💢غساله شی متنجس 💢
@Porseman_channel
اگر چیز نجس را زیر شیری که متصل به کُر است بشویند آبی که از آن چیز می ریزد اگر متصل به کر باشد و بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد پاک است
عده ای از مراجع تقلید می فرمایند: پاک است، مگر اینکه بو یا رنگ یا طعم نجاست به خود گیرد به شرط اینکه عین نجاست هم در آن نباشد
اما اگر چیز نجس را با آب قلیل بشویند، آبی که از آن خارج می شود نجس است و همچنین بنا بر اقوی باید از آب قلیلی هم که بعد از برطرف شدن عین نجاست برای آب کشیدن چیز نجس روی آن می ریزند و از آن جدا می شود، اجتناب کنند. ولی آبی که با آن مخرج بول و غائط را می شویند با پنج شرط پاک است
1. آن که بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد.
2. نجاستی از خارج به آن نرسیده باشد.
3. نجاست دیگری مثل خون، با بول یا غائط بیرون نیامده باشد.
4. ذره های غائط در آب پیدا نباشد.
5. بیشتر از مقدار معمول، نجاست به اطراف مخرج نرسیده باشد.
@Porseman_channel
💢حکم شرعی خرید و فروش امتیاز وام💢
@Porseman_channel
حضرت آیت الله مکارم شیرازی:
اگر اين كار با مقرّرات بانكى كه وام مىدهد مخالفت نداشته باشد اشكالى ندارد.
مطابق نظر آيت الله سيستاني:
اگر بنده بخواهم حق وامم را به دیگری در ازای مبلغی پول واگذار کنم باید تحت چه عنوانی باشد ظاهرا بیع نمی شود ؟
پاسخ: اشکال ندارد
آیا خرید و فروش وام مسکن حلال است ؟
پاسخ: تابع شرایط بانک .
آيت الله بهجت :
اگر وام ربوى است، شخص ديگر هم نمى تواند آن را بگيرد، وگرنه (در صورتى كه با قرارداد وام دهنده منافات نداشته باشد) مانعى ندارد؛ هر چند با مصالحه بر اين حق در برابر مبلغى پول باشد.
آيت الله وحيد خراساني:
:
پرسش: اگر بنده بخواهم حق وامم را به دیگری در ازای مبلغی پول واگذار کنم باید تحت چه عنوانی باشد ظاهرا بیع نمی شود ؟
پاسخ:
اگر قرضِ ربوی نباشد و وام دهنده إجازه ی واگذاری دهد می توانید این امتیاز را به عقدِ صلح به دیگری واگذار نمایید.
@Porseman_channel
پرسمان #مشاوره
💢راهکار دفع چشم زخم؟💢
@Porseman_channel
از بررسی روایات در مورد چشم زخم به دست آمد که اولا چشم زخم حق است و تاثیر دارد.
ثانیا برای دفع آن خواندن بعضی سوره ها و دعاها سفارش شده است. همچنین نوشتن بعضی سوره ها و دعاها و همراه داشتن آن یا نگهداری در خانه برای دفع آن مفید است.
به برخی روایات در باره چشم زخم همراه با راهکار درمانی اش اشاره می کنیم.
1- روزی جبرئیل خدمت پیامبر اکرم(ص) رسید. دید حضرت ناراحت و محزون است. پرسید: چرا ناراحتی؟ فرمود: به خاطر بیماری حسن و حسینم که چشم خوردند و مریض شدند. جبرئیل گفت: چشم زخم حق است. برای درمان و رفع آن سوره های معوذتین ( فلق و ناس ) و این دعا را بخوان:"اللهم یا ذا السلطان العظیم، و المنّ القدیم، و الوجه الکریم، ذا الکلمات التامات و الدعوات المستجابات عاف الحسن و الحسین (هر کسی این دعا را می خواند، به جای الحسن و الحسین نام بیمار یا کسی که مورد چشم زخم دیگران قرار گرفته است بگوید)من انفس الجنّ و اعین الانس.
2- در حدیث آمده که چشم زخم حق است و واقعیت را دارد. هرگاه کسی از شما انسان یا چیز زیبایی را دید و از آن خوشش آمد بگوید:آمنت بالله و صلی الله علی محمد و آله. در این صورت چشم او تأثیر منفی نخواهد داشت
3- امام صادق علیه السلام می فرمایند : چشم زخم حق است. اثر آن ممکن است گاهی باعث مرگ شود. بسیاری از مردگان به خاطر چشم زخم شور چشمها به دیار قبر رفتند.
