📚داستان شماره 36 :
دو دوست .
🌺 دو دوست با پای پياده از جاده ای در بيابان عبور ميکردند.
بين راه سر موضوعی اختلاف پيدا کردند و به مشاجره پرداختند.
يکی از آنها از سر خشم بر چهره ديگری سيلی زد.
دوستی که سيلی خورده بود سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چيزی بگويد، روی شنهای بيابان نوشت:
"امروز بهترين دوست من بر صورتم سيلی زد."
آن دو کنار يکديگر به راه خود ادامه دادند تا به يک آبادی رسيدند.
تصميم گرفتند قدری آنجا بمانند و كنار برکه آب استراحت کنند.
ناگهان شخصی که سيلی خورده بود لغزيد و در آب افتاد.
نزديک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد.
بعد از آنکه از غرق شدن نجات يافت بر روی صخره ای سنگی اين جمله را حک کرد:
"امروز بهترين دوستم جان مرا نجات داد"
دوستش با تعجب پرسيد بعد از آنکه من با سيلی ترا آزردم تو آن جمله را روی شنهای بيابان نوشتی ولی حالا اين جمله را روی تخته سنگ نصب ميکنی؟
ديگری لبخند زد و گفت:
" وقتی کسی ما را آزار ميدهد بايد روی شنهای صحرا بنويسيم تا بادهای بخشش آن را پاک کنند،
ولی وقتی کسی محبتی در حق ما ميکند بايد آن را روی سنگ حک کنيم تا هيچ بادی نتواند آن را از يادها ببرد."
🍀جهت نشر در کانال های مدارس
📚داستان شماره 37 :
مراقب دل آدمها باشیم"
🌺 خانمی تعریف می کرد:
سه ماه پیش موقع آشپزی از روى بىاحتياطى درب کریستالی ماهيتابه گران قيمتى از دستم افتاد و شکست.
نمیدونم چند تکه شد، ولی به حدی خُرد شد که هر تکهش به جایی پرتاب شد که بعضیهاش تا وسط هال رفت و یکی دو تا خرده شیشه هم ساق پامو برید و خون اومد...
🌺 اون روز با جارو برقی و دستمال نمدار کف آشپزخونه رو تمیز کردم بعد از دلهره اینکه خرده شیشه ای رو ندیده باشم و تو پای کسی بره کف زمین رو شستم.
ولی باز هر بار آشپزخونه رو تمیز میکردم یک تکه از یک جایی در میومد و خدا رو شکر میکردم که من دیدم و تو پای کسی نرفت دیروز وقتی آشپزخونه رو داشتم میشستم دوباره کلی شیشه در اومد.!
🌺 امروز داشتم زیر کابینتها رو جارو برقی می کشیدم شاید باورتون نشه کلی شیشه دیگه جمع کردم.
همون موقع که صدای تلق و تلوق شیشه ها میومد که از لوله جاروبرقی بالا میرفتن پیش خودم فکر کردم سه ماه پیش یه در ماهیتابه شکسته من هنوز دارم خرده شیشه جمع میکنم و همش دلهره دارم این خردهها دست و پای کسی رو نخراشه و باعث آسیب کسی نشه!!
پس چطور وقتی "قلب و دل" کسی رو که گرانبهاترین چیز آدمهاست رو می شکنیم خیلی راحت از کنارش میگذریم؟!
🍀چطور سعی نمیکنیم خرده هاشو که هر کدومش به یه طرف پرتاب شده رو جمع کنیم؟!
چطور چند روز بعد فراموش میکنیم و انتظار داریم از طرف چیزی نشنویم و مثل قبل با ما رفتار کنه و ازش نه کلامی نه رفتاری بهمون آسیب نرسه!!
یعنی شیشه شکسته دلهرهآورتر از قلب شکسته است؟!
چرا اینقدر انتظارمون از شکستنیها زیاده؟!
"به خودم قول دادم سعی کنم ازین به بعد بیشتر مراقب این شکستنی مهم آدما باشم..."
📝 سعی کنیم مراقب قلب آدمها باشیم واگر غیر عمد و ناخواسته دل کسی رو شکستیم انتظار بیجا نداشته باشیم.
🍀جهت نشر در کانال مدارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای کوتاه تربیتی از سبک زندگی شهید مهدی باکری .
🍀جهت نشر در کانال ویژه مدرسه
🌹🌹🌹 قابل توجه مدیران محترم مدارس🌹🌹🌹 باسلام و احترام به اطلاع می رساند، با مراجعه به سامانه نظارت عملکرد نسبت به تکمیل شاخصه های پرورشی از قسمت تکمیل فرم های ارزیابی فعال آموزشگاه مربوط اقدام نمایند.
تذکرات:
1- لطفا عدد خوارزیابی مدارس دقیقا همان عدد هدف ثبت گردد.
2- برای هر فعالیت دو عکس در فایل word و سپس به فایل pdf تبدیل گردد و به شاخص مربوط ضمیمه گردد.
https://nezarat.medu.ir
🌹🌹🌹 قابل توجه مدیران محترم مدارس🌹🌹🌹 باسلام و احترام به اطلاع می رساند، با مراجعه به سامانه نظارت عملکرد نسبت به تکمیل شاخصه های پرورشی از قسمت تکمیل فرم های ارزیابی فعال آموزشگاه مربوط اقدام نمایند.
تذکرات:
1- لطفا عدد خوارزیابی مدارس دقیقا همان عدد هدف ثبت گردد.
2- برای هر فعالیت دو عکس در فایل word و سپس به فایل pdf تبدیل گردد و به شاخص مربوط ضمیمه گردد.
https://nezarat.medu.ir
14.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷نمونه کار تولیدی توسط معاونت پرورشی وفرهنگی در کانال شاد.
(همیار پلیس)
🍀 جهت نشر در کانال اختصاصی مدرسه
🌷مدیران گرامی و معاونین عزیز پرورشی مدارس .
سلام و درود و خدا قوت .
🌺همه میدانیم که در شرایط کنونی و سخت دوره آموزشی ، شما عزیزان مشکلات فراوانی را متحمل می شوید تا دانش اموزان عزیزمان که امانت خداوند در دستان ما و شماست ، رشد و پیشرفت آنان همراه با انتظارات اولیاء وجامعه ، به خوبی تامین شود .
🌺 و اگر کسانی ، از این همه تلاش بی وقفه شما بی خبر باشد ، خدای بینا و خبیر ، همه چیز را خوب می داند !
🍀و اجر شما را تضییع نخواهد کرد که : ان الله لایضیع اجر المحسنین .
#خداوند پادلش نیکو کاران را فراموش نمی کند .
اما #خواهش اینجانب 👇
حال که مدتی است کانال معاونت پرورشی و فرهنگی ، در سامانه شاد ایجاد شده و همکاران شما در استان و وزارت آ.پ ، در تلاشند تا محتوای تربیتی مناسبی را تهیه و در اختیار شما عزیزان قرار دهند ،
لطفا این زنجیره خدمت فرهنگی را ، جدی گرفته و این پیام های تربیتی و فرهنگی را ،که در کانال "معاونت پرورشی و فرهنگی شاد" و همچنین در کانال استانی و منطقه ای بارگزاری شده است ، جهت استفاده دانش اموزان با ملاحظه سلایق و شرایط سنین آنان، به کانال اختصاصی مدرسه خودتان انتقال دهید .
🌹باشد که خداوند یاریگرتان باشد . که ان الله لایخلف المیعاد .
#خداوند هیچگاه ، بر خلاف وعده خود ، عمل نمی کند .
ارادتمند ،
معاون پرورشی و فرهنگی
اداره کل آ.پ استان قم
🙏🙏🙏🙏
هدایت شده از Elahi(معاون پرورشی)
#وصیت_شهید
پروردگارا ،
من با چشمانی باز و با آگاهی بر این که چه راهی را می روم و با ایمان به تو و طرفداری از حق و مبارزه با کفر بدین راه آمدم. شهادت انسان را به درجه اعلای ملکوتی می رساند و چقدر شهادت در راه خدا زیباست و من به طور یقین درک کرده ام که شهادت تصادفی نیست ، بلکه لیاقت و سعادتی است بزرگ که نصیب همه ما نمی گردد ، بلکه نصیب آنهایی می گردد که از تمام خوشیهای زندگی خود گذشتند و عاشقانه در راه خدا می جنگند.
خدایا می دانم لیاقت شهادت در راهت را ندارم ، ولی ای خدای بزرگ از تو عاجزانه می خواهم که هرچه زودتر این سعادت بزرگ را نصیبم بگردانی .....
#شهیدعباس_اکبری
« اللهم عجل لولیک الفرج »
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
24.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷نمونه فیلم کوتاه تربیتی ،
(حجاب و عفاف )
🍀 جهت نشر در کانال اختصاصی مدرسه
22.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷نمونه کار تولیدی توسط معاونت پرورشی وفرهنگی قم در کانال شاد.
(سرود زیبای قطره های مناجات)
🍀 جهت نشر در کانال اختصاصی مدرسه .
📚 داستان شماره 38 :
ریاکاری .
🌺 مقدس اردبیلی سحرگاهی وارد حمام شد
دید حمامی دارد در خلوت خود میگوید: *خدایا شکرت که شاه نشدیم، خدایا شکرت که وزیر نشدیم، خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدیم**
مقدس اردبیلی با تعجب پرسید :
آقا، خُب! شاه و وزیر ظلم میکنند،
شکر کردی که در آن جایگاه نبودی،
اما چرا گفتی خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدی؟!!!
مگه اون چه ظلمی کرده!!!؟
حمامی گفت : او هم بالاخره اخلاص ندارد !
شما شنیدی میگویند مقدس اردبیلی، نیمهشب دلو انداخت آب از چاه بکشه دید *طلا بالا آمد* دوباره انداخت دید *طلا بالا آمد*
بعدش به خدا گفت: خدایا من فقط یک مقدار *آب* میخواهم برای *نماز شب* ، کمک کن!
مقدس اردبیلی گفت: *بله شنیدم* ...
حمامی گفت : اونجا ، نصفهشب، کسی بوده با مقدس اردبیلی ؟
مقدس گفت: *نه ظاهراً نبوده* ...
حمامی گفت:
پس چطور همه خبردار شدند؟
پس معلوم میشود خالص خالص هم نیست. چون حتما *خودش یه جایی یا به کسی، تعریف کرده*. !
و مقدس اردبیلی میگوید: یک دفعه به خودم آمدم و به عمق این روایت پی بردم که :
*ریا در مردم ، پنهانتر است از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک که مقدس اردبیلی را هم درگیر کرده است.
📝مواظب باشیم اعمال نیک خود را با ریا ضایع نکنیم.
🍀جهت نشر در کانال اختصاصی مدرسه