پرسش
اهل بیت ع علم غیب داشتند؟
@Porseman_channel
💠پاسخ💠
❗️واژه غیب در برابر شهود است و شهود در موردی گفته می شود که چیزی قابل مشاهده و محسوس باشد بنابراین غیب به کلیه اموری اطلاق می شود که از حس انسان پنهان است .
📚پیام قرآن ج7 ص217
👌برای اثبات علم غیب امامان از طریق قرآن به چند دسته از آیات می توان استدلال کرد؛
1⃣ قرآن در مورد کسی که تخت ملکه سبا را در یک چشم به هم زدن از یک فاصله دور نزد سلیمان آورد می گوید:
« کسی که دانشی از کتاب داشت گفت من آن را پیش از آنکه چشم بر هم بزنی نزد تو خواهم آورد و هنگامی که ( سلیمان) آن را نزد خود دید گفت این از فضل پرودگار من است»
🔷نمل 40
❗️در این آیه می بینیم که آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان به سبب داشتن تنها اندکی از علم الکتاب ( عنده علم من الکتاب ) این قدرت و آگاهی غیبی را داشت که توانست تخت ملکه سبا را از یک فاصله دور در یک چشم بر هم زدن نزد سلیمان حاضر کند.
❗️در آیه دیگر خداوند می گوید:
« بگو کافی است برای گواه میان من و شما ، خداوند و کسی که علم کتاب نزد او است»
🔶رعد43
❗️در این آیه خداوند از کسی به عنوان گواه بر رسالت پیامبر نام می برد که تمام علم کتاب نزد او است « من عنده علم الکتاب»
👌در روایات ما بیان شده است که مراد از کسی که تمام علم الکتاب نزد او است حضرت علی است.
🔶پیامبر گرامی فرمود:
« کسی که تنها اندکی از دانش کتاب نزد او بود وصی برادرم سلیمان است و کسی که تمام علم کتاب نزد او است برادرم علی بن ابی طالب است»
📚امالی صدوق ص337
❗️امام صادق فرمود:
« کسی که تمام علم الکتاب نزد او است علی بن ابی طالب است .نسبت کسی که تنها اندکی از علم الکتاب را دارا بود با کسی که تمام علم الکتاب را دارا است همانند آن مقدار آبی است که یک پشه با بال خود از دریا بر می دارد »
📚بحار الانوار ج35 ص429
👌در روایت دیگر امام باقر فرمود:
« تمام علم الکتاب نزد ما است و علی افضل و اول ما و برترین ما بعد از پیامبر است»
📚بصائر الدرجات ج1 ص215
📚تفسیر عیاشی ج2 ص220
❗️علامه مجلسی حدود 20 روایت در این زمینه نقل می کند؛
📚بحار الانوار ج35 ص429
👌بنابراین اهل بیت که دارای تمام علم الکتاب هستند به طریق اولی دارای قدرت و آگاهی های غیبی هستند به گونه ای که قدرت و علم غیبی اندک آصف بن برخیا در برابر قدرت و علم غیبی آنان قابل مقایسه نمی باشد.
2⃣خداوند می فرماید:
« عالم غیب او است و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمی کند مگر رسولانی که آنها را برگزیده است»
🔶جن 25-28
❗️به دو طریق می توان به این آیه بر اثبات علم غیب امامان استدلال کرد؛
🔶1- مراد از رسولان الهی مطلق فرستاده شدگان برای هدایت انسان ها می باشد که هم شامل پیامبران می شود و هم شامل امامان زیرا خداوند همه آنها را برای هدایت انسان ها فرستاده است.بنابراین امامان نیز از جمله کسانی هستند که خداوند آنها را آگاه بر علم غیب کرده است و آنان را بر این آگاهی برگزیده است چنان که روایات فراوانی بر این مطلب گواهی می دهد.
📚بحار الانوار ج26 ص109 باب6
🔶2- بگوییم مراد از رسولان پیامبران الهی هستند .بنابراین خداوند پیامبرانش را آگاه بر علم غیب کرده است و امامان نیز که وارثان پیامبران هستند به علم غیب آگاهی دارند.