بعد فرمود: هر گاه کسی مسلمانی را دید و از قیافه یا مال ویا هر چیزی که به او تعلق دارد، خوشش آمد، فورا ذکر خدا (مثل الله اکبر، سبحان الله، بسم الله، لا حول و لا قوة الابالله العلی العظیم )
بگوید تا اثر شور چشمی آن بر طرف شود.
4- امام صادق علیه السلام می فرمایند :چشم زخم واقعیت دارد. پس خود را با خواندن سوره ناس و فلق هنگام خارج شدن از خانه و خواندن سه مرتبه "ما شاء الله لا حول و لا قوّة الا بالله العلیّ العظیم "هنگام مشاهده کسی یا چیزی خود و دیگران را از شر آن حفظ کنید.
5- شخصی می گوید: در خراسان همراه امام رضا علیه السلام بودم. ایشان امر کرد برایشان ظرف عطری بگیرم .وقتی گرفتم، با تعجب به آن نگاه کردم. امام فرمود: چشم زخم حق است. روی کاغذی سوره های حمد و توحید و فلق و ناس و آیة الکرسی را بنویس و در غلاف ظرف قرار بده.
پیامبر اکرم وارد خانه ام سلمه شدند و نزد او پسر بچه ای بود که ناله می کرد. ام سلمه گفت: یا رسول الله! چشمش زدند. فرمود :مگر دعای چشم برایش نگرفتید؟
این دو روایت دلالت دارند بر اینکه نوشتن دعا و همراه داشتن آن برای دفع چشم زخم مفید است.
6- حاج شیخ عباس قمی در مفاتیح ذکر کرده که برای در امان ماندن از چشم زخم این دعا خوانده شود :اللهم ربّ مطر حابس و حجر یابس و لیل دامس و رطب و یابس ردّ عین العاین علیه فی کبده و نحره و ماله فارجع البصر هل تری من فطور ثمّ ارجع البصر کرّتین ینقلب الیک البصر خاسئا و هو حسیر. همچنین در مفاتیح الجنان آمده خواندن آیه آخر سوره قلم (و ان یکاد الذین کفرو ا. . . ) برای دفع چشم زخم مفید است.
@Porseman_channel
پس برای درمان اين مشكل:
الف) ياد كردن خداوند از امام صادق (ع) روايت شده است: «هر كس از سيرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شود، خدا را ياد كند زيرا وقتى خداوند را به ياد آورد ضررى به برادر مؤمنش نمىرسد»، (بحارالانوار، ج 60، ص 25).
ب) گفتن «تبارك اللّه احسن الخالقين امام صادق (ع) فرمود: «كسى كه چيزى از برادرش او را متعجب ساخت اين جمله را بگويد، زيرا چشمزخم حق است»، (همان، ص 26).
ج) گفتن «امنتُ باللّه و صلى اللّه على محمد و آله» پس از آن اثر چشمزخمى خنثى مىگردد.
د) قرائت سوره «ناس» و «فلق» هنگام ترس از چشمخوردن، (همان، ج 92).
ه) نوشتن سورههاى «حمد»، «اخلاص»، «ناس»، «فلق» و «آيهالكرسى» در ورقهاى و به همراه داشتن آن، (همان، ص 25).
و) قرائت سه مرتبه ذكر «ماشاءاللّه لاحول ولا قوه الا باللّه العلى العظيم» به هنگام ترس از چشم خوردن يا چشم زدن، (همان، ص 26).
اما نكته اى كه قابل ذكر مى باشد اين است كه واقعيت داشتن چشم زخم منافاتى با اراده و خواست و قدرت خداوند ندارد بلكه اين مسأله نوعى قدرت ماوراء الطبيعه است كه خداوند آن را قرار داده مانند بسيارى از كارهاى ديگر كه به واسطه تربيت و قدرت روح آدمى قابل تحقق است.
@Porseman_channel
💢وضعیّت حیات برزخی انسانها💢
@Porseman_channel
با توجه به اینکه از برخی آیات و روایات استفاده می شود، اموات در عالم بزرخ، در حالتی شبیه به خواب هستند و هیچ اطلاعی از اتفاقات برزخ و همچنین اطلاعی از عالم دنیا و احوالات اقوام و نزدیکان خود پیدا نمی کنند، چرا در برخی دیگر از آیات و روایات به زندگی و حیات اموات اشاره شده است؛ به شکلی که حالت خواب آنها، نقض می شود؟!
برخی از آیات و احادیث نشان از حیات و هوشیاری ارواح مؤمنان و کافران محض دارند ولی روایات دیگری مربوط به سؤال قبر وجود دارد که مردگانی که خارج از دایره «ایمان محض» یا «کفر محض» هستند، تا روز قیامت در حالتی شبیه به «خواب» روزگار می گذرانند؛ از اخبار متعددى كه در زمينه سؤال قبر وارد شده استفاده مى شود كه در قبر از دو گروه سؤال مى شود. گروهى كه ايمانى خالص دارند و گروهى كه صاحب كفر خالصند اما افراد مستضعفى كه در ميان اين دو قرار گرفته اند، حداقل در این مرحله مورد سؤال قرار نمی گیرند.
امّا مقصود از افراد «مستضعف» افرادی هستند که در مرز بین کفر و ایمان هستند. افرادی که در اثر دور ماندن از فضای ایمان و اسلام یا مرز اصلی برای تشخیص مذهب حق، شناخت لازم جهت هدایت شدن را کسب نکرده و به همان عقیده گذشته خود باقی مانده اند. این افراد گر چه مؤمن به دین اسلام یا مذهب راستین نبوده اند اما به جهت عدم اتمام حجت بر آن ها تا زمان تمام شدن حجت خداوند بر آن ها مورد مؤاخذه قرار نمی گیرند و سؤال قبر ندارند.
منظور از «مؤمن خالص» در روایات سؤال قبر، کسی است که به دین اسلام ایمان داشته و اگر چه در «عمل» مؤمنی متوسط الحال بوده ولی اصل ایمان او خالص و پذیرفته شده می باشد و بنابراین مشمول کسانی که «در قبر کسی متعرض سؤال از آنها نمی شود» نمی گردند.
حتی درباره افراد مستضعف هم می گوییم که به هیچ وجه مفهوم احادیث سؤال قبر این نیست که آنها برزخ ندارند بلکه فقط موضوع «سؤال قبر» از آنها منتفی شده است و شاید به روز قیامت موکول شده باشد. اتفاقا از روایات فشار قبر استفاده مى شود که رنج در قبر عمومیت دارد و همه به آن گرفتار مى شوند. رنج وقتی معنی پیدا می کند که ما شعور را برای مرده پذیرفته باسیم.
@Porseman_channel
💢معنای دستگردان در پرداخت خمس 💢
@Porseman_channel
دست گردان این است که حاکم شرع (مجتهد جامع شرایط) یا وکیل او و یا فرد مستحق، وجوه شرعى، از قبیل زکات و خمس را از مالک بگیرد و آن را دوباره به وى برگرداند.
❇️حکم فقهی دست گردان:
شارع مقدس جهت رفع نیاز نیازمندان، براى آنان سهمى معیّن به عنوان زکات، خمس یا غیر آن در اموال اغنیا قرار داده است. از این رو، توسل به حیله براى عدم پرداخت آن و در نتیجه تضییع حق نیازمندان جایز نیست. براین اساس، حاکم شرع نمى تواند مالى را به عنوان زکات یا خمس از مالک بگیرد و سپس آن را به وى ببخشد و با این حیله، ذمهی او را از حقّى که بر عهدهاش آمده فارغ سازد. چنان که فقیرِ مستحق نیز حق ندارد با تبانی قبلى با مالک، آن را این چنین دست گردان کند.
اگر شخص مقدارى زیاد از وجوه شرعى بدهکار باشد، ولى در شرایط فعلى نتواند آن را پرداخت کند ، در صورتى که قصد توبه دارد، بنابر قول برخى حاکم شرع، مىتواند با دست گردان کردن، فعلا بدهی شرعی را از گردن او بردارد و او بعد از تمکن پیدا کردن آن را بپردازد.
❇️دست گردان خمس دو گونه متصوّر است:
۱) آنکه شخص تمامى مبلغ خمس را به حاکم شرع بپردازد و سپس آن را به قرض بگیرد.
۲) آنکه مقدارى از خمس را که نزدش موجود است به حاکم بپردازد وحاکم پس از قبول ، آن را به وى قرض دهد، و سپس شخص براى بار دوم همان مبلغ را به حاکم بپردازد و حاکم دوباره آن را به وى برگرداند و همین طور تا پرداخت همهی مبلغ بدهکارى.
در این صورت نیز تمامى مبلغ خمس، به عنوان قرض به ذمهی شخص، منتقل مىشود و او بدهکار خمس به حاکم مىگردد.
دست گردان این است که حاکم شرع (مجتهد جامع شرایط) یا وکیل او و یا فرد مستحق، وجوه شرعى، از قبیل زکات و خمس را از مالک بگیرد و آن را دوباره به وى برگرداند
❇️فایدهی دست گردان کردن
این است که خمس به گردن شخص، منتقل مىشود و در نتیجه مى تواند در اموالى که خمس به آنها تعلّق گرفته تصرف کند و اگر با آنها تجارت کند، سود حاصل، از آنِ او خواهد بود، در حالى که بدون دست گردان، تصرف در آن اموال ، حرام و در صورت تجارت، تنها مالک بخشى از سود خواهد شد نه همهی آن.
@Porseman_channel
💢جامعیت دین اسلام 💢
@Porseman_channel
جامعيت دين از مباحث مهم و اصيل فلسفه دين و كلام جديد است كه ميتواند در مورد هر ديني مطرح باشد، مثلاً درباره دين اسلام بحث جامعيت تحت عناوين مختلف از قديم الايام ميان مفسرين، حكما و متكلمين رايج بوده است. در مورد جامعیت دین دو دیدگاه وجود دارد:
الف: دیدگاه حداكثري نسبت به جامعيت دين
دين جامع همه علوم و معارف بشري است و در همه عرصههاي زندگي مادي و معنوي، همه مسايل نظري و عملي را در سطح كلان و جزيي بيان ميكند و تعاليم آن ما را از هرگونه تلاش فكري در شناخت انسان و جهان و ابعاد مختلف زندگي بينياز ميكند. و لذا دين نظامهاي لازم جهت اداره جامعه را در بر دارد و ميتوان علوم اجتماعي، سياسي و تجربي نظير جامعه شناسي، روان شناسي، اقتصاد، علم سياست، فيزيك و شيمي و حتي علوم كامپيوتري و... را از دين استخراج كرد. در نقد اين رويكرد افراطي به جامعيت دين به طور اختصار ميتوان گفت: دين نميتواند در همه عرصههاي زندگي مادي و معنوي، همه مسايل نظري و عملي را در سطح كلان و جزيي بيان كند و جامع همه علوم و معارف بشري باشد و بتوان علوم انساني و تجربي را از دين استخراج نمود؛ چرا كه لازمه معارف بشري به علّت تأثير محدوديتهاي تاريخي، اجتماعي، زباني و معرفتي انسان، خطاپذيري است در حالي كه دين الهي كه از محدوديتهاي مذكور مصونيت داشته، داراي ويژگي حقانيت و خطاناپذيري است و به این جهت نميتواند با علوم و معارف بشري هم آهنگ و همراه باشد؛ زيرا در صورت بطلان فرضيهها و دادههاي عقلاني بشر يا بايد دين را تأويل برد و يا قايل به بطلان آن شد.
افزون بر آن كه خود معارف و علوم بشري نيز با يكديگر ناسازگاريهاي فراواني دارند. به عنوان نمونه برخي از دينداران ساده انديش براي اين كه به گمان خود از قافله پرشتاب علم عقب نمانند، سعي در تطبيق باورهاي ديني بر دادههاي علوم تجربي ـ كه از سطح فرضيه فراتر نيستند ـ كردهاند. براي مثال مراد از آسمانهاي هفتگانه مورد اشاره قرآن را فلكهاي نه گانه هيئت بطلميوس به شمار آورده، براي تكميل عدد، عرش و كرسي را نيز به آنها افزودهاند! باطل شدن فرضيههايي همچون فرضيه افلاك نه گانه، روشن كرد كه چنين تلاشهاي عجولانهاي براي همآهنگ جلوه دادن دين و علم، بزرگترين ضربه را بر پيكره دين وارد خواهد ساخت. از سوي ديگر اگر قايل شويم دين همه مسايل نظري و عملي را در سطح كلان و جزيي بيان كرده با جاودانگي آن در تضاد است؛ زيرا رمز جاودانگي قرآن آن است كه خود را در قالب مخصوص و برنامهاي محدود محصور نميسازد و جزئيات وبرداشت متناسب به زمان و مكان را به انديشمندان دين ميسپارد كه متناسب با شرايط و دگرگونيها، از آن قالبهاي كلي استخراج كنند.
ب: ديدگاه حداقلي به جامعيت دين
به اعتقاد اين گروه تنها وظيفه دين ارائه رهنمودهايي براي رسيدن به سعادت و كمال اخروي انسان است. و مدعياند دين براي اداره شئون دنيوي نيامده است و اساساً كاري به دنياي انسانها ندارد و جامعيت دين را در اين ميدانند كه آن چه در هدايت به كمال و سعادت اخروي انسان نقش دارد در اختيار بشر قرار دهد و امّا چگونگي شناخت علوم انساني و تجربي، تشكيل حكومت، روش اداره حكومت، چگونگي مبارزه با مشكلات و مفاسد اجتماعي، مهار قدرت سياسي در جامعه ديني، چگونگي ايجاد عدالت اجتماعي و دهها پرسش ديگر از قلمرو دين خارج است و اين آدمي است كه بايد بدون استمداد از آموزههاي ديني خود با ساماندهي مناسبات اقتصادي، سياسي، و... جامعه بپردازد. و دين در اين زمينهها تنها به كليات بسنده كرده و از راهكار معين پرهيز كرده است و در صورتي كه به تدبير امور دنيوي و تنظيم معيشت و تعيين نظام بپردازد خود نيز دنيوي و ايدئولوژيك ميشود و اين با جاودانگي آن در تضاد است.
«و نزلنا عليك الكتاب تبياناً لكلّ شيء و هدي و رحمه و بشري للمسلمين»ترجمه: و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزي است و براي مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگري است، بر تو نازل كرديم(نحل، 89) .يكي از صفات عمومي قرآن اين است كه بيان هر چيزي است و به تعبير خود قرآن «تبيان لكل شيء» است و از آن جا كه قرآن كتاب تربيت و انسان سازي است، و براي تكامل فرد و جامعه، در همه ابعاد معنوي و مادي نازل گشته. منظور از «كل شي» در اين آيه همه اموري است كه براي پيمودن اين راه هدايت لازم است. به بيان ديگر آن چه كه در سعادت و هدايت انسان تا روز قيامت مؤثر است اعم از مسايل ارزشي و اخلاقي، معارف حقيقي مربوط به جهان بيني، حقوقي، اقتصادي، سياسي و يا مسايل مربوط به جهان هستي، در آن بيان شده است. روايات فراواني نيز از معصومين درباره جامعيت دين خاتم نقل شده ازجمله: رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در سفر حجه الوداع فرمود: اي مردم، هيچ چيزي نيست كه شما را به بهشت نزديك و از آتش جهنم دور كند، مگر آن كه شما را به آن امر نمودهام، و هيچ چيزي نيست كه شما را به
آتش جهنم نزديك و از بهشت دور كند، مگر آن كه شما را از آن نهي كردهام(كليني، اصول كافي، ج 1، كتاب فضل العلم، باب 18، حديث 5).
از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز نقل شده كه فرمود: همانا خداوند تبارك وتعالي قرآن را بيانگر هر چيزي قرار داده است حتي به خدا سوگند كه رها نكرده چيزي را كه بندگان خدا به آن احتياج داشته باشند، تا آن جا كه كسي نميتواند بگويد: اي كاش خداوند آن را در قرآن بيان ميكرده و نكرده است (حويزي، نور الثقلين، ج 3، قم، مطبعه الحكمه، حديث 174، ص 74) .جامعیت دین اسلام آن را پاسخگوی تمام نیازهای فطری، طبیعی انسان ها قرار داده است. توجه به نقش مال و ثروت در زندگی انسان ها و جهت دادن به آنها در راستای چگونگی استفاده بهینه از آن برای دستیابی بهتر و سریع تر به اهداف مهم زندگی و بهره گرفتن از آن برای کمال و تأمین سعادت راستین از برنامه های این آئین مقدس است. بعضی جمادت به خرج می دهند خیال می کنند که چون دین اسلام دین جامعی است پس باید در جزئیات نیز تکلیف معینی را روشن کرده باشد. نه اینطور نیست یک حساب دیگری در اسلام است. اتفاقا جامعیت اسلام ایجاب می کند که اساسا در بسیاری امور دستور نداشته باشد نه اینکه هیچ دستوری نداشته باشد بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفی در آن امور نداشته باشند. از جمله حدیثی است به این مضمون:« ان لله یحب ان یؤخذ برخصه کما یحب ان یؤخذ بفرائمه »؛ خداوند دوست دارد مردم را در مسائلی که آزاد گذاشته است، مردم هم آزاد باشند.
یعنی مسائل آزاد را آزاد تلقی کنند، از خود چیزی درنیاورند. امیرالمؤمنین می فرماید: «ان الله حدد حدودا فلا تعتدوها و فرض فرائض فلا تترکوها و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها»؛ یعنی خداوند یک چیزهایی را واجب کرده است، آنها را ترک نکنید، یک چیزهایی را هم ممنوع اعلام کرده است به آنها تجاوز نکنید و در مورد بعضی از مسائل سکوت کرده است البته نه از روی فراموشی بلکه خود خواسته که سکوت کند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند.
