eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.8هزار دنبال‌کننده
52.2هزار عکس
15.1هزار ویدیو
201 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین اظهارات فردی که توسط انتظامات مسجد مکی بازداشت شده بود 🔹آنها تهدید کردند اگر اعتراف نکنم مرا تکه‌تکه می‌کنند.
✍️ 💠 تا بیمارستان به جای او هزار بار مُردم و زنده شدم تا بدن نیمه‌جانش را به اتاق عمل بردند و تازه دیدم بیمارستان مجسم شده است.جنازه مردم روی زمین مانده و گریه کودکان زخمی و مادران‌شان دل سنگ را آب می‌کرد. چشمم به اشک مردم بود ودر گوشم صدای سعد می‌آمد که به بهانه رهایی مردم مستانه نعره می‌زد:«بالرّوح، بالدّم، لبیک سوریه!»و حالا مردم سوریه تنها قربانیان این بدمستی سعد و هم‌پیاله‌هایش بودند. 💠 کنار راهروی بیمارستان روی زمین کِز کرده بودم ومی‌ترسیدم مصطفی مظلومانه شود که فقط بی‌صدا گریه می‌کردم. ابوالفضل بالای سرم تکیه به دیوار زده وچشمان زیبایش از حال و روز مردم رنگ شده بود که به سمتش چرخیدم و باگریه پرسیدم:«زنده می‌مونه؟» 💠 از تب بی‌تابی‌ام حس می‌کرد دلم برای مصطفی با چه ضربانی می‌تپد که کنارم روی زمین نشست و به جای پاسخ، پرسید:«چی‌کاره‌اس؟» تمام استخوان‌هایم از ترس وغم می‌لرزید که بیشتر در خودم فرو رفتم و زیرلب گفتم:«تو پارچه فروشه، با جوونای شیعه از حرم (علیها‌السلام) دفاع می‌کردن!» 💠 از درخشش چشمانش فهمیدم حس دفاع از به کام دلش شیرین آمده و پرسیدم:«تو برا چی اومدی اینجا؟» طوری نگاهم می‌کرد که انگار هنوز عطش دو سال ندیدن خواهرش فروکش نکرده و همچنان تشنه چشمانم بود که تنها پلکی زد و پاسخ داد:«برا همون کاری که سعد ادعاش رو می‌کرد!» 💠 لبخندی عصبی لب‌هایش را گشود، طوری که دندان‌هایش درخشید و در برابر حیرت نگاهم با همان لحن نمکین طعنه زد:«عین آمریکا و اسرائیل و عربستان و ترکیه، این بنده خداها همه‌شون می‌خوان کنار مردم سوریه مبارزه کنن! این که می‌بینی با خمپاره و انتحاری افتادن به جون زن و بچه‌های سوریه، معارضین صلح‌جو هستن!!!» و دیگر این حجم غم در سینه‌اش جا نمی‌شد که رنگ لبخند از لبش رفت و غریبانه شهادت داد:«سعد ادعا می‌کرد می‌خواد کنار مردم سوریه مبارزه کنه، ولی ما اومدیم تا واقعاً کنار مردم سوریه جلو این حرومزاده‌ها کنیم!» 💠 و نمی‌دانست دلِ تنها رها کردن مصطفی را ندارم که بلیطم را از جیبش درآورد، نگاهی به ساعت پروازم کرد و آواری روی سرش خراب شد که دوباره نبودنم را به رخم کشید:«چقدر دنبالت گشتم زینب!» از صدایش دلم لرزید، حس می‌کردم در این مدتِ بی‌خبری از خانواده، خبر خوبی برایم ندارد و خواستم پی حرفش را بگیرم که نگاه برّاق و تیزش به چشمم سیلی زد. 💠 خودش بود،با همان آتشی که از چشمان سیاهش شعله می‌کشید و حالا با لباس سفید پرستاری در این راهرو می‌چرخید که شیشه وحشتم درگلوشکست. نگاهش به صورتم خیره ماند ومن وحشتزده به پهلوی ابوالفضل کوبیدم:«این باتکفیری‌هاس!»از جیغم همه چرخیدند و بسمه مثل اسفند روی آتش می‌جنبید بلکه راه فراری پیدا کند ونفهمیدم ابوالفضل با چه سرعتی از کنارم پرید. 💠 دست بسمه از زیر روپوش به سمت کمرش رفت ونمی‌دانستم می‌خواهد چه کند که ابوالفضل هردو دستش را از پشت غلاف کرد. مچ دستانش بین انگشتان برادرم قفل شده بود و مثل حیوانی زوزه می‌کشید،ابوالفضل فریاد می‌زد تا کسی برای کمک بیاید و من از ترس به زمین چسبیده بودم. 💠 مردم به هر سمتی فرار می‌کردند و دو مرد نظامی طول راهرو را به طرف ما می‌دویدند. دستانش همچنان از پشت در دستان ابوالفضل مانده بود، یکی روپوشش را از تنش بیرون کشید و دیدم روی پیراهن قرمزش کمربند انفجاری به خودش بسته که تنم لرزید. ابوالفضل نهیب زد کسی به کمربند دست نزند، دستانش را به دست مرد دیگری سپرد و خودش مقابل بسمه روی زمین زانو زد. 💠 فریاد می‌زد تا همه از بسمه فاصله بگیرند و من می‌ترسیدم این کمربند در صورت برادرم منفجر شود که با گریه التماسش می‌کردم عقب بیاید و او به قصد باز کردن کمربند،دستش را به سمت کمر بسمه برد. با دستانم چشمانم را گرفته واز اضطراب پَرپَر شدن برادرم ضجه می‌زدم تا لحظه‌ای که گرمای دستش را روی صورتم حس کردم. 💠 با کف دستانش دوطرف صورتم را گرفت، با انگشتانش اشک‌هایم را پاک کرد و با نرمی لحنش نازم را کشید:«برا من گریه می‌کنی یا برا این پسره که اسکورتت میکرد؟» چشمانش با شیطنت به رویم می‌خندید، می‌دیدصورتم از ترس می‌لرزد و می‌خواست ترسم تمام شود که دوباره سر به سر حال خرابم گذاشت:«ببینم گِل دل تو رو با پسر برداشتن؟ پسر قحطه؟» 💠 با نگاه خیسم دنبال بسمه گشتم ودیدم همان دو مرد نظامی او را درانتهای راهرو می‌برند. همچنان صورتم را نوازش می‌کرد تا آرامم کند و من دیگر از چشمانش شرم می‌کردم که حرف را به جایی دیگر کشیدم:«چرا دنبالم می‌گشتی؟»
🕌وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ(2) هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. ❇️مقام معظم رهبری(مدظله العالی): گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست. 🌴کاش منهم یک حسن یک قورزایی یک شهید ..... مرزبان خوب ایران ،آفرین بر همتت شرمگین افتاده غیرت پیش پای غیرتت ای بلندای شرف ای سرو ناز بی بدیل در جهان دردانه شد جاه و جلال و شوکتت در دفاع از خاک پاک کشور ایران عزیز شد شرافت شهرتت ،شهد شهادت شربتت در مصاف دشمنان نام بلندت شد چنان تا شود خوبان عالم وامدار نیتت جوهر تاریخ در بوم جهان با افتخار در شجاعت شیر ،شیران می نویسد شهرتت ای حسن ،ای قورزایی عزیز ای با شرف عرشیان در جستجوی کیمیای عزتت ✍احمد خوانسالار ✅کانال روابط عمومی پلیس          ┄┅┅┅┅❁🇮🇷❁┅┅┅┅┄ 🆔@PR_Police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسخ دندان‌شکن پژوهشگر فناوری اطلاعات به مجری ضد ایرانی اینترنشنال: 🔺اَپ‌ها و شرکت‌های خارجی علاقمند هستند که به اطلاعات وسیع مردم ایران با هدف تجاری، سیاسی، جاسوسی و تحقیقاتی دسترسی پیدا کنند.
