eitaa logo
قیام نو
310 دنبال‌کننده
660 عکس
128 ویدیو
5 فایل
پیام: @honar57 عضو حوزه هنری گیلان عضو شبکه توزیع جشنواره عمار
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 به این سؤال که چرا مدیران سینمایی، سازنده فیلم ضدایرانی را به راه داده‌اند جواب قطعی واحد نمی‌توان داد، اما قطعا یک زمینه‌اش این است که شخص محترم، با همین دیدگاه فرهنگی کنونی خودش که ما منتقدش هستیم، این فیلم را ندیده و از عمق بی‌خبر است. 🆔 @qeyameno
🔰 امروز دو دانشجوی اهل #پاکستان به #حسینیه_هنر آمده بودند. فیلم‌های جشنواره عمار را خواستند تا برای اکران در کشورشان دوبله کنند. به یکی گفتم یک پیام در #پیام‌رسان بهم بدهید. پرسید #ایتا دارید؟ چند هفته قبل هم #محتشم_نقوی، مستندساز جوان پاکستانی گفته بود بخاطر آقا، سه بچه دارد! 🆔 @qeyameno
⭕️ در روز نیم‌بها، رفتم فیلم آشغالها را در ببینم. با این همه سر و صدا و ادعا، غیرمنتظره بود که بیش از ۲۰ نفر وسط فیلم بانارضایتی سالن را ترک کنند و اکثر مخاطبان باقیمانده در سالن هم در انتهای اکران، از اشتباهشان در انتخاب فیلمی خسته‌کننده و غیرقابل تحمل، با هم صحبت کنند. 🆔 @qeyameno
⭕️ لالایی‌هایی برای بیداری 🔹 از روزی که خواهرزاده‌ام از من خواست کتاب را از تهران برایش بخرم، به چطور پیدا کردن کتاب فکر می‌کردم، اما بیشتر از آن، به این فکر می‌کردم که نکند کتاب خوبی نباشد! گفته بود تعریف کتاب را شنیده است. خلاصه چند مراجعه به تعدادی فروشگاه کتاب، ناکام ماند و ماند تا شد ۲۸ اسفند؛ آخرین شانس باقیمانده قبل از بازگشت به شهرستان و خواهرزاده‌ای منتظر کتاب. بالاخره کتاب را در خیابان انقلاب یافتم. فردا که سوار اتوبوس شدم یک نگرانی‌‌ام حل شده بود و یکی را همراه داشتم. این بود که تصمیم گرفتم کتاب را بخوانم. رمانی بود نوجوانانه و نوشته . همان اول دیدم که پشت جلد کتاب نوشته بود که در سال ۲۰۰۸، جزو کتاب‌های خواندنی (کلاغ سفید) قرار گرفته است. خلاصه در همان اتوبوس کتاب را شروع کردم به خواندن. داستان به تعداد زیادی بخش تقسیم شده بود که هر بخش از زبان یکی از این چند راوی بود: من (نویسنده رمان)، زهره، مینا و یکی دیگر. اصل داستان درباره دختری به نام زهره بود که دختری با موهای خاکستری را می‌دید، با او می‌گفت، از او می‌شنید و او را نوازش می‌کرد؛ اما مشکل این بود که فقط او این دختر را می‌دید نه دیگران. داستان در کشمکش کنش و واکنش‌های این دختر و خانواده و دوستان و پزشکان و هم‌مدرسه‌ای‌هایش به این ماجرا می‌گذشت. داستان، رفت و برگشت بسیاری داشت اما خستگی نمی‌آورد و هر چه پیش‌تر می‌رفتم تمایلم به ادامه‌اش بیشتر شد. خلاصه در اتوبوس، کتاب را نتوانستم کنار بگذارم و تا انتها خواندم. از نیمه داستان، معماهایش یکی‌یکی حل می‌شد. داستان، اقتباس از یکی از ماجراهای واقعی تاریخ معاصر در یکی از شهرستان‌های ایران بود. ماجرایی مهم و در عین حال کم شنیده شده، اما بسیار پرتکرار در جای جای ایران که تا چند دهه قبل کم و بیش ادامه داشت. اهمیت داستان را نویسنده در قالب جمله‌ای از زبان یکی از راویان بیان می‌کند: ، سرگذشت ضعیفان (ضعیف‌نگه‌داشته‌شدگان) را نمی‌گوید. لالایی برای دختر مرده، به این خاطر، خواننده را با گروهی از گمشدگان تاریخ آشنا می‌کند و همراه می‌سازد؛ این گمشدگان، توده مردم‌اند که هر چه بیشتر بودند و هستند و خواهند بود اما در تاریخ‌نگاری کمتر بوده‌اند و هستند و روایت می‌شوند. خواندن لالایی برای دختر مرده، حسن‌مطلعی غافلگیر کننده و بیداری‌بخش شد برای آغاز سال ۱۳۹۸؛ که به‌خاطر کیفیت و جذابیت، حتما قابل ارائه و پیشنهاد به و علاقه‌مندان به رمان و داستان است. ▫️ با قیام نو همراه باشید: 🆔 @qeyameno
⭕️ سیل در ، ایران در محاصره 🔰 🔹 ▫️ مردم می‌خواهند به سیل‌زده‌ها کمک کنند اما یک‌عده قبلاً زحمت کشیده‌ و همه‌ی سازمان‌ها و مسئولانی را که باید کمک‌ها را بگیرند و برسانند از دم زیرسؤال برده‌اند. در مملکتی که همه دزدند چرا باید مردم پولشان را دودستی تقدیم دزدها کنند؟ به همین راحتی، به‌خاطر چند لایک بیشتر، یک عده نامردِ دلسوز، دارند، راه‌ها و انگیزه کمک‌رسانی به مردم سیل‌زده را سد می‌کنند. 🔰 گفته‌ می‌شود در نقاطی که سیلاب به سویشان می‌رود هنوز برخی از مردم به درخواست تخلیه کم‌توجهند. یعنی هرگونه اختلال در همکاری بین سیل‌زده‌ها با حاکمیت در حین بحران، فقط به ضرر خود بحران‌زده‌ها است. حالا به این سلبریتی‌ها مگر می‌شود گفت شما هم مثل برخی از مسئولان، از هیچ نمی‌فهمید و نادانسته به سیل‌زده‌ها خیانت می‌کنید؟ 🔰 با چتر آمده؟ بی‌خود کرده. فلانی زمینه‌ساز وقوع سیلاب بوده؟ غلط کرده و باید محاکمه شود. ولی وقتی می‌گوییم «هیچکس به فکر نیست، همه مسئولان بی‌تفاوت‌اند، همه خائن هستند» آنوقت این «همه»، شامل نیروی جهادی و و و و صدها و و... که از تعطیلات زده‌اند و تا چانه زیر آب و سرما رفته‌اند هم می‌شود. کسی که قرار است هرقدر هم کار کند باز هم فحش بخورد و پای فحش‌ها لایک‌های چندصدهزارتایی مخاطبان را ببیند خب دیگر چرا کار کند؟ ما کناربخاری‌خوابیده‌ها، متوجه نیستیم که داریم همان‌هایی را هم توی آب و سرما کنار مردم مانده‌اند بی‌انگیزه و از خدمت منصرف می‌کنیم. 🔰 نباید قبح بی‌تفاوتی و کم‌کاری مسئولان نسبت به بحران شکسته شود. این قبح کی شکسته می‌شود؟ زمانی که مسئولان احساس کنند همه‌شان بی‌تفاوت‌اند. پس کسی ممکن است هزارتا از کمکاری مسئولان در سیل انتقاد کند اما حواسش نباشد که به ریخته شدن قبح بی‌تفاوتی دامن می‌زند. راه‌حل چیست؟ راه‌حل قطعا محافظه‌کاری و نگفتن کاستی‌ها نیست، بلکه گفتن فعالیت‌های موفق و معرفی و نشان دادن مدیران و مسئولان جهادگر در صحنه (اگرچه حتی یک دهیار) در کنار نارسایی‌ها است. تا بی‌تفاوتی همچنان قبیح بماند. 🔰 خلاصه اینطور نیست که هر کس بلندتری به مسئولان بد و بیراه گفت بیشتر به فکر مردم باشد. بلکه مشخصا در برعکس است و هیچ فرقی بین فلان مدیر کاهل با فلان بازیگری که با چند مطلب اینستاگرامی به مشکلات دامن می‌زند نیست. امروز گلستان در محاصره سیل است و ایران در محاصره رسانه‌‌ایِ نامردها. باید انتخاب کنیم که می‌خواهیم جزئی از راه‌حل سیل‌زده‌ها باشیم یا اضافه بر مشکلاتشان! بسیاری از ما فکر می‌کنیم الان باید نقطه مقابل مسئولان باشیم. خیر، باید کنار سیل زده‌ها بود. خوب پوشش نمی‌دهد و خیانت می‌کند؟ (البته آن‌ها که سال‌هاست صدا و سیما را نمی‌بینند نمی‌دانم از کجا متوجه شده‌اند!)؛ پس ما خیانت نکنیم! ▫️ با قیام نو، در همراه باشید: 🆔 @qeyameno
⭕️ گوگل، ، اخبار بی‌بی‌سی، رادیوفردا و یوتیوب را به صدر نتایج جستجو درباره آورده است، اما خودباختگان داخلی همچنان در توهم باقی مانده‌اند. ▫️ با قیام نو، در همراه باشید: 🆔 @qeyameno
⭕️ همه مسئولان دزدند؟ جهت اطلاع، فقط در شهرستان کوچیک خودمون، یک ، یک ، یک مسئول و‌ یک رییس شهید شده‌اند که هرکدام ماجراها دارند. مثلا این شهید آخری رو سال ۸۴ به‌خاطر مقاومت مقابل جنگل‌خوارها با تیغ، سربریدند. پس کسی که میگه همه مسئولان دزدند یا تعادلشو از دست داده، یا خودش دزده. و لاغیر. ▫️ با قیام نو در ایتا همراه باشید: 🆔 @qeyameno
⭕️ گاهی احساس می‌کنم برنامه سوگند خورده که سؤالاتی بی‌ارتباط با یا مسائل اصلی مردم استفاده کند. بیشترین سؤالها از این قبیل است که مثلا کدام حشره بیشترین طول عمر را دارد. از همه بدتر که آدم می‌خواهد سرش را به دیوار بکوبد سؤالات دفاع مقدسی است که فلان عملیات در کدام جزیره اتفاق افتاده! گویا اصلا مهم نیست که مخاطب امروز به امید نیاز دارد، اعتماد به نفس احتیاج دارد، معضل سبک زندگی دارد، قهرمانان زیادی دارد که باید بشناسد، با مشکل اقتصادی و مسئله تبعیض مواجه است، نقاط قوتی دارد که باید به او یادآوری شود و... . از همین سؤال‌هایش، می‌شود شدت انفعال و عمق میلی‌متری نرم در خروجی‌های صدا و سیما را دید؛ و این انفعال به‌قدری در ساختار و ذهن‌های برنامه‌سازان ریشه دوانده که فارغ از تغییر و تحول‌های مدیریتی، راه خودش را می‌رود و در انفعالش هیچ انفعالی نشان نمی‌دهد! 🆔 @qeyameno در پیام‌رسان ایتا
⭕️ چرا وقتی ما در قشم و تایلند هستیم شما در گلستان، سینه می‌زنید؟ 🔰 کتاب ، نوشته ، در سال 2015 برنده نوبل ادبیات شد. نویسنده‌ی این کتاب، در قالب تاریخ شفاهی، سراغ تعداد زیادی از پیرزنانی رفته است که در ، مقابل نازی‌ها، از کشورشان شوروی دفاع می‌کردند. مصاحبه‌شوندگان، در جنگ یا امدادگر بودند، یا بیسیمچی یا یک رزمنده واقعی. بسیاری از آن‌ها تحت تأثیر ایدئولوژی حاکم بر ، هر جا که دیده بودند لازم است همانجا را انتخاب کرده بودند. حالا بعد از سال‌ها وقتی این زنان موقعیتی برای شنیده شدن پیدا کرده بودند عمدتا از ناگفته‌ها و درددل‌هایی می‌گفتند که بعد از دهه‌ها هنوز فراموش نشده بودند. جامعه شوروی در هفت دهه قبل را در نظر بگیرید که هنوز حجب و حیای زنانه اجازه گفتن یا خواستن هر چیزی را نمی‌داد. همین باعث شده کتاب، از نظر حسی، بسیار قدرتمند باشد. 🔰 یکی از موضوعات و دغدغه‌هایی که لااقل چند نفر از پیرزن‌ها در این کتاب گفته بودند این بود که آن‌ها برای دفاع از خاک و وطن و خانواده‌شان داوطلبانه تصمیم گرفتند به جبهه بروند و کارهایی کنند که برای مردها هم آسان نبود. بعد از مدتی، دسته‌ای از این زنان هرگز از جبهه برنگشتند. یا کشته شده بودند، یا اسیر نازی‌ها و گشتاپو. اما آن‌ها که برگشتند، با تن و روانی خسته یا مجروح، ناگهان دیدند در وطن، چیزهای دیگری در موردشان گفته می‌شود: «اینها برای پیدا کردن شوهر به جبهه رفته‌اند!» و چیزهایی از این قبیل. بسیاری از این زنان، به همین خاطر تا آخر عمر محکوم به تنها زندگی کردن و محروم از تشکیل خانواده شدند. 🔰 القصه، این سرزنش مجاهدان به‌دست قاعدان اصلا جدید نیست. از ازل بود و تا ابد هست. کسی که جهاد می‌کند خودبه‌خود، قاعدان (آ‌ن‌هایی که جهاد نمی‌کنند) را در معرض سؤال قرار می‌دهد که آن‌ها چرا جهاد نمی‌کنند. و قاعدان باید جوابی داشته باشند. و برای آن‌ها که جوابی ندارند چه توضیحی بهتر از ساختن جواب و اتهام بستن به مجاهدان؟ که این‌ها برای شوهر پیدا کردن رفته‌اند، آن‌ها برای پول گرفتن رفته‌اند، آن یکی برای خاطر آینده شغلی رفته‌است، آن‌ دیگری دارد فیلم بازی می‌کند، نفر بعدی اصلاً جای دیگری رفته و وانمود می‌کند جبهه است، آن‌یکی را شستشوی مغزی داده‌اند و... . 🔰 این روزها در ماجرای ، سرزنش مجاهدان وارد فاز تازه‌ای شد. یک مسئول قاعدِ مغرورِ عافیت‌طلبِ نمک‌نشناسِ از تفریح برگشته، وقیحانه شروع به هتاکی علیه کسانی می‌کند که رفته‌اند جای خالی او و کارگزارانش را در میدان پرکنند. باور کنید اگر نیاز به انتقاد از سپاه باشد کار سختی نیست و انتقاد هم کم نیست اما آیا واقعا هر کسی هرجایی هر انتقادی کند حتما به‌جا است؟ حالا، پیروان و میراث‌دارانِ دیکتاتوری که یاد قیام عاشورا را در این کشور ممنوع کرده بود بر جای خود نشسته، دم برآورده‌اند که چرا این‌هایی که داوطلبانه به کمک سیل‌زده‌ها رفته‌اند (و مثل ما تعطیلات خوش نمی‌گذرانند) سینه‌زنی گرفته‌اند. خب؟ به شما چه؟ شما سینه‌زنی را قبول ندارید بروید و به سیل‌زده‌ها کمک کنید و سینه نزنید! اگر قسمت اول را می‌توانید برای دومی هم کسی جلویتان را نگرفته است! البته بله این سینه‌زنی برای شما بسیار خطرناک (بوده) است و الکی نیست که می‌خواهید ممنوعش کنید. شما در ظاهر می‌گویید «چرا به‌جای کمک به سیل‌زده‌ها سینه‌زنی می‌کنید» اما در واقع منظورتان این است که «چرا وقتی ما که اعتقادی به عزاداری نداریم نشسته‌ایم یا در قشم و کیش و تایلند و آنتالیا یا کانادا و لس‌آنجلس هستیم شما در گلستان سینه‌زنی می‌کنید و هویت خودتان را (و در نقطه مقابل هویت ما قاعدان) را مشخص‌تر می‌کنید». 🔰 سرزنش مجاهدان و محکمه گرفتن برای آن‌ها توسط قاعدان، جدید نیست و ما منتظر واکنش‌های سنگینتر شما هم هستیم و آن روز چندان دور نیست. ، صریحاً یکی از نشانه‌های مؤمنان را تحت تأثیر این سرزنش‌ها قرار نگرفتن معرفی کرده است. ما از سرزش ملامت‌گران نمی‌ترسیم اما پیش جهادگرانی که داوطلبانه به گلستان رفته‌اند شرمنده‌ایم که به دلایل مختلف، نمی‌توانیم آن‌طور که باید توی دهن یاوه‌گوها بزنیم. ▫️ با قیام نو در ایتا همراه باشید: 🆔 @qeyameno