فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلاوت
تلاوتی بسیار زیبا از مرحوم استاد کامل یوسف بهتیمی
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ویرانه شود شهر تلاویو به زودی ...
رهبـــر اگــــر فرمان دهد...
#طوفان_الاقصی
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
#سلام_امام_زمانم💞
جان و جوانیم،
خلاصه می شود در یک کلام؛
فدای نام زیبایت یا صاحب الزمان!❤️
صبحت بخیر تنها امید روزگار!✨
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
🕋 وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ
📖سوره مبارکه آل عمران آیه ۵۴
📌 پیام کوتاه و واضح است
🔹آتشی که دیروز در ایران روشن کردید، امروز در سرزمین های اشغالی فلسطین شما را خواهد سوزاند و این است وعده صادق خداوند در تنبیه مستکبرین و مفسدین؛ بدانید نابودی سرنوشت مختوم شما است چه بخواهید و چه نخواهید
#طوفان_الاقصی
#وعده_صادق
#فلسطین
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
4_5830347864424845104.mp3
12.38M
#خانواده_آسمانی ۶۲
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_رنجبر
چرا من...
- در مسیر رسیدن به خودسازی و طهارت درون،
- در مسیر قدرت گرفتن روح،
- در مسیر رسیدن به امامم،
💥 اینقدر تنبل و بیحوصلهام؟ ❗️
💥و هر اتفاق ریز و درشتی، مسیر مرا مسدود کرده و مرا از رفتن بازمیدارد؟
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
شاخه ای که از درخت جدا میکنی همون لحظه خشک نمیشه....
#تلنگر
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
💔جسمی که ذوب شد....
کوله پشتی اش پر از گلوله آتیش گرفت
نتونستند کوله رو ازش جدا کنند
از بچه هاخواست به راه خودشون ادامه
دهند و با چفیه دهان خودش رو بست
تا عملیات لو نرود...
تنها کف پوتینهاش که نسوز بود باقی ماند .
#شهید_علی_عرب🌹
#شهیدانه
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 48 . 49 . 50 ) 🌺🍃✨🌸✨🌺🍃 🕋وَ لَقَدْ آتَيْنا مُو
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 51 تا 54 )
🌺🍃✨🌸✨🌺🍃
🕋وَ لَقَدْ آتَيْنا إِبْراهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عالِمِينَ «51»
🦋🦋و همانا ما پيش از اين، ابراهيم را به رشد و كمال خود رسانديم، و (البتّه) ما به (شايستگىهاى) او آگاه بوديم.
🕋إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ «52»
🦋🦋آن زمان كه به پدرش (عمويش) و قومش گفت: چيست اين (صورتها و) مجمسههاى بىروحى كه شما همواره آنها را پرستش مىكنيد؟
🕋قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدِينَ «53»
🦋🦋(آنان در پاسخ) گفتند: ما پدرانمان را بر پرستش آنها يافتهايم!
🕋 قالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «54»
🦋🦋(ابراهيم) گفت: به تحقيق كه شما و پدرانتان در گمراهى آشكار بوده و هستيد!
📝نکته ها👇
🔷در آيات گذشته، سخن پيرامون تورات و قرآن بود، امّا در اين آيه خداوند مىفرمايد:
فرستادن پيامبران و كتب آسمانى، مسئله جديدى نيست و ما پيش از اينها نيز در زمان ابراهيم عليه السلام برنامهى دعوت منحرفان را داشتيم.
🔷با نگاهى به تاريخچهى بتپرستى، به دست مىآيد كه ساختن مجسّمه در ابتدا، جنبهىيادبود بزرگان را داشته كه تدريجاً حالت قداست به خود گرفته و به صورت پرستش آنها درآمده است. «1»
📚جلد 5 - صفحه 461
🔷كلمهى «تماثيل» جمع «تمثال» به معناى مجسّمههاى بىروح است.
