eitaa logo
افسران جنگ نرم 🇮🇷
81 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
16.1هزار ویدیو
56 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 ✍ زمین گرد است یا زمان؟ ▫️در ٤سالگی موفقیت یعنی کثیف‌نکردن شلوار؛ ▫️در ٦سالگی موفقیت یعنی پیداکردن راه خانه از مدرسه؛ ▫️در ١٢سالگی موفقیت یعنی داشتنِ دوست؛ ▫️در ١٨سالگی موفقیت یعنی گرفتن گواهی‌نامه رانندگی؛ ▫️در ٣٥سالگی موفقیت یعنی پول‌داشتن؛ ▫️در ٤٥سالگی موفقیت یعنی پول‌داشتن؛ ▫️در ٥٥سالگی موفقیت یعنی پول‌داشتن؛ ▫️در ٦٥سالگی موفقیت یعنی تمدید گواهی‌نامه رانندگی؛ ▫️در ٧٠سالگی موفقیت یعنی داشتنِ دوست؛ ▫️در ٧٥سالگی موفقیت یعنی پیداکردن راه خانه؛ ▫️در ٨٠سالگی موفقیت یعنی کثیف‌نکردن شلوار. ⁉️حالا به نظرتان زمین گرد است یا زمان؟ بیاید‌درفراز‌ونشیب‌زندگی‌؛گرم‌وسرد‌روزگار‌،‌بیمهری‌یاران،‌کنارهم‌باشیم‌،مرحم‌زخمهای‌هم‌وگرمابخش‌زندگی‌هم‌باشیم،جهت‌حمایت‌کانال‌لینک‌را‌به‌همگروهیها‌وعزیزانتون‌هدیه‌کنید... ✔راهی‌به‌سوی‌معرفت: https://eitaa.com/joinchat/1299841546Cf8cf7d746f
🔅 ✍ دست خدا دیدنی‌ست 🔹پسر جوانی عاشقِ زنی شد و شور عشق، خواب و خوراک از او ربود. 🔸هرگاه که این عاشق، نامه‌ای به معشوق خود می‌نوشت و ضمن آن اظهار عشق و علاقه می‌کرد، نامه‌رسان یا خدمتکار آن زن از روی حسادت در مفادِ نامه دست می‌برد و کلمات آن را تغییر می‌داد و خلاصه نمی‌گذاشت که عریضه عاشق به طور کامل به معشوق برسد. 🔹هفت‌هشت سال بدین‌منوال گذشت تا اینکه شبی داروغۀ شهر در کوچه‌ای خلوت و تاریک، جوان عاشق را می‌بیند و به خیال آنکه دزد یا مُجرمی یافته، فرمان ایست می‌دهد، امّا جوان می‌گریزد. 🔸جوان حین تعقیب و گریز از دست مامور دولت، برای اینکه خودش را پنهان کند، از دیوار خانه‌ای بالا می‌رود و خودش را به حیاط خانه می‌اندازد و با کمال تعجب می‌بیند همان زنی که او هشت سال در غمش و به‌دنبالش خانه به خانه می‌گشت، در این حیاط منزل دارد. 🔹با اینکه داروغه در نگاه اول شر بود و آمده بود تا جوان را دستگیر کند، اما بعد از وصال او با معشوقه‌اش، متوجه شد که کار داروغه از اسباب الهی بوده و باعث شده که او به وصال برسد. 🔸مانند شرور و سختی‌هایی که ما در طول زندگی تحمل می‌کنیم و از دست آن‌ها کلافه هستیم، اما روزی متوجه می‌شویم که تمام آن‌ها وسایلی بودند تا ما را به سعادت برسانند و آنگاه در حق تمام افرادی که باعث چنین اتفاقاتی شدند، به‌جای ناسزا و نفرین، دعا می‌کنیم. 💢کافی‌ست کمی حواسمان به وقایع اطرافمان جمع باشد. دست خدا دیدنی‌ست. 👇👇 ✔راهی‌به‌سوی‌معرفت: https://eitaa.com/joinchat/1299841546Cf8cf7d746f
1⃣ ما برای تا ابد ماندن اینجا نیامدیم، مدت دارد. کم و زیاد. سی سال، چهل سال و... تمام میشود. آخر، تمام میشود. 2⃣ بعد از این عالَم، عالَم دیگری است که انسان باید در آنجا تا ابد بماند. 3⃣ هر چه اینجا عمل کنید، آنجا نتیجه میگیرید. 📚 استاد جاودان ‌🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌹 ✨﷽✨ 🔻خشم و کینه را در خود نگه ندارید کاری کنید که امروز آخرین روزی باشد که اسیر ناراحتی‌های قدیمی هستید. چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است، فقط یک بخش از کتاب زندگی شماست؛ فقط کافی است که کتاب را ورق بزنید. همه ما بخاطر تصمیمات خودمان و دیگران صدمه دیده‌ایم و بااینکه درد و ناراحتی ناشی از این تجربیات کاملاً طبیعی هستند، گاهی‌اوقات برای مدتی طولانی در شما می‌مانند. احساس خشم و کینه ما را وا می‌دارد که همان درد را دوباره و دوباره برای خودمان تکرار کنیم و فراموش کردن آن برایمان سخت شود. بخشش چاره کار است. باعث می‌شود بتوانید بدون مقابله کردن با گذشته، روی آینده‌تان تمرکز کنید. برای دریافتن قدرت بی‌نهایت چیزی که در آینده اتفاق می‌افتد، باید هر چیزی که پشت سرتان است را ببخشید. بدون بخشش، زخم‌ها هیچوقت خوب نمی‌شوند و رشد فردی شما حاصل نخواهد شد. به خود تاکید کنید: من ذهن خود را از بند گذشته رها می سازم ... 💌💗💌 👇👇 ✔راهی‌به‌سوی‌معرفت: https://eitaa.com/joinchat/1299841546Cf8cf7d746f
❤️ 👌مثل عقـاب باشید شما خـلق شده اید تا مثل عقاب باشید، اوج بگیرید و کارهای بــزرگ انجام دهید. همه ما کلاغ هایی را در اطــرافمان داریم که بر سرمان جیغ می کشند، مرغ هایی که به ما نوک می زنند و شاهین هایی که به ما حمله می کنند. آنها سعی دارند مــا را وارد جنگ های بی اهمیت کنند و شما باید زرنگ باشید و در جنگی شرکت نکنید که اهمیت ندارد. هرگــز در دام چنین مبارزاتی نیفتید. مزیت شما این است که عقابید و می توانید در اوج پرواز کنید، جایی که هیچ پرنده دیگری به آن نمی رسد. کلاغ ها خیلی دوست دارند عقاب ها را اذیت کنند. کلاغ با اینکه از عقــاب کوچکتر است اما چون چابک تر است می تواند سریع تر بچرخد و مانور دهد. گاهی اوقات مــوقع پرواز بالای سر عقاب قرار می گیرد و به سمت آن شیرجه می رود، اما عقاب می داند که می تواند اوج بگیرد. عقاب، به جای اینکه از آزارهای کلاغ مزاحم ناراحت شود، بیشتر و بیشتــر اوج می گیرد و سرانجام کلاغ عقب می افتد. وقتی کسی از روی حسادت و غــرض ورزی اذیت تان می کند، رو به بالا اوج بگیرید و او را پشت ســرتان رها کنید و او را نادیده بگیرید.... ‎‎‌‌💌💫💌💫💌 👇👇 ✔راهی‌به‌سوی‌معرفت: https://eitaa.com/joinchat/1299841546Cf8cf7d746f 💌💫💌💫💌
🔅 ✍ نگاه خداوند 🔹وقتی بزرگی از خداوند درخواست کرد کسی را که از او پیش خدا محبوب‌تر است، نشانش ‌دهد، خداوند او را به پیرزنی که کنار دریا زندگی می‌کرد، راهنمایی کرد. 🔸آن شخص نزد آن پیرزن رفت. دید که او در خرابه‌ای زندگی می‌کند و با بدنی ضعیف و چشمانی نابینا گوشه‌ای نشسته. 🔹زمانی که جلوتر رفت، شنید که پیرزن در حال گفتن ذکری است: خدایا، شکرت که نعمت دادی، کرم کردی، زیبایی دادی، زندگی دادی... 🔸شخص سلام گفت و با اجازه‌ او داخل خرابه‌اش رفت. 🔹پرسید: خداوند به تو چه داده که این‌قدر تشکر می‌کنی؟این شکرگزاری برای چیست؟ 🔸پیرزن گفت: خدا آنچه به من داده بود از من گرفت. به نظر تو وقتی می‌خواست آن‌ها را پس بگیرد، به من نگاه کرده است؟ 🔹شخص گفت: آری اول به تو نگاه کرد، سپس گرفت. 🔸پیرزن گفت: من به همان نگاه او دلخوشم. خدا این نگاه را به دیگری نداشته و به من کرده است؛ پس جای شکر دارد. 👇👇 ✔راهی‌به‌سوی‌معرفت: https://eitaa.com/joinchat/1299841546Cf8cf7d746f 🌸🌿🌸
