♡﷽♡
#رمان_رؤیاےوصال❤️
#قسمت62
طاقت نیاوردم و داد زدم
_بسہ زهرا تمومش ڪن .هِے طوفان ...طوفان
آن قدر صداے داد زدنم بلند بود ڪہ مامان هم متوجہ شد و سراسیمه بہ اتاق آمد.
در را باز کرد و با چشم های نگران گفت:
چے شده حُسنا جان ؟
زهرا از رفتار من تعجب ڪرده بود.روی تخت نشستم، حالم خراب بود. دو دستم را روی سرم گذاشتم و چشم هایم را بستم.
وقتے زهرا متوجہ اوضاع شد با صدایی لرزان بہ مامان گفت:
_هیچے حوریہ جون چیزے نیست. یہ ڪم قاطے ڪرده .دوستانہ خلوت ڪردیم.نگران نباشید.
مامان وقتے دید هیچکدام چیزے نمیگوییم از اتاق بیرون رفت.ترجیح داد تنهایمان بگذارد.
من چرا اینجورے شدم؟ تحمل حتے شنیدنش را نداشتم .
پوزخندی زدم و با خودم گفتم:
"آخرش ڪہ چه باید منتظر این لحظات باشی"
نباید بگذارم او مرا از پا بیندازد .
اجازه نخواهم داد ...
زهرا نزدیڪم شد و مرا بہ آغوش ڪشید.
_چے شدے عزیز دلم ؟ حُسنا چرا اینجورے شدے؟ میخواے با من حرف بزنے راحت بشے؟
نفسم را آه مانند بیرون دادم.
_زهرا ما چندسالہ باهم دوستیم ، از دوره دبیرستان تا الان . تو غم و شادے هاے هم شریڪ بودیم.
اگر میخواے این دوستیمون ادامہ داشتہ باشہ فقط یہ درخواست ازت دارم .تحت هیچ شرایطے ، هیچ زمانے نمیخوام اسمِ
سیدطوفان حسینے رو جلوی من بیارے. نہ فقط اون ، هرچہ بہ اون ارتباط داره .از تاریخ عروسیش گرفتہ تا ...
نفس عمیقے ڪشیدم
_تا هرچیزے، حتے نمیخوام از طاهره سادات چیزے بگے. یا حتے ببینمش. از الان خونتون نمیام . ناراحت نشو
فقط درڪم ڪن .نمیخوام خاطره اون سفر برام تازه بشہ
زهرا ترسیده بود .فڪر میڪرد آن جا مورد اذیت و آزار قرار گرفتم.
زد زیر گریہ. من اما یہ قطره اشڪ هم نداشتم ڪہ بریزم .
_زهرا منو نگاه ڪن ، بہم قول میدے؟
سرش را به نشانه ی تایید تکان داد.
_آره قول میدهم.
از اولین حرڪت خودم راضے بودم .من نباید ضعیف باشم.
چند روزے گذشت ولے اوضاع روحیم خیلے عوض نشده بود.
یکی از همین روزها دایے حبیب بہ اتاقم آمد و گفت تلفن باهات ڪار داره.
گوشے را گرفتم و اشاره ڪردم: ڪیہ؟
_حاج آقا پناهے
با حاج آقا سلام و احوالپرسے ڪردم . صداش مرا یاد اسارت انداخت.
باید فراموش ڪنم.باید همه چیز را بیرون بریزم. باید از خودم بگذرم .حتی اگر تلخ باشد.
حالم را پرسید .من هم گفتم ڪہ خوب نیستم. شبہا هنوز ڪابوس میبینم.
خیلے آرام پرسید:
از آقاسید ڪہ خبرے نیست؟
در دل گفتم:
حاج آقا چرا این سوال رو میپرسید؟مگہ قراره خبرے بشہ ؟
دوست نداشتم راجع به او و هرچه به او ارتباط دارد، صحبت ڪنم . فورا حرف را عوض ڪردم
_حاج آقا شما روانشناس یا مشاور خوبے سراغ ندارید؟
حاج آقافورا گفت:چرا یڪے رو میشناسم تو ڪارش حرفہ اے هست.ولے نگید من معرفے ڪردم .
آدرس و شماره تلفن خانم دڪترے را داد و گفت روزهاے فرد فقط مطب هستند.
"دڪتر بتول صارمے"
با هر سختے بود برای عصر روز سہ شنبہ نوبت گرفتم.
↩️ #ادامہ_دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|📱|••
#استورۍ💚
بَسهآقاجونَمبیا...💔
#اللھمعجللولیڪالفرج
دعاي عهد.mp3
1.21M
🔊 قرائت زیبای #دعای_عهد
🌺 عهد بستم همه ی نوکری اشکم را
نذر تعجیل فرج هدیه به ارباب کنم
امام صادق (ع) دربارۀ این دعا فرموده است:
هرکس چهل صبحگاه این دعا را بخواند، از یاوران حضرت قائم (عج) خواهد بود و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدا او را زنده خواهد کرد، تا همراه آن حضرت جهاد نماید و به شمارۀ هرکلمه از آن، هزار پاداش برایش نوشته می شود، و هزار کار بد از او پاک می گردد.
(بحارالانوار، ج83، ص284، ح47)
____🌸🌿
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَــرَج🌤
﷽
دعای_فرج📜
🌈ٻِسمِ_اللہِ_الرَّحمَڽِ_الڔَّحِیم...✨
✨الهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ
🌈وانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
✨وضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ
🌈واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ
✨الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى
🌈الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
✨محَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ
🌈الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
✨وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ
🌈عنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً
✨كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا
🌈محَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ
✨اكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى
🌈فاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ
✨الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى
🌈ادْرِكْنى اَدرِکنی
✨الساعه الساعه الساعه
🌈العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین
(خواندن دعای فرج
به نیت سلامتی و
~♡ ~ تعجیـل در فرج مولامـون)
[°• @Patoghemahdaviyoon✨]°
💢امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:
♦️«إِتَّقِ اللّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ كانَ فیهِ هَلاكُكَ فَإِنَّ فیهِ نَجاتُكَ إِتَّقِ اللّهَ وَدَعِ الْباطِلَ وَ إِنْ كانَ فیهِ نَجاتُكَ، فَإِنَّ فیهِ هَلاكُكَ.»:
♦️از خدا بترس و حقّ را بگو، اگرچه نابودی تو در آن باشد. زیرا كه در واقع، نجات تو در آن است.از خدا بترس و باطل را واگذار، اگرچه نجات تو در آن باشد، زیرا كه در واقع، نابودی تو در آن است.
📚تحف العقول
@Patoghemahdaviyoon