eitaa logo
قیام نو
303 دنبال‌کننده
717 عکس
140 ویدیو
8 فایل
پیام: @honar57 عضو حوزه هنری گیلان عضو شبکه توزیع جشنواره عمار
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 به این سؤال که چرا مدیران سینمایی، سازنده فیلم ضدایرانی را به راه داده‌اند جواب قطعی واحد نمی‌توان داد، اما قطعا یک زمینه‌اش این است که شخص محترم، با همین دیدگاه فرهنگی کنونی خودش که ما منتقدش هستیم، این فیلم را ندیده و از عمق بی‌خبر است. 🆔 @qeyameno
🔰 امروز دو دانشجوی اهل #پاکستان به #حسینیه_هنر آمده بودند. فیلم‌های جشنواره عمار را خواستند تا برای اکران در کشورشان دوبله کنند. به یکی گفتم یک پیام در #پیام‌رسان بهم بدهید. پرسید #ایتا دارید؟ چند هفته قبل هم #محتشم_نقوی، مستندساز جوان پاکستانی گفته بود بخاطر آقا، سه بچه دارد! 🆔 @qeyameno
⭕️ در روز نیم‌بها، رفتم فیلم آشغالها را در ببینم. با این همه سر و صدا و ادعا، غیرمنتظره بود که بیش از ۲۰ نفر وسط فیلم بانارضایتی سالن را ترک کنند و اکثر مخاطبان باقیمانده در سالن هم در انتهای اکران، از اشتباهشان در انتخاب فیلمی خسته‌کننده و غیرقابل تحمل، با هم صحبت کنند. 🆔 @qeyameno
⭕️ لالایی‌هایی برای بیداری 🔹 از روزی که خواهرزاده‌ام از من خواست کتاب را از تهران برایش بخرم، به چطور پیدا کردن کتاب فکر می‌کردم، اما بیشتر از آن، به این فکر می‌کردم که نکند کتاب خوبی نباشد! گفته بود تعریف کتاب را شنیده است. خلاصه چند مراجعه به تعدادی فروشگاه کتاب، ناکام ماند و ماند تا شد ۲۸ اسفند؛ آخرین شانس باقیمانده قبل از بازگشت به شهرستان و خواهرزاده‌ای منتظر کتاب. بالاخره کتاب را در خیابان انقلاب یافتم. فردا که سوار اتوبوس شدم یک نگرانی‌‌ام حل شده بود و یکی را همراه داشتم. این بود که تصمیم گرفتم کتاب را بخوانم. رمانی بود نوجوانانه و نوشته . همان اول دیدم که پشت جلد کتاب نوشته بود که در سال ۲۰۰۸، جزو کتاب‌های خواندنی (کلاغ سفید) قرار گرفته است. خلاصه در همان اتوبوس کتاب را شروع کردم به خواندن. داستان به تعداد زیادی بخش تقسیم شده بود که هر بخش از زبان یکی از این چند راوی بود: من (نویسنده رمان)، زهره، مینا و یکی دیگر. اصل داستان درباره دختری به نام زهره بود که دختری با موهای خاکستری را می‌دید، با او می‌گفت، از او می‌شنید و او را نوازش می‌کرد؛ اما مشکل این بود که فقط او این دختر را می‌دید نه دیگران. داستان در کشمکش کنش و واکنش‌های این دختر و خانواده و دوستان و پزشکان و هم‌مدرسه‌ای‌هایش به این ماجرا می‌گذشت. داستان، رفت و برگشت بسیاری داشت اما خستگی نمی‌آورد و هر چه پیش‌تر می‌رفتم تمایلم به ادامه‌اش بیشتر شد. خلاصه در اتوبوس، کتاب را نتوانستم کنار بگذارم و تا انتها خواندم. از نیمه داستان، معماهایش یکی‌یکی حل می‌شد. داستان، اقتباس از یکی از ماجراهای واقعی تاریخ معاصر در یکی از شهرستان‌های ایران بود. ماجرایی مهم و در عین حال کم شنیده شده، اما بسیار پرتکرار در جای جای ایران که تا چند دهه قبل کم و بیش ادامه داشت. اهمیت داستان را نویسنده در قالب جمله‌ای از زبان یکی از راویان بیان می‌کند: ، سرگذشت ضعیفان (ضعیف‌نگه‌داشته‌شدگان) را نمی‌گوید. لالایی برای دختر مرده، به این خاطر، خواننده را با گروهی از گمشدگان تاریخ آشنا می‌کند و همراه می‌سازد؛ این گمشدگان، توده مردم‌اند که هر چه بیشتر بودند و هستند و خواهند بود اما در تاریخ‌نگاری کمتر بوده‌اند و هستند و روایت می‌شوند. خواندن لالایی برای دختر مرده، حسن‌مطلعی غافلگیر کننده و بیداری‌بخش شد برای آغاز سال ۱۳۹۸؛ که به‌خاطر کیفیت و جذابیت، حتما قابل ارائه و پیشنهاد به و علاقه‌مندان به رمان و داستان است. ▫️ با قیام نو همراه باشید: 🆔 @qeyameno
⭕️ سیل در ، ایران در محاصره 🔰 🔹 ▫️ مردم می‌خواهند به سیل‌زده‌ها کمک کنند اما یک‌عده قبلاً زحمت کشیده‌ و همه‌ی سازمان‌ها و مسئولانی را که باید کمک‌ها را بگیرند و برسانند از دم زیرسؤال برده‌اند. در مملکتی که همه دزدند چرا باید مردم پولشان را دودستی تقدیم دزدها کنند؟ به همین راحتی، به‌خاطر چند لایک بیشتر، یک عده نامردِ دلسوز، دارند، راه‌ها و انگیزه کمک‌رسانی به مردم سیل‌زده را سد می‌کنند. 🔰 گفته‌ می‌شود در نقاطی که سیلاب به سویشان می‌رود هنوز برخی از مردم به درخواست تخلیه کم‌توجهند. یعنی هرگونه اختلال در همکاری بین سیل‌زده‌ها با حاکمیت در حین بحران، فقط به ضرر خود بحران‌زده‌ها است. حالا به این سلبریتی‌ها مگر می‌شود گفت شما هم مثل برخی از مسئولان، از هیچ نمی‌فهمید و نادانسته به سیل‌زده‌ها خیانت می‌کنید؟ 🔰 با چتر آمده؟ بی‌خود کرده. فلانی زمینه‌ساز وقوع سیلاب بوده؟ غلط کرده و باید محاکمه شود. ولی وقتی می‌گوییم «هیچکس به فکر نیست، همه مسئولان بی‌تفاوت‌اند، همه خائن هستند» آنوقت این «همه»، شامل نیروی جهادی و و و و صدها و و... که از تعطیلات زده‌اند و تا چانه زیر آب و سرما رفته‌اند هم می‌شود. کسی که قرار است هرقدر هم کار کند باز هم فحش بخورد و پای فحش‌ها لایک‌های چندصدهزارتایی مخاطبان را ببیند خب دیگر چرا کار کند؟ ما کناربخاری‌خوابیده‌ها، متوجه نیستیم که داریم همان‌هایی را هم توی آب و سرما کنار مردم مانده‌اند بی‌انگیزه و از خدمت منصرف می‌کنیم. 🔰 نباید قبح بی‌تفاوتی و کم‌کاری مسئولان نسبت به بحران شکسته شود. این قبح کی شکسته می‌شود؟ زمانی که مسئولان احساس کنند همه‌شان بی‌تفاوت‌اند. پس کسی ممکن است هزارتا از کمکاری مسئولان در سیل انتقاد کند اما حواسش نباشد که به ریخته شدن قبح بی‌تفاوتی دامن می‌زند. راه‌حل چیست؟ راه‌حل قطعا محافظه‌کاری و نگفتن کاستی‌ها نیست، بلکه گفتن فعالیت‌های موفق و معرفی و نشان دادن مدیران و مسئولان جهادگر در صحنه (اگرچه حتی یک دهیار) در کنار نارسایی‌ها است. تا بی‌تفاوتی همچنان قبیح بماند. 🔰 خلاصه اینطور نیست که هر کس بلندتری به مسئولان بد و بیراه گفت بیشتر به فکر مردم باشد. بلکه مشخصا در برعکس است و هیچ فرقی بین فلان مدیر کاهل با فلان بازیگری که با چند مطلب اینستاگرامی به مشکلات دامن می‌زند نیست. امروز گلستان در محاصره سیل است و ایران در محاصره رسانه‌‌ایِ نامردها. باید انتخاب کنیم که می‌خواهیم جزئی از راه‌حل سیل‌زده‌ها باشیم یا اضافه بر مشکلاتشان! بسیاری از ما فکر می‌کنیم الان باید نقطه مقابل مسئولان باشیم. خیر، باید کنار سیل زده‌ها بود. خوب پوشش نمی‌دهد و خیانت می‌کند؟ (البته آن‌ها که سال‌هاست صدا و سیما را نمی‌بینند نمی‌دانم از کجا متوجه شده‌اند!)؛ پس ما خیانت نکنیم! ▫️ با قیام نو، در همراه باشید: 🆔 @qeyameno
⭕️ گوگل، ، اخبار بی‌بی‌سی، رادیوفردا و یوتیوب را به صدر نتایج جستجو درباره آورده است، اما خودباختگان داخلی همچنان در توهم باقی مانده‌اند. ▫️ با قیام نو، در همراه باشید: 🆔 @qeyameno
⭕️ همه مسئولان دزدند؟ جهت اطلاع، فقط در شهرستان کوچیک خودمون، یک ، یک ، یک مسئول و‌ یک رییس شهید شده‌اند که هرکدام ماجراها دارند. مثلا این شهید آخری رو سال ۸۴ به‌خاطر مقاومت مقابل جنگل‌خوارها با تیغ، سربریدند. پس کسی که میگه همه مسئولان دزدند یا تعادلشو از دست داده، یا خودش دزده. و لاغیر. ▫️ با قیام نو در ایتا همراه باشید: 🆔 @qeyameno
⭕️ گاهی احساس می‌کنم برنامه سوگند خورده که سؤالاتی بی‌ارتباط با یا مسائل اصلی مردم استفاده کند. بیشترین سؤالها از این قبیل است که مثلا کدام حشره بیشترین طول عمر را دارد. از همه بدتر که آدم می‌خواهد سرش را به دیوار بکوبد سؤالات دفاع مقدسی است که فلان عملیات در کدام جزیره اتفاق افتاده! گویا اصلا مهم نیست که مخاطب امروز به امید نیاز دارد، اعتماد به نفس احتیاج دارد، معضل سبک زندگی دارد، قهرمانان زیادی دارد که باید بشناسد، با مشکل اقتصادی و مسئله تبعیض مواجه است، نقاط قوتی دارد که باید به او یادآوری شود و... . از همین سؤال‌هایش، می‌شود شدت انفعال و عمق میلی‌متری نرم در خروجی‌های صدا و سیما را دید؛ و این انفعال به‌قدری در ساختار و ذهن‌های برنامه‌سازان ریشه دوانده که فارغ از تغییر و تحول‌های مدیریتی، راه خودش را می‌رود و در انفعالش هیچ انفعالی نشان نمی‌دهد! 🆔 @qeyameno در پیام‌رسان ایتا
⭕️ چرا وقتی ما در قشم و تایلند هستیم شما در گلستان، سینه می‌زنید؟ 🔰 کتاب ، نوشته ، در سال 2015 برنده نوبل ادبیات شد. نویسنده‌ی این کتاب، در قالب تاریخ شفاهی، سراغ تعداد زیادی از پیرزنانی رفته است که در ، مقابل نازی‌ها، از کشورشان شوروی دفاع می‌کردند. مصاحبه‌شوندگان، در جنگ یا امدادگر بودند، یا بیسیمچی یا یک رزمنده واقعی. بسیاری از آن‌ها تحت تأثیر ایدئولوژی حاکم بر ، هر جا که دیده بودند لازم است همانجا را انتخاب کرده بودند. حالا بعد از سال‌ها وقتی این زنان موقعیتی برای شنیده شدن پیدا کرده بودند عمدتا از ناگفته‌ها و درددل‌هایی می‌گفتند که بعد از دهه‌ها هنوز فراموش نشده بودند. جامعه شوروی در هفت دهه قبل را در نظر بگیرید که هنوز حجب و حیای زنانه اجازه گفتن یا خواستن هر چیزی را نمی‌داد. همین باعث شده کتاب، از نظر حسی، بسیار قدرتمند باشد. 🔰 یکی از موضوعات و دغدغه‌هایی که لااقل چند نفر از پیرزن‌ها در این کتاب گفته بودند این بود که آن‌ها برای دفاع از خاک و وطن و خانواده‌شان داوطلبانه تصمیم گرفتند به جبهه بروند و کارهایی کنند که برای مردها هم آسان نبود. بعد از مدتی، دسته‌ای از این زنان هرگز از جبهه برنگشتند. یا کشته شده بودند، یا اسیر نازی‌ها و گشتاپو. اما آن‌ها که برگشتند، با تن و روانی خسته یا مجروح، ناگهان دیدند در وطن، چیزهای دیگری در موردشان گفته می‌شود: «اینها برای پیدا کردن شوهر به جبهه رفته‌اند!» و چیزهایی از این قبیل. بسیاری از این زنان، به همین خاطر تا آخر عمر محکوم به تنها زندگی کردن و محروم از تشکیل خانواده شدند. 🔰 القصه، این سرزنش مجاهدان به‌دست قاعدان اصلا جدید نیست. از ازل بود و تا ابد هست. کسی که جهاد می‌کند خودبه‌خود، قاعدان (آ‌ن‌هایی که جهاد نمی‌کنند) را در معرض سؤال قرار می‌دهد که آن‌ها چرا جهاد نمی‌کنند. و قاعدان باید جوابی داشته باشند. و برای آن‌ها که جوابی ندارند چه توضیحی بهتر از ساختن جواب و اتهام بستن به مجاهدان؟ که این‌ها برای شوهر پیدا کردن رفته‌اند، آن‌ها برای پول گرفتن رفته‌اند، آن یکی برای خاطر آینده شغلی رفته‌است، آن‌ دیگری دارد فیلم بازی می‌کند، نفر بعدی اصلاً جای دیگری رفته و وانمود می‌کند جبهه است، آن‌یکی را شستشوی مغزی داده‌اند و... . 🔰 این روزها در ماجرای ، سرزنش مجاهدان وارد فاز تازه‌ای شد. یک مسئول قاعدِ مغرورِ عافیت‌طلبِ نمک‌نشناسِ از تفریح برگشته، وقیحانه شروع به هتاکی علیه کسانی می‌کند که رفته‌اند جای خالی او و کارگزارانش را در میدان پرکنند. باور کنید اگر نیاز به انتقاد از سپاه باشد کار سختی نیست و انتقاد هم کم نیست اما آیا واقعا هر کسی هرجایی هر انتقادی کند حتما به‌جا است؟ حالا، پیروان و میراث‌دارانِ دیکتاتوری که یاد قیام عاشورا را در این کشور ممنوع کرده بود بر جای خود نشسته، دم برآورده‌اند که چرا این‌هایی که داوطلبانه به کمک سیل‌زده‌ها رفته‌اند (و مثل ما تعطیلات خوش نمی‌گذرانند) سینه‌زنی گرفته‌اند. خب؟ به شما چه؟ شما سینه‌زنی را قبول ندارید بروید و به سیل‌زده‌ها کمک کنید و سینه نزنید! اگر قسمت اول را می‌توانید برای دومی هم کسی جلویتان را نگرفته است! البته بله این سینه‌زنی برای شما بسیار خطرناک (بوده) است و الکی نیست که می‌خواهید ممنوعش کنید. شما در ظاهر می‌گویید «چرا به‌جای کمک به سیل‌زده‌ها سینه‌زنی می‌کنید» اما در واقع منظورتان این است که «چرا وقتی ما که اعتقادی به عزاداری نداریم نشسته‌ایم یا در قشم و کیش و تایلند و آنتالیا یا کانادا و لس‌آنجلس هستیم شما در گلستان سینه‌زنی می‌کنید و هویت خودتان را (و در نقطه مقابل هویت ما قاعدان) را مشخص‌تر می‌کنید». 🔰 سرزنش مجاهدان و محکمه گرفتن برای آن‌ها توسط قاعدان، جدید نیست و ما منتظر واکنش‌های سنگینتر شما هم هستیم و آن روز چندان دور نیست. ، صریحاً یکی از نشانه‌های مؤمنان را تحت تأثیر این سرزنش‌ها قرار نگرفتن معرفی کرده است. ما از سرزش ملامت‌گران نمی‌ترسیم اما پیش جهادگرانی که داوطلبانه به گلستان رفته‌اند شرمنده‌ایم که به دلایل مختلف، نمی‌توانیم آن‌طور که باید توی دهن یاوه‌گوها بزنیم. ▫️ با قیام نو در ایتا همراه باشید: 🆔 @qeyameno
🔰 نظرم درباره فیلمهای سینمایی در حال اکران: (مخصوصا که فروش گیشه اصلا ملاک خوبی برای جذابیت و کیفیت و محتوای آثار نیست) ⭕️ اگر مایل هستید یک کار مهیج و نفسگیر ببینید و همزمان از کیفیت کارگردانی، بازیگری و داستان لذت ببرید فیلم #متری_شیش_و_نیم از #سعید_روستایی بهترین گزینه است. ⭕️ اگر به فیلم‌های تاریخی علاقه‌مندید یا اصلاً با سینما حال نمی‌کنید اما پهلوان تختی را دوست دارید یا می‌خواهید روحتان با دیدن یک قهرمان واقعی جلا پیدا کند فیلم #غلامرضا_تختی را ببینید. ⭕️اگر دنبال یک فیلم مذهبی‌معنوی و در عین حال کمدی هستید یا به آثار #مسعود_ده_نمکی علاقه دارید فیلم #زندانی_ها را ببینید. قاعدتا هر چه به نیمه شعبان نزدیک‌تر می‌شویم دیدن این فیلم جذاب‌تر می‌شود. ⭕️ دو فیلم کمدی دیگر هم هست که بنظرم مردم را 10 هزارتومنی‌ دیده‌اند. هیچکدام هم در جذابیت به گردپای فیلمهایی مثل #خجالت_نکش یا #هزارپا یا همین #علمک! نمی‌رسند، مخصوصا یکی که مخاطبان حتی به زور بازیگر خارجی هم سرنوشتی جز خستگی و تحمل طنزهای نچسبش را ندارند. ▫️ قیام نو در پیام رسان ایتا: 🆔 @qeyameno
❌ در جنگ #بوسنی، بیش از ۱۰ هزار کودک کشته شد، هزاران #زن #قتل_عام شدند و به حدود ۵۰ هزار زن #تجاوز شد. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که به‌خاطر دفاع از این زنان، بزرگترین مدعی دفاع از حقوق زنان به ما انگ تروریسم می‌زند و به دولتی که از او مواجب گرفته‌ گرا می‌دهد که به چه بهانه‌ای، تحریم‌های جدیدی بر ملت (و زنان) #پهلوان ایران ببندند. 🆔 @qeyameno
🎯 منطقه پرواز ممنوع؛ فیلمی آمریکایی برای نوجوانان ایرانی! 🎬 بسیاری از پدیده‌ها در جغرافیاهای گوناگون، معانی متفاوتی دارند. از جمله سینما. سینما در یا ، یعنی فیلمی که بفروشد. و به همین خاطر یعنی . قهرمانی که می‌تواند بتمن و سوپرمن باشد یا رییس جمهور آمریکا یا مأمور پلیس امنیت یا یک راننده معمولی. و نجات یک فرد، یک خانواده، یک ساختمان، یک تونل، یک شهر، یک کشور یا جهان. ولی در فضای رایج سینمای ایران، سینما یعنی . مثل جدایی نادر از سیمین؛ و شخصیت‌هایی که عرضه نجات هیچکس را ندارند. 🎬 در ، سینما ماهیت رسانه‌ای هم دارد؛ به شدت. نقل است که در ، طبق آمار، بسیاری از مردم، وقت نیاز به اورژانس، اشتباهی 911 (شماره اورژانس آمریکا) را می‌گیرند؛ از بس که آنجا فیلم‌های هالیوودی از فیلم‌های فنلاندی بیشتر است. و از بس که در هالیوود به وجه رسانه‌ای توجه می‌شود. شاید شما هم دقت کرده باشید چقدر در فیلم‌های هالیوودی اسم شهرها را زیاد به کار می‌برند. اما در ایران، تهمینه میلانی کارگردان سینما بعد از تهیه‌کنندگی و نویسندگی و کارگردانی 20 فیلم سینمایی مثل زن زیادی و آتش‌بس و سوپراستار و تسویه حساب و دو زن، مردم را نصیحت می‌کند که چرا تا قبل از سیلاب اخیر، اسم بخش در را نشنیده‌اند! و کسی هم از او نمی‌پرسد که شما در این همه فیلم، فقط در حد اسم بردن، چند معمولان را معرفی کرده‌اید. این یعنی کسی اینجا از سینما توقع ندارد رسانه‌ای برای زمان و مکان و زمانه‌اش باشد. و به همین دلیل است که در فیلم‌های آمریکایی نمایش حمله به ایران موضوعی عادی است و در ایران نشان دادن عکس امام خمینی (ره)، شعار و خروج از سینما تفسیر می‌شود! مثال‌های بیشتری از تفاوت‌های معنایی سینما در آمریکا و ایران هم قابل ذکر است که مجالش نیست. 🎬 چند روز قبل، در جشنواره جهانی فجر، موفق به دیدن یکی از فیلم‌های نسلِ‌نوی جریان فیلمسازی آلترناتیو در سینمای ایران به نام شدم. فیلمی نوجوانانه که قصه می‌گوید و هیجان دارد و با اینکه اولین اثر بلند کارگردان بود اما قطعاً از برخی آثار روی پرده جذاب‌تر است. با آنکه فیلم، غالب مزیت‌های درست و درمان آثارِ روز سینمای ایران را دارد اما چیزهایی اضافه‌تر هم دارد. از جمله همین توجه به ماهیت رسانه‌ای سینما. منطقه پرواز ممنوع، به معنی واقعی کلمه فیلمی برای مردمی است که در سال 1397 و 1398 شمسی تنفس می‌کنند. اثر، مردم این زمانه که پدیده‌های مختلف علمی، اجتماعی، ورزشی و امنیتی این سال‌ها را لمس کرده‌اند جذابیتی مضاعف پیدا می‌کند. دیدن این فیلم دیگر تماشای یک فیلم در خلسه‌ای تاریک و دنیایی توهمی و فارغ از زمان و مکان و واقعیت نیست. مخاطب، فیلمِ خودش و کشور خودش و هموطنان خودش را می‌بیند و گذشته و آینده جامعه‌اش را در آن مرور می‌کند. 🎬 فیلم، قهرمان‌محور هم هست. (اصلاً دیدن فیلمی که در آن کسوت قهرمانی ندارد واقعا بی‌مزه و غیرقابل تحمل است.) آدم‌های فیلم با اینکه مثل مردم کوچه و خیابان، عشق و ایمان دارند، ترس و امید دارند، غم و شادی دارند، خوب و بد دارند، راست و دروغ دارند، کم و بیش دارند، اما بالاخره قهرمان و ماجراهای قهرمانانه هم دارند. بدون قله و ارتفاع نیستند. منطقه پرواز ممنوع، از جهت تنوع هم نقطه مقابل سینمای تلخ اجتماعی ایران است. فیلمی نیست که سر و ته قصه داخل یک اتاق نیمه تاریک با دو بازیگر جمع شود. مخاطب در فیلم کوهنوردی می‌بیند، مسابقه علمی می‌بیند، کوه و روستا و دشت می‌بیند، موشک می‌بیند، نجاری می‌بیند، حسینیه می‌بیند، یوزپلنگ می‌بیند، حادثه و آتش سوزی می‌بیند، تعقیب و گریز می‌بیند، مدافع حرم می‌بیند، روشنفکر و بسیجی می‌بیند، دزدی و دلواپسی می‌بیند، انیمیشن و جلوه‌های ویژه می‌بیند و... . (احتمالا اگر کمی دیرتر ساخته می‌شد در آن سیل و سیل‌زده و جهادگر و توی‌سیل‌قشم‌نشین و از نردبان‌سیل‌بالابرو هم می‌دیدیم!) 🎬 از این جهات، می‌شود گفت منطقه پرواز ممنوع، آمریکایی‌ترین فیلم دوسال اخیر سینمای ایران البته برای مخاطب نوجوان است. اینکه در اکران این فیلم چه می‌شود به برخی موضوعات بستگی دارد. به هر حال در شرایطی که ساختارهای فعلی و پیوست‌های رسانه‌ای سینمای ایران، تعریف متفاوتی از سینما و فیلم خوب دارند حتما اکران این فیلم هم اکران حساس و متلاطم و پردردسری خواهد بود. ▫️ با قیام نو فقط در ایتا همراه باشید: 🆔 @qeyameno
☑️ فقط یک مورد از ویژگی‌های فرهنگی‌هنری امام جمعه وقت اسالم، اتاق بزرگی بود در دفترش پر از کتاب‌. که تک‌تک موضوعیت داشتند و به رو چیده شده بودند و مدام در ارتباط با مخاطبان، استفاده یا هدیه داده می‌شدند. این را در تک‌حضورم در این دفتر تجربه کردم. امروز‌، این امام جمعه دوست‌داشتنی، با دنیا وداع کرد و راهی‌ناتمام به یادگار گذاشت. روحت شاد حاج‌آقا جدایی. ▫️ قیام نو در ایتا: 🆔 @qeyameno
📷 این تصویرِ یکی از ده فرودگاه جهان است. ۹ فرودگاه دیگر همگی به‌خاطر عواملی مثل جغرافیای کوهستانی خطرناک تلقی شده‌اند اما این فرودگاه ماجرای دیگری دارد: 🔹 فرودگاه، یک در دل شهری بزرگ، و پیرامون آن مملو از منازل است. مردم شهر نگرانند که اگر کوچکی پیش بیاید سرنوشت جان و مال و خانه‌شان چه می‌شود. آن‌ها تهدید دائمی را هم - که از آخرینش یکسال نمی‌گذرد - روی سرشان حس می‌کنند. حتی بدون این تهدیدها، سر و صدای نشست و برخاست روزانه و شبانه هواپیماهای نظامی نیز غیرقابل تحمل است. در کنار این‌ها، اخبار گاه‌و‌بی‌گاه نظامیان مستقر در این پایگاه به شهر از همه بدتر است اما مردم در هنوز نتوانسته‌اند دولت را متقاعد کنند که حضور یک پایگاه نظامی متعلق به کشور به این‌صورت، باید پایان بپذیرد. 🔹 اخیرا دولت ژاپن اعلام کرد که با برای انتقال پایگاه به محلی دیگر از شهر به توافق رسیده، اما مردم شهر در رفراندومی به این جابجایی «نه» گفتند. آن‌ها معتقدند اولا این جابجایی اوضاع را از جهاتی بدتر می‌کند و ثانیا پایگاه باید از اوکیناوا خارج شود نه جابجا. اما ناتوانی دولت در اعمال نظر خود به ایالات متحده باعث شده موضوع رفع این تهدید هشتادساله، همچنان در بن‌بست باشد. 🔹 ما ۴۰ سال است که از این تجربه‌ها با آمریکا نداریم و ممکن است ارزش «استقلال» یا عظمت «شلیک به پهپاد آمریکایی» را فراموش کرده باشیم. بنابراین، مرور حقارت قدرت‌هایی مثل ژاپن مقابل آمریکا، برای ما حکم نمازی دارد که باید مستمرا بخوانیم! 🆔 @qeyameno
🌀 در استقبال از اصلاح درونی قوه قضاییه 🔹 پنج‌شنبه، جلسه بالای سی‌اُمین پرونده شکایت نهادها از مدیرمسئول برگزار شد. البته ماسال‌نیوز مثل همیشه شد. اتهام این بود: انتشار تصاویر مستهجنِ خلاف عفت عمومی در وبسایت ماسال‌نیوز! اما فکر می‌کنید این تصاویر چه بود؟ تصویر مات شده چند برگ از یک کتاب نامناسب برای کودکان همراه با متنی انتقادی که چرا این کتاب در ایران عرضه شده‌ و کسی کاری نمی‌کند. عرضه مجازی یا حقیقی اصل کتاب تضادی با عفت عمومی نداشت اما انتشار تصاویر مات شده آن چرا. حالا این تحلیل خوش‌قدوبالای چه کسی بود که او را به شکایت واداشته؟ دادگستری شهرستان! 🔹 چند روز قبل‌تر از این جلسه دادگاه، بچه‌های اکران مردمی شهرستان (شهرستان همجوار ماسال)، کلیپی مصاحبه‌محور درباره خشکی وحشتناک مزارع این شهرستان کار کرده بودند. روز بعد، از دادگستری و دفتر دادستانی صومعه‌سرا تلفن زدند و محمدجواد، نفر اصلی کار را فراخواندند. به محمدجواد گفتم هر چیزی ممکن است؛ خودت را آماده کن برای شکایت یا حتی بازداشت احتمالی. سپردم که حتما از فلانی مشورت بگیرد که ابعاد حقوقی کار را بلد است و تجربه دارد. و گفتم حتما نتیجه را به من خبر بدهد. فردا از محمدجواد خبری نشد و من نگران، شماره‌اش را گرفتم. به تماسم جواب داده شد. خودش بود. پرسیدم دادگستری چی شد؟ گفت: مرا خواسته بود و پرسید «کشاورزها توی کلیپ می‌گفتند برای رفع خشکی، راه‌حل دارند. این راه‌حل‌ها را بهم بدهید تا پیگیری کنم!» غافلگیر شدیم، شدید. به دلایل مختلف. یکی‌اش تجربه و سابقه ذهنی ما از برخی از دست‌اندرکاران دادگستری ماسال بود. 🔹 تعارف که نداریم، کل قوه قضاییه هم اگر سفید باشد یک شکایت از نوع دادگستری ماسال کافی‌ست تا خوبی امثال دادستان صومعه‌سرا هم به حاشیه برود. و مدیران ، نه فقط برای صیانت از نعمت و موهبت ، که برای دفاع از آبروی دستگاه خودشان هم که شده باید اصلاح از درون را جدی‌تر بگیرند. ▫️ با «قیام نو» فقط در ایتا همراه باشید: 🆔 https://eitaa.com/qeyameno
هدایت شده از مستند ماح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺۲۲ دی‌ماه ۹۷ ویدئوی کوتاهی با این تیتر از شهر همه را شوکه کرد: "حمله ناجوانمردانه ماموران به خانه جانباز با دستور شهر" 🗞اما اصل ماجرا چه بود؟ 🌀مستند @Omidi_He
🔴 توده‌های دلبسته به خدا و دین، یکی از خودشان را می‌خواهند تا نجاتشان بدهد نه یکی از طبقه حاکم را... . اشراف واقعی، واقعیت حضورشان وابستگی به دربار و طبقات مرفه‌الحال مجلل است، و واقعیت حضور خان‌ها و مالکان بزرگ، شلاق است که بر گرده‌ی دهقان می‌کوبند. 🔹 از پاسخ‌های خمینی جوان به آیت‌الله کاشانی در «سه دیدار» نادر ابراهیمی ▫️ قیام نو در ایتا: 🆔 @qeyameno
🔴 حرف آخر ♦️ چه کسی در مسابقه‌ای شرکت می‌کند که داور صریحا می‌گوید طرفدار رقیبم و تمام تلاشم را برای شکست شما به‌کار می‌گیرم؟ قبلا یکی‌یکی صفحات انتقادی را می‌بست. حالا جلوتر آمده و پیام‌رسان‌های ایرانی را تحریم کرده و کاربرانش حق ندارند در آن‌ها صفحه داشته باشند. یک رسانه باید دقیقاً چه کند که ما بپذیریم که هم به ضرر ماست و هم ما؟ الان که همه چیز دست خودشان است و خودشان هستند این‌گونه ، قلع و قمع می‌کنند اگر توازن قدرت رسانه‌ای اندکی بچرخد چه خواهند کرد؟ و کی باید بپذیریم که اینستاگرام و هرگز نمی‌توانند زمین بازی دائمیِ ما باشند. با اتفاقات اخیر دیگر به شک افتاده‌ام که واقعا آیا بستر و زمین بازی رسانه‌ای فرع بر قدرت است؟ و اصلا گیرم فرع باشد، هم فرع است؟ واقعا به آدم برنمی‌خورد که وابسته به اینستاگرام و به این امید باشیم که لطف کند و به ما امکان نوشتن بدهد، در حالی‌که که پی‌در‌پی پایگاه قاسم سلیمانی‌ها را در فضای مجازی بمباران می‌کند! * ♦️ غالب کانال‌های رسمی و حزب‌اللهی، اگر در پیام‌رسان‌های ایرانی صفحه داشته باشند مطالبشان را ساعت‌ها یا روزها پس از اینستاگرام و تلگرام در پیام‌رسان‌های ایرانی درج می‌کنند. یعنی، استدلالی که وانمود می‌کرد هدفش جدا نشدن از و است در حقیقت صفحه اینستاگرام و کانال تلگرام را برای ماندن می‌خواهد و پیام‌رسان‌های ایرانی را برای دک کردن آمران به معروفِ فضول و دردسرساز! * ♦️ الان دیگر با قابلیت‌ها و پیشرفت‌های اخیر (که البته از آن بی‌خبریم!)، در همان پیام‌رسان‌های ایرانی هم می‌شود کنار مردم و بود. به‌شرط اینکه خودمان اشتباهاتمان را بپذیریم. باید به موضوع «زمین بازی رسانه»، نگاه بلندمدت و تمدنی داشته باشیم تا آن‌ را جدی بگیریم. دو سال است که به‌جد در این موضوع ورود کرده‌اند ولی در طول و عرض جبهه فرهنگی انقلاب، تقریباً هیچ محصول هنری اقناعی برای ترویج پیام‌رسان‌های ایرانی پیدا نمی‌شود. در عین حال، بیرون گود نشسته‌ایم و از پروژه شکست‌خورده!! پیام‌رسان‌های ایرانی می‌گوییم. اینطور نمی‌شود. باید جور دیگر دید. ♦️ مدتی است که {باافتخار} فقط در یکی از پیام‌رسان‌هایی که اینستاگرام کرده کانال دارم. و دیگر صرفا به‌خاطر خواندن مطالب دوستانی که به‌نفع ‌و ، افتخار نمی‌دهند (یا خجالت می‌کشند) در پیام‌رسان‌های ایرانی صفحه و کانال داشته باشند گاهی مجبورا به اینستا سرخواهم زد. ▫️ قیام نو در ایتا: 🆔 https://eitaa.com/qeyameno
🔰 روایت شنیدنی مادر سه شهید دفاع مقدس از روز رحلت محمدباقر منصوری 🔹 دیروز، عیادت از یکی از دوستان بودیم که در جریان برپایی نمایشگاه ایران‌نوشت (لوازم‌التحریر ایرانی اسلامی) دچار حادثه شده بود. مادر شهیدان علیرضا، داود و رسول خالقی‌پور هم که همیشه پشتیبان جبهه فرهنگی انقلاب هستند به‌رغم کهولت سن، برای عیادت خودش را به بیمارستان امام خمینی (ره) رسانده بود. در حاشیه، ایشان خاطره‌ مهمی درباره محمدباقر منصوری، مداح اردبیلی گفتند: ♦️ «هفته قبل، برای شرکت در مراسم یادواره شهدا، به ارومیه دعوت شده بودم. آنجا در مراسم، مجری من را معرفی و دعوت کرد تا چند دقیقه‌ای صحبت کنم. بعد از صحبت‌های مختصر من، آقای با شور و حرارت زیاد مداحی کردند. من قبلا مداحی ایشان را جلوی آقا دیده بودم ولی اسمشان را در همین برنامه فهمیدم. آقای منصوری هم من را نمی‌شناخت. اواخر برنامه، زنده‌یاد منصوری، در سالن خودش را به‌جایی که من نشسته بودم رساند. دولا شد و چادرم را بوسید. چشمانش پر اشک شد. و گفت: «مادر! من را به بچه‌هاتون بسپرید!». برنامه تمام شد. ما رفتیم، آقای منصوری هم رفتند تا در مراسم شهادت امام جواد (ع)، روضه بخوانند. از ماجرای درخواست او چیزی نگذشته بود که خبر رحلت ایشان رسید.» ▫️ با قیام نو در ایتا همراه باشید: 🆔 @qeyameno