سلامتى اونى كه برامون ٢٤ ساعت كار كرد حقوقم نخواست ميگفت خوشبخت شي خستگيم در ميره مادر رو میگم. به سلامتی مادر که فرشته روی زمین است ❤️

روزگاری خانه هامان سرد بود بردن نفت زمستان درد بود يک چراغ والور و يک گرد سوز زيرکرسی با لحافی دست دوز خانواده دور هم بودن همه در کنار هم می آسودن همه روی سفره لقمه نانی تازه بود روی خوش درخانه بی اندازه بود آن قديما عاشقی يادش بخير عطر و بوی رازقی يادش بخير عصر پست و تلگراف و نامه بود روزگار خواندن شه نامه بود

قدیم ترها همیشه علاجی برای هر دردی بود، مثل روغن چرخ خیاطی برای ناله های لولای در، مثل دوا گلی برای زخم های کودکانه‌ی سرِ زانو، مثل آغوش مادربزرگ برای باریدنِ تمام بغض های جهان، چقدر دست هایمان خالی شده است ...!

مادربزرگم همیشه میگفت: خوشبختیت رو جار نزن! نذار کسی بگه خوش بحالش، همین خوش بحالش گند میزنه به زندگیت!

یکی در گوش پاییز بگه دلتنگش بوديم 🧡🍂

یادش بخیر، بالشت هایی که قطاری جلوی این تلویزیون های مبلی میزاشتیم و دسته‌ جمعی دراز کش کارتون میدیدم

دوشنبه های حسنی

دوشنبه های حسنی

دوشنبه های حسنی

دوشنبه های حسنی

دوشنبه های حسنی