eitaa logo
دخٺراݩ‌پویا‌/քօօʏaɢɨʀʟs
145 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
686 ویدیو
86 فایل
[…`°🌸🎨^…] 〖شاید مصلحٺ همونیھ کھ میخواے!😇〗 _خدا رو چھ دیدے؟!🌱 : ) [تولدکانال98/8/30💞] کپی؟!🕶 °|با‌ذکر‌یھ‌دونھ‌صلوات!☺ خادم امام زمان️🏖↫ 🎈| @Asma3184 ◎_◎ ادمین تبادلاٺ ☔️↫ 🎈| @ya_sahbazaman ^_^
مشاهده در ایتا
دانلود
دخٺراݩ‌پویا‌/քօօʏaɢɨʀʟs
#نیمه‌ی‌پنهان‌عشق💔 #پارت‌۱۸🍃 نویسنده: #سییـن‌بـاقـرے ☺ چون جاده خلوت بود همونجا نگهداشت.. همونطور
💥💕💥💕💥💕💥💕💥💔 ۱۹🍃 نویسنده: ☺ سحر از مامانش و استاد خواست تنهامون بذارن تا بتونیم تنها صحبت کنیم! استاد قبل از اینکه بره بیرون برگشت سمتمون و گفت عای عای با جفتتونما غیبت ممنوع!!! سحر خندید و من دهن کجی کردم.. کِی انقد با استاد صمیمی شده بودیم و خودم متوجه نبودم! شاید اگه روزی یکی ازم دلیل بخواد و بگه "چرا دل بدیشان دادی" در جواب بگم "خود ستاند" یا همون شعری معروفی که توی ذهنم بود و به طور کامل بلدش نبودم!! فقط میدونم هیچ دلیلی نمیتونم داشته باشم برای این خوشامدی که من تو قلبم احساس میکردم و این روزا بیشتر شده بود!! تنها که شدیم رفتم کنار پای سحر روی زمین نشستم.. دستشو گرفتم و آروم گفتم: بگو سحرم!! ترجیح دادم حال خرابشو خرابتر نکنم و همین اول کاری بهش نگم چرا بهم دروغ گفته که استاد داییش نیست! +سها؟! اشک چشماش شروع شد!! +منو رضا چهارسال بود که نامزد بودیم، رضا همسایمونه، درسش تموم شده بود و تو شرکت مهندسی باباش مشغول به کار بود،درسته من اونموقع بچه بودم و انتخابم شاید عجولانه ولی رضا رو دوست داشتن و باهم مشکلی نداشتیم.. اما رضا حسادت خاصی داشت نسبت به سپهر.. اون پسر داییمه.. (چهره ی سحر تغییری نکرد انگاری یادش نبود که گفته داییش بوده بازهم سکوت کردم تا خودش ادامه بده) پسر داییمه و ما فقط،پنج سال باهم تفاوت سنی داریم.. طبیعیه که همبازی دوران بچگی باشیم و رابطه مون باهم صمیمی باشه،اونقدر صمیمی که باهم بریم و بیایم.. اما رضا این رابطه رو درک نمیکرد اوایل عادی بود تا کم کم ازم خواست باهاش حرفم نزنم.. اما سپهر آدم راحتی بود،خودت که میبینی؟! (بله میدیم که چقدر راحت یهو وسط یه حالت جدی اسممو میگه من باید نفسم حبس شه یا اون ماجرای ساناز بدبخت و...) من کشیدم کنار بحاطر رضا سعی کردم از پسر داییم که عین داداشم میوند دور باشم و کارم کاملا منطقی بود!! تا اینکه دانشگاهمو با مشاوره هایی که سپهر بهم داد همونجایی قبول شدم که خودش بود!! تو این زمان دیگه حساسیت رضا بیشتر شد اونقدر زیاد که دیگه کلافه م کرده بود تا جایی که ازم خواست درساشو حذف کنم.. این موضوع خیلی برام سخت بود که اینهمه من عاشق رضام اما اون بهم شک داره و یه لحظه نمیتونه فکر