قسمت موردعلاقهم از تعطیلات عید اونجاهایی بود که خواب بودم. واقعا تکرارنشدنی و دلپذیر.
نمیدونم شاید خدا میدونست اگه کیلومترها دورتر نبودی، یه لقمهی چپت میکردم و فقط خواسته ازت محافظت کنه.
استاد ببخشید دیر کردم. درگیر تعارف با تختم بودم. هی بهش میگفتم کلاس دارم، هی میگفت نه بمون برنج خیس کردم.
مردم قبلا بیشتر ناز کشیدن بلد بودن. بهش گفتم شب بخیر، گفت شب تو هم بخیر. منظور؟
وقتی میگم شب بخیر، باید بگی نازنین ناز نکن درو رو کسی باز نکن. یعنی چی که شب تو هم بخیر؟