50.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗂 #پرونده_ویژه | ابتکارات فلسفی علامه مصباح یزدی
3⃣ نوآوریهای علامه مصباح در فلسفه اخلاق
👤 استاد #مجتبی_مصباح
📤 دانلود با کیفیتهای مختلف
📚 #فلسفه_اخلاق | #تخصصی
📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
51.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗂 #پرونده_ویژه | ابتکارات فلسفی علامه مصباح یزدی
4⃣ نظریه علم دینی علامه مصباح یزدی
👤 استاد #صفدر_الهیراد
📤 دانلود با کیفیتهای مختلف
📚 #فلسفه_علوم_انسانی | #تخصصی
📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🖼 #حکمتانه | ملاصدرا:
اعمال ما هنگامی خدا پسندانه است که از تفکر سرچشمه گرفته باشد
📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 #خلاصه | علم الهی ۱
🧩 شناخت واژگان مرتبط
📌 در فلسفه، هنگامی که سخن از علم الهی به اشیاء است، ممکن است مقصود یکی از سه امر زیر باشد:
١. علم مع الفعل يا علم مقارن ایجاد، که در آن خود وجود شیء بعينه همان علم خداوند به آن است.
۲. علم پیشین مغایر ذات که در آن علم به شیء، متقدم بر شيء و متأخر از خداوند و در نتیجه مغایر هر دوست؛
۳. علم پیشین عین ذات که در آن علم به شیء متقدم بر شيء و عین ذات خداوند است؛ یعنی خود وجود خداوند که متقدم بر همه اشیاء است، بعینه علم به شیء نیز هست.
💡 علم پیشین و علم مع الفعل: علم پیشین یا علم پیش از ایجاد، علم به شیء است در مرتبه ای که هنوز شیء موجود نیست. آشکار است که چنین علمی مشروط به وجود معلوم نیست، نه در وجود و نه در حکایت از معلوم. بنابراین وجود معلـوم هـیـچ نـحـو تأثیری در وجود چنین علمی ندارد. در برابر، علم غیر پیشین علمی است که مشروط به وجود معلوم است؛ حال یا به این سبب که عین وجود معلوم است که به آن «علم مقارن ایجاد» یا «علم مع الفعل» گویند، مانند علم حضوری ما به حالات نفسانی مان، و یا به این سبب که مغایر معلوم اما مسبب از آن است که به آن «علم پس از ایجاد» یا «علم پسین» می گویند، مانند علوم حصولی ارتسامی ما به واقعیات مادی.
💡 علم اجمالی و علم تفصیلی: واژه « اجمال » در اینجا به وحدت و بساطت اشاره دارد. اگر علم واحد بسیطی مناط عالم بودن به معلومهای متعددی باشـد، و بـه بیـان دیگر ، اگر علم واحد بسیطی ملاک انکشاف معلومهای متعددی باشد، چنین علمی اجمالی است؛ مانند مفهوم انسان هنگامی که آن را برای افراد متعدد انسان عنـوان مشیر قرار می دهیم. بر خلاف آن، اگر ملاک انکشاف هر معلومی، علمی خاص آن باشد مغایر علمی که معلوم دیگری را منکشف می سازد، چنین علمی تفصیلی است ؛ مانند علوم حسی و خیالی ما. آشکار است که کثرت اشياء مستلزم كثرت علـم تفصیلی به آنهاست؛ اما مستلزم کثرت علم اجمالی به آنها نیست.
💡 معلوم بالتفصيل و معلوم بالاجمال: اگر شیء به نحو متمایز از سایر اشیاء معلوم باشد بالتفصيل معلوم است، مانند تصویری که از رنگ این کاغذ در هنگام دیدن آن در ذهن داریم یا تصویری از آن که از دیدن آن به خاطر می آوریم و اگر به نحو غیر متمایز از همه یا برخی از دیگر اشیاء معلوم باشد، بالاجمال معلوم است، مانند رنگ این کاغذ هنگامی که با مفهوم سفیدی یا مفهوم رنگ یا مفهوم شیء از آن حکایت می کنیم. شکی نیست که مفهوم کلی سفیدی بر همه مصادیق آن انطباق پذیر، و از همه آنها حاکی است و به همین سبب است که می توان آن را عنوان مشیر برای آنها قرار پس داد؛ لیکن این مفهوم از هیچ یک از مصادیق خود بخصوصه حاکی نیست. بنابراین با داشتن مفهوم کلی سفیدی ، هر مصداقی از آن بالاجمال معلوم است.
