تعامل میان این دو را مدنظر قرار دهیم و ضروری است تا تعریف درست از نسبت فرد و جامعه در بازتولید آموزهها وجود داشته باشد و در کنار این ضرورتها بایستی به راهکارهای مؤثر و روشن در تعامل میان دین و عقل رسید.
🔹 ما تصور میکنیم بازتولید آموزهها، نوشتن آیه و ترجمه ی آن و بیان آدرس آیه است؛ باید مخاطب امروز را شناخته و برای این کار مشخصات جامعه ی مدرن را شناسایی کنیم. یکی از ویژگیهای تمدن مدرن اهمیت نگاه درجه دوم است که فرد در آن میتواند به نوعی خودشناسی برسد.
🔸 بحث دیگر مساله ی فردگرایی است و البته اینجا منظورم فردگرایی لجام گسیخته نیست. این که در طول 100 سال اخیر مساله ی تدبر اهمیت پیدا کرده است به این خاطر است که فردگرائی رواج یافته است. مساله ی رسیدن به راهکارهای تعامل دین و عقل مهم است که معمولاً ما در اینجا جاخالی دادهایم و گفتهایم دین و عقل عین هم هستند. زمانی چالش دین و عقل را حل میکنیم که بتوانیم جاهایی که این دو حرف هم را نقض میکنند، راهحل بدهیم و ما باید در مطالعات قرآنی راهکارهایی برای این مسائل داشته باشیم. مراد از عقل در اینجا عقل به معنای عرفی است، و الا کجا میتوان عقل ایدهآل را یافت.انسانهای کنونی انسانهایی معمولیاند که عقلهایشان در تعارض با وحی میتواند باشد.
♦️ برای دسترسی کامل به مطلب فوق روی لینک زیر کلیک نمایید.
➡️ http://tn.ai/1737388
🌷اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم 🌷
🆔 @OstadPakatchi
کاربرد مطالعات قرآنی.pdf
186.6K
#گزارش_متنی
💠 نشست: کاربردی سازی مطالعات قرآنی؛ ضرورت و راهکار
♦️ سخنران: دکتر پاکتچی
🔹زمان: یکشنبه 6 خرداد 1397
🔸 مصلی امام خمینی رحمه الله علیه
🆔 @ostadpakatchi
هدایت شده از 📖 کانال آموزشی غیر رسمی استاد احمد پاکتچی 📖
کمیت و کیفیت در افعال در حوزه معرفت در قرآن کریم با رویکرد معناشناسی(1).mp3
23.9M
💠 کمیت و کیفیت در افعال در حوزه معرفت در قرآن کریم با رویکرد معناشناسی
♦️ سخنران: دکتر پاکتچی
💠 زمان: 1394.06.09
🔸 مکان: تهران-پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🆔 @OstadPakatchi
🍃🌼بسم الله الرحمن الرحیم 🌼🍃
💠آنچه در این صوت می شنوید...
☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
♦️ برخی الفاظ از معنای کمّی به معنای کیفی منتقل شدهاند. ریشههای قرآنی «کبر»، «عرف» و «وجد» در اصل به معنی بزرگ شدناند، اما پس از انتقال به معنی دانستن هم به کار رفتهاند.
🔹 روش من معناشناسی تاریخی است. میخواهم نشان دهم که چگونه از افعال کمی، معنی کیفی مراد میشود و الگوهای انتقال افعال کمی به کیفی چگونه است.
✅ نتیجهای که من میخواهم بگیرم این است که وقتی زبان، معنایی را که داشته دوباره تولید میکند، معنای قبلی از بین رفته است. برخی کلمات در قرآن وقتی با این رویکرد مورد بررسی واقع میشوند معنای جدیدی خواهند یافت. بزرگ شدن، بلند شدن، اندازه گرفتن و شمردن در قرآن به معنی دانستن منتقل شدهاند.
♦️ در زبانهای دیگر از جمله انگلیسی هم از بزرگ شدن به معنای دانستن استفاده شده است، در قرآن ریشه «وجد» به معنای بزرگ شدن است که به معنای دانستن انتقال یافته است و ما هر دو صورت پیش و پس از انتقال را داریم. معنای پیش از انتقال در آیه ی ۳ سوره ی جن آمده است «وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا: و اين كه او پروردگار والاى ما همسر و فرزندى اختيار نكرده است».
🔹 اینجا جد از ریشه اصلی وجد است و به عظمت خدا اشاره دارد. معنای وجد به معنای یافتن مربوط به عربی پس از قرآن است و در عربی قرآنی، به معنای یافتن نبوده بلکه به معنی دانستن است. در آیه ی ۸ سوره ی جن «وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا: و ما بر آسمان دست يافتيم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهاى شهاب يافتيم» وجد به معنای دانستن است و معنای یافتن نمیدهد.
🔸 حروف اصلی «کبر» به معنای بزرگ است و در قرآن در برخی موارد این واژه به معنای «به ذهن آمدن» انتقال یافته شده است. در آیه ی «أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُم: ْ يا آفريدهاى از آنچه در خاطر شما بزرگ مىنمايد» (اسرا، ۵۷) کبر به معنی خطور به سینه و به ذهن آمدن است.
💠 الگوی دوم ساخته شدن دانستن از مفهوم بلندی است. این انتقال از آنجا ناشی میشود که شما در جای بلند اشراف یافته و به معرفت بیشتری میرسید. ریشه ی «طلع» به معنی بالا رفتن است، اما اطلع به معنای اطلاع یافتن و آگاه شده را داریم. هم صورت قبل از انتقال و هم صورت بعد از انتقال «طلع» را در قرآن داریم. ساخت بعدی از باب «عرف» است و معنای بلندی دارد و از این معنا به فعل عرف و معرفت منتقل شدهایم. در قرآن هم معنای قبل و هم بعد از انتقال را داریم.
♦️ عکس این فرایند هم صادق است و از وضعیت پایین آمدن به معنای ندانستن است. دیگر انتقال معنای بلندی به دانستن، از تسلط است.
🔸 مفهوم اندازهگرفتن نیز به معنای دانستن انتقال یافته است. ثقل در معنای دانستن در قرآن به کار رفته است. الثقلان در آیه ی «سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَان:ِ اى جن و انس زودا كه به شما بپردازيم» به معنای جن و انس گفته میشود، در این جا معنای سنگینی نیست بلکه به ذی شعور بودن این دو اشاره میکند.
✅ بر اساس بازسازی که بنده انجام دادهام «وکل» به معنی دانستن و ماهر بودن است. صفت مشبهه اینجا یعنی ماهر و آگاه است و اگر ما به این معنی امروز میگیریم، به خاطر مهارت و آگاهی اوست. در آیهای «وکل» یعنی کسی که تقسیم و حساب را بلد است و به اندازه دلالت میکند.
🔹 ماده ی حسب نیز در اصل به معنای شمردن بوده که به معنای دانستن منتقل شده است.
❇️ ثنی نیز از معنای شمردن به دانستن انتقال یافته است. مثنا میتواند به معنی دو دو باشد اما از این ثنی هم گرفته شده که معنی شمردن است. گایگر معنای دوم مثنا را صورت معرب مشنای عبری میداند. این اشتباه زبانشناختی دارد، زیرا در وام گرفتن واژههای عبری در عربی، اگر واژهای «ش» داشته باشند به «س» تبدیل شده یا بیتغییر میماند. در مورد مثنی، وام گیری در کار نیست، بلکه ریشه مشترک عربی و عبری در سامی است. پیشنهاد من این بود که ریشه ی ثنی را در سامی شناسایی کنیم به معنی فکر کردن که مشنا در عبری است و در عربی مثنا ساخته میشود و به معنای تفکر و اندیشه خواهد بود. مثانی را در آیه ی ۸۷ سوره ی حجر «وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ: و به راستى به تو سبع المثانى [=سوره ی فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا كرديم» باید به این معنا گرفت که سبع نیز در این آیه صورتی انتقال یافته به معنای دانایی است.
🌷اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم 🌷
🆔 @OstadPakatchi
اباضیه و تاریخنگاری.pdf
729.5K
#فایل_PDF_مقاله
⏹ نام مقاله: اباضیه و تاریخ نگاری
💠 دکتر احمد پاکتچی
🆔 @OstadPakatchi
🍃🌼بسم الله الرحمن الرحیم 🌼🍃
💠 معرفی کتاب: جستارهایی در اعتبارسنجی و فهم روایات طبی
☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
♦️ این اثر به اهتمام دکتر یحیی میرحسینی و با سرپرستی علمی دکتر احمد پاکتچی در سه فصل و 417 صفحه گردآوری شده است.
✅ در فصل نخست به مروری بر خاستگاه و جایگاه تاریخی روایات طبی پرداخته و از هفت مقاله تشکیل شده است.
✅ در فصل دوم به کاوش در اعتبار و اصالت منابع روایات طبی میپردازد و دارای چهار مقاله است.
✅ و فصل سوم آن به مبانی فهم و معیارهای نقد روایات طبی اختصاص دارد و از ۷ مقاله تشکیل شده است.
🔸 کتاب «جستارهایی در اعتبارسنجی و فهم روایات طبی» در حقیقت مجموعه ی مقالاتی است که به نحو هدفمند در زمینه ی پژوهشهای علوم حدیث در روایات طبی گزینش شده و با مقدمه ی دکتر محمود خدادوست، مشاور وزیر و مدیر کل دفتر طب ایرانی، در طرح احیای میراث مکتوب معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، در دست انتشار است.
💠 این کتاب که با نظارت دکتر احمد پاکتچی، به رشته ی تحریر درآمده است، در مقدمهای تفصیلی به قلم این استاد حوزه ی قرآن و حدیث، موضوعاتی چون نگاه روشمند به احادیث طبی، آسیبشناسی احادیث طبی، مسأله ی اخبار آحاد و فقهالحدیث احادیث طبی را دربر میگیرد و به مباحثی همچون روششناسی نقد اسنادی و نقد متنی احادیث طب و مسائلی مانند مبانی حجیت روایات و تسامح در ادله ی سنن میپردازد.
♦️ نگارندگان مقالات را طیف گستردهای از استادان حدیثپژوه داخلی و خارجی تشکیل میدهند که کتاب را دارای ویژگیهای ممتازی از نظر پژوهشی ساخته و برخی از مقالاتی که پیشتر چاپ شده بود نیز با بازنویسی مختصر و گاه با ترجمه و یا نگارش مجدد با ذکر منبع اصلی، در اثر آورده شده است.
🔸 گفتنی است، چندی قبل در مراسم رونمایی از کتاب «جستارهایی در اعتبارسنجی و فهم روایات طبی»، آیتالله جمالالدین دینپرور، رئیس بنیاد نهجالبلاغه، حجتالاسلام دکتر محمدعلی مهدوی راد، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، حجتالاسلام دکتر مهدوی کنی، رییس دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، دکتر احد قراملکی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، دکتر حسینعلی قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و جمعی از استادان حوزوی و دانشگاهی نیز حضور داشتند.
🌷اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم 🌷
🆔 @ostadpakatchi
الزامات زبان شناختی مطالعات بین رشته ای .pdf
221.2K
#فایل_PDF_مقاله
📄 عنوان مقاله: الزامات زبان شناختی مطالعات میان رشته ای
📝نویسنده ی مقاله: دکتر احمد پاکتچی
🖇 فصلنامه ی مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی
✳️ سال اول / شمار ی 1 / زمستان 1387
🆔 @ostadpakatchi
🍃🌼بسم الله الرحمن الرحیم 🌼🍃
🌸 یادداشتی ازدکتر احمد پاکتچی؛ مهمترین آثار حدیثی زیدیه 🌸
☘به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی از دکتر احمد پاکتچی عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(علیه السلام) است که در سایت طومار اندیشه منتشر شده است.
✴️ شاید آنچه که بیشتر از همه برای ما اهمیت دارد، شناختن آثاری است که به هر حال به صورت خالص به عنوان آثار و تألیفات حدیثی زیدیه شناخته میشوند که الآن موجود هستند. من مهمترین آثار حدیثی زیدیه را که بین خود زیدیه اعتبار دارند و در میان شیعه ی امامیه و اهل سنت کمتر مطرح شدهاند و یا اصلاً مطرح نشدهاند معرفی میکنم.
✅ ۱. آثار زید بن علی
💠 قدیمیترین این آثار، نوشتههای خود زید بن علی است. آثاری که در حال حاضر به ایشان نسبت داده میشود حدود ۱۵ اثر است، ولی وضعیت این متون خیلی از وضعیت متونی که به امام جعفر صادق(علیه السلام) و بقیه ائمه(علیهم السلام) نسبت داده میشود، بهتر نیست. به هر حال زید هم یکی از متقدمین اهل بیت علیهم السلام است، بنابراین امکان اینکه زیدیه بخواهند آثاری را به امامشان منسوب کنند، خیلی زیاد است. همه ی آثاری که به زید بن علی نسبت داده شده، تألیف خود زید نیست، اما معنای آن، جعلی بودن این آثار نیست.