( 📚منابع:اسلام و مقتضیات زمان، تفسير نمونه، مقاله جامعیت دین اسلام نوشته سيد مهدي صالحي)
@Porseman_channel
در نقد اين ديدگاه بايد گفت: از ديدگاه اسلام انسان يك موجود مادي محدود به اين دنيا نيست بلكه موجودي فراتر از ماده و داراي زندگي جاويد است كه همه شئون و اعمال او با سرنوشت نهايي او ارتباط دارد. يعني هرگونه تلاشي در اين زندگي در سعادت ابدي و يا شقاوت او تأثير خواهد داشت. «الدنيا مزرعه الاخره»( بحار الانوار، ج 70، ص 225).«اليوم عمل و لاحساب وغداً حساب و لاعمل»( بحار الانوار، ج 32، ص 354). از اين رو نوع رفتار اجتماعي و سياسي كه انسان بر ميگزيند به مانند رفتارهاي فردي او تأثير قطعي در سعادت و خوشبختي و يا شقاوت و بدفرجامي اخروي او دارد، و لذا ديني كه علاوه بر مسايل فردي به مسايل اجتماعي انسان و سعادت و هدايت جامعه ميانديشد نميتواند نسبت به اجراي احكام و چگونگي اداره جامعه، تعيين ساختار حكومت، اصل عدالت و قيام به قسط، ايجاد تعاون و امنيت در جامعه و... طرح و نظري نداشته باشد. ثانياً با نگاهي به آيات و روايات به روشني ثابت ميشود كه احكام، دستورات و رهنمودهاي اجتماعي، سياسي و... بسياري جهت هدايت جامعهي اسلامي در آنها يافت ميشود. كه اگر وجود اين آيات در دين نشانگر گستردگي قلمرو دين در امور اجتماعي نباشد وجود چنين قوانين لغو خواهد بود و شكي نيست كه خداوند فعل عبث انجام نخواهد داد.
ج: دیدگاه معتدل و نظريه مختار
جامعيت دين را بايد در راستاي هدف و رسالت آن ملحوظ داشت و بايد از هرگونه افراط و تفريط در اين زمينه پرهيز كرد. با نگاهي اجمالي به قرآن و روايات در مييابيم كه هدف دين، تأمين سعادت دنيا و آخرت او است و چون امور دنيوي و مناسب اجتماعي تأثير شگرفي در روحيات و كمال انسان و تأمين سعادت واقعي وي دارند، دين خاتم هرگز نميتواند از دخالت در اين امور چشمپوشي كند و بايد براي تمام آنها برنامهاي جامعه ارائه دهد. به بيان ديگر، قرآن برنامه سعادت انسان را بر خداشناسي و اعتقاد به يگانگي خدا بنا نهاده است؛ آن گاه اعتقاد به معاد را از آن نتيجه ميگيرد و سپس پيغمبرشناسي را از اصل معاد اخذ ميكند؛ چرا كه رسيدن به پاداش و جزاي اعمال نيك و بد، كه مهمترين فلسفه معاد است ممكن نيست، مگر آن كه نخست از راه وحي و نبوت از طاعت و معصيت آگاه شويم. پس از اين سه اصل اساسي، و علاوه بر اعتقادات ديگر به بيان اصول اخلاق نيكو و صفات حسنهاي ميپردازد كه مناسب با اصول مزبور باشد، و آن گاه قوانين عملي را كه در واقع حافظ سعادت حقيقي و پرورش دهند. اخلاق نيكو و بالاتر از آن، عامل رشد وترقي اعتقادات درست و اصول اوليه ميباشند، پايهريزي ميكند.
به اين ترتيب قرآن مشتمل بر سه بخش كلي است: 1. اصول عقايد اسلامي، اعم از توحيد، نبوت، معاد و ساير اعتقادات متنوع بر آن
ها؛ 2. اخلاق پسنديده ونيكو؛ 3. احكام شرعي و قوانين عملي، كه كليات آنها در قرآن آمده و تفاصيل وجزئياتشان به پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ واگذار شده است. و آن حضرت نيز بر اساس احاديث متواتري نظير حديث ثقلين، بيان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ را جايگزين بيان خود ساخته است. اين برنامه هم چنان كه با تأمل در محتواي آنها روشن است، مشتمل بر همه ابعاد زندگي انسان، اعم از فردي و اجتماعي و دنيوي و اخروي است. (اسلام) همان طوركه براي وظايف عبادي قانون دارد، براي امور اجتماعي و حكومتي (نيز) قانون و راه و رسم دارد.بنابراين، مقصود از جامعيت دين آن است كه در راستاي هدف و رسالت خود رئوس كلي همه معارف لازم را براي تحقق اين هدف در اختيار بشر قرار دهد، به گونهاي كه بشر با تطبيق آن اصول كلي به صورت نظاممند بتواند هم معارف و راهنمونهاي مورد نياز را براي رسيدن به سعادت خويش به دست آورد. بعد از روشن شدن مفهوم جامعيت، حال سؤال اين است كه از چه روشهايي ميتوان جامعيت دين اسلام را اثبات نمود؟ در پاسخ به سؤال فوق بايد گفت: جامعيت دين خاتم را ميتوان از دو راه اثبات كرد:
الف. دليل عقلي
برای بررسی این دلیل باید به موارد زیر توجه نمود:
1- خداوند حكيم آدمي را براي رسيدن به كمال نهايي و سعادت جاودانه آفريده است.
