چشمهای تو قصهای بیپایان از شوق و آرامشاند؛ گاهی شبیه دریای آرامی که میتوان در آن غرق شد و گاهی مثل شمعی که در تاریکی جان میبخشد. هر نگاهت حرفی تازه دارد، انگار که جهان با چشمهای تو آغاز میشود.
از دنیا بدم میاد
از خورشید بدم میاد
از ماه بدم میاد
ولی نه تا وقتی که تو کنارم باشی
وقتی تو هستی حتی درد هامم برام قشنگن ؛
چون خیال تو در آید به دلم رقص کنان
چه خیالات دگر مست در آید به میان...
_ مولانا
اون عشقی زیبا و پاک درون قلبش بود ما ان عشق متعلق به این دنیای ترسناک نبود؛
زندگیش بهم ریخته بود ، قهوه سرد شده بود و گل ها پژمرده شده بودند حتی او هم دگر داشت تمام میشد ولی نه تا وقتی که به چشمان او نگریست.
موج موهایت با من کاری میکند که دوست دارم تا زمانی که نفس در سینه ام هست در ان گم شوم و با عطر انها زندگی کنم (:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگار تو از جای بریدگی زخمی از تن من روییدی...
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یه تکرار
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد، اینجاست
فاضل نظری
آغوشت ارامش پاییز را برایم زنده میکند
برگ ها در خیابان نیز یاداور عشق همیشگی ما است.
میدونی چیش قشنگه؟
اوجا که واسه اولین بار عاشق شدی
و درست ترین و پاک ترین عشق ممکن بین تون باشه
و بدونید که هیچ وقت قرار نیست از اون حس قشنگتون کم بشه؛
سختی های جاده رو به جون میخرم
اگه اخرش دری باشه که به اغوش گرم تو باز شود؛
May 11
تو زبان اسپانیایی یه کلمه هست
به اسم "𝗤𝘂𝗲𝗿𝗲𝗻𝗰𝗶𝗮” <کِرِنسیا> معنیش میشه
جایی که احساس امنیت میکنی
یه جایی مثل اتاقت تو خونه،
یا یه گوشه ى دنج؛
یا بغل کسی که دوستش داری.🤎.
May 11