💢اهل حرم امام حسین ع و اربعین💢
آیا اسراء در اربعین به کربلا برگشتند؟
@Porseman_channel
برگشت اسراء به کربلا در برخی نقلها ذکر شده است امااینکه برگشت اسراء به کربلا در اولین اربعین بوده یعنی سال 61 قمری یا سال 62 ق اختلاف وجود دارد.
محدث نوری با اقامه 7 دلیل و شواهدی بسیار ، برگشت اسراء به کربلا را در سال اول؛ مورد تشکیک و تردید و خدشه قرار داده است و این امر را بسیار بعید بلکه محال و ناممکن دانسته است.
📚لؤلؤ و مرجان ص143-155
در مقابل ایشان مرحوم قاضی در کتاب اولین اربعین سیدالشهداء ع ؛ نظر محدث نوری را رد و به شدت انکار کرده و سعی در اثبات تحقق این زیارت در اولین اربعین نموده است.
ظاهرا اولین و قدیمی ترین سند تاریخی که اولین اربعین را ثابت می داند؛ نقل سید بن طاوس است.
📙لهوف ص225
و البته خود ایشان در کتاب اقبال العمال که در اواخر عمرشان نوشته اند؛تصریح کرده اندکه این امردوراز عقل و بعید است .
(وجدت في المصباح انّ حرم الحسين عليه السلام و صلوا المدينة مع مولانا علي بن الحسين عليه السلام يوم العشرين من صفر ، و في غير المصباح انّهم و صلوا كربلاء أيضاً في عودهم من الشّام يوم العشرين من صفر، و كلاهما مستبعد)
📘اقبال الاعمال ج3ص
100
👌لذا بازگشت اسراء در اولین اربعین مورد تردید و تشکیک می باشد
⭕️بزرگان و محققینی که ورود کاروان اسراء را در اولین اربعین انکار و استبعاد کرده اند؛عبارتنداز:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
شیخ عباس قمی ؛در منتهی الامال ج اول
عبدالرحیم قنوات در مقاله تبیین یک تحریف ،درخورشیدشهادت؛دفتر اول ص265 چاپ شده
علامه شوشتری در قاموس الرجال ج7ص211
علامه شعرانی در نفس المهموم
عادل العلوی در عبقات الانوارص44
مرحوم سپهر در ناسخ التواریخ ج6ص101
سیدجعفرشهیدی در خورشیدشهادت ص370
مرحوم آیتی در بررسی تاریخ عاشورا ص
148
و 🔴شهید مطهری ره:
اربعين مىرسد، همه مردم اين روضه را گوش مىكنند كه اسرا از شام كه برمىگشتند، آمدند به كربلا و در آنجا با جابر ملاقات كردند، امام زين العابدين با جابر ملاقات كرد، در صورتى كه اين مطلب جز در كتاب لهوف كه آن هم خود سيد بن طاووس در كتابهاى ديگرش آن را تكذيب كرده و لااقل تأييد نكرده است، در هيچ كتابى نيست و هيچ دليل عقلى هم قبول نمىكند. ولى مگر مىشود اين را از مردم گرفت. در اربعين تنها موضوعى كه مطرح است موضوع زيارت امام حسين است چون اولين زائرش جابر بوده است و در اين روز زيارت امام حسين سنت شده است. اربعين جز موضوع زيارت امام حسين هيچ چيز ديگرى ندارد، موضوع تجديد عزاى اهل بيت نيست، موضوع آمدن اهل بيت به كربلا نيست، اصلًا راه شام از كربلا نيست، راه شام به مدينه از خود شام جدا مىشود
📕مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج17، ص: 79
@Porseman_channel
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
🔴🔴🔴🔴🔴
💢خمس در صدر اسلام💢
خمس در صدر اسلام هم پرداخت مىشد؟؟
@Porseman_channel
✅از تاریخ و روایات به دست میآید که در صدر اسلام، قسمتی از خمس گرفته میشد و قسمتی دیگر، با توجه به مصالحی گرفته نشد.
در پاسخ به این سؤال باید گفت اگر منظور از صدر اسلام زمان ائمّه علیهمالسلام باشد، جواب این است که روایات و تاریخ این مساله را اثبات میکند زیرا همانطور که از بحثهاى گذشته استفاده شد که بسیارى از ائمّه هدى علیهمالسلام در عصر خود نه تنها خمس ارباح مکاسب (درآمد انواع کسبها) را مىگرفتند، بلکه به مردم دستور مؤکّد مىدادند که در پرداخت این خمس کوتاهى نکنند، و حتّى وکلا و نمایندگان مخصوص براى جمعآورى این خمس معیّن فرموده بودند و اشخاصى مانند «علىّ بن مهزیار» و «ابوعلى بن راشد» و امثال آنها این وظیفه را به عهده داشتند.
و اگر منظور از صدر اسلام، خصوص زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و امیر مؤمنان علیهالسلام بوده باشد، باید گفت که طبق تاریخ و روایات غیر از غنائم جنگى، از معادن و گنجها و همچنین غوص (جواهراتى که بوسیله غوّاصى از دریاها بیرون آورده مىشود) در عصر آنها خمس گرفته شده است و گواه این موضوع در سنن بیهقى نقل شده که در زمان على علیهالسلام شخصى گنجینهاى پیدا کرد و خدمت امام آمد؛ فرمود: چهار پنجم آن مال تو است و خمس آن مال ما است. (سنن بیهقی جلد 4 ص 156)
و نیز نظیر این موضوع در همان کتاب در حدیث دیگرى نقل شده است. (همان ص 157)
و همچنین در همان کتاب که از منابع معروف اهل تسنّن است از پیغمبر صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: در «رکاز» خمس است؛ پرسیدند منظور از رکاز چیست؟ فرمود طلا و نقرهاى که خداوند از روز نخست در زمین آفریده است. (همان ص 152)
در کتاب وسائل الشّیعه نیز حدیث مفصّلى در زمینه همین موضوع مربوط به عصر امام على علیهالسلام دیده مىشود که شخصى «رکازى» (معدن یا گنجینهاى) در عصر امام على علیهالسلام پیدا کرد، هنگامى که امام از آن آگاه شد به او فرمود خمس آن را بیاور و تحویل بده. (وسائل الشیعه جلد 6 باب 6 حدیث 1)
همچنین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در نامههاى خود کراراً دستور مىداد که در سیوب، خمس است، و مردم باید خمس آن را بپردازند، و همانطور که قبلًا گفتیم «سیوب» بر وزن «عیوب» جمع «سیب» بر وزن «غیب» به معنى معادن و گنجها است و بعضى احتمال دادهاند که هرگونه هدیه و بخشش و عطائى را نیز شامل مىشود و به هر صورت نتیجه مىگیریم که در غیر غنائم جنگى در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله دستور خمس داده شده بود، و پیامبر صلى الله علیه و آله در نامههاى خود آن را از مردم مطالبه مىکرد. (رک: مکاتیب الرسول، ص 309 و 405 ؛ اسد الغابه جزء 3 ص 38)
امّا این سؤال باقى ماند که آیا در عصر پیغمبر صلى الله علیه و آله و امام على علیهالسلام از ارباح مکاسب (درآمدهاى کسب و کار) نیز خمس گرفته شده است یا نه؟
در پاسخ مىگوئیم اسناد تاریخى روشنى در این زمینه درد دست نیست که خمس ارباح مکاسب را پیامبر صلى الله علیه و آله و امام على علیهالسلام گرفته باشند.
دقت شود که واقع امر چه بوده، یک بحث است و اینکه اسناد تاریخی نقل کردهاند یا نه بحث دیگری است. صرف نقل نکردن دلیل بر عدم این امر نیست. بله اگر اسناد تاریخی و روایات معتبر اثبات کند که در آن زمان خمس ارباح مکاسب گرفته نمیشد میتوان وجوهی برای آن ذکر کرد و در هر حال این موضوع هیچگونه اشکالى در زمینه این حکم ایجاد نمىکند.
زیرا گرفتن و بخشودن این مالیات اسلامى در اختیار حاکم مشروع اسلام است، هنگامى که حکومت مشروع خود را بىنیاز و یا مردم را در زحمت ببیند مىتواند آن را ببخشد ولى هنگامى که حکومت مشروع، نیاز داشته باشد و در مردم توانائى آن را ببیند مىتواند آن را بگیرد، همانطور که امامان بعد، بعضى آن را مىگرفتند و بعضى با توجّه به وضع مردم و یا وضع بیتالمال، آن را مىبخشیدند. (دقت شود)
در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله و امام على علیهالسلام، غنائم فراوانى از طریق جنگها و همچنین درآمد زیادى از طریق زمینهاى خراجى که مالالاجاره آنها به بیتالمال مىریخت عاید حکومت اسلامى مىشد، رقم این غنیمتهاى جنگى گاهى بقدرى زیاد بود که خمس آن به تنهائى مىتوانست قسمت عمده مشکل مالى حکومت اسلام را بر طرف سازد.
همچنین درآمد زمینهاى خراجى نیز گاهى بقدرى زیاد بود که بیتالمال سرشار از اموال مىشد، و در این شرایط نیازى به گرفتن خمس ارباح مکاسب نبود و لذا آن را عملًا به مردم بخشیدند.
در آغاز اسلام که نیاز بیتالمال به منابع درآمد شدید بود نیز وضع مسلمانان آنچنان آشفته و پریشان و ضعیف بود که دادن خمس علاوه بر زکات، براى آنها طاقتفرسا بود، و به همین دلیل خمس گرفته نشد.
امّا در عصر ائمّه دیگر که خمس غنائم جنگى و همچنین درآمد زمینهاى خراجى به دست خلفاى غاصب مىرسید و دست امامان از آن کوتاه بود، و از سوى دیگر مردم توانائى بر پرداخت خمس همه درآمدهاى خود داشتند، امامان خمس را از آنان مطالبه مىکردند. (دقت شود)
ذکر این نکته ضروری است که مساله خمس، به عهده پیامبر و امام معصوم و در دوران غیبت امام، به عهده ولی فقیه جامع الشرایط یا مرجع تقلید جامع الشرایط است.
خلاصه این که، نگرفتن خمس از خصوص درآمد کسبها در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله و على علیهالسلام هیچگونه دلیلى بر نبودن این حکم در برنامههاى احکام اسلام نیست.
ذکر این نکته نیز لازم است که از بعضى از نامههاى پیامبر صلى الله علیه و آله استفاده مىشود که از «انفال» (زمینهاى موات و مراتع و چشمهها) نیز مطالبه خمس کرده است. (نک: مکاتیب الرسول، ص 365 ؛ خمس پشتوانه استقلال بیت المال، ص 107)
پس همه مسلمانان بر این باورند که خمس یکی از واجبات الاهی است و باید به آن ملتزم باشند، این حکم از زمان تشریع آن؛ یعنی پس از اتمام جنگ بدر، همواره اجرا شد، حضرت علی (ع) نیز یکی از کسانی بود که در اجرای این واجب الاهی در کنار پیامبر (ص) با آن حضرت همکاری لازم را داشتند و بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) هم در اجرای این حکم لحظه ای کوتاهی نکردند. به گواهی تاریخ، شیعیان بعد از امیرالمؤمنین (ع)، در زمان های امامان معصوم (ع) نیز به رعایت این وظیفه اهتمام داشتند و خمس مال خود را به امامان معصوم (ع) تحویل می دادند. نکته قابل توجه این است که بر اساس شواهد تاریخی در زمان پیغمبر اعظم (ص) و در زمان حضرت علی (ع) و همچنین در زمان های امامان معصوم (ع) دیگر، هم خمس غنائم و هم خمس غیر غنائم مثل خمس گنج ها یا خمس معادن دریافت می شد، اما تاریخ در خصوص جمع آوری خمس ارباح مکاسب (درآمد انواع کسب ها) در زمان پیغمبر اکرم (ص) و امام علی (ع) مطلبی نقل نکرده است، البته نبود دلیل تاریخی دلیلی بر وجود نداشتن این بخش از خمس نیست؛ چرا که بسیاری از کتاب ها و منابع معتبر مسلمانان در طول تاریخ در جنگ های متعدد از بین رفته، به علاوه این که در زمان امامان معصوم (ع) دیگر، این بخش از خمس نیز بیان شده است.
نتیجه بحث
اولا : نگرفتن خمس ارباح مکاسب از سوی پیامبر وامامان متقدم ثابت شده نیست بلکه از برخی روایات بدست می آید که رسول گرامی اسلام (ص) دستورگرفتن آن را صادر نمود، که روایت این بحث قبلا ذکر شد .
ثانیا : در صورتی که ثابت گردد که در زمان پیامبر خمس ارباح مکاسب اخذ نگردید و پیامبر از این چشم پوشی کرد ، می گوییم در این حکمتی وجود داشت که در آن شرایط و موقعیت مصلحت اقتضا نمیکرد تا پیامبر به این امر مهم اقدام نماید حال حکمت و مصلحت این کار چه بود خود مطلبی دیگر است .
ثالثا : حال اگر نتوانستیم به حکمت این کار پی ببریم ، در اصل حکم و وجوب خمس ارباح مکاسب خللی وارد نمی کند چه بفهمیم که حکمت این کار چه بود و چه نتوانیم به حکمتش پی ببریم خمس ارباح مکاسب با ادله کافی و حجت شرعی واجب است بدون کوچکترین شک و تردیدی .
رابعا : درباره حکمت این حکم چنین گفته شده است
ـ ممکن است بگوییم حکم در زمان پیامبر به نحو اقتضا و انشایی بیان شده بود ، اما در زمان امام پنجم به بعد ، آن حکم به مرحله فعلیت و اجرا رسید .
