فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشار هم
با تمام زیبایی و اقتدارش
برای رسیدن
به مقصود فرو میریزد
گاهی باید
درخود شکستن را
تجربه کرد،
تا به دریای معرفت رسید...
#حس_خوب
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
💫وقتی به بالای قله برسی
شاید همهی دنیا تو را نبینند؛
ولی تو همهی دنیا را میبینی👌
☘گاهی زندگی یعنی
سختکوشی برای رویایی که
کسی جز شما قادر به دیدنش نیست.
#انگیزشی
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
پـــروانـگـــــی
🍁🍁🍁 مغــرورِدوستداشتنے ولی الان درکمال احساس به من گفت منو با تمام باورهام دوست داره... چقدر
🍁🍁🍁
مغــرورِدوستداشتنے
نمیخوام الان چیزی بگی؛ فقط اگه مخالف بودی قرار خواستگای دو شب آینده رو منتفی کن!
و مطمئن باش در این صورت هیچ کس به تو اعتراضی نمیکنه، یعنی من چنین اجازهای به هیچکس نمیدم.
درو باز کرد و از ماشین پیاده شد قبل از اینکه در رو ببنده گفت:
_نمیگم خداحافظ چون حس میکنم خداحافظ یعنی دیدار دیگهای وجود نخواهد داشت... میگم به امید دیدار و واقعا از ته دل امیدوارم که بزودی همو ببینیم... مواظب خودت باش و اینجا هم نمون .... ممکنه برات مزاحمت ایجاد
کنن...
سری تکون داد و گفت: فعلا.
دقایقی بعد با ماشینش از جلوی نظرم ناپدید شد.
در بین گریه، لبخند گشادی زدم و بعد با صدای بلند شروع به خندیدن کردم.
باورم نمیشه، هیجانم اینقدر زیاد بود که نمیتونستم نفس بکشم باید میرفتم جایی و با صدای بلند فریاد میزدم و از خدا تشکر میکردم...
تنها یه جا هست که میتونم بدون هیچ مزاحمی تا دلم میخواد فریاد بزنم، ماشین و روشن کردم و به راه افتادم.
به منظرهی پوشیده از برف رو به روم نگاه کردم...
به پایین پام خیره شدم.
روی درختا انگاری پنبه ریخته بودن آسمون اینقدر به زمین نزدیک شده بود
که حس میکردم! بالاخره با زمین آشتی کرده و فاصله و جدایی زیاد بینشون به اتمام رسیده.
دونههای برف روی صورتم میریختن و حس خوبی رو بوجود میاوردن.
چشامو بستم یه صدای دوست داشتنی که متعلق به یکی از عزیزترین افراد زندگیم بود، توی گوشم شروع به زمزمه کرد: ( هستی فقط منو تو باید از وجود چنین جایی باخبر باشیم... باید مثل یه راز باشه میخوام هر وقت خواستیم از آرزوهامون حرف بزنیم بیایم اینجا.
هر وقت از دست هم ناراحت بودیم یا به هردلیلی نمیتونستیم همو ببینیم و دلمون برای هم تنگ شد بیایم اینجا.
هستی میخوام اینجا یه اعتراف بهت بکنم، اعترافی که هیچ وقت در برابرت به زبون نیاوردم...
_چی؟
_میخوام بدونی توی این دنیا
هیچ چیز و هیچ کسی وجود نداره که به اندازهی تو دوستش داشته باشم.
میخوام بدونی حاضرم حتی جونمم بدم ولی ناراحتیتو نبینم.
شادبودن تو برام همه چیزه پس باید بهم قول بدی هر اتفاقی که افتاد، تنهام نذاری...
باشه؟
_منظورت چیه مگه قراره اتفاقی بیوفته؟_نه... ولی مطمئنا زندگی همینطور ساده نمیگذره، مشکلات زیادی سر راهمون وجود داره که باید با هم باهاشون مواجه بشیم... شاید یه روزی به خاطر من مجبور بشی از خیلی چیزها بگذری آمادگیشو داری؟
_با این که نمیدونم از چی حرف میزنی؛ ولی مطمئن باش هر اتفاقی هم که بیفته نهایت تلاشمو میکنم که کنارت بمونم.
من هر کاری میکنم تا همیشه کنار هم باشیم.