2- زندگي دنيا مقدمه زندگي آخرت است و سعادت و شقاوت ابدي در گرو چگونه زيستن در اين جهان است. يعني اعمال و رفتار ما در رسيدن به سعادت و يا محروم شدن از آن دخيل و مؤثّرند.
3- شرط لازم براي سعادتمندي در جهان آخرت منوط به شناخت چگونگي رابطه اعمال با نتايج اخروي آن است؛ زيرا تا زماني كه رابطه اعمال و رفتارها با نتايج اخروي آن و رابطه آنها با سعادت و شقاوت آدمي روشن نباشد چگونه ميتوان برنامه صحيح و همه جانبهاي براي زندگي اين جهان پيريزي كرد
4- ابزار عمومي شناخت (حس و عقل) از درك چگونگي روابط اعمال و رفتار دنيوي با نتايج اخروي ناتوان است. ضعف و نارسايي حس و عقل از بررسي ويژگيهاي اين دو نوع ادراك هويدا ميشود:
💢نماز سی روز مردد💢
@Porseman_channel
مسأله 1353 اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ سى روز در محلى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد (1)، بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار كمى در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند (2) ولى اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ (3) در رفتن بقيۀ راه مردد شود، از وقتى كه مردد مىشود (4)، بايد نماز را تمام بخواند.
(1) فاضل: در طول اين مدت نمازش شكسته است ولى ..
(2)
گلپايگانى، صافى: و هم چنين اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ مردّد شود بين ماندن در آنجا و رفتن بقيۀ راه، از وقتى كه مردّد مىشود بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر مردّد شود بين رفتن بقيه راه و برگشتن به محلّ خود در صورتى كه به مقدار چهار فرسخ آمده باشد بايد نماز را شكسته بخواند و اگر به قدر چهار فرسخ نباشد، نماز را تمام بخواند.
(3) اراكى: چهار فرسخ ..
(4) نورى: اگر به مقدار چهار فرسخ آمده باشد، بايد شكسته بخواند و اگر به قدر چهار فرسخ نباشد تمام بخواند.
خوئى، سيستانى، تبريزى: مسأله اگر مسافر اتفاقاً سى روز در محلّى بماند مثلًا در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار كمى در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند.
زنجانى: مسأله اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، بدون قصد اقامه ده روز، سى شبانه روز در محلى بماند، بعد از گذشتن سى شبانه روز، اگر چه مقدار كمى هم در آنجا بماند بايد نماز را تمام بخواند و اگر فقط سى روز مانده باشد بنا بر احتياط نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
مكارم: مسأله سوّم توقّف يك ماه بدون قصد. هر گاه مسافر در محلّى توقّف كند ولى نمىداند مدّت توقّف او چند روز است بايد نماز را شكسته بخواند، امّا بعد از گذشتن سى روز بايد نماز را تمام بخواند، اگر چه مقدار كمى بعد از آن در آنجا بماند (اگر يك ماه از ماههاى قمرى بماند كه كمتر از سى روز باشد نيز كافى است مثلًا از دهم اين ماه تا دهم ماه ديگر).
@Porseman_channel
💢ماه رجب💢
@Porseman_channel
امام صادق فرمودهاند: در بهشت جويى است كه نامش رجب و آب آن سپيدتر و شفافتر از برف و يخ و شيرينتر از عسل است. هر كس يك روز از رجب روزه بگيرد، خداوند از آب آن جوى به او مىآشاماند. همان حضرت فرموده است، روز رستاخيز سروشى از درون عرش ندا مىدهد
رجبىها كجايند؟ گروهى برمىخيزند كه چهرهشان براى مردم محشر مىدرخشد، بر سرشان تاج پادشاهى آكنده از مرواريد و ياقوت است. همراه هر يك از ايشان هزار فرشته از سوى راست و هزار فرشته از سوى چپ ايستادهاند و به او مىگويند اى بنده خدا! كرامت خداى بر تو گوارا باد! از عرش هم ندا مىآيد كه اى بندگان و كنيزكان من! سوگند به عزت و جلال خودم جايگاه شما را گرامى و عطاى شما را جزيل قرار مىدهم و غرفههايى از بهشت به شما ارزانى مىدارم كه از زير آن جوىها جارى است و جاودانه در آن خواهيد بود و پاداش عملكنندگان چه نيكوست، شما براى من در ماهى روزه مستحبى گرفتيد كه حرمت آن ماه را بزرگ و حق آن را واجب كردهام. اى فرشتگان من! اى بندگان و كنيزكان مرا به بهشت درآوريد.
