eitaa logo
کانال پرسمان دینی
884 دنبال‌کننده
45 عکس
13 ویدیو
81 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
در ذکر رکوع و سجود اگر فقط یک سبحان الله بگوییم کافی است یا خیر؟ @Porseman_channel در مورد ذکر رکوع و سجود باید گفت انسان هر ذکری که در رکوع و سجود بگوید کافی است و احتیاطاً (این احتیاط از دیدگاه امام خمینی (ره) احتیاط واجب است.) آن ذکر به اندازه سه مرتبه "سبحان الله" یا یک مرتبه "سبحان ربی العظیم و بحمده" باشد. توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 562. در باره اذکاری که می توان در رکوع و سجود گفت روایاتی به ما رسیده است: در روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمودند: "من از قرائت در رکوع و سجود نهی شده ام. پس در رکوع خداوند را بزرگ بدارید و در سجده زیاد دعا کنید که سزاوار است مستجاب شود". امام صادق (ع) از پدر بزرگوارشان و او از امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده: "قرائتی در رکوع و سجود نیست. در رکوع و سجود تنها مدح خدای عز وجل است و بعد از آن درخواست و دعا، پس قبل از دعا با مدح و ثنای خدای عزوجل شروع کنید، سپس دعا کنید". بنابر این می توان گفت هر ذکری در رکوع و سجود مطلوب است. علامه مجلسی ذیل این حدیث فرموده اند: این حدیث دلالت بر استحباب ذکر و دعا در رکوع دارد.و گفتن ذکر صلوات نیز در رکوع و سجود مستحب است بعد از ذکر یا قبل از آن و این هم خود نوعی دعا است. سخن آخر این که اگر می دانیم عارف یا عالمی در نماز خود عملی را با استناد به روایات صحیح انجام می دهد و رعایت کرده است که از نظر فتوای مراجع تقلید در رساله های عملیه منعی نداشته باشد، اشکالی ندارد و گر نه نمی توان به آن استناد و بر طبق آن عمل کرد. 🔴 مسأله 1028 انسان هر ذكرى در ركوع بگويد كافى است ولى احتياط واجب آن است كه (1) به قدر سه مرتبه (2) «سُبْحٰانَ اللّٰهِ» يا يك مرتبه «سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحمْدِهِ» كمتر نباشد. (1) اراكى: كافى است به شرط آن كه .. (2) فاضل: ولى بايد از سه مرتبه .. گلپايگانى: مسأله احتياط آن است كه در ركوع سه مرتبه «سبحان اللّٰه» يا يك مرتبه «سبحان ربّي العظيم و بحمده» بگويد و سزاوار است به قدر امكان، مراعات اين احتياط بشود اگر چه مطلق ذكر از تحميد و تسبيح و تهليل كافى است به شرط آن كه به قدر سه «سبحان اللّٰه» مثلًا باشد ولى در تنگى وقت و در حال ناچارى، گفتن يك «سبحان اللّٰه» كافى است. خوئى، تبريزى: مسأله بهتر آن است كه در حال اختيار در ركوع سه مرتبه «سبحان اللّٰه» يا يك مرتبه «سبحان ربّي العظيم و بحمده» بگويد و ظاهر اين است كه گفتن هر ذكرى كه به اين مقدار باشد كفايت مى‌كند ولى در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك «سبحان اللّٰه» كافى است. سيستانى: گرچه گفتن هر ذكرى كفايت مى‌كند و بنا بر احتياط واجب بايد به همين مقدار باشد، ولى در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك «سبحان اللّٰه» كافى است. و كسى كه نمى‌تواند «سبحان ربي العظيم» را خوب ادا كند بايد ذكرى ديگر مانند سه بار «سبحان اللّٰه» را بگويد. مكارم: مسأله در ركوع، واجب است ذكر بگويد؛ ذكر ركوع بنا بر احتياط واجب سه مرتبه «سبحان اللّٰه» يا يك مرتبه «سبحان ربّى العظيم و بحمده» است كه بايد به عربى صحيح گفته شود و مستحبّ است آن را سه يا پنج يا هفت مرتبه تكرار كند. بهجت: مسأله كافى بودن هر ذكرى كه خواست بگويد در ركوع خالى از وجه نيست ولى احتياط مستحبّ آن است كه سه مرتبه «سبحان اللّٰه» يا يك مرتبه «سبحان ربّى العظيم و بحمده» بگويد. صافى: مسأله احتياط مستحب آن است كه در ركوع، سه مرتبه «سبحان اللّٰه» يا يك مرتبه «سبحان ربي العظيم و بحمده» بگويد، هر چند ظاهر اين است كه گفتن هر ذكرى كه به اين مقدار باشد مثل سه مرتبه «اللّٰه أكبر» كفايت مى‌كند ولى در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك «سبحان اللّٰه» كافى است. زنجانى: مسأله لازم است كه در حال اختيار سه مرتبه"" سُبْحٰانَ اللّٰهِ" يا يك مرتبه" سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْعَظيٖمِ وَ بِحَمْدِهِ" يا ذكر ديگرى به اين مقدار بگويد؛ ولى به احتياط واجب در ركوع" سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْأَعْلىٰ وَ بِحَمْدِهِ" نگويد و در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك" سُبْحٰانَ اللّٰهِ" كافى است. نظرآیت الله بهجت: مسئله کافى بودن هر ذکرى که خواست بگوید در رکوع خالى از وجه نیست، ولى احتیاط مستحبّ آن است که سه مرتبه "سبحان اللَّه" یا یک مرتبه "سبحان ربّى العظیم و بحمده" بگوید. وی در مورد ذکر سجده می گوید: کفایت هر ذکرى که در سجده بگوید، خالى از وجه نیست، ولى احتیاط مستحب آن است که سه مرتبه سبحان اللَّه یا یک مرتبه سُبْحانَ رَبِّیَ الْأَعْلى‏ وَ بِحَمْدِهِ بگوید. رهبری:ذکر واجب در رکوع عبارت است از یک‌بار گفتن «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» یا سه بار گفتن «سُبْحَانَ اللهِ» و اگر به جای آن، ذکر دیگری از قبیل «اَلْحَمْدُ لِلّهِ» و «اَللهُ اَکْبَرُ» و غیر آن را به همان مقدار بگوید نیز کافی است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حوا حضرت آدم را فریب داد؟ @Porseman_channel در سوره اعراف،20 میخوانیم ؛فوسوس لهما الشیطان"که ضمیر مثنی(هما) اورده شده یعنی شیطان ادم و حوا را با هم فریب داد درست نقطه مقابل تفکر مسیحی تحریف شده که معتقدند شیطان حوا را گول زد و حوا ادم را فریب داد لذا تفکر منفی نسبت به زن از همان ابتدا در ذهن متدینین مسیحی وجود دارد و در سوره طه،120" امده فوسوس الیه الشیطان قال یا ادم هل ادلک علی شجرةالخلد" در این آیه نیز ضمیر مفرد مذکر(ه) در "الیه" وجود دارد که معنا چنین است شیطان به سوی ادم وسوسه کرد و به او گفت ای ادم آیا تو را به درخت ممنوعه رهنمون شوم خدای متعال در قرآن می فرماید:فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِم( اعراف،20) یعنی "شیطان به وسوسه كردن آنان مشغول شد، تا لباسهاى اطاعت و بندگى خدا را از تن آنان بيرون كند، و عورت آنها كه پنهان بود آشكار سازد". همچنین هنگامی که حرف از گمراه کردن شیطان به میان می آید کار شیطان را به هر دو نسبت می دهد فَدَلَّاهُما بِغُرُور . بنابر این آیات فهمیده می شود که حضرت آدم و حواء هر دو فریب شیطان را خوردند. اما در جای دیگر خدا می فرماید این حضرت آدم بود که فریب شیطان را خورد فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلی( سوره طه،120) "شیطان شروع به وسوسه آدم كرد و گفت اى آدم! آيا درخت عمر جاويدان را به تو نشان بدهم كه هر كس از ميوه آن بخورد هميشه زنده خواهد بود، آيا راه رسيدن به حكومت و سلطنت هميشگى را مى‏خواهى بدانى"عاقبت آدم پروردگارش را عصيان كرد و از پاداش او محروم ماند "وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی" بنابراین اینکه گفته شده حوا حضرت آدم را فریب داده بر خلاف آموزه های قرآن است. و این مطالب نادرست در کتاب مقدس و اسراییلات به چشم می خورد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢چرایی تقلید؟💢 @Porseman_channel وقتی توصیه به رجوع به فقیه میشود هیچ معنایی جز پرسیدن حکم شرعی و عمل طبق آن نیست و این همان تقلید است.و معنایی جز تقلید ندارد. . وقتی امام باقرع به ابان می فرمایداجلس فی المسجد و افت الناس ... درمسجد بنشین و فتوا بده .. هیچ معنایی جز اخذ حکم شرعی و عمل به آن وجود ندارد ولو شما اسمش را تقلید نگذارید ... وما حکم شرعی را از مرجع تقلید جامع الشرائط( دقت کنید جامع شرائط نه هر فقیهی) اخذ کرده عمل می نماییم. وقتی شعیب از امام صادق ع میپرسد سوالی پیش می آید از چه کسی بپرسم؟ حضرت می فرماید؛ علیک بالاسدی... از ابوبصیر بپرس یعنی حکم شرعی را از او اخذ و عمل کن... وقتی ابن یقطین. از امام رضا ع می پرسد سوالاتی برایم پیش می آید آیا یونس بن عبدالرحمان ثقه است سوالات دینی ام را از او بپرسم ؟ میفرمایدنعم یعنی رجوع جاهل به عالم و عمل طبق فرمایش او... وقتی امام صادق ع می فرماید به کسانی که علم تشخیص حلال و حرام دارند و مسلط بر احادیث ما هستند مراجعه بفرمایید.ومن امام صادق ع آنها را برای شما حاکم قرار می دهم.هر کس حرف او را رد کند حرف ما را رد کرده است؛.. یعنی تقلید.. وقتی امام زمان ع فرمود در مسائلی که برای شما پیش می آید؛ به راویان احادیث ما مراجعه فرمایید آنها حجت من برشما هستند و من حجت الله هستم.... همه حاکی از رجوع جاهل به عالم و عمل طبق فرمایش اوست که همان تقلید می باشد.... البته باید از تبعیت از افرادی که عالم نیستند و یا جامع شرائط نیستند یعنی صائنا لنفسه و حافظا دینه و مخالفا لهواه ...و عدالت ندارند باید دوری نمود و آنها حجت نیستند. نکته آخر همه مطالبی که عرض کردیم در مورد تقلید در احکام شرعی است نه اعتقادات و ضروریات دین و موضوعات خارجی که در اینها تقلید حرام می باشد.... ضمنا این غیر از تعطیلی مطالعه و یادگیری در حوزه و تفقه در دین است. هر شخص میتواند مطالعه و تحقیق و تفقه داشته باشد ولی درمقام عمل اگر خود عالم جامع شرائط( مجتهد) نیست باید یا تقلید کند یا احتیاط... البته تقلید در احکام به هیچ وجه تنافی با تفقه ندارد.همانطور که غالب حوزویان( که به مقام اجتهادنرسیده اند و احتیاط نمیکنند) از مراجع جامع الشرائط تقلید می نمایند یک بحث علمی پژوهشی است و بحث دیگر مقام عمل است .نباید این دو با هم خلط شوند.... معنای تقلید این نیست که اگر اجتهاد مقابل نص بود تبعیت بشود بلکه معنای تقلید این است که شخص پرس و جو کند و متخصص فن را پیدا کند و احکام شرعی را از او گرفته عمل کند. اینکه بینه در اسلام حجت شده است و اعتبارشرعی دارد این یعنی شما برطبق ظاهرحال و استفاده از بینه پی به علم و عدالت مرجعی ببرید و در تفحص برای پیدا کردن جامع الشرائط کم نگذارید اگر خطا رفتید عندالله معذور خواهید بود... دقت کنید با خواندن یک روایت؛ و بدون اطلاع از منابع و ادله دیگر نمیتوان ؛حکم قطعی به حرمت و حلیت نمود.واین در همه علوم صادق است و نمیتوان با خواندن یک کتاب و مطلب پزشکی نسخه پیچید و ادعای رسیدن به تخصص کافی در طب نمود..... @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 📅10مهر 98 ⭕️کدام گزینه یا گزینه ها؛ صحیح می باشد؟ گزینه 1️⃣: اگر موش خیس روی فرش راه برود؛باید فرش تطهیر شود گزینه 2️⃣: از نظر شرعی ؛در مواردی؛طلاق واجب ودرمواردی حرام ودر مواردی مستحب می شود. گزینه 3️⃣: (به نظر همه مراجع تقلید) اگر مویى از گربه همراه نمازگزار باشد نمازش باطل است. گزینه 4️⃣: طبق روایات اهل بیت ع،ماه صفر نحس می باشد گزینه 5️⃣: ازدواج و نزدیکی به قصد فرزنددار شدن؛ در ماه صفر؛کراهت دارد 📩 لطفا فقط شماره گزینه یا گزینه های صحیح را به آیدی @ebadi_porseman 🆔 ارسال کنید 📩 ⏲مهلت ⏳ارسال گزینه ✅صحیح ✅؛ازالان تا ساعت23 امشب ⌛️ می باشد.⏰ 🌹 به چند⃣ نفر که پاسخ صحیح ارسال کنند به قید قرعه ؛کارت شارژ گوشی📱 ؛هدیه داده میشود 🌹 ➖➖➖➖➖ ✅✅ @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢حکم انگور جوشیده💢 @Porseman_channel مسأله ۱۱۳ اگر انگور و آب انگور به خودی خود جوش بیاید، حرام، ولی نجس نیست مگر آن که معلوم شود که مست کننده است (۱) و اگر به واسطه پختن جوش بیاید خوردنش حرام است ولی نجس نیست. (۱) (اراکی:) اگر انگور و آب انگور به خودی خود جوش بیاید، حرام و پاک بودن آن محل اشکال است.. (خوئی، فاضل، تبریزی:) مسأله اگر انگور و آب انگور به خودی خود یا به واسطه پختن جوش بیاید، پاک است ولی خوردن آن حرام است. (گلپایگانی، صافی:) و آن چه به آتش جوش آمده اگر به آتش، دو ثلث آن کم شود حلال می‌شود و آن چه به غیر آتش جوش آمده به سرکه شدن حلال می‌شود. (زنجانی:) خوردن آن حرام و بنا بر احتیاط نجس می‌باشد. (مکارم:) مسأله هر گاه آب انگور به خودی خود جوش آید (جوش آمدنی که معمولًا مقدّمه شراب شدن است) نجس و حرام است، ولی اگر با حرارت آتش یا غیر آن به جوش آید نجس نیست، ولی خوردنش حرام است هم چنین آب خرما و مویز و کشمش بنا بر احتیاط واجب. (نوری:) مسأله اگر آب انگور به خودی خود جوش بیاید نجس است و اگر بواسطه پختن جوش بیاید، خوردنش حرام است؛ ولی نجس نیست. و اگر به واسطه جوشاندن به آتش، دو سوّم آن کم شود حرام بودن آن نیز برطرف می‌شود. (بهجت:) مسأله اگر انگور و آب انگور به واسطه پختن یا غیر آن، جوش بیاید، بنا بر اقوی و احوط، نجس و خوردنش حرام است و باید از آن اجتناب نمود. (سیستانی:) مسأله اگر آب انگور به خودی خود یا به واسطه پختن جوش بیاید، پاک، ولی خوردن آن حرام است و هم چنین انگور جوشیده، بنا بر احتیاط واجب حرام است ولی نجس نیست. مطابق نظر آيت الله خامنه اي آب انگوری که با آتش جوشیده شده و دو ثلث آن کم نشده است، ولی مست‌کننده نیست، چه حکمی دارد؟ ج: خوردن آن حرام است، ولى نجس نيست. سوال گفته می‏شود که اگر مقداری غوره برای گرفتن آب آن جوشانده شود و همراه آن یک یا چند حبه انگور باشد، آنچه بعد از جوشاندن باقی می‏ماند، حرام است. آیا این سخن صحیح است؟ ج: اگر حبه ‏هاى انگور بسيار کم باشد و آب آن در آب غوره مستهلک شود، به‌طورى که آب انگور بر آن صدق نکند، حلال است. ولى اگر حبه ‏هاى انگور به تنهايى به وسيله آتش جوشانده شود، خوردن آن حرام است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کانال پرسمان دینی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 📅10مهر 98 ⭕️کدام گزینه یا گزینه ها؛ صحیح می باشد؟ گزینه 1️⃣: اگر موش خیس روی فرش راه برود؛باید فرش تطهیر شود گزینه 2️⃣: از نظر شرعی ؛در مواردی؛طلاق واجب ودرمواردی حرام ودر مواردی مستحب می شود. گزینه 3️⃣: (به نظر همه مراجع تقلید) اگر مویى از گربه همراه نمازگزار باشد نمازش باطل است. گزینه 4️⃣: طبق روایات اهل بیت ع،ماه صفر نحس می باشد گزینه 5️⃣: ازدواج و نزدیکی به قصد فرزنددار شدن؛ در ماه صفر؛کراهت دارد 📩 لطفا فقط شماره گزینه یا گزینه های صحیح را به آیدی @ebadi_porseman 🆔 ارسال کنید 📩 ⏲مهلت ⏳ارسال گزینه ✅صحیح ✅؛ازالان تا ساعت23 امشب ⌛️ می باشد.⏰ 🌹 به چند⃣ نفر که پاسخ صحیح ارسال کنند به قید قرعه ؛کارت شارژ گوشی📱 ؛هدیه داده میشود 🌹 ➖➖➖➖➖ ✅✅ @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اتمام مهلت پاسخگویی به سوال مسابقه👆👆👆👆 از همه دوستانی که در مسابقه شرکت کردند؛ کمال تشکر را داریم....🌷 ان شاء الله مسابقه مناسبتی بعدی متعاقبا اعلام خواهد شد...🌸 گرو‌ه دوباره ؛ شبانه روز فعال شد... لطف بفرمایید فقط سوالات شرعی و شبهات دینی ارسال بفرمایید... جواب صحیحِ سوال و اسم کاربرانی که قرعه بنامشان افتاده؛ بخاطر رعایت نظم گروه؛ در کانال پرسمان ؛ بعد از مدتی اعلام خواهد شد....🌷 @Porseman_channel موفق باشید🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام وتشکر از حضور پرشور دوستان همراه🌷 فقط گزینه ی 2⃣؛ درست می باشد و بقیه گزینه ها صحیح نمی باشند. 👇👇👇👇 به دوستانی که پاسخ صحیح داده بودند؛و برنده این مسابقه شدند،،هدیه شارژ مستقیم تقدیم میگردد🌷 کاربران برنده این مسابقه؛سه نفرند 👇👇👇👇👇👇👇👇 سالار سیده فاطمه مهرانپور 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 موفق باشید🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢شرایط حلال شدن گوشت حیوان با اسلحه💢 @Porseman_channel مسأله ۲۶۰۱ اگر حیوان حلال گوشت وحشی را (۱) با اسلحه شکار کنند (۲) با پنج شرط حلال و بدنش پاک است (۳): اوّل: آن که اسلحه شکار مثل کارد و شمشیر برنده باشد، یا مثل نیزه و تیر، تیز باشد که بواسطه تیز بودن، بدن حیوان را پاره کند (۴) و اگر به وسیله دام یا چوب و سنگ و مانند اینها حیوانی را شکار کنند پاک نمی‌شود (۵) و خوردن آن هم حرام است (۶) و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند، چنانچه گلوله آن تیز باشد که در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند پاک و حلال است و اگر گلوله تیز نباشد بلکه با فشار در بدن حیوان فرو رود و حیوان را بکشد، یا بواسطه حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حیوان بمیرد پاک و حلال بودنش اشکال دارد (۷) دوم: کسی که شکار می‌کند باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد (۸) و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌کند (۹)، حیوانی را شکار نماید، آن شکار حلال نیست (۱۰) سوم: اسلحه را برای شکار کردن حیوان به کار برد و اگر مثلًا جایی را نشان کندو اتفاقاً حیوانی را بکشد، آن حیوان پاک نیست و خوردن آن هم حرام است (۱۱) چهارم: در وقت به کار بردن اسلحه نام خدا را ببرد (و چنانچه (۱۲) عمداً نام خدا را نبرد شکار حلال نمی‌شود (۱۳)، ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد (۱۴) پنجم: وقتی (۱۵) به حیوان برسد که مرده باشد (۱۶) یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد (۱۷) و چنانچه به اندازه سر بریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حرام است (۱۸). (۱) (گلپایگانی)، (صافی): و یا اهلی را که وحشی شده.. (۲) (خوئی)، (فاضل)، (سیستانی)، (زنجانی): و بمیرد.. (۳) (مکارم)، (زنجانی): با پنج شرط ((زنجانی): پاک و در نتیجه) حلال است.. (۴) (فاضل): و حیوان بر اثر خونریزی بمیرد.. (۵) (بهجت): بنا بر أظهر پاک نمی‌شود.. (۶) (زنجانی): پاک نمی‌شود و در نتیجه خوردن آن هم حرام است.. (فاضل): مگر این که آن را زنده پیدا کنند و ذبح کنند و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند، چنانچه گلوله آن انفجاری باشد و به دلیل انفجار بدن حیوان را متلاشی کند یا به واسطه حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حیوان بمیرد حلال نمی‌شود [پایان شرط اوّل] (۷) (مکارم): اوّل: آن که با اسلحه برنده‌ای مانند شمشیر و کارد و خنجر یا تفنگ و مانند آن باشد خواه گلوله آن تیز باشد یا نه، ولی طوری باشد که بدن حیوان را پاره کند و از آن خون جاری گردد، ولی اگر به وسیله دام یا چوب و سنگ و مانند آن حیوانی را شکار کنند حرام است، مگر این که موقعی به حیوان برسند که هنوز زنده باشد و آن را مطابق آداب شرع سر ببرند.. (سیستانی): اوّل: آنکه اسلحه شکار مثل کارد و شمشیر برنده باشد یا مثل نیزه و تیر باشد که بدن حیوان را پاره می‌کند، و در قِسم دوم اگر سلاح سر نیزه نداشته باشد، شرط حلال شدن این است که بدن حیوان را مجروح و پاره کند، و اگر سرنیزه داشته باشد کافی است که آن را بکشد هر چند مجروح نسازد، و اگر بوسیله دام یا چوب و سنگ و مانند اینها حیوانی را شکار کنند پاک نمی‌شود و خوردن آن هم حرام است، و همچنین است بنا بر احتیاط واجب اگر با چیز تیزی که سلاح نیست مانند سوزنهای بزرگ یا چنگال یا سیخ کباب و مانند آن حیوان را شکار کنند؛ و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند چنانچه گلوله آن در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند، پاک و حلال است، چه گلوله تیز و مخروطی باشد چه نباشد و لازم نیست گلوله از جنس آهن باشد ولی اگر گلوله در بدن حیوان فرو نرود بلکه آن را به سبب فشار بکُشد یا بواسطه حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و حیوان بمیرد، پاک و حلال بودنش اشکال دارد.. (۸) (مکارم): دوم: بنا بر احتیاط واجب شکار کننده، مسلمان باشد یا بچه مسلمانی که خوب و بد را می‌فهمد [پایان شرط دوم] (۹) (خوئی)، (فاضل)، (تبریزی)، (زنجانی): اگر کافر یا کسی که در حکم کافر است مانند غُلاه و خوارج و نواصب.. (۱۰) (سیستانی): اگر کافر غیر کتابی یا کسی که در حکم کافر است مانند نواصب، حیوانی را شکار نماید، آن شکار حلال نیست، بلکه کافر کتابی هم اگر حیوانی را شکار کند و نام خدا را هم ببرد، آن حیوان بنا بر احتیاط واجب حلال نمی‌شود.. (۱۱) (سیستانی): ولی اگر به قصد حیوان بخصوصی تیراندازی کند و بجای آن دیگری را بکشد، حلال است.. (زنجانی): پاک نیست و در نتیجه خوردن آن حرام است.. (مکارم): سوم: اسلحه را به منظور شکار کردن به کار برد، امّا اگر مثلًا جایی را نشانه گیری کند و اتفاقاً تیر به حیوانی اصابت کند، خوردن گوشت آن حیوان حرام است.. (۱۲) (سیستانی): و چنانچه پیش از خوردن به هدف، نام خدا را ببرد نیز کافی است؛ و اگر.. (۱۳) [قسمت داخل پرانتز در رساله آیت اللّه (مکارم) نیست]
(۱۴) (بهجت): اگر فراموش کند، در صورتی که معتقد به وجوب ِ بردن نام خدا در این هنگام بوده و یا اگر معتقد نبوده عادت به بردن نام خدا را داشت، اشکال ندارد.. (۱۵) (سیستانی): وقتی صیاد.. (۱۶) (اراکی): پنجم: پس از آن که به طور معمول با شتاب به طرف صید رفته، وقتی به حیوان برسد که مرده باشد.. (۱۷) (زنجانی): البتّه نه به جهت تأخیر غیر معمول در رسیدن به شکار.. (۱۸) (مکارم): در ذبح حیوان کوتاهی کند تا بمیرد حرام است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢تطهیر جايی که کف شور ندارد💢 @Porseman_channel بعد از برطرف كردن عين نجس كافي است كه مقداري آب روي جاي نجس ريخته شود همين كه آب به جاي نجس رسيد و از آن جا رد شود محل نجس پاك مي شود. ولي بايد آب را با پارچه و مانند آن جمع كنند و دوباره آب ريخته و جمع كنند. بنابراين مثلا جاي يك قطره خون را بعد از پاك كردن خون مي توان با يك استكان آب شست و فورا آب را جمع كرد. در اين صورت هم جاي نجس شسته مي شود و هم تخريبي ايجاد نمي شود. البته اگر چيزي با ادرار نجس شده باشد با آب قليل دوبار بايد شسته شود. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا سکونت و مجاورت در مکه و کربلا کراهت دارد؟ @Porseman_channel نخست باید دانست سرزمین مکه و کربلا از مقدس ترین و پربرکت ترین سرزمین ها می باشد و برای زیارت و سفر به این سرزمین ها بسیار سفارش شده و ثواب های فراوانی برای آن در روایات یاد شده است.نکته مهم آن است ؛اگر احترام این سرزمین ها رعایت شود و از برکات و زیارت آن بهره مند باشند مجاورت و ادامه سکونت فواید و برکات را دارد اما اگر ماندن موجب زندگی عادی و یا عدم رعایت آداب و رعایت احترام گردد ماندن کراهت دارد. آیت الله جوادی آملی در این باره می فرمایند: «حرمت کعبه، آن‌چنان مایه حرمت حَرَم شد که فقها سکونت در حرم را پروا می‌داشتند! زیرا هرگونه گناهی در آن، حتی زدن خدمتگزار را احتمال الحاد می‌دانند و در نتیجه، خطر تعذیب الهی را پیش‌بینی می‌کردند و بر اساس ?…و مَن یُرد فیه بإلحادٍ بظلمٍ نذقه من عذاب ألیم? به استناد تفسیری که تطبیق‌گونه از امام صادق(علیه‌ السلام) رسیده است، اقامت در مکه را کراهت داشتند و این، نه به معنای کراهت زندگی در آن مکان مقدس بلکه به معنای هراس از رعایت نکردن حقوق آن حَرَم والای الهی است. گرچه در بعضی از نصوص دینی، اقامت یک سال را روا ندانسته و تحوّل و انتقال از آن پیشنهاد شده و دلیل آن طبق بعضی از نصوص دیگر، چنین آمد که اقامت در مکه، مایه قساوت دل می‌شود. سرّش ظاهراً این است که حقوق عظیم آن محدوده رعایت نمی‌شود و رفته رفته پایه سستْ عهدی و دل‌مردگی چیده خواهد شد. البته زائر مجاور که رعایت حقوق حرم فراموشش نشود، از فیض عظیمی برخوردار می‌گردد؛ زیرا اقامه در حرم بهتر از خروج از آن است.» آثار و برکات زیارت امام حسین علیه السلام عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ الْحُسَیْنِ ع مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَاتٍ قُلْتُ وَ مَا فِیهِ قَالَ مَنْ زَارَهُ شَوْقاً إِلَیْهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ صَائِمٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ صَدَقَةٍ مَقْبُولَةٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ نَسَمَةٍ أُرِیدَ بِهَا وَجْهُ اللَّهِ محمد بن مسلم از امام باقرعلیه السلام روایت کرده: اگر مردم می‌دانستند، زیارت امام حسین علیه السلام چقدر فضیلت و ثواب دارد، به درستی که از شوق می مردند و نفس‌هایشان از روی حسرت بند می آمد. گفتم: چقدر فضیلت دارد، حضرت فرمودند: هر کس امام حسین علیه السلام را زیارت کند از روی اشتیاقی که به او دارد، خدا برایش هزار حج مقبول و هزار عمره مبرورة و اجر هزار شهید از شهداء بدر و اجر هزار روزه دار و ثواب هزار صدقه قبول شده و ثواب هزار بنده آزاد کردن که مراد از آن رضای خدا باشد، می نویسد. ( وسائل الشیعه/ ج۱۴/ص۴۵۳) آداب زیارت عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا أَتَیْتَ الْحُسَیْنَ ع فَمَا تَقُولُ قُلْتُ أَشْیَاءَ أَسْمَعُهَا مِنْ رُوَاةِ الْحَدِیثِ مِمَّنْ سَمِعَ مِنْ أَبِیکَ قَالَ أَ فَلَا أُخْبِرُکَ عَنْ أَبِی عَنْ جَدِّی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع کَیْفَ کَانَ یُصْنَعُ فِی ذَلِکَ قَالَ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ إِذَا أَرَدْتَ الْخُرُوجَ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَصُمْ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَ یَوْمَ الْخَمِیسِ وَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَإِذَا أَمْسَیْتَ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ فَصَلِّ صَلَاةَ اللَّیْلِ ثُمَّ قُمْ فَانْظُرْ فِی نَوَاحِی السَّمَاءِ وَ اغْتَسِلْ تِلْکَ اللَّیْلَةَ قَبْلَ الْمَغْرِبِ ثُمَّ تَنَامُ عَلَى طُهْرٍ فَإِذَا أَرَدْتَ الْمَشْیَ إِلَیْهِ فَاغْتَسِلْ وَ لَا تَطَیَّبْ وَ لَا تَدَّهِنْ وَ لَا تَکْتَحِلْ حَتَّى تَأْتِیَ الْقَبْرَ - امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمودند: هنگامیکه نزد قبر امام حسین علیه السلام می روی چه می گویی، عرض کرد: چیزهایی می گویم که از راویان حدیث شنیده ام از آنانی که از پدر بزرگوارتان شنیده اند. فرمودند: آیا تو را با خبر نسازم از پدرم از جدم علی بن حسین علیه السلام چگونه آنجا به اعمال می پرداخت عرض کردم: آری فدایتان شوم. حضرت فرمودند هرگاه خواستی برای زیارت حسین علیه السلام بیرون روی قبل از اینکه خارج شوی سه روز روزه بگیر روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه پس هنگامیکه شب جمعه فرا رسید نماز شب بخوان پس برخیز و به اطراف آسمان نظاره کن و در آن شب غسل کن قبل از مغرب پس بخواب در حالی که با طهارت باشی پس هنگامی که خواستی پیاده بسوی قبرش روی، غسل نما و خود را خوشبو مکن و از روغن نیز استفاده مکن و سرمه نیز استفاده نکن تا اینکه بسمت قبر بروی. (تهذیب الاحکام/ج۶/ص۷۶*
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَأْتُونَ قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَیَتَّخِذُونَ سُفَراً أَ مَا إِنَّهُمْ لَوْ أَتَوْا قُبُورَ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ لَمْ یَفْعَلُوا ذَلِکَ قُلْتُ فَأَیَّ شَیْ ءٍ یَأْکُلُونَ قَالَ الْخُبْزَ وَ اللَّبَنَ امام صادق علیه السلام : برخی از مردم می روند به زیارت قبر حسین علیه السلام و با خود سفره هایی می برند همانا ایشان اگر به نزد قبور پدران و مادرانشان می رفتند چنین نمی کردند عرض کردم: پس چه بخورند، حضرت فرمودند: نان و شیر.( تهذیب الاحکام/ج۶/ص۷۷) عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا زُرْتَ الْحُسَیْنَ ع فَزُرْهُ وَ أَنْتَ حَزِینٌ مَکْرُوبٌ أَشْعَثُ مُغْبَرٌّ جَائِعٌ عَطْشَانُ وَ اسْأَلْهُ الْحَوَائِجَ وَ انْصَرِفْ وَ لَا تَتَّخِذْهُ وَطَناً - امام صادق علیه السلام: هرگاه خواستی امام حسین علیه السلام را زیارت کنی او را زیارت کن در حالی که محزون و مکروب ژولیده موی و غبار آلود و گرسنه و تشنه لب باشی و از اباعبدلله علیه السلام حوائجت را بخواه و برگرد و کربلا را وطن خود مگیر. ( تهذیب الاحکام/ج۶/ص۷۶) علامه مجلسی در این باره فرموده اند: توصیه به عدم سکونت در کربلا ممکن به جهت تقیه باشد و یا به جهت ترس از قساوت قلب باشد و منظور عدم وطن در حائر حسینی علیه السلام باشد.( مرآت العقول) @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢ساعت غفلت؟💢 @Porseman_channel منظور از جمله" عَلى‏ حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها" موقعى بوده كه مردم شهر كسب و كار خود را تعطيل كرده و كسى دقيقا مراقب اوضاع شهر نبود، اما اينكه چه موقعى بوده؟ بعضى گفته‏اند در آغاز شب بوده است كه مردم كسب و كار را تعطيل مى‏كنند، گروهى راهى خانه خود مى‏شوند و گروهى نيز به تفريح و سرگرمى و شب‏نشينى مى‏پردازند، اين همان ساعتى است كه در بعضى از روايات اسلامى از آن به عنوان" ساعت غفلت" تعبير شده است. در حديثى از پيامبر ص آمده است كه فرمود: تنفلوا فى ساعة الغفلة و لو بركعتين خفيفتين: " در ساعت غفلت نماز نافله بجا آوريد و لو دو ركعت مختصر باشد". و در ذيل اين حديث آمده است: و ساعة الغفلة ما بين المغرب و العشاء و براستى اين ساعت، ساعت غفلت است و بسيارى از جنايات و تبهكاريها و انحرافات اخلاقى در همين ساعات آغاز شب انجام مى‏شود. نه مردم مشغول كسب و كارند و نه در خواب و استراحت، بلكه يك حالت غفلت عمومى معمولا بر شهرها مسلط مى‏شود و رواج كار مراكز فساد نيز در همين ساعت است. بعضى نيز احتمال داده‏اند كه" ساعت غفلت" نيمه روز به هنگام استراحت‏مردم و تعطيل موقت كار روزانه است، ولى تفسير اول صحيحتر و دقيقتر به نظر مى‏رسد. 📚تفسير نمونه، ج‏16، ص: 42 @Porseman_channel