پدر مهربانم سلام!
پدر عزیزم!
چند سال پیش که تازه با کلاس های شما آشنا شده بودم و اوضاع روحی خوبی نداشتم
و از شما سوال کردم، شما فرمودید فقط توی کلاس ها شرکت کنید،
همه چیز درست میشه و من ضمیر نا خودآگاه شما رو میریزم به هم و از نو میسازم،
عیناً کلام شما نیست ولی چنین مفهومی برای من داشت
و من با همۀ وجودم اطاعت کردم
و اینقدر آن شرایطِ بد تغییر کرد که هیچ کس از آن اوضاع گذشته چنین توقّعی را نداشت.
پدر عزیزم!
دوست داشتن خداوند را ...
ارادت و عشق به مادر را ...
وتک تک لحظات زندگی ام را مدیون شما هستم!
بی نهایت از شما سپاسگزارم ...
با عرض سلام، ادب و احترام محضر حضرت استاد معظّم (روحی فداک)
خداقوَّت حضرت استاد!
خداقوَّت حضرت پدر!
خداقوَّت قدرتمندترین و قیمتی ترین!
حضرت استاد شما درست می فرمایید!
امّا دیگر از بی عُرضگی، تنبلی، غرور و هر آنچه جلوی پیشرفت و قدرت مرا می گیرد بسیار خسته ام...
دیگر از تا نیمه راه رفتن ها، درجا زدن ها، بودن ها و نبودنها گریزانم...
و چقدر خوشبختم که خداوند شما را در زندگی من قرار داد...
چقدر خوشبختم که خداوند بهره بردن از توحید عملی و چشیدن حدیث دلدادگی را روزی من نیز نمود...
امّا حضرت استاد! از این به بعد فقط و فقط چشم، چشم، چشم
عَهد می بندم! این تنها کلمه ایست که در محضر شما استاد بزرگوارم خواهم گفت.
خداوند عُمر طولانی و با برکت به شما عطا بفرماید
و کلاسهای قدرت شما را زمینه ساز ظهور سرورمان قرار داده و به ظهور وصل نماید.
خداوندا! استاد ما را را مشمول دعاهای خاصّ امام زمانمان قرار بده! آمین