📝پیام ها🔰
🔶1- انبيا پيش از مبعوث شدن، مورد توجّه خداوند هستند. «مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عالِمِينَ»
🔶2- رشد واقعى آن است كه انسان را به يكتاپرستى برساند. رُشْدَهُ ... إِذْ قالَ لِأَبِيهِ ...
🔶3- حضرت ابراهيم خود آمادگى پذيرش رشد را داشت. «رُشْدَهُ» و نفرمود: «رشدا». (استعدادها وظرفيتهاى وجودى انسانها براى رشد متفاوت است)
🔶4- در نهى از منكر، شرط سنّى وجود ندارد. «قالَ لِأَبِيهِ»
🔶5- نهى از منكر را از نزديكان خود شروع كنيم. «قالَ لِأَبِيهِ»
🔶6- در نهى از منكر، تعداد ملاك نيست، گاه مىبايست يك نفر در مقابل يك گروه قرار گيرد. «قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ»
🔶7- در نهى از منكر، ابتدا به نهى از بزرگترين منكرات بپردازيم. «قالَ .. ما هذِهِ التَّماثِيلُ»
🔶8- يكى از شيوههاى موفّق در نهى از منكر، مخاطب قرار دادن وجدانهاست. «ما هذِهِ التَّماثِيلُ»
🔶9- باطلها و منكرات را تحقير كنيم. «ما هذِهِ التَّماثِيلُ»
🔶10- در نهى از منكر، مردم را از شخصيّت و كرامت انسانىشان آگاه سازيم. «أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ» و نفرمود «تعكفونها»
🔶11- جلوه رشد در مبارزه با خرافات و ترك آن است. رُشْدَهُ .. إِذْ قالَ ...
🔶12- پدران، زمينهساز انحرافات نسل خود هستند. «وَجَدْنا آباءَنا»
🔶13- رفتار نياكان در تربيت فرزندان مؤثر است، هرچند برآن سفارش هم نكنند. «وَجَدْنا آباءَنا»
📚«1». تفسير نمونه.
📚جلد 5 - صفحه 462
🔶14- تقليد كوركورانه وتعصّب كور بر رفتار نياكان، مذموم و ممنوع است. «وَجَدْنا آباءَنا- أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ»
🔶15- در نهى از منكر، خجالت كشيدن، كنايهگويى و رودربايستى، جايگاهى ندارد. «أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
🔶16- نه قدمت و نه كثرت، هيچكدام دليلى بر حقّانيت نيست. «أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
🔶17- در عقائد بايد تكيهگاه استدلال باشد نه راه نياكان. وَجَدْنا آباءَنا ... آباؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
🔶 18- گمراهى، درجاتى دارد. «ضَلالٍ مُبِينٍ»
-------------------------------------------------
📚 برگرفته از تفسیرنور
#تفسیر
#سوره_انبیاء
❤️🍃
🆔 @QURAN_SOUND114
📎 با ما همراه باشید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلاوت
💌 تلاوتی بسیار زیبا
✳ استاد #امین_پویا
📖 سوره کهف
#رست #حجاز
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید برای این ویدیو ساعت ها گریه کرد !💔
غزه در این ۴ روز !
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘ 💥 قسمت پنجاه سوم: مطلع الفجر : ( ۲ ) ✔️ راوی : حسین الله کرم 🔸بالاخره روز
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘
💥 قسمت پنجاه چهارم : معجزه اذان ( ۱ )
✔️ راوی : حسین الله کرم
🔸در ارتفاعات انار بوديم. هوا كاملاً روشن شده بود. امدادگر زخم گردن ابراهيم را بست. مشغول تقسيم نيروها و جواب دادن به بيسيم بودم.
يكدفعه يكي از بچه ها دويد و باعجله آمد پيش من و گفت: حاجي، حاجي يه سري عراقي دستاشون رو بالا گرفتن و دارن به اين طرف مييان!
🔸با تعجب گفتم:كجا هستند!؟ بعد با هم به يكي از سنگرهاي مشرف به تپه رفتيم. حدود بيست نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفيد به دست گرفته و به سمت ما مي آمدند. فوري گفتم: بچه ها مسلح بايستيد، شايد اين حُقه باشه!
🔸لحظاتي بعد هجده عراقي كه يكي از آ نها افسر فرمانده بود خودشان را تسليم كردند. من هم از اينكه در اين محور از عراقيها اسير گرفتيم خوشحال شدم. با خودم فكر كردم که حتماً حمله خوب بچه ها و اجراي آتش باعث ترس عراقيها و اسارت آنها شده. بعد درجه دار عراقي را آوردم داخل سنگر.
🔸يكي از بچه ها كه عربي بلد بود را صدا كردم.
مثل بازجوها پرسيدم: اسمت چيه، درجه و مسئوليت خودت را هم بگو! خودش را معرفي كرد و گفت: درج هام سرگرد و فرمانده نيروهايي هستم كه روي تپه و اطراف آن مستقر بودند. ما از لشكر احتياط بصره هستيم كه به اين منطقه اعزام شديم.
🔸پرسيدم: چقدر نيرو روي تپه هستند. گفت: الان هيچي!!
چشمانم گرد شد. باتعجب گفتم: هيچي!؟ جواب داد: ما آمديم و خودمان را اسير كرديم. بقيه نيروها را هم فرستادم عقب، الان تپه خاليه! دوباره با تعجب نگاهش كردم و گفتم: چرا !؟
گفت: چون نميخواستند تسليم شوند.
تعجب من بيشتر شد و گفتم: يعني چي؟!
فرمانده عراقي به جاي اينكه جواب من را بدهد پرسيد: اي نالمؤذن؟!
🔸اين جمله احتياج به ترجمه نداشت. با تعجب گفتم: مؤذن!؟
اشك در چشمانش حلقه زد. با گلويي بغض گرفته شروع به صحبت كرد و مترجم سريع ترجمه ميكرد:
به ما گفته بودند شما مجوس و آتش پرستيد. به ما گفته بودند براي اسلام به ايران حمله ميکنيم و با ايرانيها ميجنگيم. باور كنيد همه ما شيعه هستيم.
🔸ما وقتي ميديديم فرماندهان عراقي مشروب ميخورند و اهل نماز نيستند خيلي در جنگيدن با شما ترديد كرديم. صبح امروز وقتي صداي اذان رزمنده شما را شنيدم كه با صداي رسا و بلند اذان ميگفت، تمام بدنم لرزيد. وقتي نام اميرالمؤمنين را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت ميجنگي. نكند مثل ماجراي كربلا ...
ديگر گريه امان صحبت كردن به او نميداد. دقايقي بعد ادامه داد: براي همين تصميم گرفتم تسليم شوم و بار گناهم را سنگي نتر نكنم. لذا دستور دادم كسي شليك نكند. هوا هم كه روشن شد نيروهايم را جمع كردم و گفتم: من ميخواهم تسليم ايرانيها شوم. هركس ميخواهد با من بيايد. اين افرادي هم كه با من آمده اند دوستان هم عقيده من هستند. بقيه نيروهايم رفتند عقب. البته آن سربازي كه به سمت مؤذن شليك كرد را هم آوردم. اگر دستور بدهيد او را ميكُشم. حالا خواهش ميكنم بگو مؤذن زنده است يا نه؟!
مثل آدمهاي گيج و منگ به حرفهاي فرمانده عراقي گوش ميكردم. هيچ حرفي نميتوانستم بزنم، بعد از مدتي سكوت گفتم:آره، زنده است. با هم از سنگر خارج شديم. رفتيم پيش ابراهيم كه داخل يكي از سنگرها خوابيده بود.
🔸تمام هجده اسير عراقي آمدند و دست ابراهيم را بوسيدند و رفتند. نفر آخر به پاي ابراهيم افتاده بود و گريه ميكرد. ميگفت: من را ببخش، من شليك كردم.
بغض گلوي من را هم گرفته بود. حال عجيبي داشتم. ديگر حواسم به عمليات و نيروها نبود. ميخواستم اسراي عراقي را به عقب بفرستم که فرمانده عراقي من را صدا كرد و گفت: آن طرف را نگاه كن. يك گردان كماندوئي و چند تانك قصد پيشروي از آنجا دارند. بعد ادامه داد: سريعتر برويد و تپه را بگيريد. من هم سريع چند نفراز بچه هاي اندرزگو را فرستادم سمت تپه. با آزاد شدن آن ارتفاع، پاكسازي منطقه انار كامل شد.
گردان كماندويي هم حمله كرد. اما چون ما آمادگي لازم را داشتيم بيشتر نيروهاي آن از بين رفت و حمله آ نها ناموفق بود. روزهاي بعد با انجام عمليات محمدرسول الله در مريوان، فشار ارتش عراق بر گيلا نغرب كم شد.
🔸به هر حال عمليات مطلع الفجر به بسياري از اهداف خود دست يافت. بسياري از مناطق كشور عزيزمان آزاد شد. هر چند كه سرداراني نظير غلامعلي پيچك، جمال تاجيك و حسن بالاش و... در اين عمليات به ديدار يار شتافتند.
ابراهيم چند روز بعد، پس از بهبودي كامل دوباره به گروه ملحق شد. همان روز اعلام شد: در عمليات مطلع الفجر كه با رمز مقدس يا مهدي ادركني انجام شد. بيش از چهارده گردان نيروي مخصوص ارتش عراق از بين رفت.
نزديك به دو هزار كشته و مجروح و دويست اسير از جمله تلفات عراق بود.
همچنين دو فروند هواپيماي دشمن با اجراي آتش خوب بچه ها سقوط كرد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘
💥 قسمت پنجاه پنجم : معجزه اذان ( ۲ )
✔️ راوی : حسین الله کرم
🔸از ماجراي مطلع الفجر پنج سال گذشت. در زمستان سال 1365 درگير عمليات كربلاي پنج در شلمچه بوديم.قسمتي از كار هماهنگي لشکرها و اطلاعات عمليات با ما بود. براي هماهنگي و توجيه بچه هاي لشگر بدر به مقر آنها رفتم.
قرار بود كه گردانهاي اين لشکر كه همگي از بچه هاي عرب زبان و عراقيهاي مخالف صدام بودند براي مرحله بعدي عمليات اعزام شوند.
پس از صحبت با فرماندهان لشکر و فرماندهان گردانها، هماهنگيهاي لازم را انجام دادم و آماده حركت شدم.
🔸از دور يكي از بچه هاي لشکر بدر را ديدم که به من خيره شده و جلو مي آمد!
آماده حركت بودم كه آن بسيجي جلوتر آمد و سلام كرد. جواب سلام را دادم و بيمقدمه با لهجه عربي به من گفت: شما درگيلا نغرب نبوديد؟!
با تعجب گفتم: بله. من فكر كردم از بچه هاي منطقه غرب است. بعد گفت:
مطلع الفجر يادتان هست؟ ارتفاعات انار، تپه آخر!
🔸كمي فكر كردم و گفتم: خب!؟ گفت: هجده عراقي كه اسير شدند يادتان هست؟! با تعجب گفتم: بله، شما؟!
باخوشحالي جواب داد: من يكي از آنها هستم!! تعجب من بيشتر شد. پرسيدم: اينجا چه ميكني؟!
گفت: همه ما هجده نفر در اين گردان هستيم، ما با ضمانت آيت الله حكيم آزاد شديم. ايشان ما را كامل ميشناخت، قرار شد بيائيم جبهه و با بعث يها بجنگيم!
خيلي براي من عجيب بود. گفتم: بارك الله، فرمانده شما كجاست؟!
🔸گفت: او هم در همين گردان مسئوليت دارد. الان داريم حركت م يكنيم به سمت خط مقدم.
گفتم: اسم گردان و نام خودتان را روي اين كاغذ بنويس، من الان عجله دارم. بعد از عمليات مييام اينجا و مفصل همه شما را ميبينم.
همينطور كه اسامي بچه ها را مينوشت سؤال كرد: اسم مؤذن شما چي بود؟!
جواب دادم: ابراهيم، ابراهيم هادي.
گفت: همه ما اين مدت به دنبال مشخصاتش بوديم.
🔸از فرماندهان خودمان خواستيم حتماً او را پيدا كنند. خيلي دوست داريم يكبار ديگر آن مرد خدا را ببينيم. ساكت شدم. بغض گلويم را گرفته بود. سرش را بلند كرد و نگاهم كرد.
گفتم: انشاءالله توي بهشت همديگر را ميبينيد! خيلي حالش گرفته شد. اسامي را نوشت و به همراه اسم گردان به من داد. من هم سريع خداحافظي كردم و حركت كردم. اين برخورد غيرمنتظره خيلي برايم جالب بود.
در اسفندماه 1365 عمليات به پايان رسيد. بسياري از نيروها به مرخصي رفتند. يك روز داخل وسايلم كاغذي را كه اسير عراقي يا همان بسيجي لشکر بدر نوشته بود پيدا كردم. رفتم سراغ بچه هاي بدر. از يكي از مسئولين لشکر سراغ گرداني را گرفتم كه روي كاغذ نوشته بود. آن مسئول جواب داد: اين گردان منحل شده. گفتم: ميخواهم بچه هايش را ببينم.
🔸فرمانده ادامه داد: گرداني كه حرفش را ميزني به همراه فرمانده لشکر، جلوي يكي از پاتكهاي سنگين عراق در شلمچه مقاومت كردند. تلفات سنگيني را هم از عراقيها گرفتند ولي عقبنشيني نكردند.
بعد چند لحظه سكوت كرد و ادامه داد: كسي از آن گردان زنده برنگشت!
گفتم: اين هجده نفر جزء اسراي عراقي بودند. اسامي آنها اينجاست، من آمده بودم كه آنها را ببينم.
جلو آمد. اسامي را از من گرفت و به شخص ديگري داد. چند دقيقه بعد آن شخص برگشت و گفت: همه اين افراد جزء شهدا هستند!
ديگر هيچ حرفي نداشتم. همينطور نشسته بودم و فكر م يكردم. با خودم گفتم: ابراهيم با يك اذان چه كرد! يك تپه آزاد شد، يك عمليات پيروز شد، هجده نفر هم مثل حرّ از قعر جهنم به بهشت رفتند.
🔸بعد به ياد حرف آن رزمنده عراقيا فتادم : انشاءالله درب هشت همديگر را ميبينيد.
بي اختيار اشك از چشمانم جاري شد. بعد خداحافظي كردم وآمدم بيرون.
من شك نداشتم ابراهيم ميدانست كجا بايد اذان بگويد، تا دل دشمن را به لرزه درآورد. و آنهايي را كه هنوز ايمان در قلبشان باقي مانده هدايت كند!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ بسیار مهم و زیبای «وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه»
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#لبیک_یا_خامنه_ای
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
#سلام_امام_زمانم💞
🌸سَر شد به شوقِ تو فصل جوانیَم
هرگز نشد که از این در بِرانیَم
🌸یابن الحسن برای تو بیدار می شوم
روزت بخیر ای همهی زندگانیم
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
🎯 انتخاب هدف.... ⏪ «تعیین هدف و توجه به آن» بسیار مهمتر از انتخاب راه و ایجاد انگیزه برای طی طریق
💠 شادی و خنده لذت بخش
👤 کسانی که می خندند تا نشاط پیدا کنند بسیار کمتر از کسانی که چون نشاط دارند می خندند ، شاد هستند .
💖 شادی و خنده لذت بخش را باید از نشاط درونی و عمیق دریافت کرد .
📍بعضی وقت ها خنده های سطحی میتواند کمی غم های سطحی را از بین ببرند ، ولی تا انسان عمیقا نشاط نداشته باشد ،
نمیتواند عمیق شاد باشد .🌹
💌 #پیام_معنوی
🍃 #استاد_پناهیان
شماره ۷۳۸
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
4_5830347864424845185.mp3
12.91M
#خانواده_آسمانی ۶۳
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
▪️چرا بعضیها به زیارت میروند و جز ثوابی، چیزی گیرشان نمیآید،
⚡️و بعضیها همان زیارت را میروند و تا مقامِ مزور (زیارت شونده) بالا رفته و رشد میکنند!
▫️چرا بعضیها، آسان شفاعت میشوند، و روحشان ثانیه به ثانیه بزرگتر میشود،
⚡️و بعضیها با سابقهی طولانی عبادت و مستحبات و مبارزه و ... اندر خم خویش باقی میمانند؟
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
💠 حجاب دارای دو بُعد است
سلبی و ایجابی
🔹ایجابی: وجوب پوشش بدن
🔹و سلبی: حرام بودن خودنمايی به نامحرم است
این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ در مکتب صورتیِ حجاب استایلها بُعد سلبی حذف شده است در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
#جنگ_شناختی
#حجاب_استایلها
#حجاب
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 51 تا 54 ) 🌺🍃✨🌸✨🌺🍃 🕋وَ لَقَدْ آتَيْنا إِبْراه
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 55 . 56 . 57 )
🌺🍃✨🌸✨🌺🍃
🕋قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ «55»
🦋🦋(مشركين به ابراهيم) گفتند: آيا تو سخن حقّى براى ما آوردهاى يا اينكه شوخى مىكنى؟!
🕋قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ «56»
🦋🦋(ابراهيم) گفت: البتّه (كه حقّ مىگويم) پروردگارشما (همان) پروردگار آسمانها و زمين است كه آنها را به وجود آورده و من (نيز) بر اين حقيقت از گواهانم.
📝نکته ها👇
🔷كلمه «حق» در مقابل كلمه «لاعب» به معناى جدّى بودن است، يعنى آيا جدّى مىگويى يا شوخى مىكنى؟
📚جلد 5 - صفحه 463
📝پیام ها🔰
🔶1- كسانى كه نسل در نسل با تقليدهاى كوركورانه خود منحرف شدهاند، پذيرش يكبارهى حقّ برايشان آسان نيست. أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ ...
🔶2- ربوبيّت و تربيت پروردگار، مخصوص انسانها نيست، بلكه شامل همه هستى است. «رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
🔶3- پروردگار همهى هستى يكى است. «رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
(بر خلاف عقيده كسانى كه براى هر يك از آسمانها و زمين و انسان، پروردگارى قائل هستند.)
🔶4- مردان خدا در عقيدهى حقّ خويش تنها نيستند، بلكه خود را به همهى موحدان تاريخ و فرشتگان الهى متصل مىبينند. «مِنَ الشَّاهِدِينَ»
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🕋وَ تَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ «57»
🦋🦋وبه خداوند سوگند كه درغياب شما، نقشهاى براى (نابودى) بتهايتان خواهم كشيد.
📝نکته ها👇
🔷در اينكه حضرت ابراهيم عليه السلام اين جمله قاطعانه و تهديدآميز را چگونه بيان فرموده، بين مفسّران اختلاف است، بعضى همچون صاحبان تفاسير صافى و الميزان برآنند كه اين جمله بطور علنى اظهار نشده و حضرت آن را به صورت سرّى بيان داشته است، زيرا معتقدند كه ادّعاى صريح مبارزه بر عليه خدايانِ ريز و درشت يك ملّت، آن هم در روز اوّل و يك تنه برخلاف احتياط است.
🔷امّا به نظر مىرسد كه چنين نيست و حساب مردان خدا از محاسبات عادّى ما انسانها جداست و هيچ چيز نمىتواند مانع راه روشن و رسالت الهى آنان گردد. مگر در آيات قبل نخوانديم كه ابراهيم عليه السلام آشكارا به مردم فرمود: «أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» مگر حضرت زينب كبرى عليها السلام در حال اسارت در شام به يزيد نفرمود: «انى استصغرك» من تورا حقير
مىدانم وسپس رگبار انتقاد را نثار حكومت او كرد؟
📚جلد 5 - صفحه 464
مگر امام خمينى قدس سره در اوج سلطنت جائرانه و سراپا مسلح شاه كه همهى قدرتهاى داخلى و حمايتهاى خارجى را پشتيبان خود داشت نفرمود: «شاه بايد برود» و مگر به جانشين شاه نفرمود: «من توى دهن اين دولت مىزنم» مگر به استكبار مسلّط جهانى، آمريكا نفرمود كه: «آمريكا هيچ غلطى نمىتواند بكند» به راستى اين جملات باكدام ملاحظات سياسى واحتياطات معمولى سازگار است؟
🔷بعضى معتقدند كه براى برخورد با مظاهر و عوامل فساد بايد با آنها مبارزهى منفى كرد، همانطور كه يكى از بزرگان نسبت به سينماهاى زمان طاغوت كه وسيلهاى جدّى در انحراف نسل جوان بود اظهار مىداشت كه اگر مردم به سينما نروند خود بخود تعطيل مىشود، امّا آيه فوق اين تفكّر را محكوم مىكند و اصرار دارد كه بايد مايهى فساد برچيده شود. چنانچه حضرت موسى عليه السلام گوساله طلايى را آتش زد و پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مسجد ضرار پايگاه منافقان را تخريب كرد.
📝پیام ها🔰
🔶1- ايمان به هدف ويقين بدرستى راه، انسان را قدرتمند مىسازد. «تَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ»
🔶2- كارهاى بزرگ به طراحىهاى مهم نيز نياز دارد. «لَأَكِيدَنَّ» كلمه «اكيدنّ» از «كيد» به معناى تدبير و طرّاحى است.
🔶3- قاطعيّت، لازمهى يك رهبرى موفّق است. «تَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ» قسم با كلمهى «تَاللَّهِ» از قسم با كلمهى «و الله» شديدتر است. «1»
🔶4- پيامبران با اتصال به منبع وحى، به تنهايى قدرت برنامهريزى دارند. «لَأَكِيدَنَّ»
🔶5- مبارزه حضرت ابراهيم با بتها كاملًا جدّى بود و قصد ارعاب نداشت. «لَأَكِيدَنَّ» (حرف «لام» و نون مشدّد، نشانهى حتمى بودن است.)
🔶6- كثرت و تعدّد بتها، مانع تدبير و تصميم ابراهيم نشد. «أَصْنامَكُمْ»
📚«1». تفسير كبير فخررازى.
📚جلد 5 - صفحه 465
🔶7- اگر حضور بتپرستان نباشد، همه بتها در برابر يك تبر نيز عاجزند. «بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ» در واقع، اين بتپرستان هستند كه محافظت بتها را به عهده دارند، نه بتها حفاظت آنها را!!
🔶8- براى اجراى اهداف بزرگ، گاه حضور مردم لازم است. «وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى» و گاه عدم حضور آنان شرط است. «بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ»
🔶 9- تا بت باشد، گرايش به بتپرستى نيز خواهد بود، پس بايد بتها را نابود كرد. «لَأَكِيدَنَّ أَصْنامَكُمْ»
-------------------------------------------------
📚 برگرفته از تفسیرنور
#تفسیر
#سوره_انبیاء
❤️🍃
🆔 @QURAN_SOUND114
📎 با ما همراه باشید👆