❗️خداوند در آیات متعددی تصریح می کند که پیامبرانش نسبت به علوم غیبی آگاهی داشته اند؛
🔶حضرت آدم آگاه به علم اسماء بود ( بقره31-33) - نوح آگاه به سرانجام قومش بود( نوح 26-27)- ابراهیم آگاه به ملکوت بود( انعام 75) - لوط آگاه به سرانجام قومش بود( هود81) یعقوب آگاه به پیامبری یوسف و جایگاه والای او بود( یوسف4 و6)- یوسف آگاه به علوم غیبی تعبیر خواب بود( یوسف101)- صالح آگاه بود که ظرف سه روز قومش گرفتار عذاب می شوند ( هود64- 65) سلیمان آگاه به زبان حیوانات بود که این هم نوعی آگاهی غیبی محسوب می شود( نمل 16-18-19)- مسیح نیز صراحتا مردم را از غیب و آنچه در خانه هایشان بود آگاه می کرد( ال عمران 49)-
👌در روایات ما بیان شده است که امامان تمام علوم انبیا را دارا هستند و هر آنچه که خداوند به انبیا خود داده است به امامان نیز داده است؛
📚بحار الانوار ج26 ص159 باب12
❗️بنابراین اگر خداوند انبیا را از علم غیب آگاه ساخته است طبیعتا امامان را نیز بر علم غیب آگاه ساخته است.
3⃣در روایات متعدد دیگری نیز آمده است که امامان عالم تر از تمام انبیا به غیر از پیامبر اسلام هستند .علامه مجلسی در این رابطه حدود 13 روایت نقل می کند؛
📚بحار الانوار ج26 ص194 باب15
❗️بنابراین اگر انبیاء الهی آگاه به غیب هستند امامان که عالم تر از آنان قلمداد می شوند به طریق اولی نسبت به غیب آگاهی دارند.
4⃣در آیات متعددی تصریح شده است که پیامبر اسلام آگاه به علم غیب بوده است.
❗️او نسبت به اخبار غیبی مربوط به قوم نوح آگاهی داشت ( هود 48-49) و نسبت به احوالات منافقان آگاهی غیبی داشت ( توبه94) و از حقائق نهفته تاریخ زکریا و مریم آگاه بود ( ال عمران 44) و از طریق رویا به برخی از امور آگاهی غیبی پیدا کرده بود ( اسراء 60- فتح 27)
❗️از سوی دیگران تمام علوم پیامبر اسلام به امامان به ارث رسیده است؛
📚بحار الانوار ج2 ص172 باب23
👌بنابراین علوم غیبی پیامبر اسلام نیز به امامان به ارث رسیده است و آنان به تعلیم پیامبر آگاه به علم غیب بوده اند زیرا پیامبر از جمله آگاهان به غیب بوده و آنان را نیز اگاه ساخته است .
@Porseman_channel
چرا حضرت علی علیه السلام با انکه می دانست اگر به مسجد برود به شهادت می رسد به مسجد رفت؟
@Porseman_channel
✅پاسخ
دانش و آگاهى پيامبران و امامان(ع) بر دو قسم است:
1ـ علم هايي كه از راه هاى عادى فراهم مى آيد، كه در اين دانش ها با مردم ديگرتفاوت زيادى ندارند.
2ـ علومى كه از راه هاي غير عادي و غير معمولي نظير (علم لدنى و وحى و الهام) حاصل مى گردد.
اهل بیت ع موظف به زندگی براساس علم عادی و رفتار بر اساس ظواهر بودند.مگر در موارد نادری که غرض اهم و مهمتری داشته و بار هدایتی وجود داشته و راهی جز تمسک به کرامت و معجزه نبوده است...
اهل بیت ع موظف بودند به دریافتهای غیبی خود ترتیب اثر ندهند.و با عنوان انا بشر مثلکم در جامعه ظاهرشده و تصمیم بگیرند.