در این صورت ممکن است علت عدم اجرای حکم د رزمان پیامبر فقر عمومی باشد و یا این که مسلمانان توانایی ذهنی و عملی برای تحمل این حکم را نداشتند چون که تازه مسلمان شده بودند و پذیرش این حکم به زمان مناسب وابسته بود و یا این که ممکن بود ، در صورت اجرای حکم در زمان پیامبر مسلمانان چنین تصور نادرستی بر ایشان عارض می شد . به همین جهت اجاری آن را به تاخیر انداخت و در عصر امامان تنفیذ و اجرا شد . این سخن با توجه به تدریجی بودن احکام بهتر قابل قبول است نمونه های زیادی وجود دارد که حکم تدریجا به اجرا در آ‚د . حتی ممکن استاجرای برخی از احکام به زمان ظهور حضرت حجت (عج) موکول شده باشد چرا که شرایط برای پیاده شدن احکام باید فراهم شود تا آن احکام به مرحله اجرا برسد با فقدان شرایط ، اجرام حکم به تخیر می افتد .
ـ و نیز ممکن است بگوییم که خمس ارباح مکاسب از امور حکومتی است و امامان با توجه به شرایط زمان این حکم را وضع نمودند .
@Porseman_channel
💢خمس ارباح مکاسب در عهد امامان (ع)💢
@Porseman_channel
سوال : چرا که از امامان متاخر شیعه به مانند امام صادق (علیه السلام) و امام رضا ( علیه السلام ) روایاتی رد باره خمس ارباح مکاسب وارد شده است ، و لی از رسول مکرم اسلام (ص) و حضرت امیرمومنان (ع) و نیز از امام حسن و امام حسین (ع) در این باره روایاتی نرسیده است ؟ به دیگر سخن خمس در مورد ارباح مکاسب چرا در زمان پیامبر اکرم (ص) و امامان متقدم مطرح نبود ؟
✅پاسخ : با چند نکته به پاسخ این پرسش می پردازیم .
1 . حجیت سیره معصومان (ع)
همه امامان معصوم (ع)نور واحدی هستند ، بین آنان هی فرقی وجود ندارد ، هر گاه هر کدام از امامام اثنی عشر حکمی از احکام شرعی را بیان نمایند ، برای اثبات حکم شرعی کافی است ، خواه دیگر امامان متعرض آن شده باشند و خواه نشده باشند .
این از معتقدات ما است و در این هیچ حرفی نیست . یکی از منابع ااجتهادی ما سنت است ، ا ین سنت ( قول ، فعل و تقریر ) خواه سنت پیامبر (ص) باشد و خواه سنت حضرت زهرا ( س ) و خواه سنت هر یک از دوازده امام (ع) .
2 . دلایل خهمس ارباح مکاسب
خمس ارباح مکاسب به دلایلی چند استوار است که اینک به برخی از آن به طور گذرا اشاره می کنیم .
1 . 2 . اطلاق آیه غنیمت : همان گونه که در بحث قبلی گذشت ، آیه غنیمت اطلاق دارد و شامل ارباح مکاسب می شود . غنیمت به معنای بهره و فایده استکه این اقسامی دارد که یک نوع آن فواید و درآمدی استکه از راه کسب و تجارت نصیب آدمی می شود . هم معنای لغت غنیمت از نظر ارباب لغت عام و فراگیر است . و هم مفسران این مطلب را بیان داشته اند و از همه اینها مهمتر در روایات نقل شده از پیامبر (ص) و عترت آن حضرت آمده است که غنیمت د رآیه فراتر از غنیمت جنگی است . به عنوان نمومه به چند روایت اشاره می کنیم .
الف : در وصیت پیامبر (ص) به علی (ع) آمده است :
« یا علی ان عبدالمطلب سن فی الجاهلیه خمس سنن اجراهاالله له فی الاسلام ( الی ان قال ) ووجد کنزا فاخرج منه الخمس و تصدق به فانزل الله :و اعلموا انما غنمتم من شنء فان لله خمسه الایه . »
: « ای علی همانا عبدالمطلب در دوره جاهلیت پنج سنت را وضع نمود که آن را خداوند در اسلام معتبر دانسته و آنها در اسلام جریان دارد ، ( تا این که گفت ) و گنجی یافت و خمس آن را جدا کرد و صدقه داد ، این را خداوند پذیرفت پس آیه نازل شد : و بدانید همانا هر چه غنیمت گرفتید یک پنجم آن مال خدا است ... . »
وسایل الشیعه ، ج 6 ، ص 345 کتاب الخمس ،ابواب مایجب ، باب 5 خ3
در این روایت غنیمت به گنج تسری یافته است .
ب : حکیم مؤذن از امام صادق (ع) نقل می کند و می گوید :
قلت له : و اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول قال : هی والله الافاده یوما بیوم .
درباره فهم معنای غنیمت از امام صادق (ع) پرسیدم که غنیمت در آیه واعلموا انما غنمتم چیست ، حضرت فرمود این همان بهره و فایده روز به روز است .
فقه الرضا ، ص 293
در این روایت غنیمت به درآمد روزانه یا ارباح مکاسب تسری یافته است .
ج : در کتاب فقه الرضا (ع) آمده است :
« وقال ـ جل و علا ـ : و اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی ... و کل ما افاده الناس فهو غنیمه لا فرق بین الکنوز لمعادن و الغوص و مالی الفیء الذی لم یختلف فیه و هو ما ادعی فیه الرخصه ، و هو ربح التجاره و غله الضیعه و سائر الفوائد ، من المکاسب و الصناعات و المواریث و غیرها ، لان الجمیع غنیمه و فائده من رزق الله تعالی ... »
« خداوند متعال فرمود :و بدانید آن چه از غنیمت نصیب شما شد خمس آن مال خدا ، رسول و ذوی القربی است ... و هر بهره و فایده ای که نصیب مردم می شود ، آن غنیمت است . در این باره فرقی بین گنج ، معادن ، غوص و درآمدی که از راه تجارت و مانند آن عاید می شود ، نیست . همه اینها غنیمت است و فایده از رزق خداوند متعال ...
در این روایت غنیمت به گنج ، معادن ، غوص و ارباح مکاسب تسری داده شد .
د : در روایت علی بن مهزیار از امام جواد (ع) آمده است :
« فاما الغنائم و الفواید فهی واجبه علیهم فی کل عام قال الله ـ تعالی ـ و ا علموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه ... »
« اما در غنائم و فواید بر مردم لازم است که در هر سالی خمس آن را بدهند خداوند متعال فرمود : و اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه .
وسایل الشیعه ، ج 6 ،ص 349 ، کتاب الخمس ،ابواب مایجب باب 8 ، خ 5
د راین روایت غنیمت به ارباح مکاسب و تجارت تسری داده شده است .
2 . 2 . روایاتی چند د رجوامع روایی عامه
در میان کتابهای روایی اهل سنت روایاتی چند موجود است که می توان تا حدودی از مجموع آنها برای خمس ارباح مکاسب بهره جست .
ـ روایت وفد عبد القیس :
ازن روایت در کتابهای مهم اهل سنت به مانند صحیح مسلم ، صیحی بخاری ، سنن نسایی و مسند احمد بن حنبل آمده است .
صحیح مسلم ، ج 1 ،ص 35 ، سنن نسایی ، ج 2 ، ص 333 ، مسند احمد بن حنبل ، ج 3 ، ص 318 ، صحیح بخاری ، ج 4 ، ص 205 ، معالم المدستین ، ج 2 ، ص 119
ما مضمون این روایت را در بحث گذشته تحتا عنوان برخی از روایات خمس در منابع اهل سنت ذکر نموده ایم در آن جا توضیح دادیم که مضمون روایت بهخمس در غیر از غنایم جنگی به ویژه به خمس ارباح مکاسب اشاره آن بحث را در این تکرار نمی کنیم .
ـ نوشته پیامبر (ص) برای عمروبن حزم :
پیامبر (ص) هنگامی که عمروبن حزم را به یمن روانه نمود دستور داد تا منشوری را بنویسند در این نوشته آمده است : « ... و ان یاخذ من المغانم خمس الله ... »
در مغانم و فواید خمس آن اخذ گردد
سیره ابن هشام ، ج 4 ، صص 265 ـ 266
این خمس ، خمس ارباح مکاسب است ، نه خمس غنیمت جنگی ، چون که همان گونه که در ذیل روایت وفد عبدالقیس گفته شد جنگ و جهاد باید به دستور پیامبر و یا نمایندگان پیامبر (ص) و یا حکومت اسلامی باشد و گرنه مشروعیت ندارد و خمس آن نیز مشروع نیست چنین نیست که هر فردی و یا هر گروهی با دیگران به جنگند و اموال آنان را غارت کنند و یک پنجم آن را هم خمس بدهند وهمه آن حلال و مشروع باشد نه این گونه نیست جهاد در اسلام شرایطی دارد ، از جمله آن به دستور حاکم اسلامی است بنابراین خمس در مغانم شامل خمس ارباح مکاسب می گردد .
نامه پیامبر ( ص ) در این نامه متذکر می شود : « ان یدفعوا الصدقه و الخمس الی رسولیه » خمس و صدقه را به فرستادگانش تحویل دهید
طبقات الکبری ، ابن سعد ، ج 1 ، ص 270
این خمس هم در مورد غنیمت جنگی نیست به همان دلیل گذشته .
دیگر نمونه ها و دستورهای مشابه که رسول خدا (ص) د رنامه های خود به دیگر رؤسای قبایل نوشت همه اینها بر این مدعی دلالت دارد .
ما به جهت اختصار از ذکر یکایک آن خودداری می نماییم
سید مرتضی عسکری ، معالم المدرستین ، ج 2 ، صص 119 تا 127
ـ باز د رکتاب کنزالعمال آمده است که پیامبر (ص) فرمود :
ان لکم بطون الارض و سهولها و تلاع الاودیه و ظهورها علی ان ترمو انباتها و تشربوا مائها علی ان تؤدو الخمس .
بطون زمین ، دشته ا،اعماق دره ها و بیرون آن همه د راختیار شماست که از گیاهان استفاده کنید و آب آن را بنوشید و در برابر آن خمس آن را ادا کنید
کنز لعمال ، کراجکی ، ج 7 ،ص 65
3 . 2 . روایتی چند در جوامع روایی شیعه
در متون روایی شیعه روایات زیادی درباره خمس ارباح مکاسب وارد شده است که از مجموع این روایات ، فرد متتبع دریافت می کند که خمس در مورد ارباح مکاسب از احکام اسلامی است و باید آن را پرداخت نمود . اینک چند نمونه ای این روایات :
ـ روایت عیس بن مستفاد :
ـ ان رسول الله (ص) قال لابی ذر و سلمان و القمداد و ... اخراج الخمس من کل ما یملکه احد من الناس ...
پیامبر (ص) به ابوذر ، سلمان و مقداد فرمود : و خمس مال را از تمامی ما یملک بپردازید .
وسایل الشیعه ، ج 6 ، ص 386 ـ کتاب الخمس ،ابواب انفال ، باب 4 ، خ21
ـ روایت حکیم مؤذن :
امام صادق (ع) فرمود :که در آیة « و اعلموا انما غنمتم »
مراد از غنیمت فواید و در آمدهای روزانه نیز هست .
ـ روایت موثقه سماعه :
از امام هشتم (ع) نقل می کند و می گوید از آن حضرت (ع) پرسیدم که در چه مواردی بایدخمس پرداخت کرد ، حضرت فرمود هر چه که بهره و درآمد مردم باشد .
ـ روایت صحیحه علی بن مهزیار :
از امام نهم (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود که در ارباح مکاسب و تجارت واجب است خمس آن پرداخت شود .
ـ روایت صحیحه ابان بن صلت :
از امام هادی (ع) روایت نقل می کند که در درآمدهاخمس آن واجب است
📚وسایل الشیعه ، ج 6 ، ص 348 ، کتاب الخمس ابواب ما یجب باب 8 ، خ 3
@Porseman_channel
💢حکم عروسک 💢
@Porseman_channel
👈👈امام خمینی ره:
آيا در اسلام خريدوفروش عروسكهاى اسباب بازى اشكال دارد يا خير؟
ج
- مانع ندارداگر چه ساختن مجسمۀ ذى روح جايز نيست.
س 48
- ساختن عروسك و انجام نمايشهاى عروسكى شرعا چگونه است؟
ج
- ساختن عروسك جايز نيست و نمايش مانع ندارد.
س 49
- آيا ساختن و درست كردن عروسك اشكال دارد؟ آيا وجود عروسك در منزل براى بازى كودكان اشكال دارد؟ آيا كشيدن شكل عكس انسان كامل (نقاشى كردن) اشكال دارد؟
ج
- ساختن مجسّمۀ حيوان ذى روح، حرام است، ولى نگهداشتن آن در منزل حرام نيست.
و نقاشى هم اگر مجسمه نباشد حرمت ندارد.
👈👈رهبری:
س 1221:
ساخت عروسك و مجسمه و نقاشى و ترسيم چهره موجودات زنده اعم از گياهان، حيوانات و انسان چه حكمى دارد؟ خريد و فروش و نگهدارى و ارائه آنها در نمايشگاه چه حكمى دارد؟
ج:
ساخت مجسمه و نقاشى و ترسيم موجودات بىروح اشكال ندارد و هم چنين نقاشى و ترسيم چهره موجودات ذى روح، اگر بدون برجستگى باشد و يا مجسمه آنها كه به صورت غير كامل باشد، اشكال ندارد، ولى ساخت مجسمه انسان يا ساير حيوانات به صورت كامل اشكال دارد. امّا خريد و فروش و نگهدارى نقاشى و مجسمه جايز است و ارائه آنها در نمايشگاه هم اشكال ندارد.
