eitaa logo
Paradox 𓂀
102 دنبال‌کننده
478 عکس
21 ویدیو
1 فایل
What doesn't kill you, simply makes you, stranger!🃏 Welcome to my Mad World!♟️ Turn to page 394🪶 گفتاری؟ سخنی؟ @NX_Karimi https://daigo.ir/secret/2744527239 https://harfeto.timefriend.net/17362866009649
مشاهده در ایتا
دانلود
Alireza Ghorbani - Afsaneh [SevilMusic] (1).mp3
22.66M
حالم از شرح غمت افسانه ایست چشمم از عکس رخت بتخانه ایست بر امید زلف چون زنجیر تو هی بسا عاقل که چون دیوانه ایست دل نه جای توست آخر چون کنم در جهانم خود همی ویرانه ایست نازنینا رخ چه می پوشی ز من آخر این مسکین کم از بیگانه ایست خستگانت را شکیبایی نماند یا دوا کن یا بُکش یک بارگی
Paradox 𓂀
وقتی مامان‌بزرگت میگه: بی منیم بُیُه ننم دی :'))) یعنی من مامان بزرگ ِمامانبزرگمم:>
وقتی مامان بزرگت میگه: انگاری یه مامان بزرگ ۱۵۰ ساله‌ای :) بعد میگه: حتی اونم اینطوری نیست که تو اینطوری :)
تو شمس منی، من خورشید پرستم...
4_5868711869522384456.mp3
3.63M
No red rose on your grave You poor sucker One by one, all these bloodhounds keep coming Sleep in the casket you made You're gone, sucker get your fingers out of my hair, you're gone, sucker Good luck killing me 'cause I'm already... Already dead inside!
ramsey_-_goodbye_from_the_series_arcane_league_of_legends.mp3
3.81M
I can see a tear on my father's face How could I have ever let you down? Where is my home? I don't recognize the faces anymore Where is my friend? The one I′ve known since I was only just a kid It's time to say goodbye...
چرا تا حالا کسی برای آخرین میوه‌ی یه درخت که روش میمونه اسمی نزاشته؟ به نظرم باید بهش گفت نورچشمی... چون درخت حاضر نمیشه اونو از خودش جدا کنه :)
Mohsen Chavoshi - Ye Paeiiiz - 128.mp3
4.28M
خزونه خزونه، همه کوچه ها ساکتن، سردشونه تو چشمات عزیزم منو دفن کن که، مزار پرنده توی آسمونه؛ عمیقی درسته عین زخمام عمیقی؛ رفیقی، همون قدر که دوری رفیقی، غروبه، ازت زخم داشتن چه خوبه؛ درست عین صبحی که رفتی غروبه، غروبه غروبه، غروبه خزونه، یه پاییز دلواپس هردومونه...
Mohsen Chavoshi - Taghe Soraya.mp3
10.2M
پایان بده جانا این آمد و شد را، راحت کن و بستان، این خوف و رجا را...
Alireza Ghorbani - In Those Eyes.mp3
11.36M
نگاهت چه می در سبو میکند که روح مرا زیر و رو میکند که آرامشم را به هم میزند تلنگر به خواب دلم میزند چه رازیست با آن نگاه غریب دری که به آفاق وا میشود گشوده به بی انتها میشود و یا جاده ای که در این ماجرا به بن بست ها میکشاند مرا گلی که به دفترچه روزگار به جای خزان مینویسد بهار چراغی که در شعله اش میتوان امان یافت زین ظلمت بی امان برایم چه داری در آن چشم ها، چه با خود میاری در آن چشم ها...
خنده‌هایم دید و گفت: فارغی گویا ز غم؟ گفتمش: ما درد را با خنده کتمان می‌کنیم...
پیکر تراش پیرم و با تیشه‌ی خیال، یک شب تو را ز مرمر شعر آفریدم؛ ناز هزار چشم سیه را خریدم، تا در نگین چشم تو نقش هوس نهم...
بی تو تاریک نشستم، تو چراغ که شدی؟