تَجربہبِـهمیاددادهکـِه...
بَرایاینکِـهطلبشَهادَتکنۍنَبایدبه
گُذشتهخودتنِگاهکُنۍ...!
راحـَتباش!نِگرانهیچۍنَـباش!
فقطمواظِباینباشکِـه،شیطونبِهتنگہتو
لیـٰاقتشَهادتنَداری..!'
#شھیدانہ
[❤️🩹⛓]
#استوری|story ✨
"این دورے و دوستے...
دارد به درازا مـیڪشد!
ایــن فراق...
دارد سخت مےگذرد!
این امـروز و فـرداهآ،
دارد زیــاد مےشود!
ایݩ دلتــنگی..؛
امان از این دلتنگی!"
_اللهمالرزقنــآحرم💔🕊
#السلامعلیڪیااباعبدالله♥️
ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
❤️حال خودت رو خوب کن...
هر آدمی در وجودش یک مادربزرگ دارد که به وقت دلتنگی می تواند به کمکش بیاید. مادربزرگی که سماور را جوش می کند، چای دارچین و هل دم می کند
قوری و قندان میبدی اش را می آورد؛ با مرغ های آبی آوازخوانش .
کنار استکان کمر باریک و نعلبکی گل گلی، پولکی اصفهان می گذارد؛ توی پیاله تاجیکی.
می رود نان سنگک می گیرد و نخود و لوبیا و سبزی پاک می کند و آش رشته بار می گذارد.
او بوی نعنا داغ و پیاز داغ را با هیچ عطری عوض نمی کند.
از وانتی، سبزی خوردن تازه می خرد و پاک می کند و تربچه نقلی و پیازچه را ها گلچین می کند و از زرشکیِ تربچه ها و سفیدیِ پیازها شادی و شور می چیند.
زیتونِ سوغات لاهیجان و گردوهای باغ آهار و پنیر خانگی هم در پیشدستی سفالینش می گذارد.
و دل می دهد به صورتی گل کوکبی که پیازش را خودش کاشته و آن برگ های سبز و عنابی بوته زرشک که در گلدان شیشه ای قدیمی اش گذاشته است.
هر آدمی مادربزرگی دارد که به وقتش برایش قصه می گوید، مَتَل و حکایت و خاطره تعریف می کند؛ شعر و ترانه و لالایی می خواند.
من چنین مادربزرگی ندارم.
مادربزرگ هایم سالهاست که به رحمت خدا رفته اند؛ برای همین است که خودم مادربزرگ خودم شده ام.
حالا سالهاست که ما، نوه و مادربزرگی هستیم که در یک پیراهن زندگی می کنیم.
صفایی دارد مادربزرگانه زیستن.
تو هم بلند شو...
مادربزرگ خودت باش!
ھَرکہگُفـتنـٰامحُسیـن،نامدِگـررانَبرد
هیـچذِکرۍبِہخدانـٰامحُسینجـٰاننَشود
دَردمـٰاداغحُسیـناستدَوایـشگِریہست
باطبابـتجِگـرسوختہدَرمـاننَشود..シ
#حسینجانم♥️
#تلنگࢪانه
میدونیبایِهگُناهِهکوچیک
چیمیشِه...؟؟
باعِثمیشِهاونیکِهمُنتَظِرِشی
دیرتَرظُهورکنه...💔
#امام_زمان
‹❄☃️›
•°
دِلـَمهـَوآ؎شھـٰآدَتڪِهمۍڪنـَد
پنـٰآهمیبـَرمبـِهچـٰآدرمڪِهتـٰآآسـمانراهدآرد..🕊
•°
❄☃️¦⇢ #چادرانھ
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
↱