گفت: چون سقراط در نزع اوفتاد
بود شاگرديش، گفت اي اوستاد
چون کفن سازيم، تن پاکت کنيم
در کدامين جاي در خاکت کنيم؟
گفت: اگر تو بازيابيم اي غلام،
دفن کن هر جا که خواهي والسلام...
من چو خود را زنده در عمري دراز؛
پي نبردم، مرده کي يابي تو باز؟!
کار مورد علاقهاش بود،
چیزی که آن را آدمکها زندگی و او
وقت تلف کردن خطاب میکرد،
نوشتن، کاغذ و قلم، موسیقی،
کلکسیونی از هر چیزِ بیبهایِ پربهایی داشت،
در میان طوفانِ زندگی قدم برمیداشت،
به تکاپویِ مترسکهایِ رقصان مینگشت،
کتابها را با شوق ورق میزد،
در خیابانها زیر باران بلند آواز میخواند،
عاشق بچهها بود و البته سالمندان،
آنها را به یک چشم میدید،
این تنها جایی بود که چهرهیِ عبوسش را تغییر میداد تا خندهای از آنها بگیرد...
و اما مابقی زندگی برای پدربزرگ درونش زیادی تکراری بود...
#سیرِجریانِسیلِسرِمنِدیوانه
Alireza Ghorbani & Alim Qasimov - Rababi [128].mp3
8.74M
ای آرزوی آرزو
آن پرده را بردار ز رو
مستان سلامت می کنند
آن کس که تو را دارد
از عشق چه کم دارد؟
وان کس که تو را بیند
ای ماه، چه غم دارد؟
4_5782796267151166195.mp3
4.16M
If I was you, I'd run
If I was you, I'd hide
If I was you, I'd be afraid
Afraid of what's inside...
I can hear your voice,
I can feel you cry,
No matter what you do now;
Don't dare to close your eyes!
The end is drawing near,
I'll tell them that you tried...
Shed a single tear now,
Time to say goodbye :)
035-KALEO-Way-Down-We-Go.mp3
8.88M
Oh father tell me,
Do we get what we deserve?!
Do you dare look him
right in the eyes?!
در پی پیر خرابات همه عمر گشتم،
اکنون در کنج میخانه نشستم،
دُردیکشی را تعلیم میبخشم...
آری، سر ساقی سلامت...
هر چیز که در جستن آنی،
آنی!
#سیرِجریانِسیلِسرِمنِدیوانه
به سرو گفت کسی: میوهای نمیآری؟
جواب داد که: آزادگان تهیدستند،
به راه عقل برفتند سعدیا بسیار،
که ره به عالم دیوانگان ندانستند...
چشمانِ مست تو..mp3
2.07M
چه خوش صید دلم کردی،
بنازم چشمِ مستت را...
که کس آهوی وحشی را
از این خوشتر نمی گیرد،
خدا را رحم ای منعم، که درویش سر کویت
دری دیگر نمی داند، رهی دیگر نمی گیرد،
بیا ای ساقی گلرخ، بیاور بادهی رنگین؛
که فکری در درون ما از این بهتر نمی گیرد،
میان گریه می خندم؛
که چون شمع اندر این مجلس،
زبان آتشینم هست لیکن در نمی گیرد...