📘 #محمد_فنایی_اشکوری، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ج۳، ۳٤٦ و ٣٤٧
📚 #فلسفه_اسلامی | #تخصصی
📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
علم شهودی به محسوسات.mp3
23.21M
👁 #خردنوا | علم شهودی به محسوسات
دیدگاه ارسطو، شیخ اشراق و ملاصدرا؛
استدلالی بر شهودی بودن محسوسات با مبانی صدرالمتالهین؛
بررسی برخی شبهات.
👤 استاد #سیدیدالله_یزدانپناه
📚 #معرفتشناسی | #تخصصی
📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | علم الهی ۲
🧩 الف) علم مع الفعل خداوند | شیخ اشراق
📌 شیخ اشراق اول فیلسوفی است که این نوع علم را مطرح و به تفصیل آن را بررسی کرده است. پیش تر گذشت که مراد از این علم خود وجود اشیاء است که معالیل خداوندند و به اصطلاح با او اضافه صدوری اشراقی، دارند، و در نتیجه، نزد او حاضر و برای او حضوراً معلوماند
🔻 با توجه به این دیدگاه، باید گفت:
۱. این علم حضوری است؛ زیرا با معلوم یکی است؛
۲. زاید بر ذات است؛ یعنی مغایر وجود خداوند است؛ زیرا عین وجود اشیاء است که مغایر وجود خداوندند؛
۳. مع الفعل است نه پیشین؛ زیرا عین وجود معلوم است، نه مستقل از آن و غیر مشروط به آن؛
۴. تفصیلی است؛ زیرا علم به هر شیئی بعینه همان خود وجود آن شیء است و بدیهی است که اشیاء ،متکثرند پس این علم نیز متکثر است؛ یعنی پای علوم متکثر در میان است نه علمی واحد و بسیط به همۀ اشیاء تا اجمالی باشد؛
۵. بالتفصیل است؛ زیرا با علم به هر شیئی آن شیء به نحو متمایز از دیگر اشیاء معلوم است.
🔹 به نظر شیخ اشراق به حکم رابطه ایجاد و فاعلیت، نسبت معلوم به علت فاعلی شبیه نسبت صورت ذهنی به نفس است؛ یعنی همان گونه که وجود صورت ذهنی در نفس عين معلومیت آن برای نفس است به طوری که صورت ذهنی خود به خود برای نفس معلوم است، نه به توسط صورتی دیگر، همچنین خود ایجاد فاعل عین عالمیت آن به فعل، و خود وجود معلول عین معلومیت آن برای فاعل است. از همین رو، او رابطه ایجاد و فاعلیت را اضافه اشراقیه - یعنی رابطه درخشنده با روشن کننده - نامیده است. پس معلوم بودن برای فاعل ذاتی وجود معلول است و چنین نیست که ممکن باشد معلول از فاعل صادر شود و برای او معلوم به علم حضوری نباشد. بنابراین هر شیئی، حتی اگر برای خود معلوم نباشد برای فاعل خود معلوم است.
✍ صدرالمتألهین در اسفار با طرح هشت اشکال نظر شیخ اشراق و برهان او را مردود و علم مع الفعل را مخدوش اعلام می کند. باید دانست صدرا در این نظریه، یک دوره تابع شیخ اشراق بوده و یک دوره منکر وی و در نهایت پس از نگارش بحث علم خداوند در اسفار به این نظریه باور پیدا میکند.
📘 #محمد_فنایی_اشکوری، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ج۳، ۳۴۸ - ۳۵۰
📚 #فلسفه_اسلامی | #تخصصی
📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🖼 #حکمتانه | شهید مطهری:
انسانی که بیداری خدایی پیدا می کند، ارزشهای متعالی انسانی برایش به صورت هدف در می آیند، از این که طرفدار یک فرد به عنوان یک فرد و یا دشمن یک شخص به عنوان یک شخص بشود آزاد می شود. او دیگر طرفدار عدل است نه عادل ، دشمن ظلم است نه ظالم.
📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
1_553835848.mp3
39.94M
💎 #خردنوا | کمال در افعال اختیاری
تفاوت خیر حقیقی و خیر پنداری
تفاوت خود خواهی فلسفی و اخلاقی
👤 دکتر #عبدالله_فتحی
📚 #فلسفه_اخلاق | #نیمهتخصصی
📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | علم الهی ۳
🧩 ب) علم پیشین مغایر متصل | مشائیان
📌 برخی از متفکران علم پیشین مغایر منفصل برای خداوند قائل اند؛ اما صدرالمتألهین آن را به کلی مخدوش میداند. بنابراین ما از توضیح آن صرف نظر میکنیم.
🔻 اما علم پیشین مغایر متصل را که منسوب به فلاسفه مشائی پیش از اسلام است، ابن سینا در آثار خود بسیار دقیق و عمیق پرورده است. در این تصویر، علم پیشین خداوند به اشیاء حصولی ارتسامی است، همانند علم ما به اشیاء. همان طور که علم ما به هر شیئی صورت ذهنی آن شی است که خود شیئی است مغایر نفس و عارض آن، علم پیشین خداوند به هر شیئی نیز صورت ذهنی عقلی آن شی است که خود شیئی است مغایر وجود خداوند و عارض آن. این صورت را صورت الهی می گویند پس صور الهی عرض اند همان گونه که صور ذهنی ما عرض اند. از همین رو، با اینکه مغایر وجود خداوندند، متصل به آن اند نه منفصل از آن آری از این جهت تفاوت هست که صور ذهنی ما از اشیاء پسین و انفعالی و مسبوق به وجود اشیاءاند برخلاف صور الهی که پیشین اند و از طریق علم خداوند به خودش حاصل آمده اند نه از طریق وجود اشیاء.
🔹 اینکه صور الهی همانند صور ذهنی ما عرض اند ایجاب نمی کند که آنها هم، همانند صور ذهنی ما، سبب تكامل موضوع خویش یعنی سبب تکامل وجود خداوند، باشند؛ زیرا به رغم اینکه اعراضی که ما با آنها سروکار داریم همواره با سه ویژگی همانند صور ذهنی برجسته همراهاند ۱. آنها عارض بر موضوع اند؛ یعنی واقعیاتی مغایر واقعیت موضوع و حال در آن اند ۲. موضوع آنها فى نفسه فاقد کمال آنهاست؛ یعنی نه واجد شخص آن کمال است و نه واجد آن کمال به نحو اعلی و برتر) ۳. موضوع آنها با عروض آنهاواجد کمال آنها می شود؛یعنی عروض آنها بر موضوع ، سبب کامل شدن آن است. مع الوصف از سه ویژگی، فوق فقط ویژگی اول مقوم عرض بودن عرض است. بنابراین همین که واقعیتی عارض موضوعی باشد کافی است برای اینکه عرض باشد؛ هرچند موضوع آن فى نفسه واجد کمال آن باشد.
اکنون با توجه به اینکه خداوند واقعیتی است یگانه صرف و بسیط محض که به نظر ابن سینا و همفکران او هم فاعل و ایجاد کنندۀ صور ذهنی عقلی اشیاء پیش از وجود خود آنهاست و هم خود، قابل این صور، است میتوان دریافت که صور مزبور، یعنی صور الهی عرضاند اما نه مانند سایر اعراض؛ زیرا عروض این صور بر خداوند، او را کامل نمی کند؛ یعنی چنین نیست که، خداوند با عروض آنها کمالی مفقود را دارا شود به این معنا که وجودش به نحوی است که خود به خود و بدون احتیاج به غير مبدأ علم به همه اشیاء یعنی مبدأ صور اشياء است؛ بنابراین واجب بالذات از آن جهت که واجب بالذات است عالم به اشیاء است.
✍ صدر المتألهین گرچه تصویر ابن سینا از علم پیشین مغایر را به سبب دقت و ظرافتش میستاید و اشکالات فلاسفه پس از وی را بر آن مردود میداند به سبب اشکالات دیگری که خود بر آن وارد کرده است آن را نمی پذیرد؛ اما نه به این معنا که اساساً این نوع علم را منکر است و فقط به علم مع الفعل و علم پیشین ذاتی قائل است؛ زیرا او علم پیشین مغایر را لازمه علم پیشین ذاتی و انکارناپذیر میداند و به صراحت از آن دفاع میکند و میگوید که از بساطت محض خداوند به ضميمة قاعدة البسيط الحقيقة كل الاشياء علم پیشین ذاتی او ثابت میشود و از علیت او برای اشیاء به ضمیمه قاعده العلم بالعلة يوجب العلم بالمعلول صور الهی، که علم پـیشین مغایرند، ثابت میشوند و چون هر دو قاعده درستاند خداوند واجد هر دو نوع علم است.
📘 #محمد_فنایی_اشکوری، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ج۳، ۳۵۰ - ۳۵۵
📚 #فلسفه_اسلامی | #تخصصی
📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
مفاهیم ثانوی و امکان ماهوی - مهدی قوام صفری.pdf
640.7K
📝 #مقاله | مفاهیم ثانوی و امکان مابعدالطبیعه
موضوع این مقاله بررسی چگونگی تصور و تصدیق سازی قوای ادراکی آدمی و بر پایه آن بررسی چگونگی امکان مابعدالطبیعه است.
✏️ دکتر #مهدی_قوامصفری
📚 #فلسفه_اسلامی | #تخصصی
📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات