https://eitaa.com/Samieh_313/2277 الهی عزیزوووم🥲چشم حتمااا

کاش یه نفر بود که وقتی بغض میکردم بغلم میکردُ میگفت :گریه کنی میکشمت🥲

الان که داره باروون میاد چرا ما باید خوابگاه باشیم😐💔

خدایا وقتی میدونی آرزو دارم زیر باروون داخل حرم باشم چرا همچین میکنی هعییی ،خدایاا این رسمش نیستاااا

https://eitaa.com/Samieh_313/2290 اگه بتونم از قول های خوابگاه رد بشم عمرا بتونم این همه راه رو خودم برم🥲 نزدیک به نیم ساعت با اتوبوس که میبرنمون راه هس🥲

بچه دبستانی های مشهد رو اوردن اردوگاه و اینها با جیغ و خنده دارن بازی میکنن حقیقتا دلم خواس بچه باشم 🥲

عااا بچه هااا😂غول* غووول* کیبورد عوضش کرده😐

درد من از جايی شروع شد كه برام مهم بود و گفتم مهم نيست(:

انگار ک وسط خاطره هامون یه مشت زندگیم جوونه زده باش‍‌ه!!🚶‍♂

_حال‌وهوای درون چای‌خانه : خادمان در گوشه‌گوشه فضای چای‌خانه سبدهایی را برای جمع‌آوری لیوان‌های شیشه‌ای تعبیه کرده‌اند. خادمی دیگر سبدهای پرشده را به درون چای‌خانه می‌برد؛ جایی که خدمتگزاران انتظار همین لیوان‌های نشسته را می‌کشند تا با اشتیاق برای زائران بعدی آماده کنند. حال‌وهوای درون چای‌خانه هم توصیف‌ناشدنی است. سماورها در جوش و خروشند. فضا کوچک اما پرنشاط است. تعدادی از خادمان رضوی در همین محوطه چای می‌ریزند. بعضی استکان‌ها را به دست زائر می‌دهند. بعضی دیگر سماورهایی را که آب جوششان به پایان رسیده است، سیراب می‌کنند. بعضی دیگر در حال شست‌وشوی ظروف هستند. لباس خدمت بر تن همه آن‌ها عیار بالایی دارد.

کاش یه کد دستوری هم بود که حجم باقی مونده از خودمونو نشون میداد!