ما آدمها مسافر زمانیم
که امروز به ایستگاه نوروز رسیدیم
تا چند صباحی توقف کنیم
و به نقشه زندگی نگاهی دوباره بیندازیم
ببینیم مسیر ۱۴۰۲ که طی کردیم
چه فراز و نشیب و منظرههایی را پشت سر گذاشتیم
خوشیها و ناخوشیها را بسنجیم
که چگونه شکرگزار یا صبور بودیم
در این چند روز سکون و آرامش نوروز
به مسیر پیش روی خودمان در سال ۱۴۰۳ بیندیشیم و برنامهریزی کنیم
نفسی تازه کنیم و
با همت و ارادهای محکمتر از سالی که گذشت
گامهای آتی را استوارتر برداریم.
سلام نماز و روزههاتون قبول باشه ☺️
☀️ فرا رسیدن عید نوروز و آغاز سال ۱۴۰۳ بر شما همراهان عزیز مبارک باشه 🌸
امیدوارم سالی سرشار از سلامتی و برکت داشته باشین و به لطف خدا و دعای امام زمان، حال دلتون خوبِ خوب باشه 🤲🏻☺️
با آرزوی بهترینها برای شما خوبان
التماس دعا
نمایه #قول_معروف هم مثل بهار، تغییر کرد...
همچنان از همراهی و پیگیری شما ممنونم ☺️
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
🔸 زمانی که امیرالمؤمنین(ع) برای جنگ جمل آماده میشد، از بزرگان کوفه خواست تا سپاهی برای نبرد بفرستند؛ ولی حاکم کوفه و برخی دیگر، دعوت حضرت را اجابت نکردند. در آن هنگام شریح بن هانی حارثی گفت: «ای کوفیان! از دعوت علی سرپیچی نکنید که بخدا قسم اگر از ما کمک نمیخواست باز با عشق و علاقه یاریاش میکردیم». با سخنان گرم شریح، ۱۲هزار نیرو آماده شده و به سپاه حضرت پیوستند.
🔹 شریح در نبرد صفین هم فرماندهی بخشی از سپاه امام(ع) را برعهده داشت. پس از جریان حکمیت که عمروعاص با فریب دادنِ ابوموسی اشعری، معاویه را به خلافت بر مسلمین اعلام کرد، شریح با شلاق به عمروعاص که پیرمرد بود حمله کرد و او را کتک زد تا مردم به فریاد عمروعاص رسیدند و از دست شریح نجاتش دادند.
پس از آن ماجرا شریح همیشه میگفت: «کاش به جای تازیانه با شمشیر به عمروعاص میزدم و هر چه میخواست بشود، میشد؛ افسوس که این کار را نکردم و برای هیچ چیزی اینقدر افسوس نخوردهام».
🔸 شریح بعد از شهادت مولایش علی(ع) همچنان بر محبت و ولایت ایشان بود و همیشه از یاران و شیعیان حضرت دفاع میکرد. او کسی بود که با شجاعت، در دفاع از حجر بن عدی به معاویه نامه نوشت و با وجود احتمال خطر و تهدید از سوی معاویه، به ایمان حجر شهادت داد و تلاش کرد تا او را از مرگ تبرئه کند.
منابع: الامامة والسیاسه، ج۱، ص۶۳؛ وقعة صفین، ص۵۴۴؛ کامل ابناثیر، ج۲، ص۴۹۷.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۶
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدیجه!
و کیست خدیجه که فقط محمد(ص) او را درک کرد؟!
خدیجه زنی است که در دوران سیاهِ بیبند و باری، پاکدامنی برگزید تا بسترِ پاکِ کوثر باشد و خیرِ کثیرش در نسلِ امامت جاری شود.
خدیجه درس آزادگی و رسمِ بذلِ جان و مال در راه خدا را به امت اسلام آموخت.
خدیجه از برترین زنان بهشت است که در زمان حیاتش خدا و جبرئیل بر او سلام و درود فرستادند و رسول خدا(ص)، سلامالله را به او ابلاغ فرمود.
خدیجه، زینتِ مادرانِ امت اسلام است.
او گوهری است که هرچه دشمنانش تلاش کردند از ارزش او کم کنند، خدا و رسولش بر قیمتش افزودند.
هم در زمان حیات او را به زبانِ تلخ آزرده کردند، هم بعد از وفاتش پیامبر را با حسادت نسبت به خدیجه زخم زبان زدند.