لذا در قضاوتها و شرائط و تصمیم های عادی زندگی مثل بقیه مردم بودند تا نقش الگویی و اسوه بودنشان تثبیت گردد.
روش و رفتار آنان در زندگي، در معاملات، معاشرت، زناشويي، پوشيدن، نوشيدن، خوردن، خوابيدن، تندرستى و بيماري، صلح و جنگ، فقر و توانگري، حكومت و سياست، مثل ساير مردم است،
در قضاوتها با یمین و بینه قضاوت میکردند تا راه و رسم قضاوت را بیاموزند.
📒الكافي / ج7 / 414 /
حضرت علي(ع) در جريان شهادت خود طبق عادي عمل نمود؛ زيرا موظف بود كه طبق علم عادي عمل نمايد، نه علم غيب. در چنين مواردي اراده علم غيب نمي كرد. بر اساس علم عادي نيز ابن ملجم تصميمش مبنى بر شهادت علي(ع) را مخفى نگه داشته بود . از اين امر كسى غير از همدستانش با خبر نبود. موقعى كه علي(ع) به مسجد تشريف برد، در ظاهر مطلبى كه دلالت كند فردى در مسجد مصمم بر قتل حضرت است، وجود نداشت.
از اين رو حضرت مثل ساير روزها براى اقامة نماز جماعت به مسجد تشريف برد.بر اساس علم عادى خود رفتار نمود، چنان كه در قضاوت و حكومت و تدبير امور و انجام ساير تكاليف، طبق راه ها و علم هاى معمولى عمل مى فرمود، نه طبق علم غيب. اگر در ظاهر آب نبود، ولى از راه علم غيب از وجود آب اطلاع داشت، تكليفش مثل ديگران تيمم بود.
خلاصه آنها مامور بودند كه با وضعى كه خرق عادت در آن كمتر باشد و در موارد لازم اظهار شود با مردم زندگى داشته باشند و در برخورد با خطرات و جهات گوناگون با همان اسباب عادى مثلا با دوا و با اسلحه برخورد كنند و بطور مطلق از علم لدنى و غير عادى استفاده نمىنمودند. فقط در مواردى كه وظائف خاصه آنها اقتضاء داشت و اذن در اظهار آن علوم داشتند عمل مىفرمودند بنابراين با خطر مرگ و ضرر و خطرات ديگر در جنگ و جهاد و غيره با اين علم روبرو نمىشدند.
و حاصل اينكه مسئله علم لدنى انبياء و اولياء خصوص حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله و ائمه معصومين عليهم السلام مَثَل قدرت و ولايت تكوينى ايشان است كه از آن در امور عادى و ارتباط با مردم- جز در موارد خاص- استفاده نمىفرمودند. روابط و حوائج شخصى و عادى خود را بر اساس علم لدنى و قدرت و ولايت تكوينى تنظيم نمىنمودند. در جنگ و برخورد با دشمنان، در معاشرت با مردم با علم و قدرت عادى عمل مىنمودند، و ولايت تكوينى و علم لدنى را كه در موارد بسيار از آن بزرگواران ظاهر مىشد بدون يك مناسبت و فرصتى كه اظهار آن لازم بود، اظهار نمىفرمودند.
لذا در نوشيدن زهر يا دفع خصم- مثل ابن ملجم و شمر و ابوجهل و ديگران- همان روش و سير عادى را داشتند و كسى نمىتواند بگويد با آن قدرتى كه خداوند متعال به آنها عطا فرموده و كائنات را در اختيار و تصرف آنها قرار داده بود چرا دشمنان و قاتلان خود را ريشهكن نمىكردند؟ يا با علم لدنى كه از حوادث آينده داشتند چرا از خطرات تحرز و تحفظ نداشتند؟
در اينجا چه بسا نكات و دقايق زيادى باشد كه درك آن هم براى افهام عادى دشوار باشد. و بهتر همين است كه با توجه به علو مقامات آن بزرگواران اين برنامهها را حاكى از كمال تسليم ايشان به قضاء و قدر الهى بدانيم
«فآنهم اوعيةُ مشية الله و ما يشاؤون الّا أن يشاء الله».
📕 معارف دين، ج2، ص: 127
@Porseman_channel
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌻🌻🌻🌻🌻🌻
🌹🌹🌹🌹
آیا علم ازلی خداوند با اختیار انسان منافات ندارد؟
@Porseman_channel
خداوند از ازل از همه چیز آگاه بوده است. ولى نتیجه اى که از آن گرفته شده «پس بشر در انجام هر نوع کار خود مجبور است»، صد درصد باطل و بى پایه مى باشد.
در این جا براى روشن شدن این حقیقت بیان دو نکته لازم است:
1⃣1- آزادى بشر در اراده و انتخاب هر نوع کارى که مى خواهد انجام دهد، مورد احترام و اتّفاق همه خردمندان جهان است حتّى آنان که سنگ مجبور بودن بشر را به سینه مى زنند و بشر را فاعل جبرى «مختار نما» مى دانند عملا به این اصل احترام گذارده، خود و دیگران را در قسمتى از کارها، فاعل آزاد و صاحب اختیار مى دانند - و لذا - هر موقع از کسى مثلا سخنان توهین آمیز بشنوند و یا فرزند خود را در انجام وظایف سست و تنبل مشاهده بنمایند، فوراً ناراحت شده و موضوع مجبور بودن توهین کننده یا فرزند را به دست فراموشى سپرده، شروع به داد و فریاد مى کنند و متخلّف را به کیفر کردار خود مى رسانند.
بنابراین باید بپذیریم که آن فرد جانى که مثلا با ضربه چاقو انسانى را از پاى در مى آورد و یا میگسارى که جام ها را یکى پس از دیگرى سر مى کشد، با آزادى و اختیار، بدون جبر و فشارى از درون خود یا خارج، دست به این کارها مى زند و هیچ با وجدانى نمى تواند بگوید که آدم کشى و می گسارى، براى این افراد مانند نفس کشیدن و هضم غذا یک امر غیر اختیارى و اجتناب ناپذیر است و چنان که گفته شد، همان افرادى که روى یک سلسله خیال بافى، اصل«آزادى اراده» را منکر شده اند، هنگامى که خود مورد تعدّى و ستم قرار مى گیرند صد در صد تغییر عقیده و روش داده و از مقامات قضایى درخواست مى کنند که ظالم و متعدّى را به کیفر اعمال خود برسانند.
22⃣- علم خداوند همان طور که بیان شده واقع نماست و سرِمویى از واقع تخلّف نمى کند، ولى باید توجّه داشت که علم خداوند به چیزى با آن قید و صفتى که درخارج دارد و با خصوصیّتى که تحقّق پذیرفته است تعلّق مى گیرد.
بسیارى از استادان و دبیران بخوبى مى توانند آینده شاگردان خود را پیش بینى کنند؛ معلّمى که از اندازه کار و کوشش و آمادگى شاگردان براى امتحان آگاهى کامل دارد، مى تواند «قبول» و یا «رفوزه» شدن بسیارى از آنها را پیش بینى کرده و نظر قاطع دهد.
فرض کنید استادى از تنبلى و سهل انگارى شاگردى که وقت گرانبهاى خود را صرف کارهاى بیهوده و احیاناً مضر مى نماید، اطلاع دارد و مى بیند که دلسوزى ها و یادآورى هاى وى در روح و روان او اثرى نگذارده و همچنان سرگرم اتلاف وقت در مراکز فساد است؛ در این موقع استاد آگاه از وضع شاگرد، چند هفته پیش از آغاز امتحان بخوبى مى تواند آینده شاگرد خود پیش بینى کرده و بطور قاطع نظر صایب و صد در صد مطابق واقع بدهد، اکنون باید دید عامل شکست وى در امتحان چه بوده است؟
آیا اطّلاع معلّم از وضع وى سبب عدم موفّقیّت وى گردیده؟
بطورى که اگر معلّم با همین وضع بعکس پیش بینى مى کرد، آیا امکان داشت نتیجه غیر این شود و در امتحان پیروز گردد، یا این که شکست وى در امتحال معلول سهل انگارى و تنبلى وى در ایّام تحصیلى بوده که در طول سال اساساً کتاب درس را باز نکرده و جز هوسرانى، گرد هیچ کارى نگشته است؟
هیچ انسانى نمى تواند پیش بینى و علم استاد دلسوز را موجب شکست وى بداند بلکه باید تقصیر را متوجّه خود شاگرد نموده و سهل انگارى او را سبب عدم موفّقیّتش دانست.
در این مورد استاد با ذکاوت و دلسوز که با هوشیارى از سرنوشت شاگرد آگاه گردیده چه تقصیرى مى تواند داشته باشد؟
آیا حقیقت جز این است که محصّل سهل انگار با کمال آزادى طرّاح سرنوشت خود بوده است و با اختیار و اراده خویش مقدّمات بدبختى و «رفوزه» شدن خود را فراهم ساخته است؟
گو این که معلّم نیز از نتیجه کار او آگاه بوده و حتّى تذکّرات لازم را هم داده است.
آرى میان علم خدابه سرنوشت بندگان و آگاهى استاد از نتیجه امتحان شاگرد، تفاوت هایى هست و علم نامتناهى خداقابل مقایسه با علم محدود معلّم نیست، ولى این تفاوت ها تاثیرى در این پاسخ ندارد و هیچ یک از اطّلاعات پیشین، علّت کار ما نبوده و موجب سلب اختیار و آزادى از ما نیست.
@Porseman_channel
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌸🌸🌸
💢عاقبت ابن ملجم چه شد؟💢
طبق وصیت امیرمومنان ع که:
«احْبِسُوا هَذَا الْأَسِيرَ وَ أَطْعِمُوهُ وَ اسْقُوهُ وَ أَحْسِنُوا إِسَارَهُ، فَإِنْ عِشْتُ فَأَنَا أَوْلَى بِمَا صَنَعَ بِي، إِنْ شِئْتُ اسْتَقَدْتُ، وَ إِنْ شِئْتُ عَفَوْتُ، وَ إِنْ شِئْتُ صَالَحْتُ. وَ إِنْ مِتُّ فَذَلِكَ إِلَيْكُمْ، فَإِنْ بَدَا لَكُمْ أَنْ تَقْتُلُوهُ فَلَا تُمَثِّلُوا بِهِ»
📚قرب الإسناد ص
143
«این اسیر را زندانی کنید. به او غذا و آب بدهید و با او خوشرفتار باشید اگر زنده ماندم خودم می دانم با او چکنم اگر شهید شدم خواستید او را بکشید».
( با درنظر گرفتن همه جوانب چنین وصیتی کردند)
وفرمودند:
قَالَ يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِيَنَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ [قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ] أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُور
📔نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص
422
اى فرزندان عبد المطلب، نيابم شما را كه به بهانه كشته شدن من در خون مسلمانان فرو افتيد و گوييد: امير المؤمنين كشته شد، امير المؤمنين كشته شد! معلومتان باد كه فقط قاتلم بايد قصاص شود.
ملاحظه نماييد هرگاه من از اين ضربت او از دنيا رفتم تنها او را يك ضربت بزنيد، و گوش و بينى و اعضاى او را قطع مكنيد، كه من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مىفرمود: «از مثله كردن دورى كنيد هر چند در باره سگ گاز گيرنده باشد»
روز🍁 21 ماه رمضان 🍁با ضربت شمشیر ،توسط یا به دستور امام حسن ع ؛ به هلاکت رسید .
📙كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 162
📘الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ؛ ج1 ؛ ص22
📒البدایة و النهایة، ج 7، ص 330،
چون على ع رحلت فرمود و اسلام و اسلاميان را داغدار نمود و كسان او از دفنش بازگشتند حضرت امام حسن ع بجاى پدر برقرار شد دستور داد پسر مرادى را بحضور آوردند چون برابر آن جناب رسيد فرمود اى دشمن خدا، امير المؤمنين را كشتى و فساد بزرگى در دين پديد آوردى سپس فرمان داد تا سر از بدنش جدا كردند ..
⭕️در مورد مکان قبر و دفن او
ابن بطوطه، سیاح معروف نقل شده است که:
هنگامی که به کوفه مسافرت کردم، در غربی جبانه کوفه، در زمینی سرتاسر سفید، زمینی بسیار سیاه دیدم و از روی کنجکاوی علت آن را پرسیدم، و چون به تحقیق مشغول شدم مردم آن دیار گفتند: اینجا قبر ابن ملجم، قاتل حضرت علی (ع)، است و عادت اهل کوفه این است که هر سال هیزم زیادی در سر قبر ابن ملجم جمع می کنند و به مدت 7 روز آن ها را در این مکان می سوزانند.
📘رحلة ابن بطوطه: 147
@Porseman_channel
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌻🌻🌻🌻🌻🌻
🌿🌿🌿🌿🌿
💢خمس هديه💢
@Porseman_channel
آيات عظام امام، خامنهاى و نورى:
هديه، خمس ندارد.
آيات عظام بهجت، فاضل و مكارم:
چنانچه تا سر سال خمسى زياد بيايد، بنابر احتياط واجب، بايد خمس آن را بدهد.
آيات عظام تبريزى و وحيد:
چنانچه مقدار آن زياد و قابل توجه باشد و از مخارج سال زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد.
آيات عظام سيستانى و صافى:
چنانچه تا سر سال خمسى زياد بيايد، خمس دارد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
@Porseman_channel
معنای روایت
(حبّ علی بن ابیطالب علیه السلام حسنة لا تضرّ معها سیئه)
چیست؟
@Porseman_channel
درباره محبت و دوستی نسبت به امام علی(ع) چنین نقل شده است: پیامبر اکرم(ص) فرمود: «حُبُّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ حَسَنَةٌ، لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ، وَ بُغْضُهُ سَیِّئَةٌ لَا تَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»؛
📚الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین علی بن أبیطالب(علیهما السلام) ص 28،
📕نهج الحقّ و کشف الصدق، ص 259
📘الفردوس بمأثور الخطاب، ج 2، ص 142؛
📙مناقب آل أبی طالب (علیهم السلام)، ج 3، ص 197،
📔فضائل الثقلین من کتاب توضیح الدلائل على ترجیح الفضائل، ص 227
دوستى على(ع) کار نیکی است که با داشتن آن، گناه زیانى نمیرساند و دشمنى على گناهی است که با وجود آن کار نیک سودى ندارد.
این روایت با سندهای متعدد از عبد الله بن عباس، معاذ بن جبل، انس بن مالک و ابن عمر نقل شده است، بر فرض پذیرش آن از جهت سندی، متن آن نیاز به بررسی و توضیح دارد:
⭕️الف. بخش «حُبُّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ حَسَنَةٌ، لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ» اشکال دارد؛ زیرا برخی از گناهان موجب از بین رفتن کارهای نیک میشود و سبب استحقاق داخل شدن در جهنّم میشود، هر چند شخص گناهکار از دوستداران ائمّه اطهار(ع) باشد، مگر این که توبه کند.
📚شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم ج 2، ص 482،
با این حال، در تأویل آن میتوان گفت:
1.1⃣ مراد از «ضرر»، ضررى است که باعث خلود در جهنّم باشد؛ که دوستی و محبت به امام علی و سایر ائمّه اطهار(ع)، هر چند از سوی شخص گنهکار باشد همیشه در جهنّم نمیماند و عذاب او قطع میگردد.
2. 2⃣دوست حقیقى، کسى است که رعایت دوست خود کند و کارى را که باعث خشم و غضب او باشد انجام ندهد. کسى که در حقیقت با حضرت علی(ع) دوست باشد و دوستى او محض محبّت ظاهرى نباشد مرتکب گناهان نخواهد شد و از آثار بد و زیانآور گناه به دور است.
3.3⃣کسى که دوستى حقیقى با آنحضرت داشته باشد توفیق توبه بیابد و گناهان او محو میشود. و یا به شفاعت آنحضرت عفو شود.