💢مراسم اولین سالگرد شهادت شهید مدافع وطن ابوالفضل هیبتی 🔹زمان: پنجشنبه 8 تیر ماه 1402- ساعت: 15:30 الی 16:30 🔹مکان: استان چهارمحال بختیاری- شهرستان فارسان- حسینیه بیت العباس شهر گوجان
2_144178960514270611.pdf
1.19M
متن کامل دعای عرفه
روز عرفه، روز است که در آن درهای رحمت الهی باز بوده و خداوند عطای خود را بر مردم گسترانیده. 📙امام سجاد علیه السلام
💢خدمت به زائران اربعین حسینی از خصوصيات بندگان برگزیده خداست
💢مراسم رونمایی از کتاب شهدای حادثه گورناک با حضور هئیت رئيسه انتظامی استان 🔸در حاشیه مراسم تجلیل از خانواده های معظم شهداء، جانبازان و ایثارگران عرصه مبارزه با مواد مخدر انتظامی استان، با حضور فرمانده انتظامی و رئیس عقیدتی سیاسی انتظامی استان از کتاب شهدای حادثه گورناک رونمایی شد. 🔸 گفتنی است در سال 1378، 36 نفر از ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر استان در عملیاتی در راه مبارزه و مقابله با این بلای خانمان سوز به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
آغاز سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ادیانی ریاست محترم سازمان عقیدتی سیاسی فراجا در مراسم شهدای هفتم تیر ماه و گرامیداشت سالروز شهادت مظلومانه شهید دکتر آیت‌الله بهشتی و یاران با وفایش در مصلی بزرگ امام خمینی ره در جمع مردم انقلابی و شهید پرور شهر رشت
مراسم گرامیداشت شهدای هفتم تیر ماه ، سالروز شهادت مظلومانه شهید بهشتی و یاران باوفای او با حضور نماینده ولی فقیه ،استاندار ،رئیس کل دادگستری استان گیلان ، اعضای شورای تامین ،فرماندهان ارشد نظامی و انتظامی ، کارکنان نیروهای مسلح استان با حضور مردم ولایتمدار شهر رشت در مصلی بزرگ امام خمینی (ره) این شهر برگزار شد. حجت الاسلام ادیانی در این مراسم ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای مظلوم هفت تیر، شهید بهشتی و یاران باوفایش و جمعی از وزرای کارآمد که در این ترور به درجه رفیع شهادت نائل آمدند گفت؛انقلاب اسلامی تمام تفکرات و تمدن غرب را به چالش و تهدید کشاند.ارزش های اخلاقی ،سیاسی و روابط ملل و اجتماعی او به چالش کشیده شد. وی با اشاره به اینکه این هفته ،هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی است بیان داشت؛انقلاب اسلامی به دنیا ثابت کرد می‌شود نظام الهی حاکم شود. در دنیا این تفکر حاکم است که باید دموکراسی به دور از دین باشد اما انقلاب اسلامی به همه فهماند که جنگ غرب و شرق یک جنگ زرگری است.مجاهدین خلق به دنبال حذف تمام مهره های انقلاب بود. نماینده ولی فقیه در فراجا در ادامه بیان داشت؛جمهوری اسلامی بود که حکومت سوسیالیست را به چالش کشاند همه دیدند که چگونه شرق مستکبر با انقلاب امام راحل (ره) فرو ریخت و همه بدانند که ما تا نابودی دشمنان با هدایت های رهبر معظم انقلاب اسلامی به راه خود ادامه می دهیم. حجت الاسلام ادیانی در بخش دیگر سخنان خود با بیان اينکه شهید بهشتی خار چشم دشمنان اسلام بود و در بسیاری از مواقع طعنه دوست و دشمن را تحمل می کرد گفت؛ یکی از راه های دشمنان برای ضربه زدن به انقلاب ترور بود و ما در حال حاضر ۱۷ هزار شهید ترور داریم و این لکه ننگی است که از دشمنان ما باقی مانده است. وی با اشاره به جمله شهید بهشتی که فرمود ما تشنگان خدمتیم نه تشنگان قدرت خطاب به مسئولین گفت؛ با تلاش ها و کارهای شبانه روزی و خدمت بی منت به مردم ،آنها را زیر خیمه این نظام حفظ کنیم و عزم این دولت انقلابی برای گره گشایی از مشکل مردم جزم است. وی در بخش پایانی سخنان خود با اشاره مسئله مهم عفاف و حجاب گفت؛ حجاب حکم شرعی ، قانونی و سیاسی است.