گویند "حر بن يزيد رياحي" اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد. "عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد! کي مي‌داند آخر کارش به کجا مي‌رسد؟ دنيا دار ابتلاست. با هر امتحاني چهره‌اي از ما آشکار مي‌شود، چهره‌اي که گاهي خودمان را شگفت‌زده مي‌کند. چطور مي‌شود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟ مي‌گويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نمي‌شود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني. خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و مي‌خواهي دعا کني، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيري‌ات" را بطلبي حاج محمد اسماعیل دولابی... 👇👇 ✔راهی‌به‌سوی‌معرفت: https://eitaa.com/joinchat/1299841546Cf8cf7d746f 🌸🌿🌸
✨﷽✨ 🔴 شیطان کجاست؟ ✍واقعا شيطان را در شهر نمی‌بينی؟ او اينجاست و بیداد می‌کنه اما ما نمی‌بینیم. 🔸لابه‌لای كم‌فروشی‌های بقال محل، توی فحش‌های ركيک همسایه به همسایه، روی روسری بادبرده دختركان شهر، روی ساپورت‌های بدن‌نما، و مردانی که خودشان را مثل زن آرایش می‌کنند. 🔹تو واقعا صدای خنده‌هايش را نمی‌شنوی؟ 🔸لای موسيقی‌های تند ماشين‌ها، توی دعواهای بی‌انتهای پدر و پسر، توی بی‌احترامی به پدر و مادر، بين جيغ‌های پيرزن مال‌باخته! 🔹تو واقعا جولان دادنش را ميان زمين و آسمان نمی‌بينی؟ 🔸نمی‌بينی دنيا را چقدر قشنگ رنگ‌آميزی كرده و بی‌آنكه من و تو بدونیم "جاهليت مدرن" را برايمان سوغات آورده است؟ توی وجود من و تو چقدر شک و شبهه انداخته است؟ توی رختخواب گرم و نرمت موقع نماز صبح؟ زمان پنهان كردن اسكناس‌هايت وقت ديدن صندوق صدقات؟ 🔹نفوذش را نمی‌بینی؟ 🔸موقع باز كردن سايت‌های ناجور اينترنت، میان تغییر لب و بینی و چهره انسان‌ها و دست بردن در کار خدا. 🔹او همين جاست. هرجا كه حق نباشد، هرجا كه از یاد خدا غافل باشیم. 🔸چقدر به شيطان نخ می‌دهيم!؟ 💠 ای مردم از گام‌های شیطان پیروی نکنید، همانا او برای شما دشمنی آشکار است. (بقره:168) ‌‌‌‌👇👇 ✔راهی‌به‌سوی‌معرفت: https://eitaa.com/joinchat/1299841546Cf8cf7d746f 🌸🌿🌸
🔅 ✍ فقط به فکر خودمان نباشیم 🔹مردی تفاوت بهشت و جهنم را از فرشته‌ای پرسید. 🔸فرشته به او گفت: بیا تا جهنم را به تو نشان دهم. 🔹سپس هر دو باهم وارد اتاقی شدند. آنجا گروهی به دور یک ظرف بزرگ غذا نشسته بودند، گرسنه و تشنه، ناامید و درمانده. 🔸هر کدام از آن‌ها قاشقی در دست داشت با دسته‌ای بسیار بلند، بلندتر از دست‌هایشان، آن‌قدر بلند که هیچ‌کدام نمی‌توانستند با آن قاشق‌ها غذا در دهانشان بگذارند. شکنجه‌ وحشتناکی بود. 🔹پس از چند لحظه فرشته گفت: حال بیا تا بهشت را به تو نشان بدهم. 🔸سپس هر دو وارد اتاق دیگری شدند. کاملاً شبیه اتاق اول، همان ظرف بزرگ غذا و عده‌ای به دور آن، و همان قاشق‌های دسته‌بلند؛ اما آنجا همه شاد و سیر بودند. 🔹مرد گفت: من نمی‌فهمم، آخر چطور ممکن است در این اتاق همه خوشحال باشند و در آن اتاق همه ناراحت و غمگین، در حالی که شرایط هر دو اتاق کاملاً یکسان است؟ 🔸فرشته لبخندی زد و گفت: ساده است، اینجا مردمی هستند که یاد گرفته‌اند به یکدیگر غذا بدهند. ✔راهی‌به‌سوی‌معرفت: https://eitaa.com/joinchat/1299841546Cf8cf7d746f 🌸🌿🌸
