🔸️پیشنهاد روز حجاب
👈 به بهانه روز حجاب بسته ای با سه کتاب پرفروش و برگزیده: قدرت و شکوه زن، خاطرات سفیر، ترگل
.
🍃 #قدرت_و_شکوه_زن؛ ناشنیده هایی از بیانات امام (ره) و رهبری درباره ویژگی ها و برتری های زنان.
🍃 #خاطرات_سفیر؛ خاطرات نویسنده از دوران دانشجوییش در کشور فرانسه به عنوان یک مسلمان ایرانی.
🍃 #ترگل؛ کتابی تمام رنگی که با ادبیاتی روان و امروزی، بیست دلیل عقلی و روانشناسی برای حجاب.
.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
#پاتوق_کتاب_نی_ریز
@patogheketabn
📚معرفے کتاب📚
درباره #زایو:
این اثر که به قلم مصطفی رضایی کلورزی به رشته تحریر در آمده است، رمانی در ژانر علمی تخیلی است که حوادث آن در سال ۱۴۲۰ هجری شمسی روایت میشود. دورانی که در آن یک بیماری وحشتناک به نام «زی.اُ.» یا «زایو» سراسر دنیا را فراگرفته است و نیمی از جمعیت زمین به واسطه گسترش این بیماری مردهاند. از جانب فلسطین گزارشی به ایران میرسد که در آن به وجود یک آزمایشگاه مشکوک در اعماق زمین، در منطقهای در فلسطین اشاره میشود. دکتر علی پارسا محقق و میکروبشناس ایرانی برای یافتن سرنخهایی از زایو و نجات ساکنان زمین از دست این میکروب کشنده با یک گروه آموزشدیده برای رفتن به این آزمایشگاه آماده میشوند ولی در طول مسیر با اتفاقات عجیبی روبرو میشوند که باعث آشنایی آنها با یک تیم حرفهای بینالمللی در حوزه شناسایی و مبارزه با بیماریهای میکروبی میشود.
دکتر پارسا با این تیم همراه میشود؛ تیمی که یکی از اعضای اصلی آن یک پژوهشگر سرشناس آمریکایی به نام بیل اسمیت است.
همراهی این تیم و آشنایی بیشتر دکتر پارسا و بیل اسمیت در این مسیر زمینهساز اتفاقات جالبی در ادامه داستان میشود...
«زایو» داستانی پر افت و خیز دارد که با رویکردی آینده نگارانه چهرهی ایران در آیندهای نسبتاً دور را روایت میکند. زمانی که حکومت اسرائیل از بین رفته است و ایران یکی از قدرتهای علمی دنیاست.داستانی که قهرمان اصلی آن یک دانشمند ایرانی است که با کمک و همفکری نخبگان سایر کشورهای جهان به مقابله با بزرگترین دشمن نسل بشر میرود
#پاتوق_کتاب_نی_ریز
@patogheketabn
🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
❤️❤️روز ازدواج مبارک باد...
🎁🎁هدیه ای ویژه برای زوج های جوان
🎊❤️💚بسته ی دوست داشتنی ازدواج
❤️💚1_احتمال عشق در نگاه اول
❤️💚2- رمان فرشته ها هم عاشق می شوند رمانی عاشقانه و جذاب
❤️💚3- قصه دلبری یک عاشقانه ی جذاب شهدایی که یکی از پراستقبال ترین ها
❤️💚4- یادت باشد پروفروش ترین کتاب سال روایت همسر شهید حمید سیاهکالی
❤️💚5- فاطمه علی است(داستان زندگی حضرت صدیقه طاهره (ع) و امیر مومنان (ع)
❤️💚6 -پری دخت نامه های عاشقانه
❤️💚7-چهل نامه کوتاه ب همسرم از نادر ابراهیمی
#پاتوق_کتاب_نی_ریز
@patogheketabn
جهت شرکت در مسابقه کتابخوانی یادت باشد،
لینک زیر را لمس نمایید.
مسابقه یادت باشد با ۱۵ کارت هدیه پانصد هزار تومانی...
http://jebhemarket.com
تابستانه داغ کتاب با ۳۰ درصد تخفیف در پاتوق کتاب نی ریز
از ۱۸ تا ۳۰ مرداد ماه
هر نفر تا سقف خرید ۱۵۰ هزارتومان
۳۰ درصد تخفیف خرید کتاب
#پاتوق_کتاب_نی_ریز
#تابستانه_کتاب
#طرح_تخفیف
@patogheketabn
کتاب های جدید ویڗه کودک و نوجوان
پول خدا بچه ها
ثروتمند مغرور
چشم لطفا ممنون
مهربان تر از مادر
جستجو گران شمشیر عدالت
محمد جواد و شمشیر ایلیا
خدایا اجازه
خدا چیع کیه کو
مترسک مزرعه آتشین
لینالونا
گردان قاطر چی ها
#پاتوق_کتاب_نی_ریز
@patogheketabn
کتاب جدید
نبرد برای سارایوو
بهم میاد
دختر بابایی اند
آخرین نماز در حلب
چشم روشنی
من دیگر ما(تربیت کودک)
نیمه دیگرم (از ما شدت تا تا شدن)
خانم کارکوب
دختر ها بابایی اند
در کوچه پس کوچه های جهاد
راض بابا
من میترا نیستم
زندگی زیر پرچم داعش
عهد کمیل
فرمانده در سایه
فاطمه علی است
مگر چشم تو دریاست
نبرد در سارایوو
هوری
ساره
#پاتوق_کتاب_نی_ریز
@patogheketabn
#آخرین_نماز_در_حلب
📚خاطرات شهید مدافع حرم عباس دانشگر به روایت پدر
✂برشی از کتاب
بعد از دو هفته از شهادتش ، ساکش به دستمان رسید وسایل داخل ساک را یک به یک دیدم و ساک را کنار اتاق گذاشتم. در نیمههای شب ناگاه صدای اذان را شنیدم و از خواب پریدم. ساعت را نگاه کردم. دیدم نیم ساعت به اذان شرعی مانده؛ هیجان تمام وجودم را گرفته بود؛ دویدم در حیاط خانه که ببینم صدای اذان از مناره مسجد است یا نه! متوجه شدم صدای اذان از داخل خانه است؛ وقتی خوب دقیق شدم؛ دیدم اذان از ساک کنار اتاق است. سراسیمه به سمتش رفتم و گوشی تلفن عباس در ساک بود؛ گرفتم، نگاهم به آن خیره شد... روی صفحه نوشته بود: «اذان به وقت حلب»
🔹#آخرین_نماز_در_حلب
🔹#مومن_دانشگر
🔹️#انتشارات_شهید_کاظمی
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#پاتوق_کتاب_نی_ریز
@patogheketabn
#ساره
📚روایت زندگی همسر شهید علی خداداد، ساره نیکخو
✂برشی از کتاب
فرو ریختن خانه را میدیدم، ولی چیزی نمیشنیدم. داخل اتاقهای خانه بیهوا و بیهدف میچرخیدم.
وسایل خانه را که تکهتکه با علیآقا جمع کرده بودیم نگاه میکردم.
آن لحظه حس کردم تنها روی زمین ایستادهام و کس دیگری روی کرۀ زمین نیست.
هیچکس نیست. به خدا گفتم: «خدا! الان من که را صدا بزنم؟ به کجا چنگ بزنم و خودم را نگهدارم؟»
🔹️#ساره
🔹️#حسن_شیردل
🔹️#انتشارات_شهید_کاظمی
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#پاتوق_کتاب_نی_ریز
@patogheketabn
📚معرفے کتاب📚
عنوان: در کوچه پس کوچه های جهادی/ خاطرات تلخ و شیرین جهادگران سراسر کشور از اردوهای جهادی
خاطره نگار:مرکز مطالعات و هدایت حرکت های جهادی
انتشارات: شهید کاظمی
اسمش صادق بود، اهل بشاگرد. سنی هم نداشت. هر روز می اومد پیش ما و توی کارها بهمان کمک می کرد. یه روز وقت استراحت من و اون تنها شدیم. ازش پرسیدم: صادق فکر کن بهت می گن اگر الان سه تا آرزو کنی هر سه تاش همین حالا برآورده می شه. اون وقت تو چه آرزویی می کردی؟
به یه جا خیره شد انگار چشماش خوشگل تر از قبل شده بودند با یه صدای آروم و دوست داشتنی گفت: «اول از همه دوست دارم امام زمان ظهور کنه؛ دوم دوس دارم یکی از سربازاش باشم و آخرین آرزومم اینه که هیچ جای دنیا محروم نباشه.»
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#پاتوق_کتاب_نی_ریز
@patogheketabn