💠 گروه دومِ آثاری که به زید نسبت داده میشود، با ارزش هستند؛ یعنی برخی از این آثار روایتهایی است که در قرنهای بعدی گردآوری و به زید منسوب شده است. به عبارت دیگر بعضی از این آثار، روایتهایی است که توسط شاگردان مستقیم خودِ زید، گردآوری شده و به زید نسبت داده شده است. به نظر میرسد این آثار به اندازه ی کافی اهمیت دارد و لزومی ندارد که ما آن را بیارزش به حساب بیاوریم. یکی از اصلیترین کتابهای این گروه، مجموعه ی احادیثی است ـ هیچ اسمی روی آن نمیگذارم ـ که از زید بن علی گردآوری شده و راوی آنها فردی به نام ابوخالد واسطی است. ابوخالد واسطی، شخصاً زیدی است و یکی از اصلیترین اصحاب زید است؛ یعنی همانقدر که زراره برای ما بین اصحاب امام جعفر صادق (علیه السلام) شناخته شده است، او هم بین اصحاب زید شناخته شده است و میتوان گفت، هیچکس شناختهشدهتر از او نیست.
💠 پس چون ابوخالد که یکی از اصلیترین شاگردان زید محسوب میشود این مجموعه را جمعآوری کرده، این اثر بسیار با ارزش است.او مجموعهی اخبار و احادیثی را که زید از آباء خود نقل کرده ـ عموماً از شخص پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) از طریق پدرانشـ در یک مجموعه جمع کرده است و به نظر میرسد مجموعهی با ارزش و مهمی باشد. این مجموعه، اسمهای مختلفی دارد، در سنت زیدیه، به این کتاب «المجموع» گفته میشود اما بین اهل سنت به دلیل اینکه نام مسند خیلی رواج دارد، از این اثر با عنوان «مسند زید بن علی» نام برده میشود. زیدیها در چند قرن اخیر ترجیح میدهند به این کتاب مسند زید بن علی بگویند.
💠 این کتاب از نظر ساختار، شباهتی با مسندهای اهل سنت ندارد. در این کتاب، مجموعهای از احادیث گردآوری شده که همهاش یک سلسله سند دارد. تمام اینها، روایت زید بن علی از پدرش از جدش امیرالمؤمنین (علیه السلام) است و سند دیگری وجود ندارد. بنابراین تعبیر مسند، با شناختی که از مسانید اهل سنت داریم، در مورد این کتاب که دارای یک وحدت سند، در این حد است، صادق نخواهد بود. این اسم، اسمی است که روی جلد کتاب میبینید. برای اولین بار حدود هشتاد سال پیش گابریلی [۱] این کتاب را در میلان ایتالیا چاپ کرد. بار دوم یکی از علمای زیدی یمن، این کتاب را در بیروت چاپ کرد و الآن این کتاب، کتاب رایجی است.
💠 این کتاب از لحاظ لایهشناسی، مقداری مشکل دارد چون به نظر میرسد دو نسخه از این کتاب وجود داشته است. نسخهای که فقط دربردارندهی یک بدنه ی فقهی است که با کتاب طهارت شروع میشود و مثل بقیه ی کتب فقهی به کتاب القضاء و الدیات و... میرسد و تمام میشود. نسخهی تمامتری نیز از کتاب وجود دارد که دقیقاً با طهارت شروع میشود و با مباحث قضاء و... تمام میشود، اما وارد یک سری مباحث غیر فقهی میشود و سلسله مباحث دیگری را نیز مطرح میکند که اصلاً جنبه فقهی ندارند و به اصول عقاید و اخلاق و... مربوط میشوند.
💠در سنت زیدی مشهور بود که به قسمت اول، «المجموع الفقهی» و به قسمت دوم، «المجموع الحدیثی» و به کل آن «المجموع» گفته میشد. در بعضی از نسخههای خطی این دو قسمت، از هم جدا هستند و در یک کتاب نیستند. گاهی نیز با هم استنساخ شدهاند. نسخهای که الان چاپ شده، این دو را با هم دارد اما باید توجه داشت ـ شبیه آن تذکری که در مورد امالی شیخ طوسی مطرح کردم ـ که اینها میتوانند دو کتاب با دو گردآوری باشند، یک گردآوری که دربردارنده ی اخبار حدیثی است و یک گردآوری که دربردارنده ی اخبار و احادیث فقهی است.
💠 مقالهای راجع به کتاب مسند زید نوشتهام که گزارش آن را در دایره المعارف بزرگ اسلامی ذیل عنوان ابوخالد واسطی میتوانید بخوانید[۲]. در این مقاله سعی کردم پنج نسخه را که بین زیدیه به روایت ابوخالد واسطی رواج داشته معرفی کنم و در نهایت نتیجه بگیرم که نسخهای که الآن به عنوان مسند زید وجود دارد چه نسبتی با پنج نسخهای دارد که بین زیدیه رواج داشته است. بعضی از این نسخهها بین امامیه کاملاً رواج داشتهاند و امامیه از آنها استفاده میکردهاند.
💢 برای دیگر آثار زید که اهمیت هیچکدام به اندازه ی این کتاب نیست، میتوانید به کتاب فؤاد سزگین مراجعه کنید.
✅ ۲. آثار احمد بن محمد بن عیسی بن زید
💠 نفر بعدی که در حوزه ی حدیث زیدیه، اهمیت خیلی زیادی دارد نتیجهی زید، فردی به نام احمد بن محمد بن عیسی بن زید است، که با حدود ۶۰ سال فاصله از زید زندگی میکرده است. او مجموعهای از احادیث داشته که آنها را به صورت شفاهی برای یکی از شاگردانش القا کرده و او آن مجموعهی احادیث را گردآوری کرده است. نام این شاگرد علی بن منصور مرادی است. مجموعه احادیث املایی احمد بن محمد بن عیسی بن زید که حجم قابل ملاحظهای هم داشته، در مجموعهای تحت عنوان «رأب الصدع» چاپ شده است. این اسم از خود احمد بن محمد بن عیسی بن زید یا حتی علی بن منصور مرادی نیست و در قرنهای بعد این اسمگذاری صورت گرفته است. این کتاب به تعبیر دیگری شکل تنظیمیافتهی امالی حدیث احمد بن محمد بن عیسی بن زید است[۳].
✅ ۳. آثار ابوعبدالله علوی
💠 اگر جلوتر بیاییم و به قرن چهارم برسیم، شماری از محدثین زیدی را داریم که آثار حدیثی داشتهاند. یکی از آنها ابوعبدالله علوی است که معاصر شیخ مفید است. این شخصیت که حاجی نوری نیز گاهی در مستدرک الوسائل از آثارش یاد میکند، از زیدیهایی است که خیلی به شیعه ی امامیه نزدیک است و برای حاجی نوری این تصور بوجود آمد که امامی است. خوشبختانه الآن آثار متعددی از ابو عبدالله علوی برجای مانده است. بعضی از این آثار متعدد مثل: الکافی فی الفقه در موضوع فقه است، اما بعضی از آنها کاملاً حدیثی است. از جمله آثار حدیثی که از ابوعبد الله علوی باقیمانده و چ اپ شده، کتابی به نام «الأذان بِحَی علی خیر العمل» است. او در این کتاب مجموعهای از احادیثی را جمعآوری کرده که در آنها امر شده که در اذان باید «حی علی خیر العمل» گفته شود که باز قرابتی با شیعه ی امامیه است و حاجی نوری نیز بیشتر فریب همین را خورده یعنی تصور کرده که ایشان حتماً شیعه ی امامی است! در حالی که بین زیدیه هم، قول مشهور اذان دارای «حی علی خیر العمل» است.
💠کتاب حدیثی دیگری از ابوعبدالله علوی چاپ شده به نام «فضل الکوفه» و در آن مجموعهای از احادیث در فضیلت کوفه و زیارت امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده است. علاوه بر این دو کتاب، چند اثر کوچک حدیثی دیگر هم از ابوعبدالله علوی وجود دارد که به چاپ نرسیده و به صورت نسخه ی خطی در کتابخانههای مختلف وجود دارد.
✅ ۴. آثار یحیی بن حسین ابوطالب
💠 باز در قرن چهارم، از دیگر شخصیتهایی که معاصر شیخ مفید است و در زمینه ی حدیث آثاری دارد، شخصیتی به نام یحیی بن حسین ابوطالب هارونی است. وقتی مقدمه ی تهذیب را بررسی میکردیم از ابوالحسین هارونی نام بردیم که برادر همین ابوطالب هارونی است. اینها هر دو از ائمه ی زیدیه در طبرستان هستند. ابوطالب هارونی مجموعهای از احادیث دارد که معروف به «امالی ابیطالب» است، ولی این کتاب، با این نام چاپ نشده است. این کتاب را یکی از علمای زیدیه در قرنهای بعدی مرتب کرده ـ چون کتاب ترتیب نداشته استـ و اسم آن را «تیسیر المطالب من امالی ابی طالب» گذاشته است. ایشان چیزی به این کتاب کم و زیاد نکرده، بلکه از نظر موضوعی آن را مرتب کرده است و الآن نیز به کوشش آقای محمد باقر محمودی در بیروت به چاپ رسیده است. این کتاب یکی از مهمترین کتابهای حدیثی زیدیه است و در آن مقدار زیادی از کلمات امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل شده است و البته اقدم بر نهج البلاغه است و از لحاظ سندی کتابِ مسند است و سلسله سند کامل دارد. خیلی از خطبهها و کلمات قصاری که در نهج البلاغه وجود دارند، در امالی ابوطالب با سلسله سند کامل ذکر شدهاند. فاصله ی آن کتاب هم از سید رضی کم است، بنابراین یکی از متون حدیثی است که در بحث اسناد نهج البلاغه قابل توجه است، پس از این نظر برای امامیه کتاب خیلی مهمی است.
✅ ۵. آثار المرشد بالله
💠 از جمله کسانی که در قرن پنجم میتوان از آنها نام برد که باز یکی از امامان زیدی یمن است، فردی به نام المرشد بالله است که کتابی دارد با نام «امالی» که به همین نام چاپ شده است. «الامالی للمرشد بالله» یک کتاب دو جلدی است و دربردارنده ی مجموعهای از احادیث است که بیش از همه از نظر اخلاقی اهمیت دارد، یعنی احادیث آن، بیشتر مضامین اخلاقی دارند. از نظر تاریخی نیز اهمیت زیادی دارد؛ چون اخبار و وقایعی راجع به صدر اسلام نقل میکند که اهمیت دارند، بخصوص اطلاعاتی در مورد خوارج صدر اسلام به دست میدهد که در کتابهای دیگر نمیتوان چنین اطلاعاتی را به دست آورد.
✅ ۶. آثار قاضی ابن صعده
💠 در قرن ۶ ﻫ فردی به نام قاضی ابن صعده یمنی از علمای زیدی یمن را داریم که قاضی است ولی از سادات نیست، بنابراین «امام» نیست. اهمیت او به این خاطر است که مجموعه ی احادیثی را از خلال آثار امام «الهادی الی الحق»[۴] که حدوداً ۲۲ کتاب میشود، در یک مجموعه گردآوری و به یک مجموعه ی حدیثی تبدیل کرده است. پس دربردارنده ی مجموعه ی احادیثی است که الهادی الی الحق درآثار مختلفش از جمله کتاب «الاحکام» به آنها استناد کرده است. او اسم کتاب را «درر الاحادیث النبویه بالاسانید الیحیویه» گذاشته است. منظور از «یحیی»[۵]، یحیی بن حسین، هادی الی الحق است و شامل مجموعهای از احادیث است که هادی الی الحق، در آثار خود از پدر و جدش نقل کرده است.
💠 بنابراین از نظر زیدیه، حدیث تلقی میشود. یکی از ویژگیهایی که در کتاب ابن صعده دیده میشود این است که او در پایان کتاب، تکملهای را از خود اضافه کرده و تعدادی حدیث را آورده که بین زیدیه رواج داشته و جزء روایات هادی الی الحق نیست بلکه افزودههای خود اوست که خصوصاً دربردارنده ی مجموعه احادیثی است که میخواهد حقانیت هادی الی الحق و امامت زیدی یمن را اثبات کند. این تکمله اهمیت زیادی دارد. گاهی احادیث خیلی جالبی ـ البته جالب از نظر یک پژوهشگرـ در این تکمله پیدا میشود.