👈👈👈آیت الله تبریزی:
3
- ساختن مجسمۀ ذوى الارواح حرام است، آيا عروسكسازى بوسيلۀ پارچه يا مواد پلاستيكى يا مجسمههايى كه بوسيلۀ خميرى مخصوص ساخته مىشود را نيز شامل مىشود؟
بسمه تعالى
- ساختن مجسمه اگر از ذوى الارواح باشد بنابر مشهور حرام و اين قول مطابق با احتياط است و ساختن عروسك اگر عرفا اسباب بازى به حساب آيد مانعى ندارد، و اللّه العالم.
924
- حكم عروسكسازى و مجسمهسازى با وسايل مختلف چيست؟ در صورتى كه اعضاى حيوان و يا انسان به طور كامل ساخته شود؟ در صورتى كه اعضاى حيوان و يا انسان به طور كامل نباشد، مثل اينكه انگشت نداشته باشد؟
بسمه تعالى
- مجسمهسازى جاندار چنانچه به نحو كامل بوده باشد بنابر مشهور حرام است، و نداشتن يك دست و يا يك پا منافاتى با كامل بودن ندارد، و امّا ساختن عروسك مانعى ندارد، و اللّه العالم.
👈👈آیت الله فاضل لنکرانی:
سؤال 1016: آيا ساختن مجسمه و عروسك، بوسيله خمير توسط كودكان و يا خريدن آن براى كودك اشكال دارد؟
جواب: كودكان مكلّف نيستند. و امور مذكوره نسبت به آنها مانعى ندارد.
👈👈آیت الله مکارم شیرازی:
جواب: مجسّمهسازى اشكال دارد؛ ولى اگر از قبيل عروسك و بازيچه باشد، خواه نقشى بازى كند يا نه، اشكالى ندارد.
👈👈آیت الله سیستانی
پرسش: آیا ساختن عروسک پارچه ای جایز است؟
پاسخ: بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
۱۰پرسش: اینجانب عروسکهائی با پارچه وپنبه درست می کنم این کار صرفا برای سرگرمی من است می خواستم حکمش را بدانم؟
پاسخ: بنابر احتیاط واجب جایز نیست ولی نگهداری آنچه درست کرده اید مانعی ندارد.
@Porseman_channel
💢دعای فرزنددارشدن💢
@Porseman_channel
امام صادق (ع) فرمودند:هر کس بخواهد زنش بچّه دار شود، پس از نماز جمعه، دو رکعت نماز بگزارد و در آنها رکوع و سجده را طولانی سازد و سپس بگوید:«خداوندا! به حرمت آنچه زَکَریّا بدان از تو مسئلت داشت، از تو می خواهم. پروردگارا! مرا تنها مگذار که تو خود، برترینِ وارثانی. خداوندا! از نزد خویش، مرا فرزندانی پاک ببخش که تو شنوای دعایی. خداوندا! به نام تو او را بر خویش حلال ساختم و به امانت تو، او را در اختیار گرفتم. اکنون، اگر در رَحِم او برایم فرزندی تقدیر کرده ای، او را فرزندی خجسته و پیراسته قرار ده و در او برای شیطان، بهره و سهمی قرار مده».
متن حدیث:
الإمام الصادق علیه السلام:مَن أرادَ أن یُحبَلَ لَهُ، فَلیُصَلِّ رَکعَتَینِ بَعدَ الجُمُعَةِ یُطیلُ فیهِمَا الرُّکوعَ وَالسُّجودَ، ثُمَّ یَقولُ:«اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ بِما سَأَلَکَ بِهِ زَکَرِیّا، یا رَبِّ لا تَذَرنی فَرداً وأنتَ خَیرُ الوارِثینَ ، اللّهُمَّ هَب لی مِن لَدُنکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ ، اللّهُمَّ بِاسمِکَ استَحلَلتُها وفی أمانَتِکَ أخَذتُها، فَإِن قَضَیتَ فی رَحِمِها وَلَداً فَاجعَلهُ غُلاماً مُبارَکاً زَکِیّاً ، و لا تَجعَل لِلشَّیطانِ فیهِ شِرکاً ولا نَصیباً ».
📚 (اصول کافی، جلد 6، صفحه8- دانشنامه احادیث پزشکی، جلد 1 صفحه 616)
در روایت دیگر آمده است، شخصی خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد که اهل بیت من منقرض شده و فرزندی ندارم. حضرت فرمود از خداوند بخواه و در سجده بگو:
رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ؛ راوی می گوید چنین کردم و خداوند به من فرزندانی داد و اسم آن ها را علی و حسین گذاشتم.
(📚مکارم الاخلاق ص 225)
امام سجاد(ع) به یکی از اصحاب خود فرمود:برای فرزند خواستن این دعا را هفتاد مرتبه بگو:
«رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنِی فِی حَیَاتِی وَ یَسْتَغْفِرُ لِی بَعْدَ مَوْتِی وَ اجْعَلْهُ خَلَفاً سَوِیّاً وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ نَصِیباً اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ».
«پروردگارا؛ مرا تنها مگذار و تو بهترین وارثین هستی، و برای من جانشینی معین کن که در زمان زندگی ام به من خوبی نماید و بعد از مرگم برایم طلب آمرزش کند، و به او خلقتی سالم عطا کن و شیطان را بر او شریک و نصیب مگردان، بارالها! از تو آمرزش می طلبم و به سوی تو برمی گردم چرا که تو بخشنده و مهربان هستی».
اگر هفتاد بار خواندن همه دعا مشکل است، دعا را یک بار بخوانید و هفتاد بار استغفار کنید.
کسی که این دعا را زیاد بخواند، خداوند عزوجل آن چه را که از مال و فرزند و خیر دنیا و آخرت آرزو دارد به او عطا می فرماید چرا که خداوند عزوجل فرموده است:«پس می گویم که خداوندا! از تو آمرزش می طلبم چرا که او آمرزنده است و او برای شما آب گوارا از آسمان نازل فرمود و با مال و فرزندان، شما را یاری فرمود و باغ هایی برای شما قرار داد و نهرهایی را جاری است».
@Porseman_channel
💢عاقبت بخیری💢
@Porseman_channel
عاقبت به خیری یعنی اتصال به فیض و رحمت مطلق و بی نهایت و نیل به نقطه ای از قرب الهی كه رضایت و خشنودی خدا از انسان و انسان از خدا را به دنبال داشته باشد، و طبیعت مطلق گرای انسان با رسیدن به مقصدو مطلق حقیقی، اشباع شود و به آرامش مطلق، دست پیدا كند.
بزرگترین عامل عاقبت به خیری این است که انسان ضعف های خود را جبران کند و جلو گناهان را در زندگی خویش بگیرد چرا که اصلی ترین عامل بدبختی و عاقبت به شرّی گناهان است. قرآن کریم می فرماید: «ثمّ کان عاقبة الّذین اسائوا السؤای ان کذبوا بآیات اللّه؛ سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند (و آن را مسخره گرفتند).»
