فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فکرش را هم نمیکردیم که در هفتاد سالگی، چای خوردن را هم جیرهبندی کنیم!
دو روایت از زمستان سخت اروپا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥از لذتهای پدری که دختر داره
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) :
گفتن ذکر «لا اله الا الله » راحت است اما در نامه اعمال، سنگین است.
سُرب دیده اید؟ سُرب فلزی سنگین است. قدیم، حمالۍ سرب حمل می کرد و هِن و هِن می کرد. من گفتم این چی حمل می کند که این قدر نفس نفس مۍزند.
گفتند سرب حجمش ڪم است، اما سنگین است. در روایت آمده است «لا اله الا الله» ثمن بهشت است.
#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇫🇷🇫🇷 فخر فرانسه
🎦 وقتی «تصویر» پرده از چهرهی کریه تمدن غرب برمیدارد
⭕️ لومیر (مخترع سینما): این فیلم فخر فرانسه و نماد شکوه و سخاوت ماست.
🔸 زن فرانسوی برای کودکان مستعمره هندوچین (مشتمل بر نواحی ویتنام و کامبوج) غذا میپاشد.. درست مثل مرغ و خروس.
‼️ لومیر این تصویر را بهعنوان فخر کشور استعمارگر فرانسه و بهعنوان نمادی از شکوه و سخاوت این کشور ثبت و ضبط کرده است.
🔸 این تصویر که در اواخر قرن نوزدهم به ثبت رسیده شاید عجیب و شگفتآور بهنظر برسد، اما جهان همچنان بر همین منوال اداره میشود. جهان سرمایه همچنان در سرتاسر کره خاکی مستعمره میگیرد و با انسان همانطور رفتار میکند که در این تصویر نمایان است..
💠 Enfants annamites ramassant des sapèques devant la pagode des dames | Catalogue Lumière
🌐 https://catalogue-lumiere.com/enfants-annamites-ramassant-des-sapeques/
#جنایات_غرب
#فرانسه
#استعمار
#حقوق_بشر
🔴 چهره واقعی غرب مدعی حقوق بشر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبیعت زیبای اخلمد
#یادداشت #تحریف
1⃣ مقام معظم رهبری در دیدار با بانوان:
«حجاب یک ضرورت شرعی است، و هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد؛ این را همه باید بدانند، اینی که خدشه و شبهه کنند که آیا لازم است؟ جای هیچ شبههای ندارد که یک واجب شرعیست که باید رعایت شود».
2⃣ مقام معظم رهبری در دیدار بعدی: «دستگاهها و عناصر فرهنگی-تبلیغی باید کاملاً مراقب باشند که حرف خدا در هیچ شرایطی زمین نمانَد و در این زمینه نباید از جنجال و هوچیگری و اتهامات ترسید».
✅ نتیجه: آقایون مسئول، یا تحلیلگرانی که همواره بخشی از مواضع رهبری را سانسور کرده و بخش دیگر را به نفع تفکرات غلط خود مصادره مینمایید!
👈🏻 طبق فرمایشات صریح رهبری «حجاب» حکمِ واجب ضروری دین است، و بیحجابی، منکر علنیست؛
👈🏻حد و تعزیر هم به نص قرآن جزء واجبات یقینی شریعت و احکام خداست! همان احکامی که رهبری دیروز تاکید کردند تحت هیچ شرایطی زمین نمانَد!
بله؛ کسی نمیگوید بیحجاب کافر است؛
کسی هم نمیگوید بیحجاب را کتک بزنیم!
👌🏻اما به حکم صریح عقل، و به نصّ قرآن، روایات، فرمایشات امام راحل و مواضع صریح رهبری:
حکومت اسلامی باید در برابر منکرات علنی، نهی عملی کند و با متخلف، برخورد متناسب داشته باشد.
✍🏻 #محمدحسین_شهبازی ✍🏻
حجاب واجب شرعی
✧شهید...
بهقَلبتنگـاهمیکُنداگرجایی
برايَشگذاشتهباشے
مےآيد
مےمانَد
و می ماند
تاشهيدتڪُند ...🌹🌹
#شهید_حججی
#اللهم_الرزقنا_شهادت🤲
#مسافر_بهشت ❤️
خواستگاری و ازدواج دختر علّامه مجلسی(ره)
روزی استاد محمدصالح مازندرانی یعنی علامه محمّدتقی مجلسی متوجه شد که شاگرد دانشمندش میل به ازدواج دارد.
بعد از فراغت از تدریس به او گفت:اگر اجازه دهی دختری را برای شما خواستگاری کنم تا از رنج تنهایی آسوده شوی؟
شاگرد جوان سر به زیر انداخت و با زبان حال آمادگی خود را اعلام داشت، علامه مجلسی به اندرون رفت و آمنه بیگم را که در علوم دینی و ادبی به سرحد کمال رسیده بود فرا خواند و گفت:دخترم! شوهری برایت پیدا کرده ام که در نهایت فقر و تنگدستی و منتهای فضل و صلاح و کمال درسی است، ولی قبولی او بسته به اجازه توست.
آمنه بیگم در پاسخ پدر گفت: پدر! فقر و تنگدستی عیب مردان نیست!
عقد آن دو، ساعتی بعد بسته شد و عروس را آراسته و مهیا کردند و به حجله عروسی بردند.
داماد در حجله، عروس و رخسار زیبای او را دید و متوجه شد که عروس گذشته از شهرت علم و فضل، رخساری زیبا هم دارد و پی برد که واقعا علّامه، استاد بزرگوارش چه مهربانی در باره او داشته است و دختر نیز چه عنصر تربیت یافته با کمالی است که با این زیبایی و آن علم و فضل و اصالت خانوادگی حاضر شده با شاگرد پدرش که طلبه ای مستمند است ازدواج کند.
پس به گوشه ای رفت و بر این نعمت الهی سجده شکر کرد و سرگرم مطالعه شد که اتفاقاً با مسأله علمی بسیار مشکلی مواجه شد که میبایست با دقت در آن میاندیشید تا آن را حل کند و برای مباحثه فردا با همتای خود یا تدریس آماده سازد، مطالعه آن صفحه مدتی طول کشید و عروس که ناظر کار وی بود، با فراست ذاتی پی برد که مسأله چیست و در چه کتابی است.
داماد تا پاسی از شب مشغول مطالعه بود و فردا صبح برای مباحثه یا تدریس از خانه بیرون رفت، پس از رفتن داماد، عروس برخاست و کتاب را یافت. قلم به دست گرفت و مسأله را حل کرد و پاسخ داد و میان کتاب گذاشت تا داماد پس از بازگشت آن را ببیند.
شب دوم چون داماد کتاب را گشود و سرگرم مطالعه شد، چشمش به نوشته عروس افتاد که با خط خود آن مسأله مشکل علمی از کتاب قواعد علامه حلی را حل کرده و برای اطلاع او پاسخ را در جای خود نهاده است تا او رنج مطالعه و تفکر را بر خود نسازد.
پس از مطالعه و پاسخ دریافت که آن مطلب مشکل با سرانگشت همسرش حل شده است، بیدرنگ پیشانی بر خاک نهاد و خداوند متعال را شکر کرد که چنین همسر دانشمندی به وی ارزانی داشته است، به همین جهت آن شب نیز تا بامداد مشغول مطالعه و عبادت و شکرگزاری بود.
وقتی استاد داماد و پدر عروس، از ماجرا آگاه شد، داماد را خواست و به وی گفت:اگر این دختر با تو هم افق نیست، صریحاً بگو تا دیگری را برایت عقد کنم.
ولی داماد گفت:نه، علّت نه این است که دختر دانشمند شما مورد علاقه من نیست، بلکه فقط به ملاحظه این است که میخواهم شکر خدا را به مقداری که میتوانم به جا آورم که چنین همسری به من موهبت کرده است و من میدانم که هر چه کوشش کنم نمیتوانم چنانکه باید شکر نعمت خدا را ادا کنم.
چون علامه مجلسی این سخن را از داماد با کمال و شاگرد فرزانه دانشمند خود شنید، فرمود:آری، اعتراف به نداشتن قدرت برای شکرگزاری، خود دلیل به نهایت شکر بندگان است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکنیک ساده و کاربردی نخ کردن سوزن با استفاده از یه تیکه کاغذ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹یک آزمایش ساده اما جذاب و هیچان انگیز!
فقط دقت کنید جهت چوب کبریت ها باید مطابق فیلم باشه و اون وسط باید یک دایره بسته ایجاد بشه. مایعی هم که میریزه آبه.
روی سطح صاف، مثل اوپن آشپزخونه یا سرامیک مسطح انجام میشه!
🏷رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم):
مَنْ صَافَحَ امْرَأَةً حَرَاماً جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَغْلُولًا ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی النَّارِ وَ مَنْ فَاکَهَ امْرَأَةً لَا یَمْلِکُهَا حُبِسَ بِکُلِّ کَلِمَةٍ کَلَّمَهَا فِی الدُّنْیَا أَلْفَ عَامٍ فِی النَّارِ .
هر کس با زن نامَحرمی دست بدهد، در روز قیامت، او را با غُل و زنجیر خواهند آورد و سپس به سوی آتش، رانده می شود و هر کس که با نامحرمی بدون ضرورت، هم صحبت گردد، در اِزای هر سخنی در دنیا هزار سال در آخرت، گرفتار آتش خواهد بود.
📜ثواب الاعمال، ص ۳۳۴
💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج
🔔بزرگترین حسرت ها
#نهج_البلاغه
💠 بزرگترين حسرتها روز قيامت حسرت مردی است كه از حرام كسب ثروت كرده، و آن را مردی به ارث برده و در طاعت خدای سبحان انفاق نموده، پس به خاطر انفاقش وارد بهشت میگردد، و ارث گذارنده داخل جهنم میشود.
📚 #حکمت ۴۲۹
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
قریب شصت سال قبل، شب جمعه بود با آقا سید باقر خیاط و جمعی رفتیم مسجد جمکران همه خوابیدند و من بیدار بودم و فقط پیر مردی بیدار بود و شمعی در پشت بام روشن کرده بود و دعا میخواند و من مشغول به نماز شب بودم، ناگاه دیدم هوا روشن شد، با خود گفتم ماه طلوع نموده هرچند نگاه کردم ماه را ندیدم یک مرتبه دیدم به فاصله پانصدمتر زیر یک درختی یک سید بزرگواری ایستاده و این نور از آن آقاست.
به آن پیرمرد گفتم شما کنار آن درخت سیدی را میبینی؟ گفت هوا تاریک است چیزی دیده نمیشود خوابت میآید برو بگیر بخواب، دانستم که آن شخص نمیبیند.
من به آن آقا گفتم آقا من میخواهم بروم کربلا نه پول دارم نه گذرنامه، اگر تا صبح پنجشنبه آینده گذرنامه با پول تهیه شد می دانم امام زمان هستید و الا یکی از سادات میباشید. ناگاه دیدم آن آقا نیست و هوا تاریک شد، صبح به رفقا گفتم و داستان را بیان نمودم بعضیها مرا مسخره نمودند.
گذشت تا روز چهارشنبه صبح زود در میدان برای کاری آمده بودم و منزل دروازه شمیران بود کنار دیواری ایستاده بودم و باران میآمد پیرمردی آمد نزد من او را نمیشناختم گفت حاج محمدعلی مایل هستی کربلا بروی گفتم خیلی مایلم ولی نه پول دارم و نه گذرنامه. گفت شما ده عدد عکس با دو عدد رونوشت سجل را بیاورید، گفتم عیالم را میخواهم ببرم، گفت مانعی ندارد، بعد به فوریت رفتم منزل، عکس و رونوشت شناسنامه را موجود داشتم و آوردم گفت فردا صبح همین وقت بیایید اینجا، فردا صبح رفتم همان محل آن پیرمرد آمد گذرنامه را با ویزای عراقی به ضمیمه پنجهزار تومان به من داد و رفت و بعداً هم او را ندیدم. رفتم منزل آقا سیدباقر، ختم صلوات داشتند بعضی از رفقا از راه مسخره گفتند گذرنامه را گرفتی؟ گفتم بلی و گذرنامه را با پنج هزار تومان نزد آنها گذاردم، تاریخ گذرنامه را خواندند و دیدند روز چهارشنبه است، شروع به گریه نمودند و گفتند که ما این سعادت را نداریم.