امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام:
💠 اللّهَ اللّهَ فِي الصَّلاةِ فَإنَّها خَيرُ العَمَلِ، إنَّها عِمادُ دينِكُم؛
❇️ خدا را، خدا را درباره نماز، كه بهترين عمل و ستون دين شماست؛
📚الکافی، جلد ۷، صفحه ۵۲
#حدیث_روز
شهــــید محســـــن حججے 👇🏻
•🍃• #ʝøɪɴ ↷
╭─♥️〰🥀〰♥️─╮
@shahidesarboland
╰─♥️〰🥀〰♥️─╯
استغفار امیرالمومنین(ع).pdf
345.7K
#هفتاد_بند_استغفار
#امام_علی کـــــانال شهیـــــــد بــے سر را دنبال کنید↯
شهــــید محســـــن حججے 👇🏻
•🍃• #ʝøɪɴ ↷
╭─❤️〰️🥀〰️♥️─╮
@shahidesarboland
╰─♥️〰️🥀〰️♥️─╯
قال امیرالمومنین (علیهالسّلام):
﴿ما اکثَرَ العِبَرَ و اَقَلّ الاِعتِبارَ﴾
چه بسیار است، اسباب عبرت و چه کم است، عبرت گرفتن.
(حکمت ۲۸۹ نهجالبلاغه)
📌 ویژه شهادت #امام_علی
📌 ببخش علیجان
◽️ امشب، شب دیگری است. امشب قرار نداری علیجان. بعد از دو عزیزی که خودت آنها را به خاک سپردی، انگار قلبت دیگر هرگز در این دنیا آرام نگرفت.
◾️ کوتاهی این مردمان را ببخش علیجان. ببخش که در کوچهپسکوچههای این شهر هیچکس با تو وفا نکرد. ببخش که عمری به درب خانهات نگاه کردی و دستات بسته را به خاطر آوردی. تو چون دریا بودی و این مردم، غافل از تو عمری در پی سرابها دویدند...
◽️ آخرین حرفهایت رنگ و بویی از ملکوت دارند. با فرق مبارکی که عمیقاً شکافته در بستر خوابیدهای. درد در قلب اطرافیان میپیچد اما چشمان تو انگار فقط آسمان را میبیند.
➖ دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
◾️ تو چون عاشقی که عمری در پی معشوق گشتی و آخر آن را یافتی. اما پس از تو فرزندانت ماندند و غم دوبارهٔ یک تشییع شبانه...
◽️ این دنیای محزون هرگز چون تویی را به خود ندید، مگر روزی برسد که مردی از تبارت پرده از چهره بردارد و علیوار بر این جهان امامت کند.
🔘 شهادت #امام_علی تسلیت باد.
↯ کـــــانال شهیـــــــد بــے سر را دنبال کنید↯
شهــــید محســـــن حججے 👇🏻
•🍃• #ʝøɪɴ ↷
╭─❤️〰🥀〰♥️─╮
@shahidesarboland
╰─♥️〰🥀〰♥️─╯
❤️ #امام_علی علیهالسلام فرمودند:
🍀 منْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ
🍃 هرکس خود را بشناسد، قطعاً خدایش را خواهد شناخت.
📖 غرر الحکم و درر الکلم، ص۵۸۸؛
علامه حسنزاده آملی:
✍️ كم كم برايت بخوبى روشن مى گردد كه هر كس از اين گردنه گذشت، يعنى در معرفت نفس راسخ شد و خويشتن را بخوبى شناخت، بسيارى از مسائل را حل كرده است.
📖دروس معرفت نفس، ج2، ص 258.
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 کـــــانال شهیـــــــد بــے سر را دنبال کنید↯
شهــــید محســـــن حججے 👇🏻
•🍃• #ʝøɪɴ ↷
╭─❤️〰️🥀〰️♥️─╮
@shahidesarboland
╰─♥️〰️🥀〰️♥️─╯
امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام:
💠 مَن مَنَعَ المالَ مَن يَحمَدُهُ، وَرَّثَهُ مَن لا يَحمَدُهُ
❇️ آن كه مال را از كسى كه او را سپاس مىگويد، دريغ دارد، آن را براى كسى به ميراث مىگذارد كه او را سپاس نگويد.
📚 غررالحكم حدیث ۸۷۷۶
#حدیث_روز
•🏴• #ʝøɪɴ ↷
╭─🖤〰🥀〰🖤─╮
@shahidesarboland
╰─🖤〰🥀〰🖤─╯
امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام:
💠 الرِّفقُ يَفُلُّ حَدَّ المُخالَفَةِ
❇️ نرمش و مدارا، تيزى مخالفت را كُند مىكند.
📚 غررالحكم حدیث ۵۶۰
#حدیث
•🏴• #ʝøɪɴ ↷
╭─🖤〰️🥀〰️🖤─╮
@shahidesarboland
╰─🖤〰️🥀〰️🖤─╯
🔅 امیرالمؤمنین #امام_علی عليه السلام:
✍️ من ظَلَمَ دُمِّرَ عَلَيهِ ظُلمُهُ
🔴 هر كه ظلم كند، ظلماش او را نابود سازد.
