eitaa logo
عیون .
537 دنبال‌کننده
207 عکس
23 ویدیو
1 فایل
چشم‌ها ، بیشتر از حَنجره‌‌ها می‌فهمند . - 17 𝘕𝘰𝘷𝘦𝘮𝘣𝘦𝘳 2‌0‌2‌3‌ . - همه‌ی مکتوباتِ عُیون ، تراوشاتِ "دل" است . اینجا ، فقط من می‌نویسم و او می‌خواند . - زنده به آغوش‌های کوتاه .
مشاهده در ایتا
دانلود
کمی نزدیک‌تر که آمد، صدای زمزمه‌های آرامش هم واضح‌تر شد و زیرِ لب نجوا می‌کرد: [ دیدمَت، بوسیدمَت، بوییدمَت در خواب؛ از تو دنیا زنده می‌شد آن شبِ مهتاب. ] خسته نباشیدی‌ به او گفتم و باز فقط تماشایش کردم.
پس از دقایقی سرش را بلند کرد، جارو را به دستِ چپش داد و به سمتم آمد، پرسید: [ عاشقی؟ ] سکوت را تحویلش‌ دادم و نگاهم را از او دزدیدم که ادامه داد: [ چشمات داد می‌زنه! اگه عاشقی پس سکوتت چیه بچه جون؟ عشق که خاموش و بی‌صدا نمیشه، باید فریاد زد. ]
کمی خجالت زده نگاهش کردم و اکنون چهره‌ی غم‌زده‌اش‌ را می‌دیدم که خطوطِ ریز و درشتش‌ حرف‌ها داشتند. به آرامی سرش را کمی بلند کرد و گفت: [ تا دیر نشده دست بجنبون، مالِ من یک‌ساله که دیگه تو این دنیا نیست. عجله کن! باید گرم ببوسی، محکم بغل بگیری، عمیق بو بکشی که مبادا بعداً حسرت بخوری. بگو.. بگو که دوستش داری، زمان بی‌رحم‌تر از این‌حرفاست. ] او رفت و من ماندم، غرقِ در حرف‌هایش..
اگر روزی غم دست‌هایش را زنجیر کرد و به گلویت انداخت، شانه‌ام‌ را به خاطر بیار.
To Vase Man - Arianfar.mp3
6.42M
با دلت گوش کن ؛
اون، واقعا زیباست.
[ نخُستین* ]
آبیِ کاربنی را هیچوقت دوست ندارد، برای همین هم پیراهنِ یقه خِشتی و روسریِ آبی کاربنی‌ام‌، همیشه گوشۀ کمد خاک می‌خورند و تن نمی‌کنم اما سبز را دوست دارد، سبز می‌پوشم و تنم جوانه می‌زد و بهار می‌شود. آرایشِ خیلی ملیحِ چشم‌هایم را همیشه زیبا می‌بیند و از بویِ زیادِ عطر و عود ناخودآگاه سردرد می‌گیرد. گاه که از فرطِ خستگی گوشۀ این چهار‌دیواری به خواب می‌رود، پتوی‌ نسکافه‌ای رنگ را کنارش می‌گذارم و روی تنش‌ نمی‌اندازم‌ که مبادا از خواب بپرد و پذیرایِ سردردهای سنگین شود. پاهایش باید از پتو بیرون بماند و بالشِ زیرِ سرش هم بلند نباشد. نیمرو‌ی‌ صبحانه را هم‌زده دوست ندارد و چای را فقط با لیمو‌ی تازه می‌نوشد. پیراهنِ‌ نسکافه‌ای‌ و سبزِ یشمی‌ به نظرش دل‌انگیز است و برای همین هم موقعِ خریدنشان‌ با ذوق پیراهنش را نشانم‌ داد و گفت: قشنگه نه؟ نمی‌دانم این‌ جزئیات و عاداتِ دیگرش را از کِی حفظ کرده‌ام‌ اما بلد بودن‌ِ او و ویژگی‌هایش، برایم دوست داشتنی‌‌ست.
اینکه در حالِ حاضر هیچکدوم از کارایی که دوستشون دارم رو نمیتونم انجام بدم واقعاً آزار دهنده‌ست.
دلتنگ می‌شوم، دائماً، دائماً، دائماً.