بعدتر هم به خیالِ خام خود تلاش کردند تا دیگری را به او برتری دهند و زینتِ دلِ محمد(ص) را کمارزش جلوه دهند و نسلِ امامت را زیر سؤال برند؛ ولی حق و حقیقت هرگز پنهان نخواهد ماند.
اما آن راز چه بود که از پرده برون افتاد؟!
آن راز، سن حضرت خدیجه بود که تا همین چند سال قبل، حتی در ذهن شیعیان علی(ع) و زهرا(س)، مشهور بود که خدیجه در سن ۴۰ سالگی با پیامبر(ص) ازدواج کرد!!
اما حقیقت آن است که سن حضرت خدیجه(س) بیش از ۲۵ یا ۲۸ سال نبود که خود را به ازدواج با رسول خدا(ص) مفتخر کرد و چنین فضیلتِ باعظمتی را بر فضایلِ پاکی و طهارت و سخاوتِ خویش افزود.
سلام و درود خدا بر خدیجه، که امروز هم مانند چراغی فروزان، راهِ زن بودن و زندگی و آزادی را برایمان روشن کرده است تا در تاریکی و سیاهی جاهلیتِ دورانِ معاصر گم نشویم.
#حضرت_خدیجه
#زن_زندگی_آزادی
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
🔸زمانی که معاویه برای سفر حج وارد مکه شد، سراغ زنی از شیعیان امیرالمؤمنین(ع) فرستاد که به محبت و ولایت علی(ع) و اهل بیت و به فصاحت و صراحت گفتار شناخته میشد و نامش دارِمیّه حَجونى بود که در منطقه حَجُون مکه زندگی میکرد.
🔹وقتی دارمیه را نزد معاویه آوردند، معاویه از او پرسید: «چرا علی را دوست داشتی و مرا بد میداشتی؟ و از او پیروی میکردی و با من دشمنی میورزیدی؟»
🔸دارمیه گفت: من علی (ع) را دوست دارم چون با مردم به عدالت رفتار میکرد و بیتالمال را به مساوات تقسیم مینمود؛
و تو را دشمن میدارم چون با کسی جنگیدی که در ولایت و حکومتداری از هر جهت از تو سزاوارتر بود! و به چیزی که حقت نبود، دستدرازی کردی!
و دوستی و تولّای من نسبت به علی(ع) بخاطر این است که رسول خدا(ص) او را به طور رسمی ولیّ و پیشوای مؤمنان قرار داد؛ و نیز او فقرا را دوست میداشت و اهل دین را بزرگ میشمرد؛
اما کینۀ من با تو بدین جهت است که خونریزی پیشۀ توست و در قضاوت ستم میکنی و از روی هوا و هوس حکم میرانی!
🔹معاویه از سخنان قاطع و شجاعانهٔ دارمیه برآشفته شد و به او توهین کرد؛ اما دارمیه باز هم بیپروا به او جواب داد و گفت: «ای معاویه! به خدا قسم، درباره اینها که به من نسبت دادی، در میان مردم به مادرت هند (جگرخوار) مَثَل میزنند!!».
سخنان دارمیه نشانهٔ ایمان و شجاعت بینظیر اوست.
منبع: عقد الفرید، ج۲، ص۱۱۳.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۷
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@Qmar71
🔸
🔸زمانی که سپاه امیرالمؤمنین(ع) در بصره مقابل اصحاب جمل قرار گرفت، حضرت علی(ع) برای اتمام حجت با آنان، به یاران خود فرمود: «کیست که این قرآن را برداشته و این قوم (اصحاب جمل) را به آنچه در آن است فراخواند؟ و در مقابل بهشت برای او خواهد بود».
تازهجوانی به نام مسلم بن عبدالله مُجاشِعی برخاست. حضرت به او فرمود: «اگر این قرآن را مقابل آنها ببری، نخست دست راستت را قطع میکنند، باید آن را به دست چپ بدهی و آن هم قطع میشود، و سپس چندان شمشیر بر تو میزنند تا کشته شوی».
مسلم گفت: «آنچه شما فرمودی، در راه خدا اندک است».
سپس قرآن به دست مقابل دشمن آمد و فریاد زد: «ای مردم، این کتاب خدا میان ما و شما حَکَم و داور باشد».
مردی بر او ضربهای زد و دست راست او قطع شد. مسلم قرآن را با دست چپ برداشت و آنان را به پیروی از آن فراخواند؛ بلافاصله دست چپ او را هم قطع کردند. مسلم مقاومت کرد و با باقیمانده دستهای قطعشده، قرآن را از روی زمین برداشت و به سینه چسباند و آنها را به اطاعت از آن دعوت کرد؛ ولی اصحاب جمل از هر طرف بر مسلم هجوم آوردند و همانطوری که امام(ع) به او خبر داده بود، مسلم را شهید و با شمشیر بدنش را قطعه قطعه کردند.
