🌷پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
1⃣کسی که بر من یکبار صلوات بفرستد، خداوند ده بار بر او صلوات می فرستد.
0⃣1⃣و کسی که بر من ده صلوات بفرستد، خداوند بر او صد صلوات می فرستد.
0⃣0⃣1⃣کسی که بر من صد صلوات بفرستد، خداوند بر او هزار صلوات می فرستد.
0⃣0⃣0⃣1⃣و کسی که خداوند بر او هزار صلوات بفرستد، ابداً او را در آتش عذاب نمی کند.
📗بحار الأنوار ج۹۱ ص۶۳
👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇
🇯🇴🇮🇳
🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌼🌺❥•༅ᭂ࿐
غزالی و راهزنان.mp3
879.3K
کتاب صوتی (+ - سه دقیقه ای)
#غزالی_و_راهزنان
منبع:داستان راستان شهید مطهری
اجرا: ایران صدا
تنظیم و تقطیع برای پخش:
کانال حکایات فرزانگان(نخودکی)
#داستان_راستان
👈لیست داستانهای صوتی این کانال
👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇
🇯🇴🇮🇳
🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌺🌺🌺❥•༅ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بر صبح
🌾دل انگیز خداوند سـلام
🌸برعشق و
🌾صفا و مهر و لبخند سـلام
🌸نقاش ازل
🌾چه خوش زده نقش سحر
🌸بر خالق قادر هنرمند سـلام
🌾ســـلام صبحتون بـخیر
👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇
🇯🇴🇮🇳
🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌺🌺🌺❥•༅ᭂ࿐
یکی از دوستان موثق میگفت: روز فوت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه، زنی مسیحی در مسیر جنازه به سر و سینه خود میزد و شیون میکرد. گفتم: مگر تو مسیحی نیستی؟ آخر این مرد، روحانی مسلمانان است. گفت: این دو دخترم که با من هستند، چندی قبل، به مرضی دچار شدند که هر چه مداوا کردیم سود نداد. حتی پزشکان بیمارستان امریکائی نیز این دو را جواب کردند. باری رفته رفته، بیماریشان سخت تر شد و به حال نزع افتادند. بانوی همسایه که زنی مسلمان بود، چون حال پریشان مرا دید، گفت: برای شفای بیماران خود، به قریة «نخود » برو و از حاج شیخ حسنعلی اصفهانی که دم عیسی دارد کمک بخواه. بیا چادر مرا بر سر کن و به آنجا برو از روی استیصال چادر او را بر سر کردم و پرسان پرسان به آن ده که محل سکونت حضرت شیخ بود رسیدم، دیدم که جلو در خانه نشسته و گروهی از حاجتمندان، اطرافشان گرفته اند. من هم بدون آنکه مذهب خود را اظهار کنم، پریشانی خود را عرضه نمودم. فرمودند: این دو انجیر را بگیر و به آن زن همسایه که مسلمان است بده تا با وضو آنها را به دختران تو بخوراند. گفتم: قادر به خوردن چیزی نیستند. فرمودند: در آب حل کنند و به ایشان بدهند. به شهر بازگشتم و انجیرها را به آن زن مسلمان دادم و او نیز وضو ساخت و آنها را در آب حل کرد و در دهان دختران بیمار من ریخت. ناگهان پس از چند دقیقه چشم گشودند و شفا یافتند. آری چنین مردی از میان ما رفته است.
#نخودکی
#زن_مسیحی
👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇
🇯🇴🇮🇳
🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌼🌺❥•༅ᭂ࿐
امام رضا(ع):
زبانت را نگهدار،
عــــزیـــز می شوی.
اِحفظ لِسانَکَ تَعَزٌ
منبع:ارشاد القلوب الی الصواب ج۱ص۱۰۳
👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇
🇯🇴🇮🇳
🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌼🌺❥•༅ᭂ࿐
صاحب كتاب «شرايع» كه از فقها و دانشمندان بزرگ شيعه است در كتاب «فضائل علي بن ابى طالب(عليه السلام)» مى نويسد كه: «ابراهيم بن مهران گفت: در شهر كوفه تاجرى بود به نام ابو جعفر و در كسب [و كارش]، روش بسيار پسنديده اى داشت؛ تجارت او آميخته به اغراض مادّى و ازدياد ثروت نبود؛ بلكه بيشتر توجّه به خشنودى و رضايت خدا داشت. هر گاه يكى از سادات، چيزى از او به قرض مى خواست، هيچ گونه عذر و بهانه اى نمى آورد و به او مى داد و به غلامش مى گفت: بنويس علي بن ابى طالب(عليه السلام) فلان مبلغ قرض كرده و آن نوشته را به همان حال مى گذاشت. مدّت زيادى بر اين روش گذرانيد تا ورشكسته شد و سرمايه خود را از دست داد.