💠 از جمله ی آنها: «سیأتی رجل من اهل بیتی اسمه اسم نبی یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» و اسم نبی یعنی یحیی و با استناد به این حدیث میخواهد ثابت کند که هادی الی الحق یحیی بن حسین، همان مهدی موعود است. در حالی که در متون مختلف آمده است: «سیأتی رجل من بعدی اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابنی» یا «و اسم ابیه اسم ابی». ابن صعده سعی کرده با تحریف این حدیث به قضیه ی بنیان گذاری امامت زیدیه در یمن توسط هادی الی الحق، مشروعیت بدهد و آن را حل کند. البته بعد از هادی الی الحق، این حدیث به شکل دیگری مورد استفاده قرار گرفته است.
💠 در منابع اهل سنت، ـ شاید در کتاب الفردوس دیلمی ـ حدیثی به این مضمون آمده است که «سیأتی رجل من بعدی اسمه اسمی و اسم ابیه اسم نبی» که عبارت «اسمه اسمی» را دارد ولی «و اسم ابیه اسم نبی» را اضافه دارد و احتمالاً همین حدیث است که ابن صعده از آن استفاده کرده است. در متون زیدی قرنهای بعد مثلاً قرن ۷ این حدیث به همین صورت آمده است یعنی «اسمه اسمی و اسم ابیه اسم نبی» و از آن مهدویتِ یک نفر دیگر، به اثبات میرسد.
💠 در قرن ۸ شخصیتی به نام احمد بن یحیی بن مرتضی معروف به المهدی لدین الله را داریم که امام زیدیان یمن میشود و مثل این عبارت مستمسکی برای او میشود. «اسمه اسمی» چون احمد نام دیگر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است و «اسم ابیه اسم نبی» برای اینکه اسم پدرش یحیی است. بنابراین زیدیان گفتند: آن مهدی که روایت میگوید: هادی الی الحق نبوده است و در حدیث ابن صعده اشتباهی رخ داده است[۶]. این امام مهدی در قرن ۸ است که ما از او معمولاً به ابن المرتضی ارجاع میدهیم ولی در بین زیدیه مشهور به امام المهدی لدین الله است. از آثار او میتوان به «طبقات المعتزله» و «البحر الزخار» اشاره کرد. البته او کتابهای زیادی دارد.
💢 تقریباً، مهمترین منابع اصلی را ذکر کردم. البته در قرنهای بعد، زیدیه کتابهای دیگری نوشتند که یا کاملاً حدیثی هستند و یا دربردارنده ی احادیث زیادی هستند.
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
[۱]. Gabrieli
[۲] . دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۴۲۵.
[۳] . اطلاعات بیشتر را میتوانید ذیل عنوان مقاله ی احمد بن محمد بن عیسی بن زید در دایره المعارف بزرگ اسلامی و ذیل عنوان علی بن منصور مرادی در التاریخ التراث العربی فؤاد سزگین ببینید.
[4] از امامان زیدی که در قرن ۳ بنیانگذار سلسله ی امامان زیدی یمن شد و اولین امام زیدی یمن است که دارای آثاری از جمله کتاب «الاحکام» در فقه است که چاپ شده است.
[5] بسامد اسم «یحیی» در زیدیه خیلی بالا بوده است. علتش این است که زید بن علی پسری دارد به نام یحیی، که پنجمین امام زیدیه است. بلافاصله بعد از شهادت زید، یحیی به امامت میرسد که زیدیه او را به عنوان پنجمین امام میشناسند، لذا بعد از اسم زید از پرکاربردترین اسمهایی است که بین زیدیه وجود دارد. خیلی از امامزادههایی که در ایران داریم خصوصاً در منطقه ی طبرستان و مازندران، امامزادههای زیدی هستند. در قسمتهای داخلی ایران هم، ری یکی از مناطق مهم آن روز زیدیه بوده است. در مناطق دیگر ایران هم، زیدی فراوان داریم و لذا تعجبی ندارد که نامهای مورد علاقه زیدیه در بین امامزادهها و... زیاد باشد.
[۶] . یعنی ضبط «اسمه اسم نبی» صحیح نیست بلکه ضبط «اسم ابیه اسم نبی» صحیح است.
برای دسترسی به متن کامل مطلب فوق لطفاً بر روی لینک زیر کلیک بفرمائید:
yon.ir/nvsd6
🌷اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم 🌷
🆔 @ostadpakatchi