📚 غررالحكم حدیث ۷۸۳۶
#حدیث_روز
☘ @shahidesarboland
قائـم'🌿|🇮🇷 𝐐𝐀𝐄𝐌 🇵🇸
لب تا زیر چانهام خونی بود، این صورت شکسته را در این یک ساعت بارها دیده و این زخمها برایش کهنه نمی
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_پنجاهم
💠 دو ماشین نظامی و عدهای مدافع تازه نفس وارد حرم شده بودند و باورم نمیشد حلقه #محاصره شکسته شده باشد که دیدم مصطفی به سمتم میدود.
آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه میدرخشید و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفسنفس افتاد :«زینب #حاج_قاسم اومده!»
💠 یک لحظه فقط نگاهش کردم، تازه فهمیدم #سردار_سلیمانی را میگوید و او از اینهمه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم میپیچید :«تمام منطقه تو محاصرهاس! نمیدونیم چجوری خودشون رو رسوندن! با ۱۴ نفر و کلی تجهیزات اومدن کمک!»
بیاختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم و بهخدا حس میکردم با همان لبهای خونی به رویم میخندد و انگار به عشق سربازی #حاج_قاسم با همان بدن پارهپاره پَرپَر میزد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد :«ببین! خودش کلاش دست گرفته!»
💠 #سردار_سلیمانی را ندیده بودم و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانیاش را در سرمای صبح #زینبیه با چفیهای پوشانده بود. پوشیده در بلوز و شلواری سورمهای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به #حرم، گرای مسیر حمله را میداد.
از طنین صدایش پیدا بود تمام هستیاش برای دفاع از حرم #حضرت_زینب (علیهاالسلام) به تپش افتاده که در همان چند لحظه همه را دوباره تجهیز و آماده نبرد کرد.
💠 ما چند زن گوشه حرم دست به دامن #حضرت_زینب (علیهاالسلام) و خط آتش در دست #سردار_سلیمانی بود که تنها چند ساعت بعد محاصره #حرم شکست، معبری در کوچههای زینبیه باز شد و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سالهای بعد بود تا چهار سال بعد که #داریا آزاد شد.
در تمام این چهارسال با همه انفجارهای انتحاری و حملات بیامان تکفیریها و ارتش آزاد و داعش، در #زینبیه ماندیم و بهترین برکت زندگیمان، فاطمه و زهرا بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند.
💠 حالا دل کندن از حرم #حضرت_زینب (علیهاالسلام) سخت شده بود و بیتاب حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیریها بود و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دلمان را زیر و رو کرده بود.
محافظت از حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) در داریا با حزبالله #لبنان بود و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای #حزبالله به زیارت برویم.
💠 فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود و میدیدم قلب نگاهش برای حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) میلرزد تا لحظهای که وارد داریا شدیم.
از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده و از حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته و همه دیوارها روی هم ریخته بود.
💠 با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، میتوانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کردهاند و مصطفی دیگر نمیخواست آن صحنه را ببیند که ورودی #حرم رو به جوان محافظمان خواهش کرد :«میشه برگردیم؟» و او از داخل حرم باخبر بود که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد :«حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟»
دیدن حرمی که به ظلم #تکفیریها زیر و رو شده بود، طاقتش را تمام کرده و دیگر نفسی برایش نمانده بود که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست :«نمیخوام ببینم چه بلایی سر قبر اوردن!»
💠 و جوان لبنانی معجزه این حرم را به چشم دیده بود که #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را به ضمانت گرفت :«جوونای #شیعه و #سنی تا آخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، #امام_علی (علیهالسلام) خودش از حرم دخترش دفاع کرد!»
و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد تا دست حیدری #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را به چشم خود ببینیم.
💠 بر اثر اصابت خمپارهای، گنبد از کمر شکسته و با همه میلههای مفتولی و لایههای بتنی روی ضریح سقوط کرده بود، طوری که #تکفیریها دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده و هرگز دستشان به قبر مطهر حضرت سکینه (علیهاالسلام) نرسیده بود.
مصطفی شبهای زیادی از این حرم دفاع کرده و عشقش را هم مدیون #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) میدانست که همان پای گنبد نشست و با بغضی که گلوگیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد :«میای تا بازسازی کامل این حرم #داریا بمونیم بعد برگردیم #زینبیه؟»
💠 دست هر دو دخترم در دستم بود، دلم از عشق #حضرت_زینب (علیهاالسلام) و #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) میتپید و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود که عاشقانه شهادت دادم :«اینجا میمونیم و به کوری چشم #داعش و بقیه تکفیریها این #حرم رو دوباره میسازیم انشاءالله!»...
#پایان
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
♥(✿-------------✿ฺ)♥️
@lovecafee
♥(✿-------------✿ฺ)♥️
💔❗️
اگه #نفستو درستنکرده باشی...
هرچقدر هم محب و مرید امام باشے،
یه روزی سر امامت رو ميشکافے!!💔
#مبارزهبانفس
#امام_علی (علیهالسلام)
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
𝙹𝚘𝚒𝚗🌙🌸↯