امام صادق اضافه فرموده است كه اين پاداش كسى است كه چيزى از ماه رجب را روزه بگيرد، هر چند يك روز از دهه اول يا دوم يا آخر آن باشد.
فضائل الأشهر الثلاثة ؛ ؛ ص31
@Porseman_channel
💢[خرما و مویز و کشمش و آب آنها اگر جوش بیایند]💢
@Porseman_channel
مسأله ۱۱۴ خرما و مویز و کشمش و آب آنها اگر جوش بیایند، پاک و خوردن آنها حلال است (۱).
(۱) (گلپایگانی، صافی:) اگر چه احتیاط غیر لازم آن است که از آنها اجتناب کنند.
(نوری، زنجانی:) اگر چه احتیاط مستحب آن است که از آنها اجتناب کنند.
(بهجت:) اگر خود به خود یا با پختن جوش بیایند، پاک بودن و خوردن آن محل ّ اشکال است.
(اراکی:) مسأله خرما و آب آن اگر جوش بیاید پاک و خوردن آن حلال است. و امّا کشمش و آب آن، حکم انگور و آب آن را دارد.
مطابق نظر آيت الله خامنه اي:
سوال: هرگاه مویز و کشمش را در غذا بریزند و بجوشد و به اصطلاح با غذا دم بکشد، یعنی به طوری که آب به داخل آن نفوذ کند و آب داخلش نیز بجوشد خوردن این غذا چه حکمی دارد؟
پاسخ:
اشکال ندارد و پاک و حلال است.
س: اگر كشمش را در روغن سرخ كنيم پاک است يا نجس؟ اگر نجس است طريقه صحيح پخت عدس پلو چيست؟ در مورد خرما چطور؟
ج) در هر دو مورد پاک است.
سوال: آیا جوشاندن خرما در آب و یا سرخ کردن خرما اشکال دارد؟
پاسخ: در فرض سؤال اشکالی ندارد.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی:
مساله ۲۱۸ـ هرگاه مویز و کشمش را در غذا بریزند و بجوشد، به طوری که آب به داخل آن نفوذ کند و آب داخلش نیز بجوشد حرام می شود اما نجس نیست و می توان آنها را جدا کرد و غذا را خورد. ولی در حال سرخ کردن و دم کردن در برنج و امثال آن مانعی ندارد.
و در مورد خرما نیز اگر آب آن در غذا وارد شود و بجوشد و مستهلک شود مانعی ندارد. ولی اگر مقدار آن بقدری باشد که بجوشد ولی مستهلک نشود نمی توان آن را خورد.
@Porseman_channel
💢استفاده از عصاره وانیل💢
با توجه به این که در عصاره وانیل 35% الکل وجود دارد آیا استفاده از عصاره آن حرام است؟
@Porseman_channel
دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):
اگر الکل از نوع مست کننده و در اصل مایع نباشد، حلال است.
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
با توجه به درصد بالایی که دارد از آن اجتناب شود.
دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
در فرض سؤال، جایز نیست.
@Porseman_channel
💢ادکلن 💢
می خواستم حکم استفاده از ادکلن را که در آن الکل وجود دارد، بگویید
@Porseman_channel
آیات عظام امام، خامنهاى، صافى و نورى:
اگر یقین نداشته باشید که از الکل مایع و مست کننده تهیه شده، پاک است. و نماز با آن صحیح است .
آیات عظام تبریزى، سیستانى، فاضل، مکارم و وحید:
خیر پاک است و نماز با آن صحیح است .
آیتالله بهجت: الکل طبى و صنعتى، بنا بر احتیاط نجس است و نماز با آن اشکال دارد
الکل هایی که معلوم نیست در اصل از اقسام مایعات مست کننده باشند، محکوم به طهارت هستند و خرید و فروش و استعمال مایعانی که با آنها مخلوط شده اند(از قبیل ادلکن و اسپری ها) اشکال ندارد.
@Porseman_channel