eitaa logo
کانال پرسمان دینی
847 دنبال‌کننده
45 عکس
13 ویدیو
81 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
💢راهكارهايى براى مبارزه با قساوت قلب وایجاد رقّت قلب 💢 @Porseman_channel 1- توبه: امام صادق عليه السلام مى فرمايد براى قلوب زنگار است مانند زنگارى كه بر مس است پس آن را با استغفار جلا دهيد. توبه سه ركن دارد 1- پشيمانى از انجام گناه 2- تصميم بر ترك گناه 3- جبران گذشته 2- كم كردن آرزوهاى دنيايى 3- عبادت خداوند: در زندگى جايى براى عبادت باز كنيم. 4- صدقه دادن و با فقرا رفت و آمد كردن و ديدن محيط زندگى آنان نيز در رفع قساوت و زنگار دل مفيد است. 5- معاشرت با انسان هاى مؤمن و با ايمان 6- ترك مخاصمه و جدل و دعوا 7- ترك جدى گناهان كه از همه مهم تر است. 8- شنيدن موعظه ها، خصوصاً سخنان حكمت آميز ائمه معصومين عليهم السلام (مانند نهج البلاغه خصوصاً بخش حكمت ها و مباحث دنيا 9- پيامبر فرمود: اين قلوب را زنگار مى گيرد هم چنان كه آهن را زنگار مى گيرد وقتى آب به آن رسد. گفته شد جلاء آن چيست؟ حضرت فرمود: زيادى ياد مرگ و تلاوت قرآن. 10- رفتن به مجالس علم. زيرا خداوند قلب ها را با نور حكمت زنده مى گرداند هم چنان كه زمين مرده را به باران زنده مى كند. 11- اطعام به مساكين و رسيدگى به يتيمان، قلب انسان را نرم مى كند. 12- امام على عليه السلام مى فرمايد: قلبت را با موعظه زنده كن... و او را با ياد مرگ ذليل گردان [و خاشع كن]..... و اخبار گذشتگان را بر او عرضه نما. 13- براى قلب جلائى غير قرآن نيست. 14- تفكر، حيات و زندگى قلب است. 15- روزه گرفتن نيز انسان را به خود آورده و در رفع زنگار قلب مفيد است. 16- خواندن ادعيه اى كه از معصومين عليهم السلام رسيده و توجه به معانى بلند آنها بسيار مؤثر است. مناجات خمسه عشر كه در مفاتيح الجنان آمده، بسيار زيباست. (اين مناجات مشتمل بر پانزده دعاست با نام هاى مناجات التائبين، مناجات الشاكرين، مناجات الخائفين، مناجات المفتقرين و... كه مناسب حال هر انسانى در اين دعاها، مضامين زيادى آمده است.) 17- عبادت با توجه: به عنوان مثال وقتى مى خواهيم نماز بخوانيم فكر كنيم آخرين نمازمان است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢راهکار افزایش امیدواری💢 @Porseman_channel آدمى موجودى شگفت است؛ هنگام راحتى و آسایش، سرمست و مغرور مى‏شود و به‏گاه سختى و مشکل، ناامید و زمین‌گیر، نه این درست است و نه آن. تنبلى، عافیت‏طلبى و سختى‏گریزى، عوامل پیدایش چنین وضعیتى‏اند و البته وضعیتى است طبیعى که باید آن را اصلاح کرد. طبع مادى بشر به چنین حالتى گرایش دارد؛ ولى باید آن را تربیت کرد و به وضعیت مطلوب رساند و این کارى است شدنى. «هنر زندگى» در این مواقع است که آشکار مى ‏شود. حضرت ایوب‌(ع)، شخصى توانگر و ثروتمند بود؛ ولى یکباره همه دارایى‏اش را از دست داد و به فقر و بیمارى مبتلا شد و حتى جایگاه اجتماعى‏اش را نیز از دست داد؛ اما وى نه به هنگام سلامتى و دارایى، مغرور بود و نه به وقت سختى و تنگدستى، ناامید و ناتوان. حضرت نوح(ع) در مدت ۹۵۰ سال که مردم را دعوت مى‏کرد، فقط تعداد‌اندکی به او گرویدند و بقیه به‌شدت وى را اذیت کردند؛ اما هرگز ناامید و ناتوان نشد. حضرت موسى(ع) با آن همه آزار و اذیتى که از فرعون و حتى از قوم خود دید، لحظه‏اى ناامید و زمینگیر نشد و برتر از همه، پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و‌آله ) که بیشترین سختى را در طول تاریخ نبوت و رسالت کشید، هرگز ناامید نشد و دست از تلاش برنداشت تا اینکه سرانجام پیروز شد. راه‌های زیر می‌تواند ما را در امیدوار شدن و امیدوار ماندن کمک کند. دنیا را بهتر بشناسیم بهتر است نظر خود را نسبت به دنیا بازنگرى کنیم. دنیا را آن‏گونه که هست باید شناخت. ما چه تصور و چه انتظارى از دنیا داریم؟ آیا تصورات و انتظارات ما از دنیا مطابق واقع است؟ دنیا دو روز است، روزى در سختى و رنج و دیگر روز، در راحتى و آسایش. اگر دنیا روى خوش به ما نشان داد، سرمست و مغرور نشویم و اگر به سختى دنیا دچار شدیم، تحمل کنیم و ناامیدى به خود راه ندهیم. گمان نکنیم دنیا براى راحتى است، دنیا آمیخته با رنج و سختى است‏ و چه بسا براى اهل ایمان همانند زندان باشد؛ این واقعیت دنیاست. حال اگر تصور و انتظار ما از دنیا چیز دیگرى باشد، قطعاً در رنج و عذاب خواهیم بود. بهتر است دنیا را بهتر بشناسیم و آن را آن‏گونه که هست بپذیریم. اگر کسى حقیقت دنیا را دریابد، به خاطر سختى‏هاى آن محزون و غمگین نمى‏شود. در این صورت، جایى براى ناامیدى باقى نمى‏ماند.  روزى کسى با حالى زار و غمگین خدمت امام‌صادق(ع) رسید و از تنگناى زندگى خود شکایت کرد. حضرت، زندان کوفه را به‏ یاد وى آورد و سپس فرمودند دنیا زندان مؤمن است. حضرت با ترسیم چهره دنیا براى وى، بار غم وى را کاستند و بن‏بست ناامیدى وى را شکستند. به آینده بیندیشیم هرگز تصور نکنیم مشکلى که هم اکنون‌گریبان‌گیر ماست، تا ابد همراهمان خواهد ماند. بدانیم سختى، پایدار نبوده و پایان‏پذیر است. بدانیم سختى‏ها هرگز در خانه زندگى ما «ساکن» نخواهد شد. اگر سختى و گرفتارى وارد زندگى ما شود، به دنبال آن و از همان راه، راحتى وارد شده و آن را خارج مى‏کند. خداوند متعال، خود به حضرت موسى(ع) فرموده است: «من رحمانم؛ رحمان همه زمان‏ها که... پس از شدت و سختى، راحتى و آسایش مى‏آورم». به همین جهت رسول خدا(ص) به «فضل‌‌بن‌عباس» که هدیه‏اى براى ایشان آورده