مشکل داشتن، کجایش ایراد دارد؟ تنها کسانی مشکل ندارند که در گورستان آرمیده‌اند! مشکلات نشانه زندگی هستند مشکلات نشانه این هست که تو داری تلاش میکنی. مشکلات، یعنی دنبال تغییر زندگیت هستی، مشکلات، یعنی تو میخوای که عوض بشی. ما در سایه مشکلات، رشد کرده و قوی‌تر میشیم و مشکل داشتن، نشانه زنده بودن توست. یادت باشد، مشکلات همیشگی نیستند، تاریخ انقضا دارند، همه حل میشوند! ✔راهی‌به‌سوی‌معرفت: https://eitaa.com/joinchat/1299841546Cf8cf7d746f 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•--
🔅 ✍ انسان‌ها را در زیستن بشناس....❗ 🔹شخصی تعریف می‌کرد که توی رستوران نشسته بودم که یک دفعه مردی که با تلفن صحبت می‌کرد فریاد کشید و خیلی خوشحالی کرد. 🔸بعد از تمام‌شدن تلفن، رو به گارسون گفت: همه کسانی که در رستورانن، مهمان من هستن به باقالی پلو و ماهیچه. بعد از ۱۸ سال دارم بابا می‌شم. 🔹چند روز بعد تو صف سینما، همون مرد رو دیدم که دست بچۀ سه‌چهارساله‌ای رو گرفته بود که بهش بابا می‌گفت. 🔸پیش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسیدم. 🔹مرد با شرمندگی زیاد گفت: اون روز در میز بغل دست من، پیرمردی با همسرش نشسته بودند. پیرزن با دیدن منوی غذاها گفت: ای کاش می‌شد امروز باقالی‌پلو با ماهیچه می‌خوردیم. شوهرش با شرمندگی ازش عذرخواهی کرد و خواست به‌خاطر پول کمشان، فقط سوپ بخورند. 🔸من هم با اون تلفن ساختگی خواستم که همه مهمان من باشند تا اون پیرمرد بتونه بدون شرمندگی، غذای دلخواه همسرش رو فراهم کنه. 💢انسان‌ها را در زیستن بشناس نه در گفتن؛ در گفتار همه آراسته‌اند. 👇👇 @rahibe ┏━━━🍃🕊🌹🕊🍃━━━┓ 🆔https://eitaa.com/rahibe
🔅 ❗❗ما به تغییر نیاز داریم..... 🌼🌿خانم معلم در یکی از روزهای پاییز مادر یکی از دخترها را خواست. 🌼🌿خانم معلم به مادر گفت: متأسفانه باید بگم که دخترتون نیاز به داروهای آرام‌بخش داره. چون دخترتون بیش‌فعاله و مشکل حاد تمرکز داره. اصلا چیزی یاد نمی‌گیره. 🌼🌿ترس به قلب مادر چنگ زد و چشمانش در غم خیس خورد. انگار داشت چنگ می‌زد به گلوی خودش، اما حرف خانم معلم را قبول کرد. 🌼🌿وقتی همه چیز همان طور شد که معلم خواسته بود، دخترک گفت: خجالت می‌کشم جلوی بچه‌ها دارو بخورم. 🌼🌿خانم معلم پیشنهاد داد وقت بیکاری که دختر باید دارو مصرف کند، به بهانه آوردن قهوه خانم معلم، به دفترش برود و قرصش را بخورد. 🌼🌿دختر خوشحال قبول کرد. مدت‌ها گذشت و سرمای زمستان، تن زرد پاییز را برفی کرد. 🌼🌿خانم معلم دوباره مادرش را خواست. این بار تا جا داشت از دخترک و هوش سرشارش تعریف کرد. 🌼🌿در راه برگشت به خانه، مادر خیلی بالاتر از ابرها سیر می‌کرد. 🌼🌿لبخندزنان به دخترش گفت: چقدر خوبه که نمره‌هات عالی شده، چطور تونستی تا این حد تغییر کنی؟! 🌼🌿دختر خندید: مامان من همه چیز رو مدیون خانم معلمم هستم. 🌼🌿مادر گفت: چطور؟ 💖دختر گفت: هر روز که براش قهوه می‌آوردم، قرص رو داخل فنجون قهوه‌اش مینداختم. این‌جوری رفتار خانم معلم خیلی آروم شد و تونست خوب به ما درس بده. ✅👌خیلی وقت‌ها تقصیر گردن دیگران نیست. این ما هستیم که نیاز به تغییر داریم. 👇👇 @rahibe ┏━━━🍃🕊🌹🕊🍃━━━┓ 🆔https://eitaa.com/rahibe