هدایت شده از سرباز کوچک
داستان ازدواجی پرماجرا در قرآن.pdf
421.7K
داستان ازدواجی پر ماجرا در قرآن
@Qoranekarim
هدایت شده از سرباز کوچک(کتاب شهید pdf)
#پای_درس_مولا_علی 21
وصیت حضرت پس از ضربه خوردن. بخش دوم:
و خدا را خدا را درباره جهاد با مال ها و جان هایتان. و خدا را خدا را درباره زکات مال هایتان که همانا خشم پروردگارتان را خاموش گرداند. و خدا را خدا را درباره خاندان پیامبرتان مباد که میانتان مورد ستم قرار گیرند. و خدا را خدا را درباره فقیران و بیچارگان، آنان را در معیشت خویش شریک کنید.
در راه خدا از سرزنش سرزنش گران نترسید. به مردم سخن نیکو بگویید چنانکه خداوند شما را فرمان داده؛ و امر به معروف و نهی از منکر را وامگذارید که غیر از شما آن را انجام دهند. بر شما باد به فروتنی و بخشش به یکدیگر و نیکی به هم، بپرهیزید از بریدن و پراکندگی و پشت کردن به یکدیگر و بر نیکی و تقوا یکدیگر را یاری کنید و بر گناه و دشمنی یکدیگر را یاری مکنید. و تقوای خدا پیشه سازید همانا خداوند سخت کیفر است. خداوند شما خاندان را حفظ کند و پیامبرش را در شما حفظ کند. شما را به بهترین وداع، وداع گویم و بر شما باد سلام خدا و رحمت او...
شرح ابن ابی الحدید.🍃خطبه 69🍃
هدایت شده از دانشنامه قرآن کریم
📚تفسیر تمثیلی
👌استاد حجت الاسلام رنجبر
🍀سوره یوسف
#صوتی
♻️ دانشنامه قرآن کریم👇
eitaa.com/joinchat/3151953920C9ba2a2301d
#تفسیر_تمثیلی_سوره_یوسف 4⃣1⃣
... حسادت از کجا شروع می شود و به کجا ختم می شود. اینکه ازکجا شروع می شود ، گاهی ممکن است ازیک چیز بسیار ناچیز و غیر قابل توجه آغاز شود، یک چیز بسیار پوچ مثل حسادتی که برادران یوسف به یوسف پیدا کردند .
چرا حسادت کردند؟ چون پدر آنها ، یعقوب، به یوسف توجه و ا لتفات بیشتری می کرد . در حالی که حق هم همین بود . اولاً کوچکترین فرزند خانواده بود ، کوچکترها نیاز به توجه و محبت بیشتری دارند .
دوم اینکه از مادر دیگری بود و نسبت به آنها احساس تنهایی وغریبی می کرد ؛ طبیعی است که بایستی به او توجه و محبت بیشتری می شد اما همین ، با همه این دلایل حسادت برادرها را برانگیخت که چرا پدر ما به او محبت بیشتری می کند؟ حسادت از اینجا شروع شد اما به کجا ختم شد؟ به اینکه نشستند و نقشه قتل یوسف راکشیدند ، بعد کمی تخفیف دادند و به اتفاق نظر آنها قرار شد یوسف را به چاه بیاندازند ، همین کار را هم کردند و یوسف را به چاه انداختند ، بعد هم گذاشتند شب بشود ، شب که شد ، شبانه گریان آمدند "و جاءوا اباهم عشاء یبکون " برادران یوسف شبانه ، گریان نزد پدر آمدند .
چرا شبانه آمدند؟چون می خواستند نقش بازی کنند وشب فضای مناسب تری برای نقش بازی کردن .اگر روز می آمدند و با پدرروبرو می شدند " رنگ رخسار خبر می دهد از سر ضمیر "
فقط زبان نیست که حرف می زند ، چشم هم حرف می زند، نگاه هم حرف می زند ، صورتها هم حرف می زنند ، صادقانه هم حرف می زنند، آدمها ممکن است به شما دروغ بگویند اما نگاهشان به شما دروغ نمی گوید .....
#بشنوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/3151953920C9ba2a2301d
هدایت شده از سرباز کوچک
ranjbar14.mp3
5.38M
ابراهیم ۱- داستان یک ابر مرد.pdf
503.9K
#ابراهیم_خلیل_الله
♻️قسمت اول
🍀داستان یک ابرمرد
@Qoranekarim
هدایت شده از سرباز کوچک
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیتالمقدس قبله نخستین، رها می شود با قدرت مسلمین...
@sarbazekoochak
هدایت شده از سرباز کوچک(کتاب شهید pdf)
#پای_درس_مولا_علی 22
مباشید از کسانی که توبه را با طول آرزو به تاخیر میاندازند. درباره دنیا سخن پارسایان را به زبان می آورند درحالیکه کردار او عمل مشتاقان به دنیا را نشان می دهد. نهی می کند ولی خودش نهی را نمی پذیرد و امر می کند به آنچه خود آن را انجام نمی دهد. مردم صالح را دوست دارد ولی عمل آنان را به جای نمی آورد و گناهکاران را دشمن می دارد و خود یکی از آنان است. اگر توانگر و بی نیاز شود بنای خود کامگی را می گذارد. اگر شهوتی برای او پیش آید، گناه را نقد و با سرعت انجام دهد و توبه را به تاخیر اندازد. در گفتار بسیار گو و در عمل اندک کردار است.
🍃حکمت 150🍃
هدایت شده از سرباز کوچک
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امواج خروشان برای آزادی قدس در راه است...
#تفسیر_تمثیلی_سوره_یوسف 5⃣1⃣
... صحافی ها را ببینید صحاف ها این پایان نامه ها را که جلد می کنند جلدها خوش قواره نیستند ، صاف نیستند . این را ده - بیست ساعت زیر دستگاه های پرس ، زیر فشار می گذارند، بعد در می آورند صاف صاف است .
انسان هم همینطور است. اگر بخواهد صفایی پیدا کند باید فشارها را تحمل کند. با فشار هاست که به صفایی می رسد . یوسف اگر صفایی پیدا کرد بخاطر فشار هایی بود که از ابتدا متحمل شد ، حال هر کسی که بخواهد صفای بیشتری پیدا کند باید فشاربیشتری هم تحمل کند.
و حضرت یوسف از همان ابتدا از آغوش گرم پدر جدا شد و به آغوش سرد چاه افتاد ؛ به دست چه کسانی؟ این خودش یک فشار است ! از فشار چاه خیلی بیشتر بود . به دست برادران خودش آنهم برادران بزرگترازخودش ؛ نه هم سن و سال خودش ! برادران او را به چاه انداختند و بی رحمانه رفتند . "و جاء ت سیّاره " یک کاروانی ، یک قافله ای از راه رسید ....
#بشنوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/3151953920C9ba2a2301d