بود، فرمودند: «بدان که یارى خداوند، همراه صبر است و گشایش در کارها، همراه گرفتارى است و راحتى، همراه سختى». پس مطمئن باشید سختىِ دنیا پایان‏پذیر است. فکر سختى دنیا را به‏خاطر راحتى آینده از ذهن خود خارج کنید. چشم انتظار لحظه‏هاى روشن و سبز باشید. داشتن تصویر روشنى از آینده و برخوردارى از روحیه انتظار، چراغ امیدتان را روشن نگه داشته و نخواهد گذاشت ناامیدى، شما را تهدید کند. داشتن حالت انتظار، خود، گشایش و فرج است. کسى که حالت انتظار نداشته باشد، آینده را تاریک و همه راه‏ها را بسته مى‏بیند و این خود، رنج وى را چند برابر مى‏کند؛ اما اگر کسى به حالت انتظار دست یابد، بن‏بست یأس را شکسته و به آینده امیدوار خواهد بود. پس سعى کنیم به آینده بیندیشیم و حالت انتظار را در خود تقویت‌نماییم. هرگاه سختى‏ها افزایش یافتند، شما بیش از همیشه امیدوار باشید؛ زیرا وقتى شدت سختى‏ها به نهایت برسد و حلقه‏هاى بلا و گرفتارى تنگ‏تر شود، گشایش و راحتى فرا مى‏رسد. سختها سیر صعودى دارند؛ آرام شروع مى‏شوند و سپس شدت مى‏یابند و پس از آن به پایان رسیده و دوران فرج فرامى‏رسد. آن‌گاه که همه راه‏ها بسته شوند، نشانه‏هاى فرج آشکار مى‏شود. بدانید هر چه فشارها افزایش یابند، در حقیقت شما به پایان دوره سختى نزدیک شده‏اید. پس نه‏ تنها سختى مایه امید است، افزایش آن نیز مایه امید بیشتر است. به همین جهت است که هرگاه فشارها بر رسول خدا(ص) بیشتر مى‏شد، ایشان امیدوارتر مى‏شدند. سخت‏ترین دوران براى آن‏ حضرت، جنگ احزاب بود؛ اما در همین جنگ، ایشان نوید پیروزى مسلمانان بر امپراتورى‏هاى فارس و روم رادادند
و جالب این‌جاست که برخى منافقین مى‏گفتند: «او ما را مسخره کرده است. ما جرأت نداریم چند قدم از سپاه فاصله بگیریم، آن‌گاه او وعده فتح ایران و روم را مى‏دهد!» این سخنان، ناشى از ناآگاهى و بى‏ایمانى است. شدت گرفتن سختى‏ها نشانه نزدیک شدن شما به پایان دوران محنت است. روزگارى خانمى خدمت امام صادق(ع) رسید و با ناراحتى گفت: «فرزندم به سفر رفته و علاقه شدیدى به وى دارم و تاکنون برنگشته است». حضرت، وى را به صبر فراخواندند. مادر نیز کمى آرام گرفت و رفت. چندى بعد، دوباره بازگشت و بار دیگر، حضرت وى را به صبر فراخواندند. بار سوم که بازگشت، به‌شدت اظهار ناراحتى کرد و گفت: «مرا به صبر فرامى‏خوانید؛ در حالى‏که طاقتم طاق شده است!» حضرت به وى فرمودند: «به منزل برو! فرزندت آمده است». وى پس از اینکه به خانه رفت و فرزند خود را دید، خدمت حضرت بازگشت و پرسید: «از کجا دانستید فرزندم بازگشته است؟» حضرت به وى فرمودند: «وقتى گفتى صبرم تمام شده است، فهمیدم فرزندت آمده است؛ زیرا وقتى صبر انسان تمام شود، فرج فرارسیده است». شدت گرفتن سختى‏ها به معناى پایان یافتن رنج و دشوارى است. پس باید بیش از همیشه امیدوار بود. اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ یکی از راه‌های درمان ناامیدی، اعتقاد به جهانی ماندگار، نامحدود و حالات و منازل پس از مرگ است. انسان غرایز و خواسته‌هایی دارد که رسیدن به همه آنها در دنیا مقدور نیست،‌ برای مثال، به دنبال آسایش مطلق، امنیت مطلق و آرامش مطلق است و دستیابی به اینها در دنیا به طور مطلق امکان ندارد و این باعث احساس محرومیت و یأس در انسان می‌شود. از سوی دیگر، زندگی با مشکلات و مصیبت‌ها و گرفتاری‌هایی رو‌به‌روست که رهایی از آنها ممکن نیست و یادآوری ظلم و ستم برای انسان، دردناک و فشارزاست، زیرا قدرتی برای مبارزه با آنها ندارد. همچنین مواجهه با فقدان عزیزان مانند پدر و مادر و فرزند و دیگرانی که به نوعی با شخص ارتباط دارند، می‌تواند بهداشت روانی افراد را به مخاطره افکند، همین‌طور یادآوری مرگ و ترس از مرگ نیز خود عاملی برای تنیدگی و فشار است. اگر انسان برای مشکلات فوق راه‌حل مناسب نداشته باشد، در زندگی دچار سرخوردگی می‌شود که گاه دست به خودکشی می‌زند، به همین جهت یکی از مشکلات کاهش معنویت، آمار بالای خودکشی و بیماری‌های روانی است. یکی از اعتقاداتی که می‌تواند مشکلات فوق را حل کند، اعتقاد به معاد است. شخص معتقد به معاد عقیده دارد زندگی به این جهان ماده خلاصه نمی‌شود بلکه انسان، پس از مرگ، زندگی دیگری در پیش دارد و در آن‌جا به بسیاری از خواسته‌ها و آرزوهای خود دست می‌یابد.  قرآن می‌فرماید: «در آخرت، زندگانی جاوید و سعادت ابدی است.» در آن‌جا آسایش، ‌آرامش و امنیت مطلق وجود دارد. در آن‌جا افراد دیگر احساس کمبود و محرومیت نمی‌کنند: «در آن بهشت، آنچه دل‌ها می‌خواهد و چشم‌ها از آن لذت می‌برد، موجود است.» در آن‌جا هیچ‌گونه کمبودی احساس نمی‌شود و اگر انسان در این دنیا احساس محرومیتی دارد، با یادآوری نعمت‌های عالم آخرت برطرف می‌شود و شخص مؤمن امیدوار است در آن جهان از نعمت‌های الهی برخوردار شود. نقش معاد در برطرف کردن فشارهای روانی شخص مسلمان باور دارد عالم آخرت روز حساب و جزاست؛ در آن روز به اعمال افراد رسیدگی می‌شود و به تعبیر روایات، روز «نقاش الحساب» است، هر کس حق او پایمال شده است و هرگونه ستمی که به او شده و در دنیا نتوانسته با آن مقابله کند، در روز قیامت حق خود را بازستاند و این خود می‌تواند آرامش خاطر شخص را فراهم کند، زیرا این حق از دست رفته او در روز قیامت که بیشتر به آن احتیاج دارد، به او داده می‌شود و حق خود را از ظالم پس می‌گیرد، برای مثال؛ بچه یتیمی که اموال او را کسی ظالمانه غصب کرد و آن را خورد، وقتی بزرگ شد و متوجه شد، ولی دلیلی ندارد و نمی‌تواند مال خود را پس بگیرد، این شخص می‌تواند دو گونه برخورد داشته باشد: ۱ـ همیشه حقوق خود را به یاد آورد و ناراحت شود که نمی‌تواند مال را پس بگیرد، از این‌رو خشمگین گردد و در نتیجه دچار افسردگی و یأس از زندگی و احتمالاً بیمار شود. ۲ـ بعد از اینکه تمام تلاش خود را کرد ولی به نتیجه نرسید، به جای نگرانی و بیمار شدن، با خود بیندیشد که این مال و اموال‌، امانتی است از طرف خداوند که نزد ماست و اگر این شخص مال مرا تصرف کرده است، گرچه من چند روزی در این دنیا سختی می‌کشم، ولی در روز قیامت خداوند حق مرا از ظالم بازمی‌ستاند و در آن‌جا بهتر از این مال را به من می‌دهد و این شخص ظالم را به سزای اعمال خود می‌رساند، چنان که خداوند می‌فرماید: « کسانى که اموال یتیمان را به ظلم و ستم مى‏خورند، (در حقیقت) تنها آتش مى‏خورند و به زودى در شعله‏هاى آتش (دوزخ) مى‏سوزند.»
قرآن می‌فرماید: آنهایی که مال یتیم را می‌خورند، گرچه چهره ظاهری عملشان بهره‌گیری از غذا‌های لذیذ و رنگین است، اما چهره واقعی این غذاها آتش ‌سوزان است و همین چهره است که در قیامت آشکار می‌شود. شخصی که به او ظلم شد و برای مثال، یتیمی که مال او خورده شده است، وقتی به آیات و روایات مربوط می‌اندیشد و درمی‌یابد در روز قیامت حق او استیفا می‌شود و ظالم به سزای خود می‌رسد به زندگی امیدوار شده و آرامش خاطر پیدا می‌کند. الگوبرداری از پیامبران و ائمه و اولیای خدا اسلام از طریق ارائه اُسوه‌هایی مناسب، به راهنمایی افراد در برخورد با مسائل زندگی می‌پردازد. افراد الگوگیر از پیامبران و امامان، در مقابله با فشارهای روانی‌، موفق‌تر خواهند بود. الگوهایی که اسلام معرفی می‌کند، هر کدام در شرایط خاصی قرار داشتند و مشکلات و سختی‌های فراوانی را متحمل شده‌اند که هر کدام از آنها به تنهایی می‌توانست شخص را بیمار کند، ولی با برخورد صحیح با مشکلات، با کمال آرامش با مشکلات دست و پنجه نرم کرده‌اند، بدون اینکه گرفتار هرگونه نابهنجاری رفتاری یا اختلال روانی و ناامیدی و افسردگی شوند. الف) درس‌هایی از زندگی حضرت ایوب(ع) در امیدوار زیستن « ایّوب را (به یادآور) هنگامى که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) «بدحالى و مشکلات به من روى آورده و تو مهربان‌ترین مهربانانى.» حضرت ایوب(ع) اُسوه صبر و استقامت است و به افراد، مقاومت در برابر مشکلات و ناراحتی‌های زندگی را می‌آموزد و به پایمردی و دوری از ناامیدی دعوت می‌کند. در سوره انبیا گوشه‌ای از زندگی ایوب پیامبر مطرح و از پیامبر خاتم خواسته شده سرگذشت او را به یاد آورد و برای مسلمانان بازگو کند تا از مشکلات طاقت‌فرسا نهراسند و از لطف و رحمت خداوند مأیوس نشوند. امام صادق(ع) درباره علت ابتلائات ایوب فرموده‌اند: به خاطر کفران نعمت‌ها گرفتار آن مصیبت‌های بزرگ نشد، بلکه به خاطر شکر نعمت بود، زیرا شیطان به پیشگاه خدا عرضه داشت اگر ایوب را شاکر می‌بینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او داده‌ای، بی‌تردید اگر این نعمت‌ها از او گرفته شود، او هرگز بنده شکرگزاری نخواهد بود. خداوند برای اینکه اخلاص ایوب را بر همگان روشن سازد و او را الگویی برای جهانیان قرار دهد که به هنگام رنج شاکر و صابر باشند، به شیطان اجازه داد بر دنیای او مسلط شود. شیطان از خدا خواست اموال سرشار ایوب، زراعت و گوسفندان و همچنین فرزندان او از میان بروند. پس آفت‌ها و بلا‌ها در مدت کوتاهی آنها را از میان برد، ولی نه تنها از مقام شکر ایوب کاسته نشد، بلکه برآن افزوده گشت! شیطان از خدا خواست این بار بر بدن ایوب مسلط گردد و آنچنان بیمار شود که از شدت درد و رنجوری به خود پیچیده و اسیر و زندانی بستر شود. ‌این ابتلا نیز از مقام شکر او چیزی نکاست. ایوب در مشکلات، از سرزنش دوستان بیش از هر مصیبت دیگری ناراحت شد، ولی باز رشته صبر را از کف نداد و آب زلال شکر را به کفران‌،آلوده نساخت، تنها رو به درگاه خدا آورد و چون از عهده امتحانات الهی به خوبی برآمد، خداوند درهای رحمتش را بار دیگر به روی این بنده شکیبا گشود و نعمت‌های از دست رفته را یکی پس از دیگری و حتی بیش از آن را به او ارزانی داشت تا همگان سرانجام نیکِ صبر و شکیبایی را دریابند. اگر انسان اولیای دین را الگوی خود قرار دهد، با ‌اندک مشکلی احساس یأس و ناامیدی نمی‌کند. ب) حضرت ابراهیم(ع) و پیروانش؛ الگویی نیکو  قرآن می‌فرماید:«براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید بیزاریم. ما نسبت به شما کافریم و میان ما و شما عداوت و دشمنى همیشگى آشکار شده است تا آن زمان که به خداى یگانه ایمان بیاورید! ـ جز آن سخن ابراهیم که به پدرش [عمویش آزر] گفت (و وعده داد) براى تو آمرزش طلب مى‏کنم و در عین حال در برابر خداوند براى تو مالک چیزى نیستم(و اختیارى ندارم)! ـ پروردگارا! ما بر تو توکل کردیم و به سوى تو بازگشتیم و همه فرجام‌ها به سوى تُست‏.» «(آرى!) براى شما در زندگى آنها اسوه حسنه(و سرمشق نیکویى) بود، براى کسانى که امید به خدا و روز قیامت دارند و هر کس سرپیچى کند به خویشتن ضرر زده است، زیرا خداوند بى‏نیاز و شایسته ستایش است!» ج) حضرت یوسف(ع)؛ الگوی امیدواری و صبر و گذشت در داستان حضرت یوسف(ع) امیدواری نسبت به زندگی و رستگاری موج می‌زند، حضرت یوسف به دلیل صبر در مقابل آزار برادران، افتادن در چاه،‌ زندانی شدن و عفو و گذشت نسبت به برادران خود هنگامی که به قدرت رسید، می‌تواند الگوی مناسبی باشد.