📒شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 482.
44⃣. حب کامل امیر المؤمنین(ع) ایمان کامل است و با ایمان کامل گناهان ضرر نمیرساند؛ زیرا خدا سیئات او را به جهت اکرام به حضرت علی(ع) میآمرزد، نه اینکه سیئات و معاصى او عقاب و بازخواست ندارد بلکه به احترام آنحضرت، خدا او را خواهد آمرزید.
به هر حال، مؤمن باید به این احتمالات تکیه نکند و دست از تقوا و پرهیزگارى بر ندارد. به بیان دیگر؛ دوستداران اهل بیت(ع) باید امیدوار باشند که گناهانشان بخشیده خواهد شد، اما گناهانی که به صورت اتفاقی و موردی پیش آمده باشد، نه آنکه فرد زندگی خود را بر اساس گناه تنظیم کند. محبت علی(ع) چنانچه با رفتارهای عملی دینی آمیخته گردد، صد البته آدمی را از جهنم دور نگه میدارد، ولی بدون عمل هرگز؛ زیرا محب حقیقی وقتی در محبت خویش صادق است که با عمل آنرا اثبات کند. بارزترین علامت محبت به امام علی(ع) بروز و ظهور آن در مقام عمل است. امام صادق(ع) فرمودند: «شیعیان ما اهل ورع و پرهیزگارى هستند و وفاء و امانت دارند، و داراى زهد و عبادت مىباشند».
📘بحار الانوار، ج 65، ص 167،
⭕️ب. درباره «بُغْضُهُ سَیِّئَةٌ لَا تَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة» باید گفت: با وجود دشمنى نسبت به حضرت علی(ع) هیچ حسنه و کار نیکی دارای نفع و ثواب نیست؛ و سبب افتادن در جهنّم میشود و هیچ کار نیکی چنین شخصی را از آن نجات نمیدهد، مگر اینکه قدرى تخفیف در عذاب او بدهند. بنابر این، شرط قبولی هر حسنه و کار نیکی دوستى با آنحضرت است یا اینکه حداقل با آنحضرت دشمنی نشود.
یا اینکه بگوییم: اگر کسی با امام علی(ع) دشمنی کند، به جهت اثر تکوینی این دشمنی، توفیق انجام کار نیک را پیدا نمیکند.
📙شرح بر غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 481 – 482.
@Porseman_channel
💬سوال:
آيا براى زن حائض تنها خواندن آيه سجده دار حرام است؛ يا علاوه بر آن خواندن بقيه سوره نيز حرام است⁉️
@Porseman_channel
✅پاسخ:
📝آيات عظام امام، بهجت، فاضل و نورى:
علاوه بر خواندن آيه سجده دار، خواندن بقيه آن سوره نيز حرام است.
📝عظام تبريزى، خامنه اى، سيستانى، صافى و مكارم:
تنها خواندن آيه سجده دار، حرام است و خواندن بقيه سوره حرام نيست.
@Porseman_channel
💢مس بسمه تعالى💢
بدون وضو لمس كردن كلمه «بسمه تعالى» و يا «ا…» ـ كه به جاى كلمه «اللّه » مى نويسند ـ چه حكمى دارد؟
@Porseman_channel
امام: مس اسماى بارى تعالى يا جزئى از آنها ـ به هر زبان و كيفيتى كه نوشته شده باشد ـ بدون وضو جايز نيست.
آيات عظام تبريزى، خامنه اى، سيستانى، فاضل، مكارم و نورى: اشكال ندارد (هر چند بهتر است كه مس نكنند).
آيات عظام بهجت و صافى: بنابر احتياط واجب بدون وضو مس نكنند.
آية اللّه وحيد: مس «ا…» اشكال ندارد؛ ولى مس «بسمه تعالى» بنابر احتياط واجب، جايز نيست.
