فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاجت داری؟ بگو یا امام رضا (ع)
🌹🕊 أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🕊🌹
هدایت شده از 🦋🌿 خریدوفروش ھمہ چیزازهمه جا🦋
🍀🕋ب مناسبت فرا رسیدن رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام حسن مجتبی علیه السلام وامام رضا ع گروه ختم قرآن و صلوات حضرت ولی عصر عج برگزار می کند ختم ۵ هزار صلوات و ۱۴ مرتبه سوره مبارکه یاسین را 🕋🍀🕋🍀🕋🍀🕋🍀🕋🍀این ایام عذاداری را ب محضر امام زمان عج و دوست دارن شان تسلیت عرض مینمائیم 🍀🕋🍀کانال ختم قرآن و صلوات حضرت رقیه س در ایتا این ختم تا پایان فردا شب ادامه داره
هدایت شده از ختم قران و صلوات حضرت رقیه س 🌹
محمود ژولیده
بی حُبِّ حسن مشکلِ دل، حل شدنی نیست
جز عشقِ حسن، عشق مُسجّل شدنی نیست
گر چه نمکِ سفره هر فیض حسین است
بینام حسن، فیض که اَکمل شدنی نیست
بی مِهرِ حسن هر که حسینی است، حرامش
هیهات، حسین از حسن اَفضلشدنی نیست
روزی که همه فکر حسابند و کتابند
مهمان حسن، هیچ معطلشدنی نیست
هر سَیّئه را او حسنه کرد، واِلّا
بی نورِ حسن، نار مبدل شدنی نیست
یک پرچمِ سبز است جنان، سر درِ قصرش
گم کردنِ این کاخِ مجلّل، شدنی نیست
یارَش ز جوانی بخدا پیر غلام است
عمرِ حسنی، هیچ مُطوّل شدنی نیست
با درد بسازید که آیاتِ غریبی است
هر آیه، به هر سینه که مُنزَل شدنی نیست
غمهای دلِ فاطمه اَسرارِ حسن بود
شرحِ غمِ اَسرار مفصل، شدنی نیست
یک کوچه و یک سیلی و یک مادر و یک طفل
تفسیر بر این روضه مُجمل شدنی نیست
از سوده الماس جگر لکّه بگیرد
زِنهار که بهبودیِ تاوَل شدنی نیست
محشر هم از این داغ برای تو بگِرییم
این غصه برای دلِ ما حل شدنی نیست
نفیسه ساداتموسوی
فقیر آمد سراغش سیر برگشت
سفیه ساده، با تدبیر برگشت
کرامت خواست سر بالا بگیرد
حسن را دید و شد تحقیر، برگشت
هزاران حیلهی آل امیه
برای جنگ، بیتاثیر برگشت
خدا تنها خبر دارد که دستش
کجاها رفت تا شمشیر، برگشت
چه آمد بر سرش در کوچه آن روز
که کودک رفت اما پیر برگشت
مسیر خانه تا مسجد،کم، اما
حسن با مادر خود دیر برگشت
نوشتند او میان کوچه دق کرد
فقط با معجزه، تقدیر برگشت
برای زینب عاشورا شد آغاز
چو تابوت حسن با تیر برگشت
قاسم نعمتی
مرام و معرفتش مادرانه بود حسن
به فکر صحن و سرا و حرم نبود حسن
نجف برای علی، کربلا برای حسین
مدینه خادمی مادرش نمود حسن
تمام راه نجف تا به کربلا دیدم
نوشته اند ملائک به هر عمود...حسن
گمان کنم که به گوشم بهجای لالایی
به گریه مادرم آهسته میسرود حسن
کسی که داده همیشه زقعر چاه گناه
مرا به عرش خدا یه شبه صعود حسن
به روی باز شده همدم ِ جزامیها
کریم شهر مدینه خدای جود حسن
همه زمین و زمان ذکرشان درود، حسین
ولی رسول خدا داد زد درود ...حسن
شتر سوارِ جمل پیش پاش زانو زد
نشانده آتش فتنه در این فرود حسن
زمان دفن چه خالی نمود عقدهی خویش
خدای نگذرد از آن زن حسود حسن
به تیر و زهر چه حاجت به کودکی کشتند
میان کوچه به آن سیلی ِ یهود؛ حسن
ز کوچه مادر خود جمع کرده و برده
به گوش پاره شده، صورتی کبود، حسن
سید پوریا هاشمی
صبا تو که سحر از کوی ما گذر داری..
خبر ز گریه عشاق در سحر داری
به گردن تو فتاده همیشه زحمت من
ببر سلام مرا تا بقیع پیش حسن
بگو که ای شه بیکس گدای دربه دری...
پیام داده به این آستان به خون جگری
که قبر خاکی تو گرچه آتش دلهاست
غریب ماندن تو باطنا به گردن ماست..
مگر نه اینکه تو در قلبها حرم داری
به قلب سینه زنان گنبد و علم داری
مگر قرار نشد کمتر اشتباه کنیم
برای خاطر عشق تو کم گناه کنیم
بکاء ما همه تبدیل بر تباکی شد
مزار تو به دل شیعه نیز خاکی شد
به جای تو سوی آتش شتاب کردم من
به سهم خود حرمت را خراب کردم من
کریم هستی و عالم به تو بدهکارند
تو بیحرم شدی اما همه حرم دارند
حرم نداری نه! تو حرم نخواستهای
ز روزگار خودت غیر غم نخواستهای
بقیع سینه زن روضههای افلاکیست
بقیع روضه مکشوف چادر خاکیست
گلاب یعنی تو اضطراب یعنی تو
و بعد فاطمه خانه خراب یعنی تو
ز حلقهی تو همان کودکی نگین افتاد
همین که مادرتان پشت در زمین افتاد
به باغ عاطفهها بیامان شرر میرفت
بروی شاخه گلی پای چهل نفر میرفت
به کینه دلشان هیچ دست رد نزدند
دگر به هیچ زنی اینچنین لگد نزدند
دندانش را شكستند، خاكستر بر سرش ريختند، شخص اول عالم بود، به آن وضع با او معامله كردند، بعد گفت: «اَللَّهُمَّ اِهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ.¹»
به جای آن همه عذاب كه از مردم كشيد، برای آنها دعا كرد؛ از خدا چه خواست؟ «اللهم اهد قومي.»
مهم اين است: دنبال «اللهم اهد…» كلمهی «قومي» است؛ آن مردم جزيرة العرب را که در آزار پیامبر چیزی کم نگذاشتهاند به خودش منسوب كرد تا جلوی عذاب را بگيرد.
بعد آنچه عقل را حيران میكند اين است كه آخر هم برای خود آنها عذرخواهی كرد؛ علت آورد، گفت: «فإنهم لا يعلمون»؛ ببخش اينها را كه جاهل هستند، عذرشان را بپذير!
۰ این است #پیامبر_رحمت، اين است #پيغمبر_خاتم؛ او كسی است كه اخلاقش از تمام عالم دنيا و ما فيها اوسع است.
✨﷽✨
🌼داستان امام حسین(ع) و شیخ رجبعلی خیاط
✍شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید: « یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم. وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد.
وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد....
او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند: شیخ رجبعلی! روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی. مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟
📚کتاب طوبای کربلا …صفحه۱۴۱
💕💕💕
#تسلیت_امام_زمانم💔
مولاے غریب ما امروز در بین الحرمين بقیع
گهے در عزاے جدش رسول الله (ص) مے گرید
و گه بر غربت عمویش حسن (ع)
#شهادت_حضرت_محمد_مصطفی (ص)
و #امام_حسن_مجتبی (ع) و #امام_رضا (ع) تسلیـــت باد 🏴
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
🖤🖤🖤
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
بس که پر کرده فضای صحن را فرياد ها
نيست پيدا در حريمت های و هوی باد ها
کوربيناشد، فلج پا شد،گداروزی گرفت
پشت هم رخ می دهد اينجا از اين رخداد ها
جمله ای تکرار شد ، هرصحن را پرکرده است:
(کار من با گوشه ی چشم تو راه افتاد) ها
هر کسی در اوج ناآرامی آمد تا حرم
غبطه ها می خورد بر آرامش نوزاد ها
می شود حس کرد از فيروزه کاری های صحن
حسرت ديوار ها را بر دل شمشاد ها
از شفای درد پشت پنجره فهميده أم
نرم شد از اشک زائرها دل فولاد ها
فرق دارد درحرم هرفصل حال زائران
تيرها و مهرها ، اسفندها ، مردادها
دختری آمدبه گوهرشاد ، گوهرشاد شد
ياعلی موسی الرضا گفتند گوهرشاد ها
ضامن آهوشدی ، صياد آهو را رهاند
شک نمی کردند در خوش قولی أت صيّاد ها
شاعری پرسيد:من هم سهم دارم در حرم؟
پاسخش را داد آقا با حسن خوشزاد ها
هرکسی دعبل نخواهد شد ولی اين شعر هم
می تواند حک کند نام مرا در ياد ها
پايتخت کشور دلهاست شهر مشهد و
مانده حسرت در دل تهران و عشق آباد ها