کانال پرسمان دینی: و جالب این‌جاست که برخى منافقین مى‏گفتند: «او ما را مسخره کرده است. ما جرأت نداریم چند قدم از سپاه فاصله بگیریم، آن‌گاه او وعده فتح ایران و روم را مى‏دهد!» این سخنان، ناشى از ناآگاهى و بى‏ایمانى است. شدت گرفتن سختى‏ها نشانه نزدیک شدن شما به پایان دوران محنت است. روزگارى خانمى خدمت امام صادق(ع) رسید و با ناراحتى گفت: «فرزندم به سفر رفته و علاقه شدیدى به وى دارم و تاکنون برنگشته است». حضرت، وى را به صبر فراخواندند. مادر نیز کمى آرام گرفت و رفت. چندى بعد، دوباره بازگشت و بار دیگر، حضرت وى را به صبر فراخواندند. بار سوم که بازگشت، به‌شدت اظهار ناراحتى کرد و گفت: «مرا به صبر فرامى‏خوانید؛ در حالى‏که طاقتم طاق شده است!» حضرت به وى فرمودند: «به منزل برو! فرزندت آمده است». وى پس از اینکه به خانه رفت و فرزند خود را دید، خدمت حضرت بازگشت و پرسید: «از کجا دانستید فرزندم بازگشته است؟» حضرت به وى فرمودند: «وقتى گفتى صبرم تمام شده است، فهمیدم فرزندت آمده است؛ زیرا وقتى صبر انسان تمام شود، فرج فرارسیده است». شدت گرفتن سختى‏ها به معناى پایان یافتن رنج و دشوارى است. پس باید بیش از همیشه امیدوار بود. اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ یکی از راه‌های درمان ناامیدی، اعتقاد به جهانی ماندگار، نامحدود و حالات و منازل پس از مرگ است. انسان غرایز و خواسته‌هایی دارد که رسیدن به همه آنها در دنیا مقدور نیست،‌ برای مثال، به دنبال آسایش مطلق، امنیت مطلق و آرامش مطلق است و دستیابی به اینها در دنیا به طور مطلق امکان ندارد و این باعث احساس محرومیت و یأس در انسان می‌شود. از سوی دیگر، زندگی با مشکلات و مصیبت‌ها و گرفتاری‌هایی رو‌به‌روست که رهایی از آنها ممکن نیست و یادآوری ظلم و ستم برای انسان، دردناک و فشارزاست، زیرا قدرتی برای مبارزه با آنها ندارد. همچنین مواجهه با فقدان عزیزان مانند پدر و مادر و فرزند و دیگرانی که به نوعی با شخص ارتباط دارند، می‌تواند بهداشت روانی افراد را به مخاطره افکند، همین‌طور یادآوری مرگ و ترس از مرگ نیز خود عاملی برای تنیدگی و فشار است. اگر انسان برای مشکلات فوق راه‌حل مناسب نداشته باشد، در زندگی دچار سرخوردگی می‌شود که گاه دست به خودکشی می‌زند، به همین جهت یکی از مشکلات کاهش معنویت، آمار بالای خودکشی و بیماری‌های روانی است. یکی از اعتقاداتی که می‌تواند مشکلات فوق را حل کند، اعتقاد به معاد است. شخص معتقد به معاد عقیده دارد زندگی به این جهان ماده خلاصه نمی‌شود بلکه انسان، پس از مرگ، زندگی دیگری در پیش دارد و در آن‌جا به بسیاری از خواسته‌ها و آرزوهای خود دست می‌یابد.  قرآن می‌فرماید: «در آخرت، زندگانی جاوید و سعادت ابدی است.» در آن‌جا آسایش، ‌آرامش و امنیت مطلق وجود دارد. در آن‌جا افراد دیگر احساس کمبود و محرومیت نمی‌کنند: «در آن بهشت، آنچه دل‌ها می‌خواهد و چشم‌ها از آن لذت می‌برد، موجود است.» در آن‌جا هیچ‌گونه کمبودی احساس نمی‌شود و اگر انسان در این دنیا احساس محرومیتی دارد، با یادآوری نعمت‌های عالم آخرت برطرف می‌شود و شخص مؤمن امیدوار است در آن جهان از نعمت‌های الهی برخوردار شود. نقش معاد در برطرف کردن فشارهای روانی شخص مسلمان باور دارد عالم آخرت روز حساب و جزاست؛ در آن روز به اعمال افراد رسیدگی می‌شود و به تعبیر روایات، روز «نقاش الحساب» است، هر کس حق او پایمال شده است و هرگونه ستمی که به او شده و در دنیا نتوانسته با آن مقابله کند، در روز قیامت حق خود را بازستاند و این خود می‌تواند آرامش خاطر شخص را فراهم کند، زیرا این حق از دست رفته او در روز قیامت که بیشتر به آن احتیاج دارد، به او داده می‌شود و حق خود را از ظالم پس می‌گیرد، برای مثال؛ بچه یتیمی که اموال او را کسی ظالمانه غصب کرد و آن را خورد، وقتی بزرگ شد و متوجه شد، ولی دلیلی ندارد و نمی‌تواند مال خود را پس بگیرد، این شخص می‌تواند دو گونه برخورد داشته باشد: ۱ـ همیشه حقوق خود را به یاد آورد و ناراحت شود که نمی‌تواند مال را پس بگیرد، از این‌رو خشمگین گردد و در نتیجه دچار افسردگی و یأس از زندگی و احتمالاً بیمار شود. ۲ـ بعد از اینکه تمام تلاش خود را کرد ولی به نتیجه نرسید، به جای نگرانی و بیمار شدن، با خود بیندیشد که این مال و اموال‌، امانتی است از طرف خداوند که نزد ماست و اگر این شخص مال مرا تصرف کرده است، گرچه من چند روزی در این دنیا سختی می‌کشم، ولی در روز قیامت خداوند حق مرا از ظالم بازمی‌ستاند و در آن‌جا بهتر از این مال را به من می‌دهد و این شخص ظالم را به سزای اعمال خود می‌رساند، چنان که خداوند می‌فرماید: « کسانى که اموال یتیمان را به ظلم و ستم مى‏خورند، (در حقیقت) تنها آتش مى‏خورند و به زودى در شعله‏هاى آتش (دوزخ) مى‏سوزند.»