روزى غلام خود را گفت: دفتر حساب را بياور و هر يك از مديونين كه فوت شده اند، نام آنها را از دفتر محو كن!؛ ولى از كسانى كه زنده بودند، دستور داد مطالبه نمايد. اين كار هم جبران ورشكستگى او را نكرد. يك روز بر در منزل نشسته بود، مردى رد شد و از روى تمسخر گفت: چه كردى با كسى كه هميشه به نام او قرض مى دادى و دل خوش كرده بودى كه نامش را در دفتر مى نويسى [منظورش اميرمؤمنان، علي بن ابى طالب(عليه السلام) بود]؟ تاجر از اين سرزنش، اندوهگين شد و با همان اندوه، روز را شب كرد؛ شب در خواب حضرت رسول اكرم(صلی الله عليه و آله و سلم) و امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام) را ديد؛ حضرت رسول(صلی الله عليه و آله و سلم) به امام حسن(عليه السلام) فرمود: پدرت كجاست؟ [حضرت] علی(عليه السلام) عرض كرد: من در خدمت شمايم! فرمود: چرا طلب اين مرد را ادا نمى كنى؟ حضرت عرض كرد: اكنون آمده ام در خدمت شما بپردازم و كيسه سفيدى محتوى هزار اشرفى به او داد و فرمود: بگير اين حقّ تو است و از گرفتن خوددارى مكن! بعد از اين هر يك از فرزندان من قرض خواست به او بده، ديگر مستمند و فقير نخواهى شد! ابو جعفر از خواب بيدار شد؛ ديد كيسه اى كه در دست دارد؛ آن را برداشت و به زوجه خود نشان داد؛ زنش ابتدا باور نكرد، گفت: اگر حيله اى به كار برده اى و با اين وسيله مى خواهى در حقوق مردم مسامحه كنى از خدا بترس و نيرنگ و تزوير را ترك كن! تاجر جريان خواب خود را شرح داد. زن گفت: اگر به راستى خواب ديده اى و حقيقت دارد، آن دفتر را نشان بده؛ چون دفتر را بررسى كردند، معلوم گرديد هر جا قرض به نام علی بن ابى طالب(عليه السلام) بوده، مبلغ آن محو و ناپديد شده است!(1)،(2)
پی نوشت:
(1). الروضة في فضائل أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب(عليه السلام)، ابن شاذان قمى، أبو الفضل شاذان بن جبرئيل، محقق / مصحح: شكرچى، على، مكتبة الأمين، قم، 1423 ق، چاپ اول، ص 27.
(2). اسلام و كمكهاى مردمى، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم، فرازمند، جواهر السلطان، نسل جوان، قم، 1383 ش، چاپ اول، ص 185.
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ━┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
امام علی علیه السلام می فرمایند:
خويشتن را در هنگام درشتي كردن به برادرت به نرمي وادار،
و هنگام بريدن او بر پيوند، و در وقت خشكي او بر بذل و دهش، و در برابر آنچه از (بديها از) او آشكار شود بردباري كن، و براي او وسيله پيوندي باش
احمل نفسك عند شدّة أخيك علي اللّين، و عند قطيعته علي الوصل، و عند جموده علي البذل، و كن للّذي يبدو منه حمولا و له وصولا
غررالحکم
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ━┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جواب مردی که از امام رضا خواست تا مقام و درجه اش را به او نشان بدهد .
از زبان مرحوم علامه جعفری
😁😁😁
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛
آقا سید مهدی هزاوه ای گفت: چند سال قبل که به مشهد رفته بودم، همواره پس از تشرف به حرم مطهر، بر حسب سابقه ی ارادتی که داشتم در کنار مقبره حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه نیز ساعتی مینشستم و فاتحه قرائت و طلب مغفرتی برای آن مرحوم میکردم. در یکی از روزها شخصی را دیدم که در کنار مقبرة آن مرحوم با توجه خاصی فاتحه میخواند و از فقدان آن عزیز گریان و نالان بود. حال آن مرد در من بسیار اثر کرد، بنحوی که مجبور شدم تا خاتمه کارش در آنجا توقف کنم. هنگامیکه عزم رفتن کرد جلو رفته و سلام کردم و گفتم: گویا سبب این گریه و ناله امر فوق العاده ای است؟ در پاسخ گفت: همین طور است. چند سال قبل عیال من مبتلا به زخم خنازیر شد. صرف نظر از اینکه هر چه داشتم صرف معالجه او کردم، پرستاری چهار بچه و دلداری و پرستاری آن مریضه نیز مرا از کارم بیکار کرد و در نتیجه دچار نهایت عسرت و فقر و زندگی فلاکت باری شدم. روزی یکی از آشنایان مرا خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی رحمة الله علیه راهنمایی کرد. پس از شرفیابی، مفضلا عرض حالا خود را به محضر آن مرد بزرگ معروض داشتم. در آن وقت ایشان چشمها را روی هم گذاشته بودند و به ظاهر چنین مینمود که ابدآ توجهی به عرایض این بنده نفرموده اند. لذا بنده که خود را از این راه مأیوس دیدم قصد مراجعت کردم. در همین موقع ایشان چشم گشودند و فرمودند: روز چهارشنبه آخر سال بیا و قدری خرما هم با خودت بیاور. عرض کردم: تکلیف من تا چهارشنبه آخر سال چیست و در این مدت چکار کنم؟ فرمودند: همان کاری که تاکنون میکرده ای. روز مقرر با مختصر خرمایی شرفیاب شدم. ایشان هفت دانه از خرماها را در مشت گرفته و چیزی خواندند و بر آنها دمیدند و فرمودند: آن مریضه روزی یکدانه از این خرماها را تناول کند و پس از آن تا وقتی زنده است خرما نخورد. سپس بقیه خرماها را به بنده رد کردند و مرخص شدم. به فاصله سه چهار روز هنوز خرماها تمام نشده بود که مریضه شفا یافت و زندگی تازه ای را از سر گرفتیم و بحمد الله و المنه خودم و عائلهام در حال حاضر زندگانی بسیار مرقه و خوبی داریم. سپس گفت: حالا تصدیق خواهید کرد که هر قدر از فقدان این مرد بزرگ بنالم حق دارم.
#هفت_خرما
┏━🇯🇴🇮🇳━━━━━━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓
eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━PHarzanegan━━━━┛