امروز تو خیابون زنه پاش سُر خورد گروووپس خورد زمین ؛
هیچی دیگه رفتن زیر بغل
شوهرشو گرفتن که از خنده غش کرده بود !😐😅😂🤣
زن هوشنگ سرقبرش ميگفت:
کجایی هوووشنگ ؟!
وحیدو کفش نداره!!!
ساحلو بلوز نداره!!!
سعیدو شلوار نداره !!!
روح هووشنگ شب مياد به خوابش ميگه:
بلقیس من مُردم..نرفتم دٌبي جنس بيارم که !!😅😂🤣🤣
حیف نون با ی نفر دیگ میرن از طلا فروشی دزدی و طرف با طلا ها فرار میکنه و حیف نون صندلی میزاره تو مغازه میشینه بعد پلیس میاد دستگیرش میکنه ازش میپرسه چرا تو فرار نکردی 🤔🤔
میگه ما از اول توافق کردیم طلاها مال اون مغازه مال من😳😳😂
یه بارم همسایمون کنتور گازشونو دستکاری کرد،
روزی ۵۷۰۰ تومن اداره گاز باید بشون پول میداد 😐😂
زن : عزیزم دکتر بهم گفت واسه اینکه
حالم خوب بشه باید بریم به سفر خارج و به یه ساحل آفتابی حالا منو کجا میبری ؟
مرد : یه دکتر دیگه 🤦♂️😂😂😂
روز کنکور طرف اومد کیک ساندیس بده
تا نفر کناریم داد و کارتنش خالی شد,
رفت یه جعبه دیگه آورد از نفر بعدیم شروع کرد 😒
قشنگ رنگ زد تو آینده تحصیلیم 😔
ﭼﻦ ﻭﻗﺖ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﯾﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﺪ ﻧﯿﻮﻣﺪ ﻣﻨﻢ
ﺧﻮ ﺑﯿﮑﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﺍﻫﻮ ﺍﻭﻣﺪﻡ
ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﺳﻤﺘﻢ
ﻣﯿﮕﻢ :ﭼﺮﺍ ﻧﯿﻮﻣﺪﯼ؟
ﻣﯿﮕﻪ :
ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ !
ﮔﻔﺖ : ﯾﻬﻮ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ 😐😐
محبت میپاشونه توصورت ادم😑😐😂
رفتم دکتر ازم می پرسه کسی در خانواده شما از بیماری روانی رنج میبره؟
میگم نه خدا رو شکر همه لذت میبریم😁😂😂🤣
یادش بخیر وقتی اولین بار سریال ستایش پخش شد ملتِ جو گیر ایران اسم نود درصدِ دخترایی که اون سال به دنیا اومدن رو گذاشتن ستایش
بابام اون سال اسم داداشمو میخواست بزاره ستایشعلی بزور منصرفش کردیم 😂
همیشه دوست داشتم یه بابابزرگ پولدار داشته باشم که تو وصیت نامه اش نوشته باشه اگه میخوای ارث بهت برسه باید ازدواج کنی
خیلی هیجان انگیزه 😁
منتهی فعلا ی بابابزرگ دارم
ک تا الان داریم بدهیاشو میدیم😬😬
بابام از بس قرنطینه مونده دیگه کاری نداره انجام بده
امروز اومد تو اتاق اینور اونورو نگاه کرد دید همه چیز مرتبه،
رفت کامپیوترو باز کنه دوباره از اول جمعش کنه که جلوشو گرفتیم😂
من یه بار تو 16 سالگی عاشق شدم بابا دختره فهمید دیگه نمی ذاشت دخترش بیاد بیرون
یه روز تیپ زدم به موهام ژل زدم رفتم در خونشون
باباش اومد گفت چیه ؟؟😕
گفتم دخترتو می خوام اومدم خاستگاریش
گفت یه لحظه واسا الان میام😑
رفت با یه توپ پلاستیکی برگشت گفت بیا عمو جون بگیر برو دنبال بازیت🤡
ینی رنگ زد به عشقم با این حرکتش
بزرگترین شکست عشقی زندگیم بود😞😞😅😅