کانال پرسمان دینی: و جالب این‌جاست که برخى منافقین مى‏گفتند: «او ما را مسخره کرده است. ما جرأت نداریم چند قدم از سپاه فاصله بگیریم، آن‌گاه او وعده فتح ایران و روم را مى‏دهد!» این سخنان، ناشى از ناآگاهى و بى‏ایمانى است. شدت گرفتن سختى‏ها نشانه نزدیک شدن شما به پایان دوران محنت است. روزگارى خانمى خدمت امام صادق(ع) رسید و با ناراحتى گفت: «فرزندم به سفر رفته و علاقه شدیدى به وى دارم و تاکنون برنگشته است». حضرت، وى را به صبر فراخواندند. مادر نیز کمى آرام گرفت و رفت. چندى بعد، دوباره بازگشت و بار دیگر، حضرت وى را به صبر فراخواندند. بار سوم که بازگشت، به‌شدت اظهار ناراحتى کرد و گفت: «مرا به صبر فرامى‏خوانید؛ در حالى‏که طاقتم طاق شده است!» حضرت به وى فرمودند: «به منزل برو! فرزندت آمده است». وى پس از اینکه به خانه رفت و فرزند خود را دید، خدمت حضرت بازگشت و پرسید: «از کجا دانستید فرزندم بازگشته است؟» حضرت به وى فرمودند: «وقتى گفتى صبرم تمام شده است، فهمیدم فرزندت آمده است؛ زیرا وقتى صبر انسان تمام شود، فرج فرارسیده است». شدت گرفتن سختى‏ها به معناى پایان یافتن رنج و دشوارى است. پس باید بیش از همیشه امیدوار بود. اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ یکی از راه‌های درمان ناامیدی، اعتقاد به جهانی ماندگار، نامحدود و حالات و منازل پس از مرگ است. انسان غرایز و خواسته‌هایی دارد که رسیدن به همه آنها در دنیا مقدور نیست،‌ برای مثال، به دنبال آسایش مطلق، امنیت مطلق و آرامش مطلق است و دستیابی به اینها در دنیا به طور مطلق امکان ندارد و این باعث احساس محرومیت و یأس در انسان می‌شود. از سوی دیگر، زندگی با مشکلات و مصیبت‌ها و گرفتاری‌هایی رو‌به‌روست که رهایی از آنها ممکن نیست و یادآوری ظلم و ستم برای انسان، دردناک و فشارزاست، زیرا قدرتی برای مبارزه با آنها ندارد. همچنین مواجهه با فقدان عزیزان مانند پدر و مادر و فرزند و دیگرانی که به نوعی با شخص ارتباط دارند، می‌تواند بهداشت روانی افراد را به مخاطره افکند، همین‌طور یادآوری مرگ و ترس از مرگ نیز خود عاملی برای تنیدگی و فشار است. اگر انسان برای مشکلات فوق راه‌حل مناسب نداشته باشد، در زندگی دچار سرخوردگی می‌شود که گاه دست به خودکشی می‌زند، به همین جهت یکی از مشکلات کاهش معنویت، آمار بالای خودکشی و بیماری‌های روانی است. یکی از اعتقاداتی که می‌تواند مشکلات فوق را حل کند، اعتقاد به معاد است. شخص معتقد به معاد عقیده دارد زندگی به این جهان ماده خلاصه نمی‌شود بلکه انسان، پس از مرگ، زندگی دیگری در پیش دارد و در آن‌جا به بسیاری از خواسته‌ها و آرزوهای خود دست می‌یابد.  قرآن می‌فرماید: «در آخرت، زندگانی جاوید و سعادت ابدی است.» در آن‌جا آسایش، ‌آرامش و امنیت مطلق وجود دارد. در آن‌جا افراد دیگر احساس کمبود و محرومیت نمی‌کنند: «در آن بهشت، آنچه دل‌ها می‌خواهد و چشم‌ها از آن لذت می‌برد، موجود است.» در آن‌جا هیچ‌گونه کمبودی احساس نمی‌شود و اگر انسان در این دنیا احساس محرومیتی دارد، با یادآوری نعمت‌های عالم آخرت برطرف می‌شود و شخص مؤمن امیدوار است در آن جهان از نعمت‌های الهی برخوردار شود. نقش معاد در برطرف کردن فشارهای روانی شخص مسلمان باور دارد عالم آخرت روز حساب و جزاست؛ در آن روز به اعمال افراد رسیدگی می‌شود و به تعبیر روایات، روز «نقاش الحساب» است، هر کس حق او پایمال شده است و هرگونه ستمی که به او شده و در دنیا نتوانسته با آن مقابله کند، در روز قیامت حق خود را بازستاند و این خود می‌تواند آرامش خاطر شخص را فراهم کند، زیرا این حق از دست رفته او در روز قیامت که بیشتر به آن احتیاج دارد، به او داده می‌شود و حق خود را از ظالم پس می‌گیرد، برای مثال؛ بچه یتیمی که اموال او را کسی ظالمانه غصب کرد و آن را خورد، وقتی بزرگ شد و متوجه شد، ولی دلیلی ندارد و نمی‌تواند مال خود را پس بگیرد، این شخص می‌تواند دو گونه برخورد داشته باشد: ۱ـ همیشه حقوق خود را به یاد آورد و ناراحت شود که نمی‌تواند مال را پس بگیرد، از این‌رو خشمگین گردد و در نتیجه دچار افسردگی و یأس از زندگی و احتمالاً بیمار شود. ۲ـ بعد از اینکه تمام تلاش خود را کرد ولی به نتیجه نرسید، به جای نگرانی و بیمار شدن، با خود بیندیشد که این مال و اموال‌، امانتی است از طرف خداوند که نزد ماست و اگر این شخص مال مرا تصرف کرده است، گرچه من چند روزی در این دنیا سختی می‌کشم، ولی در روز قیامت خداوند حق مرا از ظالم بازمی‌ستاند و در آن‌جا بهتر از این مال را به من می‌دهد و این شخص ظالم را به سزای اعمال خود می‌رساند، چنان که خداوند می‌فرماید: « کسانى که اموال یتیمان را به ظلم و ستم مى‏خورند، (در حقیقت) تنها آتش مى‏خورند و به زودى در شعله‏هاى آتش (دوزخ) مى‏سوزند.» @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مُباهَلَة چیست؟ @Porseman_channel ✅مباهله از باب مفاعله است از بهل به معنى لعن، يكدگر را لعنت و نفرين كردن و آن چنين است كه چون اختلافى ميان دو نفر يا دو گروه روى دهد گرد هم آيند و گويند: «لعنة الله على الظالم منا»: لعنت خدا بر ستمكار از ميان ما دو نفر يا دو فرقه. و بعداً در دعائى كه بسيار در آن الحاح و ابرام شود نيز استعمال شده گرچه لعنى در آن نباشد. (مجمع البحرين) روز بيست و چهارم ذيحجه سال دهم هجرت مباهله پيغمبر اسلام با نصاراى نجران اتفاق افتاد و داستان از اين قرار بود كه: هيئتى از نصاراى نجران به رياست ايهم يا اهتم و عاقب و سيد بر حضرت رسول (ص) وارد شدند، در آن حال وقت عبادت روزانه آنها فرا رسيد و آنان به نواختن ناقوس پرداختند و سپس مراسم عبادت خويش را برگزار نمودند، اصحاب عرض كردند: يا رسول الله در مسجد شما و اين مراسم؟! فرمود: بگذاريدشان در كار خود آزاد باشند. پس از انجام مراسم رو به حضرت كردند و گفتند: مردم را به چه چيز دعوت مى كنى؟ فرمود: به اعتقاد به يكتائىخدا و نبوت من و اينكه عيسى (ع) بنده اى بوده آفريده خدا، مى خورده و مى نوشيده و ادرار و مدفوع از او دفع مى شده. گفتند: پس پدرش كه بود؟ در اين حال اين آيه نازل شد (انّ مثل عيسى عندالله كمثل آدم) پيغمبر آيه را بر آنها تلاوت نمود و سرانجام چون آنها تسليم منطق حق نگشتند آن حضرت به امر خدا پيشنهاد مباهله با آنها نمود كه هر كدام به حق بوديم از خدا بخواهيم ديگرى را مورد لعن و خشم خود سازد. آنها رضا دادند و وقتى معين كردند كه به اتفاق به پيشگاه خداوند مباهله كنند، در وقت مقرر پيغمبر (ص) على و فاطمه و حسنين را به كنار خويش نشاند و خود به دو زانو نشست كه به لعن بپردازد علماى نصارى چون از اجتماع اين افراد خبردار شدند فوراً به حضرت پيام دادند كه ما از مباهله منصرف گشتيم، و به قوم خود گفتند اگر وى به دروغ دعوى نبوت كردى اهلبيت خاص خود را نه بلكه ياران خويش را جهت مباهله گرد آوردى. و سرانجام به جزيه رضا دادند و بازگشتند. (بحار: 21/340) روزى مأمون به حضرت رضا (ع) گفت: بزرگترين فضيلتى كه قرآن در باره على (ع) گفته بفرمائيد چه بوده؟ فرمود: آن آيه مباهله است كه خداوند على (ع) را نفس پيغمبر (ص) خوانده زيرا مسلم است كه «ابناء» (فرزندان) كه با پيغمبر (ص) بودند حسن و حسين (ع) بوده و «نساء» فاطمه (ع) است، و كسى ديگر كه «انفسنا» بر آن صدق كند جز خود پيغمبر و على نبوده. مأمون گفت: لفظ جمع در اين آيه به دو نفر (ابناء) و يك نفر (نساء) اطلاق شده است پس ممكن بود كه مراد از انفس يك نفر و آن شخص پيغمبر (ص) باشد. حضرت فرمود: اين نشايد زيرا آيه مى گويد: «ندع» (مى خوانيم) و اين صحيح نيست كه دعوت شونده عين دعوت كننده باشد و چنانكه آمر نتواند كه با مأمور يكى باشد داعى نيز با مدعو يكى نتواند بود، و چون مى بينيم پيغمبر (ص) كسى را جز على (ع) دعوت ننموده پس مدعو همان على باشد. ابومسروق گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: ما با كسانى به بحث مى نشينيم و به آيه (اطيعوالله و اطيعوالرسول و اولوالامر) برخلافت اميرالمؤمنين (ع) استدلال مى كنيم آنها مى گويند: اين آيه در باره فرماندهان سپاه نازل شده، به آيه (انما وليّكم) دليل مى آوريم مى گويد: اين آيه در باره مؤمنين نازل شده و به آيه (قل لا اسئلكم عليه...) استدلال مى كنيم مى گويند: اين آيه در باره خويشانمسلمانانست و هر چه كه از اين قبيل به ياد داريم و مى گوئيم جوابهائى اينگونه به ما مى دهند! حضرت فرمود: چون چنين پيش آيد آنها را به مباهله (نفرين به يكديگر) دعوت كن. عرض كردم: به چه كيفيّت؟ فرمود: سه روز خود را بساز ـ و چنين فكر مى كنم كه فرمود: روزه بگير و غسل كن ـ آنگاه به اتّفاق او به بيرون شهر برويد و انگشتان راست خود را در انگشتان او فرو بر و از خود آغاز كن و بگو: پروردگارا اى خداوند هفت آسمان و هفت زمين، داناى پنهان و آشكار، رحمن، رحيم اگر (من) ابومسروق منكر حقّى يا مدّعى باطلى شده صاعقه اى يا عذاب سختى از آسمان بر او فرود آور. آنگاه در باره او نفرين كن و بگو: اگر فلان حقى را منكر شده يا باطلى را ادعا كرده صاعقه اى يا عذاب سختى از آسمان بر او فرود آور كه طولى نكشد اثر اين نفرين را در او خواهى ديد... (بحار: 10 و 95) @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢اعمال روز مباهله💢 @Porseman_channel *✍️بیست و چهارم ماه ذی الحجه-روز مباهله و روز بسیار مبارکى است و در آن چند عمل وارد است که مستحب است انجام دهیم* 1️⃣👈 *روزه گرفتن* 2️⃣👈 *انجام غسل* به نیت غسل روز ۲۴ذی الحجه 3️⃣👈 *خواندن دعای مباهله* *✅این دعا در مفاتیح الجنان در اعمال روز بیست وچهارم ماه ذی الحجه آمده است* 4️⃣👈 *خواندن نماز{یک نماز ویژه با ثواب زیاد برای فردا وارد شده} که در ادامه خواهد آمد ان شاء الله* 5️⃣👈 *خواندن زیارت جامعه* ✅ *در این روز دادن صدقه به تهیدستان به خاطر پیروی از مولای همه مردان و زنان با ایمان،(آقاامیر المومنین) شایسته است* 📚منبع:مفاتیح الجنان @Porseman_channel ‌‌-------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢حکم طهارت و نجاست اهل کتاب؟💢 @Porseman_channel آيات عظام امام خميني و بهجت: اهل کتاب نجس هستند. آيات عظام تبريزى، خامنه اى، فاضل، سيستانى، نورى و وحيد: اهل كتاب پاكاند؛ ولى بهتر است (احتياط مستحب) از آنان اجتناب شود. آيات عظام صافى و مكارم: بنابر احتياط واجب نجس اند. @Porseman_channel تبصره. با توجه به اين كه امام خمينى و آيت اللّه بهجت رجوع به مرجع مساوى را جايز مى دانند آيت اللّه مكارم و آيت اللّه صافى، احتياط واجب دارند، مقلدان ايشان مى توانند به مراجع تقليد ديگر رجوع كنند. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢باب الحوائج کیست؟