eitaa logo
『پروفایل مذهبی』
4.5هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
6 فایل
گالری تصاویر مذهبی،اجتماعی،سیاسی،عاشقانه،سیاسی،رهبرانه،شهیدانه،دخترانه،پسرانه... (کپی آزاد)👍 مدیر: @Rahmatdost تبلیغات با قیمتی مناسب انجام میشود برای اطلاعات بیشتر 👇👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/2439840089C0fe482916e
مشاهده در ایتا
دانلود
اگہ‌میخوای‌همسرت‌پاڪدامن‌باشہ هروقت‌چشمت‌بہ‌نامحرم‌خورد، چشماتوببنـد و‌رو‌نفست‌وایسا! باخدا‌معاملہ‌ڪن:) خودَش گفتـه: مردانِ‌پاڪ‌براے‌زنان‌پاڪ♥️
《❤️‍🔥🥺》 درمسیرآرزوها‌آرزویم‌وصل‌تــوسـت باقۍسوداے‌دل‌را‌چشم‌پوشۍ‌‌مۍڪنم ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
❤️🍃 (ره) دائم سوره قل هو الله احد را بخوانید و ثوابش را هدیه کنید به (عج) که این کار عمر شما را با برکت میکند و مورد توجه خاص حضرت قرار می گیرید🙂
••𑁍•• ساده‌زندگےکردن ساده‌پوشیدݩ بےتکلف‌بودن؛ این‌هاخودش‌خاص‌ترین‌سبکہ‌زندگیہ♡:) مابقی٬تفاله‌ی غرب زدگیہ!... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❈•• ⸽🗞͞↞
💢 خورشیدی طلوع می‌کند 🔆 امروز در آسمان مکه خورشیدی طلوع می‌کند. خورشیدی که یک ماه و یازده ستاره به گِرد وجودِ او می‌گردند و با نورشان زمین را روشن می‌کنند تا زمینیان در تاریکی‌ها راه گم نکنند و این نور ادامه دارد تا روز ظهور تا آخرین ستاره رخ نمایان کند و با درخشش آن، جهان نورباران شود. 🌺 ویژه ولادت 😍🎊🎊 🤲
هرزمان (عج) رازمزمه‌کند همزمان‌ (عج)‌ دست‌های‌‌‌‌‌مبارکشان‌‌‌‌‌رابه سوی‌آسمان‌بلندمیکنندو‌برای‌آن‌جوان‌ میفرمایند؛ چه‌خوش‌سعادتندکسانی‌که‌حداقل‌روزی یک‌بار را زمزمه می‌کنند؛)♥️🌱! "بخونیم‌‌‌‌‌باهم 💞
base.apk
5.63M
🔘 🔘کیبورد عاݪے عاݪے 🍓🌸🍓🌸🍓🌸
🚨 ماجرای کف پای مادر 💠 مادر بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید. بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که می‌گویم جایی منتشر نکنید. گفت: همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.  سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم. و مبارک ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