به این جهت در قرآن کریم اصلی ترین عامل عاقبت به خیری را تقوا می داند.
1ـ تقوا
«و العاقبة للتقوی؛ عاقبت(نیک) از آن (اهل) تقواست» «و العاقبة للمتقین؛ عاقبت و پایان کار از آن پروا پیشگان است.»
2ـ تحکیم و تثبیت عقاید
تلقین و تکرار عقاید و پایبندی به آن می تواند در عاقبت به خیری نقش تعیین کننده داشته باشد، به این جهت در زمان غیبت امام زمان(عج) سفارش شده که این دعاها را که مجموعه عقائد در آن آمده جهت عاقبت به خیری بخوانید.
دعایی برای حفاظت از دین
امام صادق(علیه السلام) به زراره فرمود: در عصر غیبت که عصر امتحان شیعیان و دوران سختی است برای محافظت دین، پیوسته این دعا خوانده شود:
«اللّهم عرّفنی نفسک فانّک ان لم تعرّفنی نفسک لم اعرف نبیّک اللّهم عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجتک اللّهم عرّفنی حجّتک فانّک ان لم تعرّفنی حجتک ظللت عن دینی، اللّهم لاتمتنی میتة جاهلیّةً و لا تزغ قلبی بعد اذ هدیتنی؛
این دعا هم درخواست عاقبت به خیری و هم در عاقبت به خیری مؤثر است.
2ـ سفارش شده این دعا را هر صبح و شام بخوانید: «اللهمّ مقلّب القلوب و الابصار، ثبّت قلبی علی دینک ولاتزغ قلبی بعد اذ هدیتنی وهب لی من لدنک رحمة...؛ ای خدایی که دلها و دیده ها را زیر و رو می کنی، قلب مرا بر دینت ثابت و استوار بدار و دلم را بعد از هدایت منحرف مگردان.
بزرگترین عامل عاقبت به خیری این است که انسان ضعف های خود را جبران کند و جلو گناهان را در زندگی خویش بگیرد چرا که اصلی ترین عامل بدبختی و عاقبت به شرّی گناهان است. قرآن کریم می فرماید: ثمّ کان عاقبة الّذین اساوا السؤای ان کذبوا بآیات اللّه؛ سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند (و آن را مسخره گرفتند)
3ـ دعای «رضیت باللّه ربّا و بالاسلام دینا و بمحمّدٍ صلّی اللّه علیه و آله نبیّا و بعلیٍّ اماماً و بالحسن و الحسین... و الخلف الصالح علیهم السّلام ائمّةً و سادةً و قادةً...؛ رضایت دادم که خداوند پروردگار من است و اسلام به عنوان دین من، و محمد نبی من، و علی و حسن و حسین (ونه فرزندش) از جمله خلف صالح امام من، سلام بر آنها باد به عنوان پیشوایان و بزرگان و رهبران.»
4ـ مداومت بر تسبیحات فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به عنوان مهمترین ذکر الهی.
5 ـ شیخ عباس قمی از امام صادق(علیه السلام) نقل نموده که آن حضرت نوشت برای فردی که اگر خواسته باشی که عاقبت به خیر شوی و قبض روح گردی در حالی که در حال انجام برترین عمل باشی:(به چند چیز توجه کن)- حق خدا را بزرگ شماری از این که نعمتهای او را در معصیت او صرف کنی و یا به حلم او مغرور شوی.
و هم چنین، مداومت بر دعای یازدهم صحیفه سجادیّه کامله «یا من ذکره شرف للذّاکرین...» خواندن آیه «ربّنا لاتزع قلوبنا..» تا آخر، سوره قد افلح المؤمنون را در هر جمعه خواندن، و خواندن هفت مرتبه «بسم اللّه الرحمن الرحیم لاحول ولاقوّة الّا باللّه العظیم.» عامل عاقبت به خیری می شود البته به یقین مراد صرف خواندن نیست بلکه توجه به مضامین و عمل نمودن به معانی آن عامل عاقبت به خیری می شود.
6ـ خدمت به دیگران مخصوصاً والدین
شخصی نزد خاتم الانبیاء آمد و عرض کرد من گناه بزرگی را مرتکب شده ام و آن این بود که دخترم را زنده به گور کردم. از شما می خواهم عملی را یادم بدهید تا خدای متعال گناه مرا ببخشد(و عاقبت به خیر شوم) پیامبر فرمود:مادر داری؟ عرض کرد: مادر ندارم فرمود: خاله داری؟ گفت: آری. فرمود برو به خاله ات نیکی کن. بعد فرمود: اگر مادرش بود بهتر بود چون نیکی به مادر اثرش در پاک شدن از چنین گناهی یقیناً بیشتر است.
نتیجه:
عوامل و ابزاری كه فرجام امور را به خیر و سعادت ختم می كند، عبارتند از:
ایمان پاك و خالص، رعایت تقوا و انجام عمل صالح؛ همة كارها رنگ خدایی داشته باشد و جهت جلب رضایت او و با توكل و استعانت جستن از او انجام گیرد؛ صبر و استقامت ورزیدن در برابر سختی ها و مشكلات
@Porseman_channel
💢وقت نوافل یومیه💢
@Porseman_channel
نافله نماز ظهر پیش از نماز ظهر خوانده مىشود و وقت آن از اول ظهر تا موقعى است که سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا مىشود ،به اندازه دو هفتم آن شود، مثلًا اگر درازى شاخص هفت وجب باشد ، هر وقت مقدار سایهاى که بعد از ظهر پیدا مىشود به دو وجب رسید، آخر وقت نافله ظهر است.
نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده مىشود و وقت آن تا موقعى است که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا مىشود، به چهار هفتم آن برسد.
وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتى که سرخى طرف مغرب که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پیدا مىشود از بین برود.
وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است و بهتر است بعد از نماز عشا بلا فاصله خوانده شود
نافله صبح پیش از نماز صبح خوانده مىشود و وقت آن بعد از گذشتن از نصف شب به مقدار خواندن یازده رکعت نماز شب است، ولى احتیاط آن است که قبل از فجر اول نخوانند مگر آن که بعد از نافله شب بلا فاصله بخوانند که در این صورت مانعى ندارد.
وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزدیک اذان صبح خوانده شود.
@Porseman_channel
💢نگاه درست به مشکلات💢
درس عاشورا،درزوایه نگاه به مشکلات چیست؟
@Porseman_channel
✅پاسخ:
درآموزه های دینی؛مشکلات ومصائب یک روی زیبایی دارند،که دیدنی است.همه ماهمیشه،روی سخت وکریه ازمشکلات را می بینیم. لذاازآنهاگریزانیم ودرمواجهه با آنها؛دادوبیدادوناله می کنیم.
ولی اولیاء الهی که هردوروی سکه ی مشکلات رامی بینند.ودنیا و آخرت راباهم نظاره گرند.به حقیقت دنیا توجه دارند،مشکلات را جزء لاینفک زندگی می دانند. وبه این شناخت رسیده اند که زندگی،محل ناملایمات وتزاحمات است.
واز طرفی،چون خودرادراختیارخدا گذاشته اند واراده خودرادراراده خدا فانی کرده اند؛ازاین رو؛دربلاهم لذات خدارامی برند،چون مات اویند.
وچون جهان راخرّم ازخدا می دانند.ازاین رو؛ خرّم به جهان هستند.
روحیه حق طلبی دارندواگر پاش بیفته ازدنیا وهمه لذات آن،بخاطر آخرت می گذرند.
👌این نگاه درست به مشکلات،درتحمل مشکلات آن وبالارفتن آستانه تحمل،نقش بسیاراساسی دارد.
اگرمابه مشکلات دنیا بخندیم.یا ازآن بنالیم.ازاصل مشکلات کاسته نشده نمی شود.ولی نوع برخوردما بامشکلات،درروحیات مانقش وافری دارد.
ماازعاشورا؛درس شناخت حقیقت دنیارا می گیریم.وقتی نگاه خودرابه زوایه دیدِاهل کربلا،نزدیک می کنیم،می بینیم نگاه زشت وکریهی نسبت به مصائب ندارند.
چراکه باخدا معامله کرده اند.ازاین رو،همه چیزرازیبا می بینند.
🔴جمله ی زیبای زینب کبری(س)
(مارایت الاجمیلا)
📚بحار الأنوار ج45 ص 116
حاکی ازعمق معرفت ایشان نسبت به حقیقت مشکلات ومصائب است.
هرچه مصائب وجراحات اباعبدالله الحسین(ع)بیشترمی شود؛نورانیت و گشادگی چهره شان بیشتر می شود.
📚ارشاد مفید ج 2، ص 616
👈دراوج مصائب؛نهایت تحمل وصبوری راازایشان؛می بینیم.وقتی علی اصغر(ع) شهیدشدند؛حضرت فرمود:
(هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللَّهِ.)
📚اللهوف على قتلى الطفوف ص117
👈وقتی درشب عاشورا،بُریر-که اهل شوخی نبوده- شوخی می کند.
📚بحار الأنوار ج45 ص93
وقتی اصحاب سیدالشهداء(ع)بااشتیاق به استقبال نیزه وشمشیر می روند.
یعنی به حقیقت مشکلات پی برده اند.واین،آنها هستندکه مشکل رابه زانو درآورده و به چالش کشیده اند.
⭕️به نظرمی رسد،این؛بزرگترین درس عاشوراست چراکه دراین زمان بیشترین نیازرابه این نگاه درست نسبت به حقیقت مشکلات داریم.
@Porseman_channel
💢نماز در خلوت با نامحرم💢
@Porseman_channel
حکم نماز خواندن دو نامحرم در جایی که کسی نیست یا نمی تواند وارد شود؛ چیست؟
✅پاسخ
امام، اراکی: جایز نیست و احتیاط در نماز نخواندن است لیکن اگر نماز خوانده شود باطل نیست.
گلپایگانی، صافی: حرام است و نمازشان صحیح نیست ولی اگر یکی از آنها مشغول نماز باشد و نامحرمی وارد شود نمازش اشکال ندارد
خوئی، سیستانی، نوری: اگر احتمال وقوع معصیت باشد حرام بلکه اگر احتمال وقوع معصیت هم نباشد بنابراحتیاط حرام است و در هر حال نمازشان بنابراحتیاط مستحب باطل است
تبریزی: اگر کسی نتواند وارد شود یا وارد شونده مانع از معصیت نشود و احتمال وقوع معصیت باشد جایز نیست لیکن نمازشان صحیح است.
مظاهری: حرام است و باید نماز نخوانند ولی اگر نماز خوانده شود باطل نیست.
وحید: اگر احتمال وقوع معصیت باشد جایز نیست و احتیاط مستحب است نماز نخوانند
مکارم: اشکال دارد و احتیاط واجب در ترک [خلوت با نامحرم] است و نماز نیز اشکال دارد.
نظر مبارک آیات عظام: خامنه ای ، بهجت و فاضل به دست نیامد بنابراین احتیاط شود
@Porseman_channel
💢افضلیت زیارت امام رضا ع بر زیارت امام حسین ع💢
@Porseman_channel
برتری زیارت قبر برخی از امامان(ع) بر دیگر امامان معلول شرایط زمانی بوده است؛ از اینرو؛ روایاتی که در فضیلت زیارت قبر امام رضا(ع) نقل شده است
📚کتاب المزار، ص 196
هرچند برخی از آنها نشانگر برتری این زیارت بر زیارت قبر امام حسین(ع) است،
، 📚کافی،، ج 4، ص 584؛
میتوان احتمال داد که برتر بودن زیارت امام رضا(ع) بر زیارت امام حسین(ع) همیشگی نبوده و تنها برای دوران خاصی است؛ زیرا در برخی از این روایات، تعلیلی آورده شده است که امروزه چنان علت وجود ندارد؛ مانند این روایت: على بن مهزیار میگوید: از امام جواد(ع) پرسیدم: فدایت شوم زیارت امام رضا(ع) افضل است، یا زیارت امام حسین(ع)؟ آنحضرت فرمود: «زیارت پدرم افضل است؛ زیرا امام حسین(ع) را هر گروهى از مردم زیارت میکنند، ولى پدرم را زیارت نمیکند، مگر شیعیان خاص و خالص ما».
کافی، ج 4، ص 584؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 582.
و یا طبق روایت دیگر، ناظر به موقعیت زمانی خاصی بوده که زیارت امام رضا(ع) سخت و دشوار بوده و زیارتکنندگان تحت کنترل شدید حاکمیت آن دوران بودهاند؛ چنانکه امام جواد(ع) در پاسخ پرسش محمّد بن سلیمان فرمود: «...افضل آن است که به خراسان رود و بر پدرم امام رضا(ع) سلام داده و آنجناب را زیارت کند و شایسته است که این زیارت را در ماه رجب انجام دهد، ولى امروزه به آن مبادرت نکند؛ زیرا هم بر ما و هم بر شما از ناحیه سلطان خوف بوده و ممکن است در معرض اتهام واقع شویم».
📚 کامل الزیارات، ص 305.
بنابراین، به نظر میرسد که روایات مربوط به برتری ثواب زیارت امام رضا(ع) بر ثواب زیارت امام حسین(ع) به جهت شرایط خاص و سخت و دشوار آن موقع بوده و نشانگر برتری مطلق چنین زیارتی نیستند.
@Porseman_channel
لقب امیرالمومنین ع ؛غضنفر است؟
@Porseman_channel
غضنفر به معنای غلظت، ضخامت و درشتی است. به شیر به دلیل هیکل درشت و شجاعتش غضنفر می گویند و مجازاً به انسان هایی که شجاع و دارای بدن و جثه ای قوی و نیرومند باشند غضنفر گفته می شود. در بسیاری از عبارات و اشعار، لغاتی چون "لیث"، "زبر" و "غضنفر" که تمامشان به معنای شیر شجاع می باشد، جهت توصیف وجود مبارک امام علی (ع) به کار گرفته شده، اما این نام، از اسامی آن حضرت نیست.
غضنفر به معنای غلظت، ضخامت و درشتی است. شیر را به دلیل هیکل درشت و شجاعتش غضنفر می گویند و مجازاً به انسان هایی که شجاع و دارای بدن و جثه ای قوی و نیرومند باشند، غضنفر گفته می شود.
لسان العرب، ج 5، ص25؛ الصحاح فی اللغة، ج2، ص20؛ تهذیب اللغة، ج3، ص111.
در کتاب نصاب الصبیان درباره نام های متعدد شیر می گوید:
غضنفر و اسد و لیث و حارث و دلهاث
هزبر و قسوره و حیدر است و ضیغم شیر.
القاب متعدد برای یک فرد و یا یک موجود، نشانگر اهمیت و ارزش خاص و بیانگر زوایای وجودی و شخصیتی او است. یکی از شخصیت هایی که دارای لقب هایی متعدد است، امام علی (ع) است. این القاب به خاطر وجود با عظمت و صفات فراوانشان به آن حضرت نسبت داده شده است.
از جمله توصیفاتی که برای آن حضرت بیان شده است، غضنفر است که این لقب هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی با آن حضرت کاملا سازگار است. از نظر روحی کاملا مشخص است که آن حضرت بسیار شجاع و قدرتمند و نترس بودند و هرگز به دشمنان پشت نکرده بوده اند. در عرف معمولاً شیر را موجودی شجاع می دانند و انسان شجاع را هم شیر می خوانند. از این نظر، غضنفر که از نام شیر عاریت گرفته شده، برای حضرت علی (ع) لقب مناسبی است، همان طوری که یکی از لقب های دیگر حضرت اسدالله است که آن هم به همین مناسبت است.
اما از نظر جسمی هم در تاریخ بیان شده است که آن حضرت دارای بدنی قوی و هیکلی درشت بوده است، که از این جهت هم وجه تسمیه خوبی بوده و اسم با مسما مناسبت دارد.
ولی نکته قابل توجه این است که تا آن جایی که ما تحقیق کردیم در میان روایات معصومین(ع) کلمه غضنفر در میان القاب آن حضرت ذکر نشده است.
البته در تاریخ آمده است که وقتی اشعار حسان بن ثابت انصاری درباره کشته شدن عمروبن عبدود به قبیله بنی عامر رسید، جوانی از آنان در جواب گفت: شما مردم مدینه نباید کشتن عمرو را به خود نسبت دهید و آن را هنر خودتان بدانید؛ زیرا او را شیری کشته است.
فلم تقتلوا عمرو بباسکم
ولکنه الکفوء الهزبر الغضنفر
مناقب آل ابیطالب، ج1، ص297،ج 2، ص323،
خطیبان و شاعران نسل های بعد نیز واژه غضنفر را در توصیف امام علی(ع) به کار گرفته اند، از جمله:1. در مصباح کفعمی هم خطبه ای از یکی از دانشمندان نقل کرده و در آن از امام علی (ع) با لقب الشجاع الغضنفر (شیرشجاع) نام برده است.
2. در مناقب ابن شهرآشوب از ابن طوطی چند بیت شعر درباره لیلة المبیت و فضیلت و شجاعت حضرت علی (ع) نقل کرده و در آن از لقب لیث غضنفر برای آن حضرت استفاده کرده است:
فصال علی بالحسام علیهم کما صال فی العریس لیث غضنفر
فولوا سراعا نافرین کأنما هم حمر من قسور الغالب تنفر
مناقب آل ابیطالب، ج1، ص394.
به این مضمون که وقتی علی (ع) در آن شب به جای پیامبر (ص) خوابید و مشرکان خانه را محاصره کرده بودند علی (ع) با شمشیر به آنها حمله کرده، همان طوری که شیری شجاع بپرد و آنها به سرعت از او فرار کردند همان گونه که گورخران از شیر فرار می کنند.
در نهایت می توان نتیجه گرفت که "غضنفر" همچون "ابوتراب"، "ابو الحسن" و ... در شمار نام های شناخته شده امیرالمؤمنین (ع) نیست و به همین دلیل شما نمی توانید با جست و جوی این کلمه در نرم افزارها و پایگاه های اسلامی پاسخ های فراوانی را مشاهده کنید، ولی با این وجود، باید به این نکته اشاره کرد که شاعران و سخنورانی چه در زمان حیات و چه بعد از شهادت مولای متقیان، حضرتش را با این عبارت توصیف کرده و بدین وسیله، ایشان را به شیر شجاعی تشبیه کرده اند.
@Porseman_channel
💢مژده خروج ماه صفر💢
آیا روایتی در مژده خارج شدن ماه صفر وجود دارد؟
@Porseman_channel
چنین روایتی نه در منابع و نه در جوامع روایی وجود ندارد
چیزی که هست روایتی است که کاملا غریبه از این برداشت اشتباه مردم می باشدوهیچ اشاره و دلالتی بر مژده بر خروج ماه صفر ندارد...
@Porseman_channel
ابن عبّاس گويد: روزى پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله به چند تن از اصحابشان كه در مسجد قبا در خدمت وى بودند فرمود: نخستين شخصى كه اكنون بر شما وارد شود مردى از اهل بهشت است، چون اين سخن را از آن بزرگوار شنيدند، گروهى از ايشان برخاسته و بيرون رفتند، و هر يك از آنان قصد داشت كه سريعتر مراجعت نمايد تا خود نخستين واردشونده باشد و در نتيجه بهشتى گردد، پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله به نيّت آنان پىبرد، و به باقى مانده اصحابش كه نزد وى بودند فرمود؛ بزودى چندتن بر شما وارد مىشوند كه از جهت زودتر رسيدن در حال سبقت از يك ديگرند، پس هر كدام از آنان كه مرا به خروج «آذر» مژده دهد اهل بهشت است. سپس آنان كه بيرون رفته بودند بازگشتند و أبو ذر نيز همراهشان بود، آنگاه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله به ايشان فرمود: ما اكنون در كدام يك از ماههاى رومى بسر مىبريم؟ أبو ذر گفت: يا رسول اللَّه آذر بپايان رسيده است. پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اى أبا ذرّ آن را مىدانستم و ليكن دوست داشتم قوم من بفهمند كه تو مردى از اهل بهشت مىباشى، و چگونه چنان نباشد، حال آنكه پس از من بدليل علاقهات به اهل بيتم تو را از حرم من دور گردانند، و تنها زندگى خواهى نمود، و تنها خواهى مرد، و قومى كه عهده دار مراسم كفن و دفنت بشوند بسبب تو سعادتمند گردند و در بهشت جاودانى كه به پرهيزگاران نويد داده شده همراه من خواهند بود.
معاني الأخبار، النص، ص: 205
@Porseman_channel