🔹مسلم بن عبدالله را اولین شهید جمل برشمردهاند که در راه دعوت به قرآن شهید شد و بنا بر وعدهٔ مولایش علی(ع) بهشت جایگاه اوست.
منابع: تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۱؛ الجمل، ص۳۳۹.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۸
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@qmar71
🔸
🔸یکی از فرماندهان شجاع و یاران باوفای امیرالمؤمنین(ع) و از پیشقراولان سپاه حضرت در جنگ صفین، زیاد بن نضر حارثی بود.
🔹زمانی که امام(ع)، زیاد را با توصیههایی به شام اعزام فرمود، او ارادتش به مولا را چنین ابراز کرد: «ای امیرمؤمنان، مرا توصیهای کامل فرمودی، من حافظ و عامل به سفارشهای شما و متخلق به اخلاق شما خواهم بود. رشد و کمال بستگی به اجرای فرمانهای شما دارد و تخلف از عهد و پیمان شما، تباهی و گمراهی را در پی خواهد داشت».
زیاد در جنگ صفین شجاعانه به میدان میرفت و در رکاب مولای خود با سپاه معاویه و لشکر شام میجنگید.
🔸زیاد که در جنگ نهروان هم حضور فعال و چشمگیری داشت، در پی اهانتِ خوارج نسبت به امیرالمؤمنین(ع) و یارانش، به آنها چنین پاسخ داد:
«به خدا قسم، علی دست خود را برای بیعت نگشوده و ما هم با او بیعت نکردیم جز برای عمل به قرآن و سنت پیامبر؛ این اشتباه شماست که ما را به یاران معاویه قیاس میکنید.
اما اکنون که شما به مخالفت با علی برخاستهاید، شیعیان او دورش جمع شده و میگویند: ما دوستِ دوستانِ تو و دشمنِ دشمنانِ توایم، و ما نیز چنین هستیم؛ زیرا او بر حق و راهش راه هدایت و صراط مستقیم است و هر کسی با او مخالفت کند گمراه است و موجب گمراهی دیگران نیز میشود».
سخنان زیاد گویای معرفت، ایمان و عشق او به مولا علی(ع) است.
منابع: وقعة صفین، ص۱۲۱؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۳۹۳.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۹
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@qmar71
🔸
🔸بعد از پیامبر(ص)، تنها عده کمی بر ولایت امیرالمؤمنین(ع) باقی ماندند؛ یکی از آنها سهل بن حنیف انصاری بود که خلافت ابوبکر را انکار کرد و خطاب به او گفت: شهادت میدهم که رسول خدا(ص) بر منبر فرمود: «امام شما پس از من، علی بن ابیطالب است و او برای امتم خیرخواهترین مردم است».
🔹سهل که در بَدر و اُحُد و دیگر نبردهای اسلام، همراه با رسول خدا(ص) و حضرت علی(ع) جنگیده بود، همیشه مورد احترام و علاقهٔ امام قرار داشت.
🔸او از یاران ویژهٔ امام بود که در زمان جنگ جمل، جانشینی امام در مدینه و فرمانداری آنجا را بر عهده داشت؛ در جنگ صفین نیز همراه امام(ع) بود و بخشی از سپاه حضرت را فرماندهی میکرد.
سهل در صفین خطاب به امام عرضه داشت: «یا امیر المؤمنین! نَحنُ سِلمٌ لِمَن سالَمتَ وَ حَربٌ لِمَن حارَبتَ»؛ ما در صلح و سازشیم با کسی که با شما در صلح است و در جنگیم با کسی که با شما بجنگد.
🔹زمانی که سهل بن حنیف از دنیا رفت، امیرالمؤمنین علی(ع) که سهل را بسیار دوست میداشت، در مرگ او بسیار بیتابی میکرد. حضرت با هر گروه که برای تشییع سهل میآمدند، یک مرتبه بر او نماز خواند تا پنج نوبت بر جنازه سهل نماز گزاردند. همچنین امام(ع) با دستان مبارکش عهدهدار کفن و دفن سهل گردید تا یار باوفای خود را راهی دیار ابدیت سازد.
منابع: الخصال، ج۲، ص۴۶۱؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۲؛ اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۲۱؛ وقعه صفین، ص۹۳.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۱۰
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@qmar71
🔸
🔸زمانی که طلحه و زبیر و عایشه و اصحاب جمل که بنای بیعتشکنی داشتند به بصره رسیدند، ابتدا با استاندار بصره قرارداد صلح امضا کردند تا قبل از رسیدن امیرالمؤمنین علی(ع) به آنجا، امور بصره را به عثمان بن حنیف (استاندار و کارگزار حضرت در بصره) واگذارند.
🔹اما در غفلت عثمان بن حنیف، بر او حمله کرده و اسیرش کردند و شکنجهوار موهای صورت و مژه و ابروی او را کندند!!! و به چشمانش آسیب زدند!
همچنین به بیتالمال و انبار ارزاق بصره حمله کردند و تعداد زیادی از نگهبانان را به شهادت رساندند.
🔸وقتی خبر این جنایت هولناک به حکیم بن جبله عبدی -از بزرگان بصره و از شیعیان مولا علی(ع)- رسید، همراه با جمعی از صالحان برای دستیابی به بیتالمال و ارزاق مسلمانان و آزادسازی عثمان بن حنیف از چنگال طلحه و زبیر و عایشه، قیام کرد و با دلاوری و شجاعت در مقابل اصحاب جمل جنگید و به شهادت رسید.
🔹هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) از شهادت حکیم بن جبله و همراهانش باخبر شد، با حالتی بسیار اندوهگین در مدح دلاوری و شجاعت او و یارانش فرمود: «حکیم با دعوتی شنیدنی یاران را فراخواند و به مقام و منزلت والایی نایل شد».
🔸در برخی منابع تاریخی، قیام و جنگِ حکیم بن جبله را به نام جملِ اصغر روایت کردهاند.
منابع: اعیان الشیعه، ج۶، ص۲۱۳؛ الغدیر، ج۹، ص۱۸۶؛ الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۸.
پ.ن: کلیپ بعدی را هم تماشا کنید.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۱۱
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@qmar71
🔸
قول معروف | علیرضا رنجبر
🔸زمانی که طلحه و زبیر و عایشه و اصحاب جمل که بنای بیعتشکنی داشتند به بصره رسیدند، ابتدا با استاندار
22.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸حکیم بن جبله عبدی از قبیله عبدالقیس در بصره و رئیس آنان، مردی روشنضمیر و تیزبین بود.
🔹او از اصحاب رسول خدا(ص) و از خواص یاران امیرمؤمنان علی(ع) و مردی دیندار و شجاع بود.
🔸او از طرفداران جدی امیرمؤمنان بود و جانش را نیز در راه آن حضرت فدا کرد و به فرمودهٔ مولا علی(ع) دارای مقام بسیار ارجمندی است.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۱۱
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@qmar71
🔸
🔸شیعهٔ علی(ع) و شاعر و حقخواه که باشی، مثل عبدالرحمان بن حنبل جُمَحی در مقابل بیعدالتیهای عثمان (خلیفه سوم) زبان به شعر میگشایی و به خلیفه اعتراض میکنی.
🔹عبدالرحمان در هجو عثمان شعری سرود و چنین گفت: «با ستمکاری در حق بندگان، خمس و خراج و مالیات مردم را به نزدیکانت بخشیدی». عثمان که شعر عبدالرحمان به گوشش رسید، او را احضار کرد و صد تازیانه به او زد و بر شتر سوارش کرد و در شهر گرداند و بعد هم او را به خیبر تبعید و در آنجا غل و زنجیرش کرد.
🔸عبدالرحمان که شیعه و مرید مولایش علی(ع) بود، به ایشان نامه نوشت و مظلومیت خود را شرح داد. حضرت نزد عثمان وساطت کرد تا سرانجام عثمان کمی بر او آسان گرفت و عبدالرحمان از غل و زنجیر رهایی یافت.
وقتی از زندان آزاد شد، در شعری چنین سرود: «جانم فدای علی، که مرا از چنگال کافری نجات داد!».
🔹عبدالرحمان از یاران مجاهد رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود که از اصحاب بدر محسوب میشود. او در جنگ جمل و صفین هم در رکاب امام علی(ع) شجاعانه جنگید تا آنکه در صفین بر ولایت مولا علی(ع) به شهادت رسید.
🔸وقتی خبر شهادت عبدالرحمان به حضرت داده شد، امام در مدح او فرمود: «به خدا سوگند، او راست گفت»؛ که تأییدی بر راستگفتاری و کردار شایستهٔ عبدالرحمان در عدالتخواهی و حمایت از ولیّ خداست.
منابع: الاستیعاب، ج۲، ص۸۲۸؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶؛ دیوان عبدالرحمن بن حنبل.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۱۲
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@qmar71
🔸
🔸شیرزن باشی و در معرکه جنگ، در جبههٔ حق بایستی، خطبه بخوانی و مردان را به نبرد فراخوانی تا عدالت به دستان مولایت علی(ع) برقرار شود، نشانه شجاعت و افتخاری بزرگ است که نصیب زرقاء بنت عدی بن غالب شد.
🔹زرقاء در صفین خطاب به گمراهان چنین میگفت: «ای مردم، سخن مرا بشنوید و از راه باطل برگردید؛ شما در فتنهای هستید که تاریکیاش دید شما را گرفته و شما را از راه درست باز داشته است.
ای وای که فتنه نمیگذارد به صدای ناصح و مشفق گوش فرا دهید و از پیشوایان به حق اطاعت کنید.
ای مردم، با وجود خورشید دیگر چراغ روشنی ندارد و ستاره در برابر ماه نورافشانی نکند؛ بدانید که آهن را جز با آهن نتوان برید.
آگاه باشید که هر کس طالب هدایت باشد، او را هدایت میکنیم و هرکس از ما آگاهی بخواهد، او را آگاه میسازیم».
🔸آری، همین خطبههای آتشین زرقاء و حقگویی او بود که معاویه را واداشت تا او را احضار کند بلکه در مجلس خود، زرقاء و پیشوای او علی(ع) را تحقیر کند.
معاویه به زرقاء گفت: «تو با حرفهایت در تمام خونهایی که علی ریخت با او شریک هستی!»
زرقاء گفت: «چه بشارت خوبی به من دادی و مرا خوشحال کردی؛ چه سعادتی که در کارهای مولا و مقتدایم علی(ع) شریک باشم».
معاویه حیرتزده گفت: «وفاداری شما پیروان علی، پس از مرگ او، از دوستی شما در زمان حیاتش عجیبتر است».
منابع: عقد الفرید، ج۲، ص۱۰۶؛ اعیان الشیعه، ج۷، ص۶۰.
.#یک_ماه_سی_ستاره ۱۳
🌱 دوستان خود را با اشتراکگذاری نوشتهها، در #ماه_رمضان مهمان #یک_ماه_سی_ستاره کنید 🌙💫
🌱 در روز عید فطر در آزمون شرکت کنید و جایزه بگیرید 🎁
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@qmar71
🔸
🔸چشمانت را ببند و تصور کن نابینا باشی و نتوانستی خودت را به کربلای حسین(ع) برسانی تا او را یاری کنی؛ حالا خبر رسیده که سیدالشهدا(ع) و یارانش را مظلومانه به شهادت رساندهاند.
این حالی بود که عبدالله بن عفیف ازدی تجربه کرد و آتش خشم و اندوه در دلش شعلهور شد.
🔹عبدالله بن عفیف از یاران امیرالمؤمنین علی(ع) بود که در رکاب حضرت در جنگ جمل شرکت کرد و در آنجا چشم چپ خود را از دست داد؛ ولی باز هم در صفین به یاری امام خود شتافت و بر اثر ضربت شمشیری که در نبرد به سر و صورتش خورد، چشم راست خود را هم از دست داد و کاملا نابینا شد.
بعد از نابینا شدن بیشتر وقت خود را در مسجد کوفه مشغول نماز و عبادت بود.
🔸عبدالله روز یازدهم محرم در مسجد کوفه حاضر بود که ابنزیاد ملعون بر منبر رفت و با وقاحت و بیشرمی چنین گفت: «خدا را سپاس که حق و اهلش را ظاهر کرد و امیرالمؤمنین یزید بن معاویه و حزبش را یاری کرد و دروغگو پسر دروغگو حسین بن علی و شیعیانش را هلاک کرد!».
🔹عبدالله هرچه صبر کرد کسی به ابنزیاد اعتراض نکرد؛ پس زبان حق گشود و فریاد زد:
«ای پسر مرجانه! دروغگو و پسر دروغگو تویی و پدرت، و آنکه تو را به حکومت کوفه منصوب کرد و پدر او دروغگوست! - نه حسین بن علی و پدرش-؛
ای پسر مرجانه! آیا فرزندان پیامبر را میکُشی و در جایگاه صدیقین و خوبان قرار گرفته و سخن میگویی؟!».
ابنزیاد عصبانی شد و گفت: گوینده چه کسی بود؟
عبدالله گفت: من بودم ای دشمن خدا!
ادامه دارد...
.#یک_ماه_سی_ستاره ۱۴
🔸
💬 قول معروف | علیرضا رنجبر
@qmar71
🔸