💢 @Porseman_channel باب الحوائج به معنای درگاه نیازها است و مجازاً به معنی درگاهی است که در آن نیازها برآورده می‌شود. [۱] این اصطلاح در احادیث رسیده از امامان شیعه به کار نرفته است؛ ولی در فرهنگ عمومی شیعیان برای برخی از خاندان اهل بیت به کار می‌رود. فرهنگ سخن و لغت‌نامه دهخدا این لقب را برای دو نفر به کار برده‌اند: امام موسی کاظم (ع) امام هفتم شیعیان،[۲] و حضرت عباس (ع) فرزند امام علی (ع) و پرچمدار یاران امام حسین در واقعه عاشورا [۳]. جواد محدثی در کتاب فرهنگ عاشورا نام علی اصغر(ع)‌[۴] را نیز با این لقب معرفی کرده است. او کوچک‌ترین فرزند امام حسین بود و در واقعه عاشورا به شهادت رسید. کاربرد این لقب برای امام هفتم شیعیان موسی بن جعفر الکاظم ع ریشه حدیثی ندارد و شهرت این لقب مربوط به دوران بعد از درگذشت ایشان است. اولین سندی که چنین عبارتی را درباره امام کاظم (ع) به کار برده است، ابن‌شهر‌آشوب (۴۸۸/۹ - ۵۸۸ ق) در کتاب مناقب است: «دفن ببغداد بالجانب الغربی- فی المقبرة المعروفة بمقابر قریش من باب التین- فصارت باب الحوائج»؛[۵] او در منطقه غربی بغداد، در مقبره معروف به قبرستان قریش در نزدیکی باب التین، دفن شد و قبر او به «باب الحوائج» تبدیل شد. علامه مجلسی در بحار الانوار همین عبارت را در توصیف امام کاظم(ع) آورده است.[۶] در منابع اهل سنت نیز به شهرت امام کاظم به باب الحوائج اشاره شده است. برای مثال ابن حجر هیثمی (متوفای ۹۷۴ق) می‌نویسد: «‌وی به سبب گذشت و بردباری بسیارش، کاظم نامیده شد و در نزد عراقیان به باب قضاء الحوائج عندالله [یعنی درِ برآوردنِ نیازها نزد خدا] معروف بود ».[۷] شبلنجی از علمای شافعی نیز درباره شهرت این صفت در میان مردم عراق می‌گوید: کاظم [ع] امام بزرگواری بود... و او در نزد مردم عراق به باب الحوائج الی الله معروف بود و این لقب به علت برآورده‌شدن حاجات کسانی است که به او متوسل می‌شوند.[۸] به نوشته دائرة المعارف تشیع، سنیان و شیعیان برای برآورده‌شدن حاجات، به قبر امام کاظم(ع) متوسل می‌شوند.[۹] 👇👇👇👇👇👇 1.انوری، فرهنگ سخن، ص۷۰۵ 2.دهخدا، لغت‌نامه، ذیل کلمه باب الحوائج 3.دهخدا، لغت‌نامه، ذیل کلمه باب الحوائج. محدثی، فرهنگ عاشورا، ص۳۱۶ 4.محدثی، فرهنگ عاشورا، ص۳۴۸ 5.ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۴۳۸. 6.مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸ ص۶. 7.ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، مکتبة القاهرة، بی‌تا، ص۲۰۳. 8.نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، مؤمن الشبلنجی، ص۳۳۱. 9.شهیدی، باب الحوائج، ص۱۱ @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 نماز میت💢 @Porseman_channel نماز میت دارای ۵ تکبیر میباشد که پس از هر تکبیر اذکار و دعاهایی با مضامین متفاوت گفته میشود. پس از تکبیر اول شهادتین گفته و به وحدانیت خداوند اقرار میکنیم، پس از تکبیر دوم صلوات بر حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله) میفرستیم، پس از تکبیر سوم برای مؤمنان و مسلمانان از درگاه خداوند طلب مغفرت میکنیم و پس از تکبیر چهارم برا فرد متوفی که برایش نماز می خوانیم طلب آمرزش و مغرت میکنیم و پس از تکبیر پنجم نماز تمام میشود. 💢نحوه خواندن نماز میت💢 ابتدا برای خواندن نماز میت ، باید جنازه متوفی را به سمت قبله قرار داد، به نحوی که سر میت در سمت راست و پاهای میت در سمت چپ فرد نمازگزار قرار بگیرد. سپس نماز گزار رو به قبله بایستد و باید توجه داشته باشد که فاصله زیادی با متوفی نداشته باشد و نماز هم باید ایستاد خوانده شود. پس از نیت نماز میت، ۵ تکبیر گفته میشود که پس از هر تکبیر دعا و یا اذکاری گفته میشود و در نهایت درتکبیر پنجم نماز تمام میشود. بعد از تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْیراً وَ نَذِیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَهِ بعد از تکبیر دوم بگوید: اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ بَارِکْ عَلی مُحَمَّد وَ آلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد کَأفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلی إبْرَاهِیمَ و آلِ إِبْرَاهِیم إنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ صَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنْبِیَاءِ و الْمُرْسلیِنَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصِّدّیقِینَ وَ جَمِیعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ الأَْحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الأَْمْوَاتِ تَابِع بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْء قَدِیر بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است، بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ و أَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَیْراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ کَانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِه وَ إنْ کَانَ مُسِیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَ اغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَ اخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الغَابِرِینَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین و اگر متوفی زن میباشد بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَه أمَتُکَ وَ ابْنَهُ عَبْدِکَ وَ ابْنتُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ و أَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهَا إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا، اَللّهُمَّ إِنْ کَانَتْ مُحْسِنَهً فَزِدْ فی إِحْسَانِهَا وَ إنْ کَانَت مُسِیئهً فَتَجَاوَزْ عَنْهَا وَ اغْفِرْ لَهَا اَلّلهُمَّ اجْعَلْهَا عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَ اخْلُفْ عَلی أهْلِهَا فی الغَابِرِینَ وَ ارْحَمْهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین. سپس تکبیر پنجم را گفته و نماز را تمام کند. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢حکم شرط بندی یک طرفه💢 @Porseman_channel ⭕️سوال خودم و برادرم بعضی مواقع بازی می‌کنیم و برادرم میگه اگر تو بردی به تو فلان مقدار پول میدهم، ولی من نه، آیا این شرط بندی قمار محسوب می‌شود و حرام است؟ اگر پول ببرم آیا پول حرام است؟ ✅جواب رهبری: اگر بر اساس شرط مذکور پولی پرداخت شود، قمار و حرام است. جواب مکارم: قمار مطلقاً حرام است و شرط‌بندی نیز جایز نیست حتّی برای اعضای خانواده، مگر در مسابقات اسب‌سواری و تیراندازی آن‌هم در بین مسابقه‌دهندگان، نه تماشاچیان یا دیگر افراد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢محرم چه ماهی است؟💢 @Porseman_channel محرم الحرام ماه اول از سال قمری است. در این ماه ابتدا به جنگ حرام بوده و حتی جاهلیت عصر رسول ص؛هم متعهد و پایبند به آن بودند. در این ماه در سال 61 ق ؛امام حسین ع به کربلا رسیده و طی درگیری هایی که با لشکر یزید؛داشتند روز دهم (عاشورا)به شهادت رسیدند. بهتر است؛توضیف این جریان را از زبان امام رضا ع بخوانیم: 🔴ريان بن شبيب گويد روز اول ماه محرم خدمت حضرت رضا رسيدم بمن فرمود: اى پسر شبيب به راستى محرم همان ماهى است كه اهل جاهليت در زمان گذشته ظلم‏ و قتال را بخاطر احترامش در آن حرام مى‏دانستند و اين امت حرمت اين ماه را نگه نداشتند و نه حرمت پيغمبرش را در اين ماه ذريه او را كشتند و زنانش را اسير كردند و اموال‏ش را غارت كردند خدا هرگز اين گناه آنها را نيامرزد. اى پسر شبيب اگر براى چيزى گريه خواهى كرد براى حسين (ع) گريه كن كه چون گوسفند سرش را بريدند و هجده كس از خاندانش با او كشته شد كه روى زمين مانندى نداشتند و آسمانهاى هفت‏گانه و زمين براى كشتن او گريستند و چهار هزار فرشته براى ياريش بزمين آمدند و ديدند كشته شده و بر سر قبرش ژوليده و خاك آلود باشند تا قائم (ع) ظهور كند و ياريش كند و شعار آنها يا لثارات الحسين است اى پسر شبيب پدرم از پدرش از جدش برايم باز گفت كه چون جدم حسين (ع) كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد... 📚الأمالي (للصدوق) ص129 @Porseman_channel 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🍁🍁🍁🍁🍁🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹] چکنم کودک من در این ماه محرم، موسیقی گوش نکندو این ماه را منفور نشمارد؟ @Porseman_channel اولا: باید دانست که موسیقی که کودک گوش می کند اگر موسیقی حرام باشد که نباید حتی در غیر محرم کودک گوش کند.چون تغذیه روح و روان او با حرام آثار مخربی خواهد داشت.واگر موسیقی حلال است محرم و غیر محرم ندارد مجاز است و نباید برای کودک در این باب زیاد سخت گرفت. اینکه کودک به موسیقی حرام عادت کندباید ریشه یابی کرد و دید چرا چنین شده است؟آیا والدین و اطرافیان مقصر هستند؟ ثانیا: در آموزش مفاهیم دینی به کودکنباید برخورد چکشی و شدت برخورد داشت بلکه به تدریج و با حوصله پیش رفت. کودک باید بداند که در زندگی انسان روز حزن و شادی در هم است و برخی ایام باید رعایت کند مثلا اگر خدای ناکرده پدر و مادرتان را از دست بدهید و کودک شما موسیقی در مجلس عزای والدین شما باز کند چه عکس العملی خواهید داشت؟ کودک می آموزد هر جا و هر زمان اقتضاءات خودش را دارد مدرسه جای درس خواندن است و زنگ ورزش و ریاضی با هم فرق دارند. همچنین ایام عزا با ایام شادی فرق دارد. ثالثا: نکته مهم اینست که سعی کنیم وابستگی کودک به موسیقی را کم کنیم و در این ایام محرم با بردن به عزاداری ها خاطره های خوبی برای آنها بسازیم.خاطره شرکت در سینه زنی ،خریدن زنجیر و شرکت دادن او در عزاداری ،شرکت دادن او در و وظیفه و مسئولیت دادن به او در نذری دادن و...همه حس متفاوت بودن این ماه و شیرین بودن آنرا در کودک ایجاد خواهد کرد. اگر خود شمای والدین خاطره بازی کنید و به دوران کودکی برگردید یکی از شیرین ترین ایام را دهه محرم خواهید یافت وخواهید یافت که تصوتان از آن ماه ،غم و حزن وگریه فقط نبود بلکه شور و شوق و اشتیاق بود.چراکه شرکت در سینه زنی و زنجیر زنی مشارکت در اطعام و شبیه خوانی و...یک دنیا جدیدی برای کودکان ترسیم می کند. به نظر ما مشارکت فعال دادن کودکان در هیئات و درگیر کردن آنها با حال و هوای این ماه ،ناخودآگاه مسیر ذهن او را از موسیقی منحرف و به مسیر جدیدی سوق خواهد داد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا