درجامعهایکهمردمشمیلنگند
بهکسیکهراهراستمیرودمیخندند🚶🏾♂️!'
#تلنگرانه
📽@Story_Mazhabion
-شیطاناندازهی
یکحبہقنداست!
گاهیمیافتدتوےفنجاندلِما
آرامآرامحلمےشود!
بیآنکہاصلاًمابفهمیم
وروحمانسرمےڪشدآنرا...!
‹ 🌱 ›↝#تلنگرانه
📸@ProfileMazhabi
#شهیدانه
#تلنگرانه
قرار است در کدام صراط در
مقابل ما بایستد و طلب خون
خویش رااز ما بکند؟!🥺
📸@ProfileMazhabi
درجامعهایکهمردمشمیلنگند
بهکسیکهراهراستمیرودمیخندند🚶🏾♂️!'
#تلنگرانه
📽@Story_Mazhabion
#تلنگرانه
#پروفایل_پسرونه
به جای اینکه کفشت
رو با لباست ست کنی!
عملت روبا ؛حرفت ست کن
📸@ProfileMazhabi
💂♀جوانے سر نماز براے #گناهش در حضور خدا گریہ می کند..
👥جوانے بخاطر اینکہ #دوست نامحرمش جوابش کرده گریہ مےکند..
💂♀جوانے تا صبح #قرآن میخواند و بہ تفکر میپردازد..
👥جوانے نامہ #نامحرمے را تا صبح نگاه میکند و تفکر میکند...
👸دخترے #چادرش را محکم میگیرد تا باد شرمگینش نکند..
🙍دخترے جلوے #باد میرود تا دیگران بہ او بنگرند..
💂جوانے کسے بهش فحش میده , ولی در جوابش میگوید : من #روزه ام..
👤جوانے #مادرش را بخاطر دیر آوردن غذا فحش میدهد..
💂جوانے خونش در #دفاع از دین بر زمین خون میریزد..
👤جوانے سر #قاچاق مواد مخدر تیر میخورد و خون آلود میمیرد..
💂جوانے #ریش میگزارد تا سنتے را زنده کند..
👤جوانے #ابرو میگیرد تا فتنہ اے را زنده کند..
💂جوانے دست #مادرش را میبوسد..
👤جوانے دست روے #مادرش بلند میکند..
💂جوانے #پدر پیرش را کول میکند و بہ حج میبرد..
👤جوانے #پدرش را کول میکند و به خانه سالمندان میبرد..
👌و پروردگارمﷻ می فرماید :
هرگز اهل جهنم و اهل بهشت
یکسان نیستند، اهل بهشت رستگارانند
#تلنگرانه
#اَلَّلهُمـّ_عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
برای ترک گناه، هنوز #دیر_نشده
#همین_الان_ترڪش_ڪن💥💪
•🌸✨•
[یِجورے نَباشیمـ ڪِه وَقتی
مُولا اَزَمون پُرسید واسِـه
اومـَدَنَم چیکـٰار کَردی ،
سرمونُ بِندازیـم پآیینُ حَرفی واسِه
گُفتن نَداشتِه باشیمْ..💔]
🌸¦⇠#منتظرواقعۍباشیم
✨¦⇠#تلنگرانهـ
📸@ProfileMazhabi
◖🤍🌱◗
آنهاکهخدارایافتهاندواوراعاشقانهدوستدارند
باآنانکهاوراگمکردهاندومأیوسانهومضطربدم میزنند،بیشباهتنیستند..
‹ 🤍⇢ #تلنگرانه ›
📸@ProfileMazhabi
◖🤍🌱◗
آنهاکهخدارایافتهاندواوراعاشقانهدوستدارند
باآنانکهاوراگمکردهاندومأیوسانهومضطربدم میزنند،بیشباهتنیستند..
‹ 🤍⇢ #تلنگرانه ›
📸@ProfileMazhabi
#تلنگرانه
پیش آقا امام زمان بودم...
آقا داشت کارامو...
گناهمو....
میدید وگریه میکرد....😭
گفتم :آقا.....
گفت :جان آقا....:)
به من نگو آقا بگو بابا!!!....
سرمو انداختم پایین
و گفتم :)↯
بابا شرمندم از گناه....😔
آقا گفت:)↯
نبینم سرت پایین باشه ها...!
عیب نداره بچه هر کاری کنه،...
پای باباش مینویسن...💔
#صلوات
#اللَّھُـمَعجِّـلْلِوَلیِڪَألْـفَـرَج
#تلنگرانه
پیش آقا امام زمان بودم...
آقا داشت کارامو...
گناهمو....
میدید وگریه میکرد....😭
گفتم :آقا.....
گفت :جان آقا....:)
به من نگو آقا بگو بابا!!!....
سرمو انداختم پایین
و گفتم :)↯
بابا شرمندم از گناه....😔
آقا گفت:)↯
نبینم سرت پایین باشه ها...!
عیب نداره بچه هر کاری کنه،...
پای باباش مینویسن...💔
#صلوات
#اللَّھُـمَعجِّـلْلِوَلیِڪَألْـفَـرَج
#تلنگرانہ🌺🍃
✅آیت الله محمدتقی بهجت:
✍وقتی سید بحرالعلوم در مکه اقامت داشته، زندگی ایشان در آنجا اشرافی بوده؛ بیرونی با تشریفات و مخارج، ریاست، رفتوآمد و... زمانی توسط صاحب مفتاحالکرامة مقداری غذا و چند اشرفی برای کسی میفرستد، او میگوید: «در عمرم چنین غذایی نخورده بودم».
روزی خادم سید به او گفت: «خرجی تمام شده است». سید نامهای بهصورت برات و حواله به او داد و محلی را در پشت «صفا» آدرس داد که در بازارچه آنجا دکان تاجری است، برو از او بگیر. خادم رفت و دید و حواله را به او داد، و آن تاجر نیز با احترام مقدار زیادی پول به خادم تقدیم کرد.
او نیز مانند گذشته مشغول هزینه کردن آن شد، ولی بعد از مدتی خادم به همانجا رفت تا تاجر و دکان او را پیدا کند، هرچه گشت اثری از آن محله و بازارچه و دکانها در پشت «صفا» ندید، ولی پولی که از آن تاجر گرفته بود، همچنان باقی بود و آن را خرج میکردند.
📚در محضر بهجت، ج۱، ص۱۹