داستان هایی برای آموزش تقارن!
👇👇👇👇👇
" ماجراهای جی جی و نی نی" ۱
دوتا همسایه بودن که هر کدوم یه بچه داشتن. اسم یکیشون "جی جی" بود و اون یکی "نی نی"
👼 👼
🔺به سلیقه خودتون دوتا اسم انتخاب کنید.🔺
( همزمان یه مستطیل میکشم و یه خط وسط اون و دوتا ۳گوش بالای هر قسمت برای سقف خونه)
این طرف خونه جی جی بود.
اون طرف هم خونه نی نی!
وسط هم دیوار بین شون هست. (خط تقارن)
🏠 ❗️ 🏠
این دوتا؛ دوست داشتن هر چیزی که بچه همسایه بغلی داره اونا هم داشته باشن.
بچه ها به نظر شما کارشون درسته؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
( و کمی در مورد کار توضیح میدم)
مثلا یه روز همسایه سمت چپی برای بچه شون یه کتاب خریده بودن.
( سمت چپ یه ۴ گوش میکشم.)
◻️ ❗️
نی نی تا کتاب رو دید؛ فوری رفت و به مامانش گفت: منم از همین کتابا میخوام!
و مامانش رو مجبور کرد براش عین همون کتاب رو بخره!
(سمت راست یه ۴ گوش میکشم)
◻️❗️◻️
یا این که یه روز دیگه همسایه سمت راستی برای بچه شون یه توپ خریده بود.
(سمت راست یه گردی میکشم)
❗️ ⚪️
جی جی تا توپ رو دید؛ رفت و به مامانش گفت: منم از همون توپا میخوام که نی نی داره.
و مامان هم براش مثل اون توپ رو خرید!
(سمت چپ هم یه گردی میکشم)
⚪️❗️⚪️
در مورد اشکال هندسی دیگه مثل مثلث و مستطیل هم به همین صورت و با شباهت به یه وسیله داستان رو ادامه میدم.
این جوری بود که هرچه تو خونه جی جی پیدا میشد؛ یکی مثل همون هم تو خونه نی نی بود!