👈👈👤استاد حامد محقق: سلام علیکم و رحمه الله

👈👈👤استاد حامد محقق: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین واللعن الدائم علی اعدائهم

👈👈رزمنده امدادگر سپاه در دفاع مقدس مدیر گروه: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد محقق بزرگوار و همچنین قبولی طاعات و عبادات شما در ماه میمهانی خالق مهربان

👈👈👤استاد حامد محقق: قبول باشه طاعات و عبادات ان شاء الله تا این جای مهمونی بهترین استفاده ها رو کرده باشیم بهترین پذیرایی ها که آماده هست خدا کنه ما بلد باشیم و بتونیم خوب بهره ببریم فضل خدا بی کران در حال ریختنه ما کاری نکنیم که محروم بشیم

👈👈👤استاد حامد محقق: از فردا شب بهترین ایام ماه مبارک شروع میشه شبهای قدر

👈👈👤استاد حامد محقق: یه نکته مهمی که در دعاهای ماه مبارک هست درخواست نجات از عذاب جهنمه دعای یا علی و یا عظیم از ابتدا تا آخرش فقط یه چیز میخوایم مُنّ علیّ بفکاک رقبتی من النار گردن من رو از عذاب جهنم آزاد کن

👈👈👤استاد حامد محقق: دعای مجیر که شبای قبل خوندیم دائم گفتیم اجرنا من النار یا مجیر ما رو از آتش نجات بده دعای جوشن کبیر الغوث الغوث خلصنا من النار یارب ۱۰۰ مرتبه خدا رو صدا بزنیم و صد دفعه بگیم ما رو از آتش خلاص کن

👈👈👤استاد حامد محقق: در بقیه ادعیه ماه مبارک هم همین درخواست مشهوده در خواست ما خلاصی از جهنم هست میدونین تمام عاقبت ما کار ما ، تلاش ما به همین نکته ختم میشه

👈👈👤استاد حامد محقق: اگه بعد از کلی زحمت و فعالیت بعد از تموم شدن عمر عاقبت به خیر نشیم جهنمی بشیم همه زحمتها هدر رفته

👈👈👤استاد حامد محقق: امام حسین علیه السلام در دعای عرفه جملات زیبایی دارن از جمله این که خدایا من ازت یه حاجات میخوام اگه اونو بهم بدی و بقیه دعاهام رو مستجاب نکنی عیب نداره ولی اگه همه دعاهام رو مستجاب کنی و اونو مستجاب نکنی بیچاره میشم و اون یه دونه حاجت خلاصی از آتش جهنم هست

👈👈👤استاد حامد محقق: این حرفا رو داشته باشین بذارین کنار این روایت که اگه کسی در ماه مبارک بخشیده نشه دیگه بخشیده نمیشه😭 خب این یعنی بیچارگی پس باید تمام تلاشمون رو بکنیم همه زورمون رو بزنیم که نکنه شبهای قدر بره ماه مبارک بره و ما بخشیده نشیم😔

👈👈👤استاد حامد محقق: گاهی اوقات از پسرم براتون گفتم ۶ سالشه جای شما خالی چند شب پیش مشرف شدیم زیارت حضرت معصومه علیها السلام برمیگشتیم یه چیزی میخواست که نمیشد تهیه کرد وسط خیابون زده بود زیر گریه با صدای بلند اشکهای درشت درشت از صورتش میریخت طوری که مردم که رد میشدن همه نگاه میکردن یه لحظه گفتم این بچه رو ببین یه خواسته داره که براش مهمه دلش میخواد بهش برسه وقتی احساس خطر میکنه که بهش نمیرسه زمین و زمان رو بهم میدوزه پا میکوبه زمین گریه میکنه زاری میکنه از اعماق وجود فریاد میزنه کمک میخواد اصلا براش مهم نیست دیگران دارن نگاش میکنن