_حتی اگه اون کار برخلاف میلت باشه.
_آره... حتی اگه اون کار باب میلمم نباشه به خاطر تو انجامش میدم)
#پارت_338
#ادامه_دارد...
🍁🍁🍁🍁
♡••
چنانمشتاقماۍدلبربہدیدارتڪہازدورۍ
برآیدازدلـمآهۍبسوزدهفتدریـارا…!
#سعدے
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚘روستای واریان
روستای زیبای واریان که تنها راه دسترسی به آن با قایق هست این روستای زیبا وسط دریاچه پشت سد کرج قرار دارد.
#روستای_واریان
#ایران_ما
https://eitaa.com/joinchat/3760193829Cf874edde37
پـــروانـگـــــی
🍁🍁🍁 مغــرورِدوستداشتنے نمیخوام الان چیزی بگی؛ فقط اگه مخالف بودی قرار خواستگای دو شب آینده ر
🍁🍁🍁
مغــرورِدوستداشتنے
گرمی اشکام سردی برفا رو از بین میبرد.
چشامو باز کردم و زیر لب گفتم:
_سلام... آیدا جونی خوبی فدات شم؟
الان که من توی این شرایط سخت زندگیم قرار گرفتم تو کجایی؟؟
میبینی طبق قولمون نذاشتم؛ هیچکس از وجود چنین جایی باخبر بشه، طبق قولمون که گفته بودم هر وقت به دلیلی
ازت ناراحت شدم یا دلم برات تنگ شد میام اینجا... اومدم...
میبینی یادت هیچ وقت، ترکم نمیکنه همیشه توی ذهنم هستی چه تو مواقع خوشحالیم و چه توی غمام...
لبخندی زدم و گفتم:
_ولی امروز نیومدم اینجا تا گریه کنم
برعکس اومدم از ته دل و باصدای بلند بخندم، میخوام سرنوشت صدای خندیدنمو بفهمه و ببینه جلوش کم نیاوردم و استوارانه به زندگیم ادامه دادم...
اومدم فریاد بزنم و بگم خدایا ممنون به خاطر خوبیهات به خاطر این که نذاشتی در حسرت عشق بسوزم...
آره خواهری من زدم زیر قولم عاشق شدم.
بدجورم عاشق شدم. عاشق مردی که باعث شده امروز بدون هیچ ترسی اینجا بایستم و هیچ توجهی به ارتفاع زیر پام نداشته باشم.
امروز بعنوان بهترین روزای عمرم توی دفترچهی ذهنم ثبت میشه... روزی که بالاخره غم فراق به پایان رسید و شیرینی وصال رو چشیدم.
میدونم هنوز سختیهای زیادی پیش رو دارم؛ ولی همین برای من کفایت میکنه که تا آخر این سختیها با اردهی محکم پیش برم... میدونم آخر تمام این سختیها یه شیرینی پایان ناپذیره ...
همین که هومن امروز به شیوه.ی خودش به من گفت دوسم داره برام کافیه تا آخر عمر روزی هزار بار سجدهی شکر به جا بیارم.
رو به آسمون فریاد زدم:
_خــــــــدایا ممنون... شکرت که مثل همیشه پشتم بودی و تنهام نذاشتی. خدایا خیلی خوشحالم این خوشحالی رو مدیون لطف توأم.
خدایا این عشق، علاوه بر تغییر دادن عقاید و طرز فکر من باعث شد یه بار دیگه تو رو پیدا کنم و از عمق وجود نیازمند بودن بهتو درک کنم...
خــــدایا شکرت!... که همیشه حکمت کارات اینقدر شیرینه...
خدایا عاشقتم... بیشتر از هر کسی تو رو دوست دارم، میدونم شاید این حرفا فقط مال زمانیه که به خواستههام رسوندیم؛ ولی اینبار با همیشه فرق میکنه...
اینبار قول میدم یادتو فراموش نکنم... قول میدم توی هیچ مرحلهای از زندگی کلمهی خدا از زبونم پاک نشه.
خـــــــــــدایا شکـــــــــــرت!...
#پارت_339
#ادامه_دارد...
🍁🍁🍁🍁
💠صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
#شب_جمعه_شب_زیارتی_امام_حسین علیه السلام
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبت بخیر 🌙
🍃🌸 کانال پروانگی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1501364478C8d20a8595a