eitaa logo
مدرسه قرآنی آلاء
10.7هزار دنبال‌کننده
570 عکس
200 ویدیو
33 فایل
┈••✾ اینجا یک مدرسه قرآنی مجازی است ✾••┈ فَبِأَيِّ آلَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ 💠ارائه محتوا و محصولات قرآنی 💠برگزارکننده دوره های آموزش قرآن 🔰زیرنظر سازمان تبلیغات شهر قم ثبت‌نام و مشاوره دوره‌ها🔖 📞099 818 881 83 👤 @qh_aala
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سلام و عرض ادب خدمت همراهان گرامی کانال آموزش مداحی و روضه خوانی، شیعیان و محبین اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) ✅این کانال به جهت ترویج سنت ستایشگری و روضه خوانی تشکیل شده است ✅ان شاء الله بنا داریم مطالب و اشعار و روضه برای مناسب های مذهبی و دینی در کانال بار گذاری کنیم. ✅آموزش رایگان و نکات مهم برای اجرا بارگذاری خواهد شد. ✅همچنین کتاب های مقاتل، اشعار، مرثیه، آموزش روضه خوانی و مداحی و... معرفی خواهیم کرد. ✅ در همین کانال، مراسمات و برگزاری کلاس های آموزشی خدمت عزیزان اطلاع رسانی خواهد شد. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ وروضه خوانی|هیئت متوسلین به امیر المؤمنین (علیه السلام) https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
325.3K
🍀 کجا دلداده ای رخساره از دلدار می گیرد که زهرا تا که می بیند مرارخسار می گیرد چه گویم؟ در کنار بسترش با دست بشکسته ز رُخ اشک مرا با زحمت بسیار می گیرد پس از وارد شدن در خانه وقت بستن این در به ناگه قلب من با دیدن مسمار می گیرد خدا را فضه خون را پاک کن از این در و دیوار ‌‌ دلم چون بنگرد بر این در و دیوار می گیرد ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ وروضه خوانی|هیئت متوسلین به امیر المؤمنین (علیه السلام) https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
🌿 آرزوم اینه یه روز از این قفس پر بزنم پیش بابام برم و به محسنم سر بزنم آرزوم اینه یه روز سفر از این خونه کنم وقت رفتن موهای دخترمو شونه کنم علی رو تا میبینم دست و پامو گم میکنم اشکامو پاک می کنم بهش تبسم میکنم من میگم مُردنیم علی میگه شفا تویی من میگم درد و غمم علی میگه دوا تویی من میگم میخام برم علی میگه پیشم بمون ای قناری بمون و در این قفس برام بخون مه افسرده منم یاس کبود شده منم گُلی که تو کوچه ی مدینه پژمرده منم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ وروضه خوانی|هیئت متوسلین به امیر المؤمنین (علیه السلام) https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
🍀 کجا دلداده ای رخساره از دلدار می گیرد که زهرا تا که می بیند مرارخسار می گیرد چه گویم؟ در کنار بسترش با دست بشکسته ز رُخ اشک مرا با زحمت بسیار می گیرد پس از وارد شدن در خانه وقت بستن این در به ناگه قلب من با دیدن مسمار می گیرد خدا را فضه خون را پاک کن از این در و دیوار ‌‌ دلم چون بنگرد بر این در و دیوار می گیرد ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ویژه خواهران|هیئت متوسلین به امیر المؤمنین (علیه السلام) https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
🌿 سلام من به مادری که در میان بستر است فضای خانه اش پر از دعا و دیده تر است سلام من به مادری که حاجتش شهادت است به دل نوا، به لب دعا، نگاه او سوی در است سلام من به مادری که پهلویش شکسته است دلش ولی شکسته تر ز غصه های حیدر است سلام من به مادری که لاله های بسترش نشان ز تازیانه ها بهانه های دختر است چه مادری چه دختری چه بستر و مریضه ای چه پهلویی چه بازویی چه غنچه ای که پر پر است هنوز خون تازه از جناغ سینه می رود هنوز جای سیلی نشسته روی کوثر است نماز او نشسته و قنوت او شکن شکن صدای او خسته و پر از نوای مضطر است هنوز بیت وحی حق سرای دود و آتش است چه کلبه محقری که خانه پیمبر است علی نظاره می کند حسن اشاره می کند که صورت حسین او به زیر پای مادر است ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ویژه خواهران|هیئت متوسلین به امیر المؤمنین (علیه السلام) https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
🌿 مادری خورد زمین و همه جا ریخت به هم همه زندگی شیرخدا ریخت به هم داغی و تیزی مسمار اذیّت می کرد تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود تا که زد سلسلۀ آل عبا ریخت بهم ثلث سادات میان در و دیوار افتاد نسل سادات به یک ضربۀ پا ریخت بهم گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم دهنش غرق به خون گشت و صدا ریخت بهم شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم پشتِ در سینۀ سنگین شده هم ارثی شد گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم مادرش آمده گودال نچرخان بدنش استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم با ترک های لبش با نوک پا بازی کرد همۀ صورت او با کف پا ریخت بهم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ وروضه خوانی|هیئت متوسلین به امیر المؤمنین (علیه السلام) https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
🌿 آرزوم اینه یه روز سفر از این خونه کنم وقت رفتن موهای دخترمو شونه کنم علی رو تا میبینم دست و پامو گم میکنم اشکامو پاک می کنم بهش تبسم میکنم من میگم مُردنیم علی میگه شفا تویی من میگم درد و غمم علی میگه دوا تویی من میگم میخام برم علی میگه پیشم بمون ای قناری بمون و در این قفس برام بخون مه افسرده منم یاس کبود شده منم گُلی که تو کوچه ی مدینه پژمرده منم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ وروضه خوانی|هیئت متوسلین به امیر المؤمنین (علیه السلام) https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
وخدا خواست براے همه مـــادر بشود تا اگر رهگذرے خسته و مضطر بشود یا یتیمے برسد زائر این در بشود نخے از چـادر او رشته ے آخر بشود مادرانہ‌اۍ‌بہ‌رنگ‌مهربانۍ🥀 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ وروضه خوانی|هیئت متوسلین به امیر المؤمنین (علیه السلام) https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323