💢لقب معصومه💢
لقب معصومه را چه کسی به حضرت داده است؟
@Porseman_channel
به طور کلی لقبها براساس شهرت شخص در اعمال و رفتار و گفتارش؛ انتخاب و شهرت می یابد.
در مورد معصومین ع و القابی که ایشان به اشخاص می دهند؛براساس روحیات آنها و اوصاف حقیقی آنهاست و بدون مبالغه و تاکید و اغراق ملقب شده و معین میگردد...
در مورد حضرت معصومه س نیز لقب معصومه توسط معصوم با ملاحظه حقیقت وجودی ایشان واشراف به عمق اوصاف او ؛داده شده است...
عصمت مراتبی دارد.عصمت کبری برای 14 معصوم و عصمت صغری برای امامزادگانی چون حضرت عباس ع و زینب کبری و معصومه س ثابت می باشد...
ظاهرا این لقب توسط امام رضا ع به ایشان داده شده است.
📗زاد المعاد ص 547
میفرماید:
مَنْ زارَ الْمَعْصُومَةَ بِقمْ کَمَنْ زارَنی
هر کس حضرت معصومه(س) را در قم زیارت کند همانند کسی که مرا زیارت کرده باشد.
📘ناسخ التواریخ، ج ۳، ص ۶۸
📒ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج 5، ص 35
همچنین لقب حضرت «معصومه» را میتوان از رویای صادقهای که توسط محقق بزرگواری چون علامه نوری نقل شده استنباط کرد.
مطابق این نقل، خود حضرت معصومه(س) فرمودند:
اَنَا الْمَعْصُومَةُ اُخْتُ الرِّضا(ع)
من معصومه خواهر امام رضا(ع) هستم.
@Porseman_channel
📚دارالسلام، ج ۲، ص 170
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌿🌿🌿🌿🌿
💢ادررحلت یا شهادت حضرت معصومه س💢
@Porseman_channel
✅در مورد وضعيت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) در ساوه نقل شده كه حضرت معصومه (سلام الله عليها) به همراه تنى چند از برادران خود و با همراهى گروهى از علويان به سوى خراسان رهسپار شدند و چون به ساوه رسيدند ساوه اى ها كه شافعى مسلك بوده و با شيعيان و اهل بيت دشمنى مى ورزيدند به آنان حمله ور گشته و مردان آنان را به شهادت رساندند و حضرت معصومه (عليهاالسلام) كه شاهد درگيرى و شهادت مظلومانه برادران غيرتمند خود بود، چون ديد آنان در خاك و خون غلطيده اند و مظلومانه و در غربت جنازه هاى خون آلود آنان را تماشا كرد، امواج حزن و اندوه جانش را فرا گرفت و روح لطيفش بسى آزرده خاطر گشت و اين شدت غم و ناراحتى او را بيمار ساخت
📚(زندگى حضرت معصومه، نوشته آقاى منصورى، ص 14، به نقل از رياض الانساب، تاليف ملك الكتاب شيرازى)،
از اين رو پرسيد تا قم چند فرسخ است و از همراهانش خواست او را به قم ببرند.
(📚درياى سخن، تاليف سقازاده تبريزى به نقل از وديعه آل محمد، نوشته آقاى انصارى ص 12)،
بزرگان قم وقتى از اين خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالى كه (موسى بن الخزرج) بزرگ خاندان (اشعرى) زمام شتر آن مكرمه را به دوش مى كشيد ايشان در ميان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر مقدس شد و در منزل شخصى) موسى بن الخزرج) اجلال نزول فرمود. (تاريخ قديم قم، ص 213) آن بزرگوار هفده روز در شهر ولايت و امامت به سر برد و در اين مدت مشغول عبادت و راز و نياز با پروردگار متعال بود و واپسين روزهاى عمر پربركت خويش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاك الهى به پايان رساند.
با اين حال بايد توجه داشت اين خبر با گروهى از شواهد و قرائن نمى سازد زيرا بر پايه اين گزارش ساوه اى ها شافعى مذهب بودند امام شافعى (م 205 ه. ق.) گرچه در زمره امامان فقهى اهل سنت قرار دارد، ليكن به اهل بيت عصمت (عليهم السلام) ارادت داشته است و اين محبت را علناً در اشعارش آورده است شافعى از كوفه به يمن رفت و در آن به جمع شيعيان مبارزى پيوست كه براى سرنگونى خلافت هارون، خليفه مقتدر و ستمگر عباسى مبارزه مى كردند و در اين راه تا مرز از دست دادن جان خود نيز پيش رفت وى در يكى از اشعارش چنين مى گويد: «اگر قلب مرا بشكافند خواهند ديد كه بر ديوار آن... محبت اهل بيت عليهم السلام نوشته شده است.»
📚 (ديوان شافعى، ص 101 به نقل از المذهب الشافعى، وهبه ذحيلى، ص 554، چاپ شده در المذاهب الاسلاميّه الخمسه)
به عبارت ديگر شافعى در كوفه نتوانست براى خود جايى باز كند و از آن جا به مصر رفت و روش فقهى او بعدها طرفداران بيشترى يافت و تا حدودى شايع شد.
📚(ر. ك: المذهب الشافعى، ص 494)
با اين حال قراين و شواهد و اوضاع و احوال سياسى بررسى منويات مأمون خليفه عباسى نشان گر درستى اين خبر (شهادت اطرافيان حضرت)، است اما اين شافعيان نبودند كه به كاروان اهل بيت در ساوه حمله كردند بلكه نيروها و دست نشاندگان مأمون بودند كه به كاروان اهل بيت (عليهم السلام) حمله ور شدند و آن را به نام شافعى ها تمام كردند تا احتمالاً بيشتر از گذشته آنان را در مقابل قمى ها قرار دهند.
همچنين بر پايه روايتى ديگر در ساوه زنى آن حضرت را مسموم ساخت
📚 (وسيله المعصوميه، نوشته ميرزا ابوطالب بيوك، ص، 68 الحياه السياسيه للامام الرضا عليه السلام، نوشته جعفر مرتضى العاملى، ص 428 قيام سادات علوى، على اكبر تشيّد، ص. 168)
و از اين رو ايشان بيمار گشت و پس از هفده روز اقامت در قم، روح بلندش به ملكوت اعلى پيوست. آنچه اين قول را هم تاييد مى كند اوضاع و احوال سياسى آن روزگار و خطى مشى خاص مأمون خليفه عباسى در برخورد با خويشان و نزديكان امام رضا (عليه السلام) است، چه اين كه مأمون مى دانست فاطمه معصومه (عليها السلام) داراى فضيلت ها و دانش بسيار است و داراى شخصيتى ممتاز بوده و اصولاً زنده ماندن او به ويژه در كنار برادرش امام رضا (عليه السلام) مى تواند خطرى براى حكومت و خلافت او به حساب آيد از اين رو برنامه شهادت آن حضرت را به دست زنى از ساوه اجرا كرد.
✅آنچه مسلم است حضرت معصومه (سلام الله عليها) مانند جده بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) بر اثر شدت مصائبى كه از سوى حاكمان جور به آن بزرگوار رسيد در سن جوانى از دنيا رفته است.
@Porseman_channel
💢مراتب عصمت؟💢
@Porseman_channel
1- عصمت داراى مراتبى است كه پنج تن آل عبا و ساير ائمه نهايت مرتبه آن را دارا هستند. به عبارتى عصمت خاصّ داشته، نه تنها معصوم از گناهند، معصوم از سهو و خطاى غير عمد نيز مى باشند چون اين مقدار عصمت لازمه ى حجّت بودن آنهاست و همچنين رتبه ى وجودى آن بزرگواران برتر از تمام مخلوقات عالم است. لذا آن بزرگواران نه تنها سهو و خطاى غير عمد ندارند، بلكه حتّى مرتكب ترك اولى هم نمى شوند.
2 پس كسانى در جرگه پنج تن آل عبا و اهل بيت به معناى خاصّ آن هستند كه عصمتى تامّ داشته باشند و حضرت عباس ع اگر چه درجاتى از عصمت را داشته، ولى عصمت تامّ نداشته است.
عصمت بر دو گونه است.
يكم: عصمت تمام عيار، يعنى عصمت از گناه و سهو و خطا و فراموشى، كه اختصاص به انبياء و ائمه (ع) دارد. با وجود اين گونه عصمت، شخص حجّت خدا مى شود.
دوم: عصمت از گناه كه اين گونه عصمت را بسيارى از انسانها مى توانند داشته باشند. براى مثال حضرت ابوالفضل (ع)، حضرت معصومه (س) و حضرت زينب (س)، سلمان فارسى از آن جهت كه فرمودند: «سلمان منّا اهل البيت» و برخى از علماى ربّانى شيعه صاحب اين قسم از عصمت بوده اند. خود اين قسم عصمت نيز بر دو گونه است يا اكتسابى است و در اثر عمل به دين پديد مى آيد يا موهبتى است و از بدو تولّد در شخص وجود دارد.
@Porseman_channel
پرسمان #مهدوی
💢آیه لااکراه و قتل مرتد 💢
@Porseman_channel
خداوند متعال مى فرمايد:
لا إِكْراهَ فِى الدِّينِ
در دين، اكراهى نيست.
(البقره: 256)
1 معنى آيه ى شريفه اين است كه امور اعتقادى اساساً قابل اجبار نيستند، نه اينكه اجبار ممكن است ولى اسلام حكم به اجبار نمى كند. چون اعتقاد، امر قلبى است و امر قلبى را نمى توان با اجبار پديد آورد. نمى توان با تهديد و كتك زدن كسى را وادار كرد كه كسى را دوست داشته باشد يا از كسى متنفر شود. چون اين امور، مربوط به قلبند.
بلى مى توان كسى را با زور و تهديد واردار نمود كه در زبان اظهار محبّت به كسى كند يا به وجود خدا اقرار نمايد يا به ظاهر نماز بخواند ولى هيچگاه نمى توان او را به زور وادار نمود كه در قلب نيز به آن شخص محبّت داشته باشد يا وجود خدا را بپذيرد يا به نيّت قربهالى الله نماز بخواند.
بلكه بر عكس، هر چه كسى را به اين گونه امور بيشتر اجبار نمايند خود به خود نتيجه ى معكوس مى دهد و انزجار شخص زيادتر مى شود. لذا نمى توان يك شخص غير مسلمان را با زور واداشت كه مسلمان شود يا كسى را كه قلب او از اعتقاد و يقين به اسلام برگشته نمى توان با زور وادار نمود كه دوباره به اسلام معتقد گردد. تنها كارى كه براى او مى توان نمود اين است كه با استدلال، يقين او را نسبت به حقّانيّت اسلام بازسازى نمود.
2 امّا اگر كسى از اعتقاد به اسلام برگشت، هيچگاه اسلام حكم به اعدام او نمى دهد. حكم اعدام مرتدّ به خاطر امر ديگرى است نه به خاطر برگشتن او از اعتقاد به اسلام.
اگر كسى از اعتقاد به اسلام برگشت و كفر خود را هم علنى نساخت و به تبليغ بر ضدّ اسلام قيام نكرد، هيچگاه اسلام او را محكوم به اعدام نمى داند.
لذا تا اينجا «لا اكراه فى الدّين» امّا اگر كسى بعد از ارتداد، كفر خود را اعلام عمومى نمود و به اين وسيله دست به تخريب اعتقادات ديگران زد، و خواست ابّهت دين را بشكند و اسلام را دينى سست جلوه دهد، در اين هنگام است كه اعدام او لازم مى شود.
و اين حكمى است عقلانى كه در تمام ممالك جهان مشابه آن اجراء مى شود.
براى مثال اگر كسى مبتلا به مرض ايدز شد آيا جامعه به او اين اجازه را مى دهد كه آزادانه به اشاعه ى ويروس ايدز بپردازد؟
يا اگر كسى به اين اعتقاد رسيد كه دروغ گويى و فريب و خيانت براى رسيدن به هدف جايز است، آيا جامعه به او اجازه مى دهد كه او اين اعتقاد خود را علنى ساخته اين اعتقاد را تبليغ كند؟
اگر كسى به اين باور معتقد شد كه عالم پوچ و زندگى فاقد ارزش است پس بايد خودكشى نمود، آيا عقلاى يك جامعه به چنين كسى اجازه مى دهند كه باورهاى خود را علنى ساخته افراد جامعه را تحريك به خودكشى نمايد؟
پس اگر در چنين مواردى كه پاى سلامتى جسمى يا روانى جامعه در ميان است، قشر غالب جامعه از آرمانهاى منطقى خود دفاع مى كند و عامل مخرّب را محدود مى سازد، چگونه اسلام به كسى اجازه دهد كه نه سلامت جسمى يا روانى كه فراتر از آن سعادت ابدى ديگران را به خطر اندازد؟
3 همچنين اگر يك مسلمان كه قلباً اعتقادات اسلامى را قبول دارد، عملى دينى را همراه با اعتقاد به وجوب آن علناً نه در حوزه ى شخصى ترك نمود، باز گفته نمى شود «لا اكراه فى الدّين» بلكه اينجا اسلام حكم مى كند كه بايد او را نهى از منكر نمود و اگر مقاومت كرد، مى توان او را مجازات كرد. چون اينجا ديگر سخن از حيطه ى باور قلبى نيست كه اكراه ممكن نباشد، بلكه شخص در عين داشتن باور قلبى در عمل سستى مى ورزد. بر همين اساس است كه اگر مسلمانى علناً روزه خورد يا شرب خمر نمود مجازات مى شود.
البته اين مجازاتها براى كسى است كه مرحله ى قلبى را پشت سر گذاشته باشد، و الّا در اسلام هيچگاه يك مسيحى به خاطر خوردن روزه مجازات نمى شود مگر اينكه حكمى از احكام اسلام تبديل به قرارداد اجتماعى شده جزء قوانين مملكتى شود كه در اين صورت در مورد همه يكسان اجراء خواهد شد
همانگونه كه قوانين راهنمايى و رانندگى عمومى است و مسلمان و غير مسلمان نمى شناسد. اكثريّت هر جامعه اى براى خود قراردادهايى را پذيرفته و بر اساس آن زندگى مى كند و اخلال به آن را موجب به هم خوردن نظم عمومى جامعه ى خود مى داند. لذا حتّى اگر كسى از خارج وارد آن كشور شود بايد طبق قوانين آن كشور رفتار نمايد.
براى مثال در كشور هند كشتن گاو ممنوع است لذا اگر كسى وارد اين كشور شد حقّ ندارد علناً دست به كشتن گاو بزند. و اگر دست به اين كار زد طبق قوانين آن مملكت مجازات خواهد شد.
پرسمان #احکام
💢حکم سقط جنین💢
@Porseman_channel
سقط در هر مرحله ای حرام و گناه کبیره می باشد.
به نظر رهبری:
ديه بر عهده مباشر سقط میباشد. اگر دکتر مستقيماً سقط را انجام دهد ديه بر عهده اوست و اگر پرستار تزريق نمايد به عهده اوست و اگر مادر دارو را خورده بر عهده مادر میباشد و در همه موارد ديه بايد به ورثه طفل پرداخت شود که در موارد اول و دوم پدر و مادر و در مورد سوم پدر است که اگر ايشان عفو نمايند ساقط میشود هر چند گناه آن که قتل نفس يا مشابه آن باشد ثابت است
سقط جنین شرعاً حرام است و در هیچ حالتى جایز نبوده و توبه جدى از آن لازم است و باید دیه سقط جنین پرداخت شود که اگر علقه باشد دیه آن چهل دینار است و اگر مضغه باشد شصت دینار است و اگر استخوان بدون گوشت باشد هشتاد دینار است و دیه به وارث جنین با رعایت طبقات ارث پرداخت مىشود ولى وارثى که مباشر سقط جنین بوده از آن، سهمى ندارد. دینار شرعى معادل سکه طلا به وزن یک مثقال شرعى (6 /3 گرم) مىباشد و قیمت آن را مىتوان از بازار بدست آورد.
به نظر آیت الله مکارم:
ديه جنين بر کساني است که در سقط دست داشته اند، و چنانچه مادر با ميل و اختيار، خود را در اختيار طبيب قرار داده که سقط کند نيمي از ديه بر عهده اوست، و بايد علاوه بر پرداخت ديه از گناه بزرگي که مرتکب شده اند بطور جدي توبه کنند و با اعمال نيک آينده، گذشته را جبران نمايند.
نیم دیگر به عهده طبیب است. ديه جنين به پدر و مادرش مي رسد، و اگر يکي از آنها در سقط شرکت داشته از ديه ارث نمي برد و تمام آن به ديگري مي رسد، و اگر هر دو در سقط شرکت داشته اند ديه به پدر بزرگ و مادر بزرگ پدري و مادري و برادران و خواهران آن جنين مي رسد و طبق قانون ارث تقسيم مي شود، و اگر آنها رضايت دهند مشکل حل مي شود.
تذکر:🔴
سقط کردن جنین موجب ثبوت دیه بر مباشر(کسی که به صورت مستقیم عامل اصلی) سقط است؛ مادر باشد یا غیر مادر. وارث جنین مستحق دیه خواهد بود؛ لیکن اگر مادر مباشر سقط باشد، در فرض عمدی بودن از دیه ارث نمىبرد. دیه جنینى که روح در آن دمیده شده در پسر، دیه کامل و در دختر نصف آن است.
سقط کردن جنین قبل از دمیده شده روح، کفاره ندارد، لیکن در سقط کردن آن بعد از دمیده شدن روح بنابر قول مشهور، کفّاره (آزاد کردن برده و در صورت عدم امکان آن، دو ماه روزه گرفتن و در صورت عدم امکان آن، اطعام شصت فقیر) ثابت است، به شرط آنکه جانى مباشر در سقط باشد نه مسبب.
مطابق نظر آیت الله خامنه ای، هر مثقال شرعی ¾ مثقال بازاری معادل ۶ / ۳ گرم مىباشد.
مکارم:سقط به طور کلی کفاره ندارد، هر چند احتیاط مستحب پرداختن کفاره قتل خطا در این مورد است.
که عبارتست از آزاد کردن بنده و اگر این ممکن نبود شصت روز روزه گرفتن و اگر این ممکن نبود شصت فقیر را سیر
کند.
✅ چنانچه چيزي كه سقط شده نطفه باشد، ديه اش بيست مثقال شرعي طلاي سكّه دار است، كه هر مثقال آن ۱۸ نخود ميباشد و اگر عَلَقه، يعني خون بسته باشد، چهل مثقال و اگر مُضغَه يعني پاره گوشت باشد، شصت مثقال و اگر استخوان شده باشد، هشتاد مثقال و اگر گوشت آورده ولي هنوز روح در او دميده نشده، صد مثقال و اگر روح در او دميده شده، چنانچه پسر باشد ديه او هزار مثقال و اگر دختر باشد ديه او پانصد مثقال شرعي طلاي سكّه دار است. و در جميع اين صُوَر اگر عوض هر يك مثقال طلا، ده درهم نقره بدهد كافي است.
🔴«ظاهر این است که جنین از وقتى که در رحم قرار میگیرد، به مدت 40 روز نطفه است. و دیه اسقاط آن در این مدت 20 مثقال شرعى طلاى سکهدار است که هر مثقال، هیجده نخود میباشد، پس از آن 40 روز علقه؛ یعنى خون بسته شده است و دیه آن 40 مثقال است، بعد 40 روز مضغه؛ یعنى پاره گوشتى است، که دیه آن 60 مثقال است، (که مجموع چهار ماه میشود) پس از آن به صورت استخوان میشود. و دیه آن 80 مثقال است. بعد گوشت روییده و صورتبندى میشود، و دیه آن 100 مثقال است»؛
@Porseman_channel
💢مواقف قیامت💢
@Porseman_channel
«مواقف», جمع «موقف» ؛يعني مكان توقف, ايستگاه , باز داشتگاه و غيره است.
پس از اين كه بندگان در صحنه قيامت حاضر مىشوند، ايستگاههايى را بايد طى كنند تا به مقصد و مقصود نهايى خود برسند. به حسب روايات صحنه محشر و قيامت پنجاه موقف و ايستگاه دارد كه نخستين آنها به پاخاستن از قبر و حضور در صحنه محشر است.
خداوند منان در قرآن مجيد مىفرمايد: تَعْرُجُ الْمَلائِكَهُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِى يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَهٍ:
فرشتگان و روح به سوى او عروج مىكنند، در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است.
امام صادق(ع) با استناد به اين آيه مىفرمايد: فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عَلَيْهَا فَإِنَّ لِلْقِيَامَهِ خَمْسِينَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِفٍ مِقْدَارُهُ أَلْفُ سَنَهٍ ؛
پيش از اين كه حساب شما را محاسبه كنند، از خود حساب بكشيد؛ زيرا قيامت داراى پنجاه ايستگاه است كه هر ايستگاه هزار سال به طول مىانجامد.
اما در مورد اسامي مواقف قيامت مطالب زيادى در آيات و روايات نيافتيم، به نظر مىرسد اين مواقف و مشكلات مربوط به كافران و مؤمنانى كه به نحوى داراى مشكل هستند مىباشد و به جهت پرسش و پاسخ از اعمال انسان است و هر موقفى مربوط به بخشى از اعمال انسان است.
اما در احاديثي كه از معصومين رسيده اگرچه از مواقف قيامت نام برده شده، اما اين گونه نيست كه يك جا و مفصل بيان شده باشد، بلكه پراكنده و در احاديث متعدد به يكي يا چند مورد از مواقف اشاره شده است كه بيان همه آنها در فرصت اين مركز نيست. لذا به چند مورد اشاره مي كنيم:
1- يكى از مواقف قيامت صراط است و آن ديواري است كه روى جهنم كشيده شده كه يك طرف آن صحراى محشر است و يك طرف آن راه بهشت است كه جهنم فاصله است بين صحراى محشر و بين بهشت بايد از روى اين صراط عبور كنند و به بهشت روند و آيه شريفه وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا:
به همين صراط تفسير شده است
2- يكى از مواقف قيامت ميزان عدل است كه مي فرمايد وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ
ضمنا توجه داشته باشيد كه احتمال دارد مراد از ذكر عدد 50 در اين روايات، خود عدد نباشد، بلكه كنايه از كثرت مواقفي است كه در روز قيامت انسان بايد طي كند چنان كه همين احتمال دربارة 50 هزار سال بودن قيامت هم بيان شده و برخي علماء گفتهاند كه مراد از آن خصوص عدد نيست، بلكه كنايه از كثرت و طولاني بودن اهوال روز قيامت بر گناهكاران است.
@Porseman_channel
شیطان از آتش است، چگونه در آتش خواهد سوخت؟
@Porseman_channel
✅جهان همواره در حال تغییر و تحول است و خصوصیات اشیا، با فعل و انفعالاتی قابل تغییر بوده و حتی دانشمندان بشری نیز می توانند، جسمی را که روزی به عنوان ماده ای نسوز از آن استفاده می شده، با انجام تغییراتی در آن و بدون اضافه نمودن عنصری جدید، به ماده ای قابل اشتعال تبدیل نمایند. اکنون که انسان به چنین قابلیتی دست یافته، آیا باز هم جای ابهامی وجود دارد که پروردگار آفریننده هستی بتواند با اندک تغییری در عناصر تشکیل دهنده شیطان، او را با آتش جهنم بسوزاند؟!
در پاسخ، نخست داستانی در این زمینه نقل می شود که هر چند در مستند بودن آن تردیدهایی وجود دارد، اما به هر حال، پاسخ موجود در آن، منطقی بوده و با پرسش شما نیز در ارتباط است:
فرد به ظاهر دانشمندی در جلسه ای که بهلول عاقل در آن شرکت داشت، همین پرسش را مطرح نمود. مدتی بعد بهلول، پیشانی آن مرد را با کلوخی هدف قرار داده و سر او را مجروح و خون آلود نمود و در پاسخ اعتراض او بیان داشت که آیا مگر این کلوخ از خاک نیست و آیا مگر تو از خاک آفریده نشدی؟! اگر آتش نمی تواند آتش را بسوزاند، پس خاک چگونه می تواند به خاک آسیب برساند؟
براین اساس، توجه داشته باشید همان گونه که انسان، خاک نیست، بلکه از خاک آفریده شده، شیطان نیز آتش نبوده، بلکه از آتش آفریده شده است و همان گونه که خاک می تواند به انسان، آسیب برساند، آسیب رساندن آتش به شیطان نیز موضوعی محال و دور از ذهن نیست، چنانچه نمونه های بسیاری وجود دارد که موادی با منشأ یکسان، بر یکدیگر تأثیر منفی گذاشته و به آنان آسیب می رسانند و نیز ویژگی های برخی مواد، با اندک تغییری در آن، کاملا برعکس خواهد شد. لطفا در موارد ذیل دقت فرمایید:
1. می دانیم که یخ از آب تشکیل شده و آب جوش نیز همان آب است و در ترکیب مولکولی آنها، کوچک ترین تفاوتی نیست، اما اگر یخ را در مجاورت آب جوش قرار دهیم، آسیب دیده و به تدریج از میان خواهد رفت.
2. اگر از ما بپرسند که دشمن آتش چیست و با چه وسیله ای می توان به مبارزه با آن پرداخت، بی تردید آب را معرفی خواهیم نمود. آتش گرفتن آب، بسیار عجیب تر از آتش گرفتن آتش است! اما جالب است بدانید که اگر آب را با عبور جریان الکتریسیته و با کمک کاتالیزور، به اجزای تشکیل دهنده آن، یعنی اکسیژن و ئیدروژن تقسیم نموده و هر کدام از این دو عنصر را در گوشه ای نگه داری نماییم و سپس شعله آتش را به آنها نزدیک کنیم، خواهیم دید که قسمت اکسیژن آن شعله ور شده و قسمت ئیدروژن آن منفجر خواهد شد! و جالب تر آن که بدانید خداوند به هر دو مورد آن در قرآن کریم، اشاره نموده و در بیان نشانه های قیامت، یک بار اعلام می دارد که در آن روز دریاها شعله ور خواهند شد، و در جای دیگر تصریح به منفجر شدن دریاها می نماید! برخی مفسران پیشین که در ارتباط با عناصر تشکیل دهنده آب، اطلاعی نداشتند، آتش گرفتن آب را موضوعی بسیار عجیب و تقریبا محال دانسته و بر همین اساس، برای این آیه، توجیهات مختلفی بیان می نمودند. البته، روایتی از مولا علی (ع) وجود دارد که ایشان از فردی یهودی پرسیدند: جهنم کجاست؟ مرد یهودی پاسخ داد: دریا! امام (ع)، حرف او را تأیید نموده و فرمودند که او راست می گوید.
3. تمام گیاهان با فتوسنتز، یعنی با استفاده از نور خورشید (که برگرفته از آتش است)، رشد و نمو می یابند و حتما می دانید که امروزه، در گلخانه ها، تنها با استفاده از آب و نور و حتی بدون نیاز به خاک، گیاهانی را پرورش می دهند. حال پرسش ما این است که اگر چنین گیاهانی که تنها از آتش و آب تشکیل شده اند را مقابل حرارت آتش قرار دهیم، آیا آسیبی به آنان وارد نخواهد شد؟!
4. امواج مختلفی در فضا وجود دارند؛ مانند امواج منتشره توسط ماهواره ها، ایستگاه های رادیو و تلویزیون، تلفن های همراه و دیگر وسائل مخابراتی و .... که فرمول های مشترکی بر تمام آنها حاکم بوده و تفاوت آنان، تنها در مواردی؛ مانند فرکانس ها و طول موج های مختلف است.
با این وجود، آنها می توانند بر هم تأثیر گذار بوده و عملکرد صحیح یکدیگر را مختل نمایند!. جنگ الکترونیکی که حتما آن را شنیده اید، با استفاده از چنین قابلیتی امکان پذیر است. آیا این پرسش برایتان مطرح نشده که چگونه امواج می توانند به امواج دیگر آسیب برسانند؟! و ... .
امروزه، قانونی در فیزیک وجود دارد، مبنی بر این که: ماده و انرژی، هیچ گاه از بین نخواهند رفت، بلکه دائما از حالتی به حالت دیگر تبدیل خواهند شد. به همین دلیل، یک ماده یا انرژی، با تغییراتی که در آن به وجود می آید، قابلیت های متفاوتی خواهد یافت و آبی که یک روز، خاموش کننده آتش به شمار می آمد، با تغییری فیزیکی، به کمک آتش شتافته و در شعله ور نمودن و انفجار آن، تأثیر مثبت خواهد گذاشت!
پروردگاری که چنین قابلیت های شگفت آوری در جهان طبیعت آفریده است، به راحتی می تواند با اراده خود و با فعل و انفعالات اندکی در خصوصیات شیطانی که از آتش آفریده شده و یا حتی تبدیلش به ماده ای قابل اشتعال، او را در آتش جهنم بسوزاند: "إن ذلک علی الله یسیر"؛ و این بر خداوند آسان است.
@Porseman_channel
💢دلیل پوشش پا در برابر نامحرم💢
@Porseman_channel
1️⃣اولا فلسفه احکام را نمی دانیم و اصل تعبد و تسلیم بودن در احکام را باید مد نظر قرار داد
2️⃣ثانیا وظیفه مقلد تقلید از مرجع تقلید است و مقلدنمی تواند با بررسی روایات و ادله شرعی به حکمی برسد و ملتزم شود چون مجتهد و متخصص در این علم نیست.
اکثر مراجع محترم تقلید (به جز آیت الله مکارم)به وجوب پوشاندن رو و کف پا برای زنان در مقابل نامحرم، فتوا داده اند.البته پوشاندن پا تا مچ در هنگام نماز برای زن لازم نیست
✅اما از نظر روایات؛ تمام بدن زن ها عورت است و باید از نامحرم پوشانده شود . دو مورد استثنا شده است: یکی صورت به مقداری که در وضو شسته می شود. یکی هم دست ها تا مچ . باقی بدن زن ها عورت است.
در روایتی از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است :
انما النساء عیّ و عورة فاسترو العورة بالبیوت
؛ زن ها عورت اند. باید پوشیده نگه داشته شوند.. از مجموع روایات، مراجع پوشش پاهای زن را در برابر نامحرم استفاده نموده و فتوی داده اند.
مسعدة بن زیاد از امام صادق (ع) نقل می کند که وقتی از حضرت در باره زینتی که زن می تواند آشکار کند سؤال شد فرمود: "صورت و دو کف دست"
عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ: قَالَ: وَ سَمِعْتُ جَعْفَراً عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ سُئِلَ عَمَّا تُظْهِرُ الْمَرْأَةُ مِنْ زِينَتِهَا قَالَ:
«الْوَجْهَ وَ الْكَفَّيْنِ» .
📚قرب الإسناد (ط - الحديثة) ؛ النص ؛ ص82
ائمه طاهرین (ع) نیز در روایات زیادی، در توضیح و تفسیر این آیه شریفه، مقدار لازم حجاب و پوشش واجب را بیان کردهاند. فضیل یسار (یکی از یاران امام صادق) می گوید از آن حضرت سؤال کردم: آیا ذراعین (از مچ تا آرنج دست) زن، از زینتی که خداوند فرموده است نباید آن را برای غیر شوهران خود آشکار کنند، محسوب میشود؟ حضرت فرمود: "بله و آنچه از بدن از خمار (روسری یا مقنعه) پایین تر است از زینت حساب می شود..."
"عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الذِّرَاعَیْنِ مِنَ الْمَرْأَةِ أَ هُمَا مِنَ الزِّینَةِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ قَالَ: نَعَمْ وَ مَا دُونَ الْخِمَارِ مِنَ الزِّینَةِ وَ مَا دُونَ السِّوَارَیْنِ،
📚اصول کافی، ج 5 ، ص 521، باب یحل النظر الیه من المرأة.
@Porseman_channel
💢مشکلات معیشتی و حجاب💢
با وجود مشکلات معیشتی مردم چرا به حجاب زنان گیر می دهند؟ومساله حجاب را مطرح میکنند؟
@Porseman_channel
✅پاسخ:
حجاب یک واجب الهی است در قرآن وجوب آن آمده و ضروری دین است یعنی مسلماني نداریم که حجاب را قبول نکند و شرعی و از طرف خدا نداند.
مثل حرمت شراب که ضروری دین است و شکی در حرمت آن نیست.
حالا معشیت درست باشد نباشد این واجب واجب است و نمیتوان به هیچ بهانه ای ترک واجب کرد.
دقت کنید کسی دزدی کند بگویی عیب ندارد چون معشیت درست و نان خالی دارد؟
کسی شراب علنا بخورد بگویی عیب ندارد معیشت درست نیست.
کسی دیگری را مجروح کند بگویی معیشت...
کسی دیگری را بکشد بگویی....
کسی تجاوز کند بگویی...
واقعا این تنگی معیشت به معنای مجاز شدن همه حرامها و ترک واجبات الهی است؟!!!
اگر بحث حجاب الهی واجب قطعی الهی است نشود همه چیز درست میشود سفره ها پر میشوند؟؟
اگر ما هر معروفی را ترک و هر منکری را بخاطر مشکلات جدی اقتصادي ترک کنیم عاقلانه است؟
فردا با سرعت غیرمجاز رانندگی کنید از چراغ قرمز بگذرید و به کسی با ماشین بزنید بعد بگویی معیشت تنگ است واقعا توجیه درستی است؟!!!
بهرحال حجاب مثل نماز واجب الهی و ضروری دین است و ربطی به حکومتها و سیاستها در طول 1400 سال نداشته و نخواهد داشت.
به جای فرافکنی ها آیا شایسته نیست کمی روحیه تعبد و تسلیم و ایمان و یقین خود را بالاترببریم؟؟
@Porseman_channel
💢وضوى جبيره اى💢
كسى كه يك دستش شكسته و داخل گچ است؛ چگونه وضو بگيرد؟
@Porseman_channel
✅پاسخ:
آيات عظام امام، خامنه اى، سيستانى، صافى، فاضل و نورى: بايد وضوى جبيره اى بگيرد.
آية اللّه بهجت: بايد وضوى جبيره اى بگيرد و بنا بر احتياط واجب تيمم هم بكند.
آيات عظام تبريزى، مكارم و وحيد: بنا بر احتياط واجب، بايد هم وضوى جبيره اى بگيرد و هم تيمم كند.
✅تبصره.
جبيره؛ يعنى، پارچه و پمادى كه روى محل زخم يا شكستگى گذاشته مى شود. شخص ياد شده، مى تواند وضوى جبيره اى را به اين شكل انجام دهد: ابتدا صورت را (با دست چپ يا با گرفتن زير شير و يا فرو بردن در آب) بشويد و سپس دست راست را وضوى جبيره اى دهد (با دست مرطوب بر روى آن بكشد) و بعد دست چپ را مانند صورت بشويد، آن گاه با رطوبت دست چپ، سر و روى پاها را مسح كند.
@Porseman_channel
💢رضایت به زنا حین عمل💢
اگر زنا از روی عنف و اکراه باشد ولی در حین عمل و یا بعد از آن رضایت دهد آیا تاثیری در برداشتن عنوان زنای اکراهی از فعل مرد دارد یا خیر؟
@Porseman_channel
آیت الله خامنه ای:
جواب:تاثیر ندارد.
آیت الله سیستانی:
جواب: بلی.
آیت الله روحانی:
جواب:اگر بعد از از عمل رضایت دهد تاثیری در زنای اکراهی ندارد ولی اگر در حین عمل باشدو بعد از رفع اکراه ادامه دهد عنوان زنای اکراهی بقائا از بین میرود.
آیت الله مکارم شیرازی:
جواب: تأثیری ندارد.
آیت الله شاهرودی:
جواب: در فرض سئوال عنوان زنای اکراهی دارد.
آیت الله موسوی اردبیلی:
جواب: اگر دخول عن اکراه صورت گرفته باشد و رضایت بعد از دخول ولو در ادامه ی دخول رافع عنوان زنای اکراهی نیست.
@Porseman_channel
💢نقل قول و رد قول💢
آیا میتوان هر حرفی که شنیده و جایی خوانده ایم؛ نقل یا رد نماییم؟
@Porseman_channel
واضح است که پاسخ این سوال؛ منفی است.
ما هم در زندگی فردی و هم اجتماعی نباید به شنیده ها و خوانده های خود اعتماد کرده و هر چه در هر محیطی شنیده ایم را نقل نماییم.
این بحث زوایای مختلفی دارد.
یک وقت ؛سخنی که میشنویم امانت است و به ما میگویند این حرف را به دیگری نگو..
يَا أَبَا ذَرٍّ الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَة
📚مكارم الأخلاق ؛ ص470
یک وقت؛سخنی که شنیده ایم یک سخن در حد قد و قامت دانش و تخصص و معنویت ماست؛گفته میشود جایی نقل نکن
یک وقت؛نقل شنیده های خود،منجر به قهر و کینه و جدایی و نفرت میشود و نقل قول ما،مصداق سخن چینی پیدا می کند.
یک وقت؛اسرار سیاسی و نظامی و اعتقادی است که نباید به هر کسی نقل شود.
یک وقت؛اسرار مردم است،نقلش بی آبرویی و فساد به دنبال دارد
....
✅پس دقت کنیم که نباید هر حرفی را زد بلکه باید اول تعقل نمود ودید منعی از نقل هست یا نه
از این رو؛
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مىفرمايد كه:
هر كسى به زير زبان خود پنهان است.
يعنى: تا حرف نزده است ؛معلوم نمىشود كه عالم است يا جاهل؟ صالح است يا طالح؟
مىفرمايد كه: هر گاه خواهى كه متكلّم شوى به كلامى، بايد كه پيش از گفتن بسنجى؛ اگر شايسته گفتن باشد و ضرر دنيوى يا اخروى بر گفتن او مترتّب نشود، بگو.
و اگر نه اين چنين باشد و مظنّه ضررى در او باشد، مگو.
📚مصباح الشريعة ص296
دروغ نباید گفت ولی هر راستی را هم نباید به زبان آورد...
در این بین؛مشکل مهمی که با گسترش فضاهای مجازی گریبان گیر همه ما شده؛ این است که هر روایت وسخن و نقل قولی را منتشر میکنیم و بدون در نظر گرفتن اولا صحت انتسابش و ثانیا محل بازگو کردن و نشرش ؛ منتشر میکنیم.
در حالیکه بسیاری از روایات و نقل قول ها از طرف علماء و فقهاء که میشود؛درست نیستند و ثانیا برفرض صحت انتساب هم داشته باشند چه بسا صلاح نباشد که در سطح کلان منتشر شوند.
و متاسفانه بیشتر افرادی که در این فضاها فعال هستند اولا بدون دانستن صحت انتساب اقدام به گسترش و نشر اکاذیب و تهمت ها و افتراها می کنند و اگر صحت آنرا هم احراز کرده اندبدون در نظر گرفتن بازتاب منفی این نشر و عواقب سیاسی و اجتماعی آن اقدام به نشر میکنند.
👌مثلا هر کوچک و بزرگی گوشی در دست از هر حادثه و اتفاق و حرف و حدیثی عکس و فیلم گرفته منتشر میکند؛بدون در نظر گرفتن این مهم که چه سوء استفاده ها و سوء تعبیرهایی که میتواند ازآن بشود.
مثلا ما می بینیم که برخورد افرادمتدین به بدحجابی و بی حجابی در سطح جامعه؛فیلمبرداری شده و نه به عنوان یک معروف ، بلکه به عنوان یک برخورد خشن و نشانه سلب آزادی و منکر؛در آرشیو دشمن قرار میگیرد.
وقتی یک فتوای مرجع تقلیدی که فقط برای مقلدین او حجیت امتثال دارد در قالب عکس و فیلمی منتشر میشود.
یا شبهه ای که مطرح شده ؛ دست به دست میگردد. و چه بسا ما به نگاه انکار و ابطال به آن بنگریم و نشر دهیم ولی همین ؛آب به آسیاب دشمن ریختن و کمک به تبلیغات دشمن باشد.
از این رو؛باید همه زوایای پیدا و پنهان یک انتشار را در نظر گرفت و بعد منتشر کرد.و مراتب آسیب های جدی انتشار بود.
چه بسا صرف انتشار برخی سخنان و عکس های مخالفین؛تبلیغ برای آنها و موجب دیده شدن آن و در بالا رفتن بازدید و گسترش نشرش گردد.
🔴پس باید هشیار بود و با بصیرت تمام در این فضا قدم برداشت تا در دام دشمن نیفتاده و نخواسته مبلغ دشمن و مروج او نشد.
مثل قدم گذاشتن در مسیری پرخا و خس و خاشاک؛با پای برهنه؛ بود.
نکند ندانسته آلت دست دشمن شده و درمسیر از پیش تعیین کرده او قدم نگذاشت.که اگر چنین شود؛حضور ما در این فضا جز کیش و مات شدن؛ثمره ای دربرخواهد داشت.
از این رو؛باید هشیار بود ودر کنار عدم زودباوری؛ نباید به سرعت و بدون تامل و تحقیق هر حرفی را رد بنماییم.
👌به این روایت نورانی توجه نمایید:
لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِكُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَكَفَى بِذَلِكَ كَذِبا
هر چه شنيدى باز گو مكن، كه نشانه دروغگويى است، و هر خبرى را دروغ مپندار، كه نشانه نادانى است.
📚نهج البلاغة ص459
@Porseman_channel
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌺🌺🌺🌺🌺