@Porseman_channel
تفاوت انسان با بشر مطابق آیات قرآن کریم چیست؟
@Porseman_channel
لغت شناسان میگویند واژه «بشر»، مفرد است، به معنای انسان و دلالت میکند بر مذکر، مونث، مفرد، تثنیه و جمع، گاهی خودش تثنیه بسته میشود مانند قول خداوند بزرگ که فرموده است: «فَقَالُواْ أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا...».
مؤمنون، 47.
اصل کلمهی انسان، «انسیان» میباشد؛ زیرا در زبان عربی، مصغّر آن «انیسیان» است. و واژهی «انسیان»، یا از ریشه «اِنس» و بر وزن «فعلیان» بوده، و یا از ریشه «نسیان»، بر وزن «افعلان» میباشد
المصباح المنیر، ج 2، ص 25 و 26،
انسان و بشر، از نگاه قرآن و مفسران
با توجه به تفسیر آیاتی که در آنها لفظ انسان و بشر بکار رفته، چنین استخراج و استنباط میشود که تفاوت معنایی چندانی بین این دو لفظ وجود ندارد. حتی در قرآن کریم نسبت به موضوع واحد که عبارت از خلقت و آفرینش بشر بوده، گاهی از لفظ بشر و گاهی از لفظ انسان، استفاده شده است. همچنین برخی از مفسران در تعدادی از آیات، لفظ «بشر» را به «انسان»، معنا و تفسیر نمودهاند که تمام این امور، دلیل بر مترادف بودن این دو لفظ، در کلام عرب و استعمالات قرآنی است.
در اینجا به چند آیه به عنوان نمونه اشاره میشود:
1. پروردگار بزرگ در مورد آفرینش انسان، میفرماید: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ».
در اینجا از لفظ انسان استفاده نموده است.
2. ولی در آیه: «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون»،
لفظ بشر را بکار بردهاند.
3. «وَ مِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُون.»
برخی از مفسران، بشر را انسان معنا کردهاند.
4. «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْء»،
در اینجا نیز، بشر به انسان تفسیر شده است.
5. «قالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی بَشَرٌ»،
در این آیه نیز لفظ بشر را به معنای انسان گرفتهاند.
انسان و بشر از دیدگاه اهل لغت
برخی از اهل لغت میگویند: تفاوت و فرق مختصری بین انسان و بشر، وجود دارد و آن اینکه: «آدمى را نسبت به فضائل و کمالات و استعدادهای درونیاش انسان، اما نسبت به جسد و ظاهر بدن و شکل ظاهرش بشر میگویند.
قاموس قرآن، ج 1، ص 192 و 132،
بنابر این، از دیدگاه برخی از لغت شناسان، در بیشتر مواردی که در قرآن مجید، مراد از انسان، جثّه و هیکل ظاهری او بوده پروردگار بزرگ، از لفظ بشر استفاده نموده است. مانند: «وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً.»
یا مانند: « قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُْ یُوحَى إِلىََّ».
در این آیه اشاره به این مطلب است که انسانها در بشریت و ظاهر خویش با یکدیگر مساوی هستند و همانا برتری و فضیلت افراد بر یکدیگر به کارهای نیک و عمل صالح آنها بستگی دارد.
@Porseman_channel
پرسمان #احکام
آیا خوردن افطاری از سوی مهمان، تأثیری در وجوب زکات فطره دارد؟
@Porseman_channel
✍️ همه مراجع (به جز بهجت و صافی):
خیر، ملاک آن است که میهمان نان خور صاحب خانه محسوب شود و خوردن افطاری، هیچ تأثیری در حکم ندارد.
@Porseman_channel
✍️ آیت الله بهجت:
اگر میهمان نان خور صاحب خانه محسوب شود و به قصد خوردن افطاری آمده باشد ـ هرچند برای او مانعی پیش آید که نتواند غذا صرف کند ـ زکات فطره اوبر صاحب خانه واجب است.
✍️ آیت الله صافی:
اگر میهمان نان خور صاحب خانه محسوب شود و یا افطاری صرف کند (هرچند نانخور محسوب نشود)، زکات فطره او بر صاحب خانه واجب است.
@Porseman_channel