کنه اون شوهرمه و هیچکس نمیتونه مارو از هم جدا کنه ،اونم سپهری که بدون هیچ قصدی مهربون بود!!! اما دیگه زده بودم به سیم آخر یه روزایی رو بهش دروغ میگفتم مثل اون روز.. نمیخواستم ببینمش و بازهم سین جیم بشم!! این یه طرف بود و اخلاق مامانم از یه طرف دیگه! مامان از رضا و خانوادش خوشش نمیومد، همیشه از مامانش بد گویی میکرد.. اونقدر تو گوش من خوند که مادرش آدم بدجنسیه زندگیتو خراب میکنه دخالتتو میکنه که دیگه ناامید شده بودم.. یه شب رفتم دم در شرکتشون تا بیاد بیرون منتظرش موندم وقتی اومد و رفتم پیشش بعد از حرفای روزمره مون ازش خواستم زودتر ازدواج کنیم... +راست میگی سحر؟! تو که گفتی بعد از اتمام درست و گرنه منکه شرایطشو داشتم! خیلی خوشحال شده بود و منم خوشحال تر،اما از حرف بعدیم میرسیدن ولی باید میگفتم.. -اره عزیزدلم،فقط رضا؟! رو به روش وایساده بودم و نمیتونستم تو چشماش نگاه کنم! -من من نمیخوام تو خونه ی خودتون باشیم! رضا تک پسر بود! خواهراش ازدواج کرده بودن و پدر مادرش تنها بودن.. و تنها امیدشون رضایی بود که طبقه ی بالای خونشون رو برای بعد از ازدواجمون در نظر گرفته بودن.. من میدونستم شرایط رضا اینه قبول کرده بودم ولی مامان مشکل داشت و هیچ رقمه کوتا نمیومد... و دلیلش رو هم به هیچکس نمیگفت.. رضا اونشب ناراحت و خسته تر از قبل ازم جداشد و رفتیم خونه.. وقتی مادرش فهمیده بود حرف منو،امد خونمون،خیلی عصبانی بود.. مامان هم جلوش گارد گرفته بود.. منو رضا کلافه دور تر ایستاده بودیم و نگاهشون میکردیم که چطور آروم آروم داره حرمتا از بین میره.. من اشک میریختم و رضا قدم میزد.. تا اینکه مادر رصا تیر خلاص رو زد و به مامان گفت: تو هنوزم بعد از سی سال چشم دیدن زندگی منو نداری!!!! و این فاجعه بود.. از جریانش خبر نداشتم ولی میدونستم پشت این جمله افتضاحاتی هست.. مادر رضا کیفشو برداشت و تو روم گفت: مگه از روی جنازه م رد شی که بشی همسر پسر یکی یه دونه ام!! روی دوزانو سقوط کردم‌! مامان هم دست کمی از من نداشت و روی مبل خشکش زده بود.. رصا اومد کنارم نشست سحر سحر کرد بغلم کرد عزیزم و قربونت برم بهم گفت خاک توسرم به خودش گفت ولی دیگه میفهمیدم که همه چی تموم شده!! هیچی درست نمیشه!! مامان که تازه به خودش اومده بود بلند شد و محترمانه ش اینکه رضا رو از خونه انداخت بیرون!! من مونده بودم مادری که بهم گفت تنها جرمش همسایه ی دیوار به دیوار بودنه خونه ی پدریه منصورخان یا همون بابای رضا بوده که تو جوونی عاشق مامان میشه و چه قصه ها که باهم نداشتن اما یه روز که سر و کله ی دختر عمه ی منصور خان پیدامیشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست شهیدت کیہ...؟؟؟ تا حالا فکـر کردے با یه شهید رفیق شے؟؟ از اون رفیق فابریکا؟؟ از اونا کہ همیشہ با همݩ؟؟ خیلے حال میده امتحان کردے؟؟ هرچے ازش بخواے بهت میده!! آخه خاطرش پیش خدا خیلے عزیزه میخواے باهاش رفیق شے؟؟!! توے این کانال مے تونے رفیق شهیدت رو پیدا کنے خیلے ها باهاش رفیق شدن و زندگے شون از این رو به اون رو شده. https://eitaa.com/joinchat/1657995312C1fa40b70d9 👆🏻کانال عَلَمـدارِ ڪُمِیْـل💕✨💕✨
یه کانال پر از حال خوب با خدا 🌷🌷❤️❤️❤️ عکس و پروفایل مذهبی_دخترونه_چادری_پسرونه_رهبری😍 عکس و خاطرات شهیدان داستان های مذهبی 🌸 رمان های مذهبی _اعتقادی_عاشقانه 😍❤️ همه در کانال @man_khodaa اگه میخوای حال دلت خوب بشه بیا اینجا👇👇👇👇 @man_khodaa
🌙ݕڛݦ اللة إݪڹۏږ 🌙 🌸هݦئۺة ږود بآ ڂۅڋ ݦیۅة ے غݪڟـآڹ ڹخۏاهد برد ݕة ڋښٺ آۅڔ أڹـــــــــآڔے رآ ڪة از دښټ ݓوڂۅاهڐ ږڣٺ🌸 ۼڟڔݩۅݜٺةے بة ݓآریڂ ݕهآږ ۹۹🍃 💚 خوشحآݪ ݥيۺيݦ تشڔيڣ بيآږيد 💚 ❤️ۺما دعوتید به انارݭتان ݦآ❤️ 🍃@atreanar 🍃
💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋 تو این روزای کرونایی🦠 که همه ی اجتماعات تعطیل شده😰 و میگن دور هم جمع نشید، پرچم ما نوجوونا😎 همچنان بالاااااااااااااااست!!✌️🇮🇷 تو جمعِ باپرجامون کلی حرفِ نوجوانانه☺️ و صمیمانه💌 داریم که این روزها➕روز های قبل و بعدش فکرمونو آروم و حالمونو خوب میکنه!❣️ . . . تک خوری نباشه!!😁😬 شما هم دعوتی!...😉😊 🍃🌸 ما صمیمی هستیم 🌸🍃 💗🌸 https://eitaa.com/joinchat/2872705027Cbc15a2ac89
❤️بزن رو مداح مورد علاقت ببین چی میاد❤️ 🎶وحید شکری 🎶حسین سیب سرخی 🎶امیر برومند 🎶حسن عطایی 🎶محمود کریمی 🎶سید رضانریمانی 🎶جواد مقدم 🎶نریمان پناهی 🎶محمد حسین پویانفر 🔴اگه دوس داری تو یه فقط فقط یک بسته گلچین مداحی زیبا رو داشته باشی این کانال رو از دست نده🔴 ➕ بخش ویژه کد مداحان مطرح کشور 📎داخل کانال سنجاق شده👆👆 ⚜️این هم لینک کانال⚜️ https://eitaa.com/joinchat/2527920153Cb1e4b6ad1f
اینم کانال که در خواست داده بودید 📊📊 💹 بروز ترین و فعال ترین کانال در ایتا 🖇اعلام مراسمات و صوت و ویدیو و گزارشات تصویری👇 https://eitaa.com/joinchat/3296657442C7159e4d9ec از دستت نره😍😍😍👆👆👆
🔴 🌹 مژده به طرفداران 🔵 و کانال تحلیلی در ایتا افتتاح شد. 🌺شماهم بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/4126343189C0df58e261b
سلام وقت بخیر😊🌹 در صورت تمایل ب سهیم شدن در ثواب ختم‌ها و همچنین شرکت در چله ها در کانال ختم و چله در خدمتتون هستیم☺️ در غیر این صورت پیام را نادیده بگیرید...!! 🌹 و.... و... 🔴پنج شنبه هایی شهدایی 🔴جمعه های امام زمانی 🔴در ماه رمضان شبی یک مناجات در کانال میزاریم چهل روزقبل محرم چله زیارت عاشوراو... همگی در👇👇 ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele