eitaa logo
ساندویچ فلسفه
8.6هزار دنبال‌کننده
118 عکس
111 ویدیو
19 فایل
🍔 فلسفه اسلامی، فلسفه غرب و فلسفه‌های مضاف را در سه سطح تجربه کنید: 🧠 عمومی علاقه‌مندان به تفکر 🪵 نیمه‌تخصصی علاقه‌مندان به فلسفه و مبانی علوم 📚 تخصصی ویژه دانش‌پژوهان علوم عقلی 👥گروه t.me/philosophy_Sandwich_Group 👤مدیر @Philosophy_Sandwich_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🗂 | ابتکارات فلسفی علامه مصباح یزدی 🎥 این مجموعه به برخی از ابتکارات آیت الله در حوزه فلسفه پرداخته است که با عناوین ذیل به صورت متناوب در هفته جاری منتشر می‌شود: ۱) نظریه ارجاع بدیهیات به علم حضوری ۲) تقریر علامه مصباح از نظریه اصالت وجود ۳) نوآوری‌های علامه مصباح در فلسفه اخلاق ۴) نظریه علم دینی علامه مصباح یزدی 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
45.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗂 | ابتکارات فلسفی علامه مصباح یزدی 1⃣ نظریه ارجاع بدیهیات به علم حضوری 👤 استاد 📤 دانلود با کیفیت‌های مختلف 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗂 | ابتکارات فلسفی علامه مصباح یزدی 2⃣ تقریر علامه مصباح از اصالت وجود 👤 استاد 📤 دانلود با کیفیت‌های مختلف 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
50.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗂 | ابتکارات فلسفی علامه مصباح یزدی 3⃣ نوآوری‌های علامه مصباح در فلسفه اخلاق 👤 استاد 📤 دانلود با کیفیت‌های مختلف 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖼 | ملاصدرا: اعمال ما هنگامی خدا پسندانه است که از تفکر سرچشمه گرفته باشد 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 | علم الهی ۱ 🧩 شناخت واژگان مرتبط 📌 در فلسفه، هنگامی که سخن از علم الهی به اشیاء است، ممکن است مقصود یکی از سه امر زیر باشد: ١. علم مع الفعل يا علم مقارن ایجاد، که در آن خود وجود شیء بعينه همان علم خداوند به آن است. ۲. علم پیشین مغایر ذات که در آن علم به شیء، متقدم بر شيء و متأخر از خداوند و در نتیجه مغایر هر دوست؛ ۳. علم پیشین عین ذات که در آن علم به شیء متقدم بر شيء و عین ذات خداوند است؛ یعنی خود وجود خداوند که متقدم بر همه اشیاء است، بعینه علم به شیء نیز هست. 💡 علم پیشین و علم مع الفعل: علم پیشین یا علم پیش از ایجاد، علم به شیء است در مرتبه ای که هنوز شیء موجود نیست. آشکار است که چنین علمی مشروط به وجود معلوم نیست، نه در وجود و نه در حکایت از معلوم. بنابراین وجود معلـوم هـیـچ نـحـو تأثیری در وجود چنین علمی ندارد. در برابر، علم غیر پیشین علمی است که مشروط به وجود معلوم است؛ حال یا به این سبب که عین وجود معلوم است که به آن «علم مقارن ایجاد» یا «علم مع الفعل» گویند، مانند علم حضوری ما به حالات نفسانی مان، و یا به این سبب که مغایر معلوم اما مسبب از آن است که به آن «علم پس از ایجاد» یا «علم پسین» می گویند، مانند علوم حصولی ارتسامی ما به واقعیات مادی. 💡 علم اجمالی و علم تفصیلی: واژه « اجمال » در اینجا به وحدت و بساطت اشاره دارد. اگر علم واحد بسیطی مناط عالم بودن به معلومهای متعددی باشـد، و بـه بیـان دیگر ، اگر علم واحد بسیطی ملاک انکشاف معلومهای متعددی باشد، چنین علمی اجمالی است؛ مانند مفهوم انسان هنگامی که آن را برای افراد متعدد انسان عنـوان مشیر قرار می دهیم. بر خلاف آن، اگر ملاک انکشاف هر معلومی، علمی خاص آن باشد مغایر علمی که معلوم دیگری را منکشف می سازد، چنین علمی تفصیلی است ؛ مانند علوم حسی و خیالی ما. آشکار است که کثرت اشياء مستلزم كثرت علـم تفصیلی به آنهاست؛ اما مستلزم کثرت علم اجمالی به آنها نیست. 💡 معلوم بالتفصيل و معلوم بالاجمال: اگر شیء به نحو متمایز از سایر اشیاء معلوم باشد بالتفصيل معلوم است، مانند تصویری که از رنگ این کاغذ در هنگام دیدن آن در ذهن داریم یا تصویری از آن که از دیدن آن به خاطر می آوریم و اگر به نحو غیر متمایز از همه یا برخی از دیگر اشیاء معلوم باشد، بالاجمال معلوم است، مانند رنگ این کاغذ هنگامی که با مفهوم سفیدی یا مفهوم رنگ یا مفهوم شیء از آن حکایت می کنیم. شکی نیست که مفهوم کلی سفیدی بر همه مصادیق آن انطباق پذیر، و از همه آنها حاکی است و به همین سبب است که می توان آن را عنوان مشیر برای آنها قرار پس داد؛ لیکن این مفهوم از هیچ یک از مصادیق خود بخصوصه حاکی نیست. بنابراین با داشتن مفهوم کلی سفیدی ، هر مصداقی از آن بالاجمال معلوم است. 📘 ، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ج۳، ۳٤٦ و ٣٤٧ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
علم شهودی به محسوسات.mp3
23.21M
👁 | علم شهودی به محسوسات دیدگاه ارسطو، شیخ اشراق و ملاصدرا؛ استدلالی بر شهودی بودن محسوسات با مبانی صدرالمتالهین؛ بررسی برخی شبهات. 👤 استاد 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | علم الهی ۲ 🧩 الف) علم مع الفعل خداوند | شیخ اشراق 📌 شیخ اشراق اول فیلسوفی است که این نوع علم را مطرح و به تفصیل آن را بررسی کرده است. پیش تر گذشت که مراد از این علم خود وجود اشیاء است که معالیل خداوندند و به اصطلاح با او اضافه صدوری اشراقی، دارند، و در نتیجه، نزد او حاضر و برای او حضوراً معلوم‌اند 🔻 با توجه به این دیدگاه، باید گفت: ۱. این علم حضوری است؛ زیرا با معلوم یکی است؛ ۲. زاید بر ذات است؛ یعنی مغایر وجود خداوند است؛ زیرا عین وجود اشیاء است که مغایر وجود خداوندند؛ ۳. مع الفعل است نه پیشین؛ زیرا عین وجود معلوم است، نه مستقل از آن و غیر مشروط به آن؛ ۴. تفصیلی است؛ زیرا علم به هر شیئی بعینه همان خود وجود آن شیء است و بدیهی است که اشیاء ،متکثرند پس این علم نیز متکثر است؛ یعنی پای علوم متکثر در میان است نه علمی واحد و بسیط به همۀ اشیاء تا اجمالی باشد؛ ۵. بالتفصیل است؛ زیرا با علم به هر شیئی آن شیء به نحو متمایز از دیگر اشیاء معلوم است. 🔹 به نظر شیخ اشراق به حکم رابطه ایجاد و فاعلیت، نسبت معلوم به علت فاعلی شبیه نسبت صورت ذهنی به نفس است؛ یعنی همان گونه که وجود صورت ذهنی در نفس عين معلومیت آن برای نفس است به طوری که صورت ذهنی خود به خود برای نفس معلوم است، نه به توسط صورتی دیگر، همچنین خود ایجاد فاعل عین عالمیت آن به فعل، و خود وجود معلول عین معلومیت آن برای فاعل است. از همین رو، او رابطه ایجاد و فاعلیت را اضافه اشراقیه - یعنی رابطه درخشنده با روشن کننده - نامیده است. پس معلوم بودن برای فاعل ذاتی وجود معلول است و چنین نیست که ممکن باشد معلول از فاعل صادر شود و برای او معلوم به علم حضوری نباشد. بنابراین هر شیئی، حتی اگر برای خود معلوم نباشد برای فاعل خود معلوم است. ✍ صدرالمتألهین در اسفار با طرح هشت اشکال نظر شیخ اشراق و برهان او را مردود و علم مع الفعل را مخدوش اعلام می کند. باید دانست صدرا در این نظریه، یک دوره تابع شیخ اشراق بوده و یک دوره منکر وی و در نهایت پس از نگارش بحث علم خداوند در اسفار به این نظریه باور پیدا میکند. 📘 ، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ج۳، ۳۴۸ - ۳۵۰ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🖼 | شهید مطهری: انسانی که بیداری خدایی پیدا می کند، ارزشهای متعالی انسانی برایش به صورت هدف در می آیند، از این که طرفدار یک فرد به عنوان یک فرد و یا دشمن یک شخص به عنوان یک شخص بشود آزاد می شود. او دیگر طرفدار عدل است نه عادل ، دشمن ظلم است نه ظالم. 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
1_553835848.mp3
39.94M
💎 | کمال در افعال اختیاری تفاوت خیر حقیقی و خیر پنداری تفاوت خود خواهی فلسفی و اخلاقی 👤 دکتر 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | علم الهی ۳ 🧩 ب) علم پیشین مغایر متصل | مشائیان 📌 برخی از متفکران علم پیشین مغایر منفصل برای خداوند قائل اند؛ اما صدرالمتألهین آن را به کلی مخدوش میداند. بنابراین ما از توضیح آن صرف نظر میکنیم. 🔻 اما علم پیشین مغایر متصل را که منسوب به فلاسفه مشائی پیش از اسلام است، ابن سینا در آثار خود بسیار دقیق و عمیق پرورده است. در این تصویر، علم پیشین خداوند به اشیاء حصولی ارتسامی است، همانند علم ما به اشیاء. همان طور که علم ما به هر شیئی صورت ذهنی آن شی است که خود شیئی است مغایر نفس و عارض آن، علم پیشین خداوند به هر شیئی نیز صورت ذهنی عقلی آن شی است که خود شیئی است مغایر وجود خداوند و عارض آن. این صورت را صورت الهی می گویند پس صور الهی عرض اند همان گونه که صور ذهنی ما عرض اند. از همین رو، با اینکه مغایر وجود خداوندند، متصل به آن اند نه منفصل از آن آری از این جهت تفاوت هست که صور ذهنی ما از اشیاء پسین و انفعالی و مسبوق به وجود اشیاءاند برخلاف صور الهی که پیشین اند و از طریق علم خداوند به خودش حاصل آمده اند نه از طریق وجود اشیاء. 🔹 اینکه صور الهی همانند صور ذهنی ما عرض اند ایجاب نمی کند که آنها هم، همانند صور ذهنی ما، سبب تكامل موضوع خویش یعنی سبب تکامل وجود خداوند، باشند؛ زیرا به رغم اینکه اعراضی که ما با آنها سروکار داریم همواره با سه ویژگی همانند صور ذهنی برجسته همراهاند ۱. آنها عارض بر موضوع اند؛ یعنی واقعیاتی مغایر واقعیت موضوع و حال در آن اند ۲. موضوع آنها فى نفسه فاقد کمال آنهاست؛ یعنی نه واجد شخص آن کمال است و نه واجد آن کمال به نحو اعلی و برتر) ۳. موضوع آنها با عروض آنهاواجد کمال آنها می شود؛یعنی عروض آنها بر موضوع ، سبب کامل شدن آن است. مع الوصف از سه ویژگی، فوق فقط ویژگی اول مقوم عرض بودن عرض است. بنابراین همین که واقعیتی عارض موضوعی باشد کافی است برای اینکه عرض باشد؛ هرچند موضوع آن فى نفسه واجد کمال آن باشد. اکنون با توجه به اینکه خداوند واقعیتی است یگانه صرف و بسیط محض که به نظر ابن سینا و همفکران او هم فاعل و ایجاد کنندۀ صور ذهنی عقلی اشیاء پیش از وجود خود آنهاست و هم خود، قابل این صور، است میتوان دریافت که صور مزبور، یعنی صور الهی عرض‌اند اما نه مانند سایر اعراض؛ زیرا عروض این صور بر خداوند، او را کامل نمی کند؛ یعنی چنین نیست که، خداوند با عروض آنها کمالی مفقود را دارا شود به این معنا که وجودش به نحوی است که خود به خود و بدون احتیاج به غير مبدأ علم به همه اشیاء یعنی مبدأ صور اشياء است؛ بنابراین واجب بالذات از آن جهت که واجب بالذات است عالم به اشیاء است. ✍ صدر المتألهین گرچه تصویر ابن سینا از علم پیشین مغایر را به سبب دقت و ظرافتش می‌ستاید و اشکالات فلاسفه پس از وی را بر آن مردود می‌داند به سبب اشکالات دیگری که خود بر آن وارد کرده است آن را نمی پذیرد؛ اما نه به این معنا که اساساً این نوع علم را منکر است و فقط به علم مع الفعل و علم پیشین ذاتی قائل است؛ زیرا او علم پیشین مغایر را لازمه علم پیشین ذاتی و انکارناپذیر می‌داند و به صراحت از آن دفاع می‌کند و می‌گوید که از بساطت محض خداوند به ضميمة قاعدة البسيط الحقيقة كل الاشياء علم پیشین ذاتی او ثابت می‌شود و از علیت او برای اشیاء به ضمیمه قاعده العلم بالعلة يوجب العلم بالمعلول صور الهی، که علم پـیشین مغایرند، ثابت می‌شوند‌ و چون هر دو قاعده درست‌اند خداوند واجد هر دو نوع علم است. 📘 ، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ج۳، ۳۵۰ - ۳۵۵ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
مفاهیم ثانوی و امکان ماهوی - مهدی قوام صفری.pdf
640.7K
📝 | مفاهیم ثانوی و امکان مابعدالطبیعه موضوع این مقاله بررسی چگونگی تصور و تصدیق سازی قوای ادراکی آدمی و بر پایه آن بررسی چگونگی امکان مابعدالطبیعه است. ✏️ دکتر 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | علم الهی ۴ 🧩 ج) علم پیشین ذاتی | ابن سینا 📌 مقصود از علم پیشین ذاتی خداوند به اشیاء این است که واقعیت مطلقاً غیر مشروط و مستقلی که خداوند نام دارد خود بعینه مناط انکشاف همۀ اشیاء و معالیل خود برای خویش است؛ همان طور که مناط انکشاف خود برای خود است. اساساً پذیرش اینکه علم به اشیاء نوعی کمال است و اینکه خداوند کامل مطلق است و ممکن نیست و ذاتاً فاقد هیچ نحو کمالی باشد مستلزم پذیرش علم ذاتی خداوند به اشیاء است. اینکه چنین علمی پیشین است از آن روست که واقعیت مزبور یعنی خداوند متقدم بر همۀ اشیاء و بی نیاز از همۀ آنهاست. بنابراین علمی است پیشین. 💢 افزون بر این شکی نیست که این علم اجمالی است؛ زیرا عین وجود خداوند است و وجود خداوند یگانه صرف و بسیط محض است و مشمول هیچ گونه کثرت و ترکیبی نیست؛ پس علم اجمالی به اشیاء است. اما نکته بسیار مهم این است که آیا این علم بالتفصیل نیز هست، یعنی آیا به رغم آنکه این علم یگانه و بسیط و به اصطلاح اجمالی است، با آن هر شیئی به نحو متمایز از دیگر اشیاء با تمام ویژگیهایش برای خداوند معلوم است؟ 💠 استدلال ابن سینا | علم پیشین ذاتی بالتفصیل او در توضیح بالتفصيل بودن این نوع علم گفته است گاهی تعقل به این نحو است که عاقل صور عقلی تفصیلی اشیاء متکثری را با همان ترتیب علی - معلولی و سایر نسب و روابط موجود بین آنها یک باره و بدون انتقال از صورتی به صورتی دیگر درک میکند؛ به این معنا که آنها نزد عاقل به نحو فرازمان، همه، موجودند و تقدم و تأخر آنها فقط على - معلولی است. به نظر او خداوند صور تفصیلی اشیاء را یعنی صور الهی را این گونه تعقل میکند؛ به گونه ای که تعقل او آن صور را به معنای صور، و ایجاد آنها به معنای معقولیت آنها برای خداوند است. اما گاه نیز تعقل به این نحو است که عاقل فقط یک وجود عقلی بسیط محض را درک کند نه صور عقلى تفصيلي متكثرى را؛ مع الوصف تعقل این امر بسيط بعينه خود در حکم تعقل صور عقلی تفصیلی متکثری است؛ به طوری که چنان تعقلی علت تعقل این صور است که عین وجود آنهاست. او این نحو تعقل را در مبحث نفس توضیح داده است به نظر او علم پیشین ذاتی خداوند به اشیاء بدین نحو است؛ یعنی درک خداوند وجود خود را که وجودی عقلی بسیط محض است بعینه در حکم درک صور عقلی تفصیلی همۀ اشیاء است؛ به گونه ای که چنین تعقلی علت و مبدأ تعقل تفصيلي صور مزبور است که عین وجود آن صور است. او به منظور ذکر نمونه ای از آن، ملکهٔ علمی انسان را مثلاً ملکه ریاضی را، که علمی است بسیط و بدون کثرت و تفصیل، که فاعل و مبدأ صور تفصیلی متکثر، است. ✍ صدرالمتألهین گفته است ابن سینا براساس مبانی مقبول خود نمیتواند معنای این انطوا را توضیح دهد؛ زیرا آنها از یک سو موجودات را حقایقی متباین میدانند حال یا ماهیاتی متباین یا حقایق وجودی متباین، و از سوی دیگر معتقدند علم به هر شیئی همان ماهیت ذهنی آن شیء است که در نتیجه معنای این مدعا که ذات خداوند بعينه علم بالتفصيل به همه اشياء است این است که ذات خداوند بعينه ماهيات ذهنی همه اشیاء است؛ در حالی که نه خود آنها این نتیجه را درست میدانند و نه بر اساس مبانی آنها میتوان توجیه درستی از آن به دست داد. 📘 ، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ج۳، ۳۵۵ - ۳۵۸ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🖼 | علامه مصباح یزدی: آری! اين داستان انسان عصر ماست که همراه با پيشرفت شگرف تکنولوژی، دچار حيرت و سردرگمی شده و نمی‌داند از کجا آمده، و به کجا می‌رود، و به کدام سوی بايد رو کند، و از کدام راه بايد برود. 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
AudioCutter_AudioCutter_انواع ضرورت.mp3
10.01M
⬆️ | معانی ضرورت در فلسفه ضرورت ازلی، ذاتی، وصفی، وقتی، بشرط محمول 👤 دکتر 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
امکان.mp3
18.98M
⬇️ | معانی امکان در فلسفه امکان خاص، عام، اخص، استقبالی، استعدادی، وقوعی، فقری و احتمالی 👤 دکتر 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | علم الهی ۵ 🧩 د) علم پیشین ذاتی | صدرالمتالهین 📌 صدرالمتألهین با اثبات اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و قائل شدن به تشکیک در وجود و اینکه علم به شی همان وجود برتر ماهیت شیء است نه ماهیت ذهنی آن، مبانی فلسفی لازم برای توضیح این مدعا را فراهم کرد. طبق تشکیک در وجود تمایز واقعیات خارجی ناشی از خود همان حقیقتی است که ما به الاشتراک آنهاست پس به رغم اینکه واقعیات متمایز و متکثرند، متباین نیستند. در نظام علی - معلولی تشکیکی، وجود این تمایز از طریق کمال و نقص و شدت و ضعف حاصل می شود. وجود کامل بعینه همان حقیقتی است که در وجود ناقص یافت می شود؛ اما به نحو برتر و شدیدتر نه اینکه حقیقتی باشد به کلی متباین یا اینکه مشتمل بر حقیقتی متباین باشد 🔰 چنین تصویری ایجاب می‌کند که بپذیریم: ۱. هر ماهیتی با انحایی از وجود قابل تحقق است هم با وجود خاص خود و هم با هر وجود دیگری که در طول آن و کامل تر از آن است؛ زیرا هر وجودی که کامل تر از وجود ماهیت است نیز حقیقتاً وجود ماهیت است؛ اما وجود برتر آن نه وجود خاص آن؛ پس: ۲. هر ماهیتی، افزون بر وجود خارجی خاص خود، دارای وجـود یـا وجودهای خارجی برتر نیز هست. وافزون بر این: ۳. هرچه وجودی بسیط تر باشد هم کامل تر است و هم وجود برتر ماهیات بیشتری است یعنی جمعی تر است؛(بسیط الحقیقه کل الاشیاء). ۴. خداوند که بسیط تر و کاملتر از آن قابل فرض نیست وجود برتر همه ماهیات است. یعنی وجود برتر الهی جمعی ماهیات همۀ اشیاء است؛ اما: ۵. حقیقت علم در علم به غیر، همان وجود برتر ماهیت شیء است، نه ماهیت ذهنی آن؛ پس: ۶. وجود خداوند که علت همۀ اشیاء و متقدم بر همۀ آنهاست، در عین بساطت و اجمال علم به همۀ اشیاء و خصوصیات آنهاست، یعنی علم پیشین اجمالی بالتفصیل به همه آنهاست؛ پس: ۷. هر کس که وجود خداوند را با علم حضوری درک کند به همه اشیاء علم پیشین اجمالی بالتفصیل خواهد داشت؛ و : ۸. خداوند وجود خود را با علم حضوری ذاتی درک می کند؛ 🔮 جمع‌بندی: خداوند به همۀ اشیاء علم پیشین ذاتی اجمالی بالتفصیل دارد. حاصل اینکه فلاسفه اشراقى علم مع الفعل خداوند را پذیرفته اند و به روایت صدر المتألهین هر نوع علم پیشین او را منکرند و فلاسفه مشائى علم مع الفعل را منکرند؛ ولی هم به علم پیشین ذاتی و هم به علم پیشین مغایر متصل قائل اند؛ ولی صدر المتألهین به هر سه نوع علم قائل است. 🔚 پایان 📘 ، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ج۳، ۳۵۸ و ۳۵۹ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات