#داستان
#دختر_شینا
🌹خاطرات شهید حاج ستارابراهیمی هژبر
#قسمت_شانزدهم
💞قابله بچه را توی پارچه سفید پیچید و به زن ها داد. همه خوشحال بودند و نفس هایی را که چند لحظه پیش توی سینه ها حبس شده بود با شادی بیرون می دادند، اما من همچنان گوشه اتاق نشسته بودم. خواهرشوهرم گفت: «قدم! آب جوش، این لگن را پر کن.»
خواهرشوهر کوچک ترم به کمکم آمد و همان طور که لگن را زیر شیر سماور گذاشته بودیم و منتظر بودیم تا پر شود، گفت: «قدم! بیا برادرشوهرت را ببین. خیلی ناز است.»
لگن که تا نیمه پر شد، آن را برداشتیم و بردیم جلوی دست قابله گذاشتیم. مادرشوهرم هنوز از درد به خود می پیچید. زن ها بلندبلند حرف می زدند. قابله یک دفعه با تشر گفت: «چه خبره؟! ساکت. بالای سر زائو که این قدر حرف نمی زنند، بگذارید به کارم برسم. یکی از بچه ها به دنیا نمی آید. دوقلو هستند.»
دوباره نفس ها حبس شد و اتاق را سکوت برداشت. قابله کمی تلاش کرد و به من که کنارش ایستاده بودم گفت: «بدو... بدو... ماشین خبر کن باید ببریمش شهر. از دست من کاری برنمی آید.»
دویدم توی حیاط. پدرشوهرم روی پله ها نشسته و رنگ و رویش پریده بود. با تعجب نگاهم کرد. بریده بریده گفتم: «بچه ها دوقلو هستند. یکی شان به دنیا نمی آید. آن یکی آمد. باید ببریمش شهر. ماشین! ماشین خبر کنید.»
💞پدرشوهرم بلند شد و با هر دو دست روی سرش زد و گفت: «یا امام حسین.» و دوید توی کوچه.
کمی بعد ماشین برادرم جلوی در بود. چند نفری کمک کردیم، مادرشوهرم را بغل کردیم و با کلی مکافات او را گذاشتیم توی ماشین. مادرشوهرم از درد تقریباً از حال رفته بود. برادرم گفت: «می بریمش رزن.»
عده ای از زن ها هم با مادرشوهرم رفتند. من ماندم و خواهرشوهرم، کبری، و نوزادی که از همان لحظه اولی که به دنیا آمده بود، داشت گریه می کرد. من و کبری دستپاچه شده بودیم. نمی دانستیم باید با این بچه چه کار کنیم. کبری بچه را که لباس تنش کرده و توی پتویی پیچیده بودند به من داد و گفت: «تو بچه را بگیر تا من آب قند درست کنم.» می ترسیدم بچه را بغل کنم. گفتم: «نه بغل تو باشد، من آب، قند درست می کنم.»
منتظر جواب خواهرشوهرم نشدم. رفتم طرف سماور، لیوانی را برداشتم و زیر شیر سماور گرفتم. چند حبه قند هم تویش انداختم و با قاشق آن را هم زدم. صدای گریه نوزاد یک لحظه قطع نمی شد. سماور قل قل می کرد و بخارش به هوا می رفت. به فکرم رسید بهتر است سماور به این بزرگی را دیگر خاموش کنیم؛ اما فرصت این کار نبود. واجب تر بچه بود که داشت هلاک می شد.
💞لیوان آب را به کبری دادم. او سعی کرد با قاشق آب را توی دهان نوزاد بریزد. اما نوزاد نمی توانست آن را بخورد. دهانش را باز می کرد تا سینه مادر را بگیرد و مک بزند، اما قاشق فلزی به لب هایش می خورد و او را آزار می داد. به همین خاطر با حرص بیشتری گریه می کرد. حال من و کبری بهتر از نوزاد نبود. به همین خاطر وقتی دیدیم نمی توانیم کاری برای نوزاد انجام بدهیم، هر دو با هم زدیم زیر گریه.
مادرشوهرم همان شب، در بیمارستان رزن توانست آن یکی فرزندش را به دنیا بیاورد. قل دوم دختر بود. فردا صبح او را به خانه آوردند. هنوز توی رختخوابش درست و حسابی نخوابیده بود که نوزاد پسر را گذاشتیم توی بغلش تا شیر بخورد، بچه با اشتها و حرص و ولع شیر می خورد و قورت قورت می کرد. ما از روی خوشحالی اشک می ریختیم.
با تولد دوقلوها زندگی همه ما رنگ و روی تازه ای گرفت. من از این وضعیت خیلی خوشحال بودم. صمد مشغول گذراندن سربازی اش بود و یک هفته در میان به خانه می آمد. به همین خاطر بیشتر وقت ها احساس تنهایی و دلتنگی می کردم. با آمدن دوقلوها، رفت و آمدها به خانه ما بیشتر شد و کارهایم آن قدر زیاد شد که دیگر وقت فکر کردن به صمد را نداشتم. از مهمان ها پذیرایی می کردم، مشغول رُفت و روب بودم، ظرف می شستم، حیاط جارو می کردم، و یا در حال آشپزی بودم.
✍ادامه دارد.....
💜 امام رضا (ع) می فرمایند:
🍎انجير استخوانها را محڪم
🍎رويش مـــــــو را زياد میکند
🍎و با وجـــــود آن احتيــاجى
🍎بــــــــــــه دارو نيــــــــست.
📚 (وسائل الشيعه ج25، ص170)
💟 #بهترین_راه_مبارزه_با_سرطان
استفادهازطبتلفیقےبهترین راه مبارزهبا
سرطاناست.منابع طب ایرانے تودههای
سرطانےازبیماریهایلاعلاجمحسوب شده
استواشتباهمحضاستکهبجایاستفاده
از پیشرفتهای پزشکے صورت گرفته در
این حوزه بر روشدرمانے سنتے و تعدیل
سوداوصفرا اصرار ورزید.استفادهتلفیقے
از طبهای مکمل در کنار پرتو درمانی یا
شیمی درمانی میتواند نوید بخش نتایج
درمانی و کیفیت زندگی بهتر باشد.
📗طبسنتی دکتر امیرمحمد جلادت
🍏 خوش بو شدن دهان
🔅پس از بیدار شدن ازخواب
🔅بامحلولی از ۱ قاشق چای خوری
🔅عسل،مقداریپودر دارچینوآبگرم
🔅غرغره کنید تادر طول روز مشکل
🔅بوی بد دهان نداشته باش
┉❈♡﷽♡❈┉
🔸پوست پرتقال طلاست؛ آن را دور نریزید
💠پوست پرتقال دارای ویتامینهای C و B1 و فولیک اسید ، فلاوونوئید ، آلفاکاروتن و بتاکاروتن است
💠دارای خواص ضد میکروبی ، ضد ویروسی ، ضد باکتری و نیز ضد التهابی است.
💠پوست پرتقال مرکز تجمع بسیاری از خواص از جمله خواص آنتیاکسیدانی و آنزیمهای اساسی است که در خود پرتقال کمتر وجود دارد.
💠باعث تقویت سیستم هاضمه شده و نیز نفخ و حالت تهوع را از بین میبرد.
چطور استفاده کنیم:🔰
🌀پوست یک پرتقال را در مقداری آب (حداقل یک لیوان) 15 دقیقه بجوشانید و با افزودن اندکی عسل میل کنید. در صورت تمایل می توانید دارچین هم به آن بیفزایید.
🌀می توان رنده پوست پرتقال را در انواع سس سالاد استفاده کرد می توان با پوست پرتقال مربا تهیه کرد و آن را مصرف کرد
┉❈♡🌸♡🌸♡❈┉
بچه ها ...
شوخی شوخی به گنجشگها سنگ میزنند..
ولی گنجشگها جدی جدی میمیرند...
ادمها ...
شوخی شوخی به هم زخم میزنند..
ولی قلبها جدی جدی میشکنند...